سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » دنیاپرستان، یاوران تاریخی ظلم و فساد و تباهی...
» در مکتب حسینی؛ قسمت هشتم

دنیاپرستان، یاوران تاریخی ظلم و فساد و تباهی

چکیده :حكومت اموي فاسد است و از هر حربه‌اي براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي‌كند. اما تمام اين حربه‌ها در صورتي كارگر مي‌افتند كه افراد جامعه اسير دنيا باشند. يزيد انسان‌ها را مي‌خرد و ساكت مي‌كند و يا به خدمت مي‌گيرد. اما اين خريدن در صورتي ممكن است كه قيمت انسان‌ها ارزان باشد. اگر انسانيت در جايگاه خودش قرار گرفته باشد هرگز كسي مانند يزيد قادر به پرداخت هزينه گرانبهاي آن نيست... انساني كه فساد و تباهي و ظلم و ستم را مي‌بيند و به خاطر به دست آوردن چيزي از امور دنيا يا از دست ندادن چيزي از امور دنيا سكوت مي‌كند يا تباهي را توجيه مي‌كند يا حتي به ياري مفسد و ظالم بر مي‌خيزد، در واقع خود را مي‌فروشد و قيمتي ناچيز مي‌گيرد. ...


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

در نوشتار قبلی بیان شد که امام حسین(ع) پس از ورود به کربلا برای اصحاب و یاران خود خطبه خواند و پس از اشاره به وضعیت سقوط کرده جامعه خود و اینکه فضایل اخلاقی و انسانی در آن مرده است، به بیان این پرداخت که در چنین جامعه‌ای مرگ بر حیات ترجیح دارد. سپس درباره علت سقوط اینگونه جامعه فرمود: «مردم بندگان دنیا می‌باشند و دین لقلقه زبانشان است. حمایت و پشتیبانی انسانها از دین تا جایی است که زندگی‌اشان در رفاه باشد و آنگاه که در بوته آزمایش قرار گیرند دینداران اندک خواهند بود» (تحف العقول، ص۱۷۴ و …).

آن حضرت در روز عاشورا پس از تنظیم صفوف لشگر خود، قدری از خیمه‌ها فاصله گرفته به لشکر دشمن نزدیک شد و با صدایی بلند برای آنان خطبه خواند. سخن اصلی این خطبه همین نکته فوق است، و آن این که علت اصلی سقوط جامعه و اینکه مردم شمشیر به دست گرفته‌اند تا فرزند پیامبر خود را ،که صرفا آنان را به صلاح دعوت می‌کند، به قتل برسانند، همین دنیا پرستی است. آن حضرت می‌فرماید:

«ای مردم! سخن مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی شتاب مکنید تا من وظیفه خود را که نصیحت و موعظه شماست انجام بدهم و انگیزه سفر خود را به این منطقه توضیح بدهم. اگر سخن مرا پذیرفتید و با من از راه انصاف درآمدید راه سعادت را دریافته و حجتی برای جنگ با من ندارید؛ و اگر دلیل مرا نپذیرفتید و از راه انصاف نیامدید همه شما دست به دست هم بدهید و هر تصمیم و اندیشه باطلی که دارید درباره من به اجرا گذارید و مهلتم ندهید…

ای بندگان خدا تقوای الهی پیشه کنید و از دنیا بر حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند پیامبران برای بقاء سزاوارتر بودند و جلب خشنودی آنان بهتر بود و چنین حکمی پسندیده‌تر بود. ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن خلق نموده که تازه‌هایش کهنه و نعمت‌هایش زایل و شادی و سرورش به غم و اندوه مبدل خواهد گردید. دنیا منزلی پست و خانه‌ای موقت است؛ پس برای آخرت خود توشه‌ای برگیرید و بهترین توشه آخرت تقوا و پرهیزگاری است، پس تقوا پیشیه کنید، باشد که رستگار شوید.

ای مردم! خداوند، دنیا را محل زوال و فنا قرار داد که اهل خویش را تغییر داده و وضعشان را دگرگون می‌سازد. فریب خورده کسی است که دنیا فریبش دهد و نگون بخت کسی است که شیفته آن گردد. ای مردم! دنیا شما را فریب ندهد که هر کس بدان تکیه کند نا‌امیدش سازد و هر کس به وی طمع کند مأیوسش گرداند. شما اینک به امری هم پیمان شده‌اید که خشم خدا را برانگیخته است و …..» (این خطبه با تفاوت‌هایی در طبری، ج۷، ص۳۲۸-۳۲۹ و ارشاد مفید، ص۲۳۴ و مقتل خوارزمی، ج۱، ص۲۵۳ و …. آمده است).

همانطور که از این سخن امام بر می‌آید مهمترین عاملی که باعث سقوط انسان می‌گردد اسارت نفس او در دام دنیا است. جماعتی فساد و تباهی تمام عیار جامعه را می‌دانند و نیز این را می‌دانند که وظیفه انسانی و دینی‌اشان اقدام برای اصلاح جامعه است و همچنین این را می‌دانند که امام حسین(ع) شخصیتی است که صلاحیت و شأنیت رهبری جامعه را دارد و می‌تواند امت اسلامی را از این منجلاب نجات دهد. اینان با این آگاهی‌ها از امام(ع) دعوت می‌کنند تا رهبری جامعه را بر عهده گیرد و متعهد می‌شوند که او را یاری دهند. اما چه می‌شود که همین انسان‌ها یا سکوت می‌کنند و دست از یاری او برمی‌دارند یا شمشیر به دست می‌گیرند و کمر به قتل او می‌بندند و حتی در جنگ اصول انسانی و جوانمردی را رعایت نمی‌کنند؟ این عمق فساد و تباهی یک جامعه است که از فساد و تباهی فرد فرد جامعه ناشی شده است.

حکومت اموی فاسد است و از هر حربه‌ای برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند. اما تمام این حربه‌ها در صورتی کارگر می‌افتند که افراد جامعه اسیر دنیا باشند. یزید انسان‌ها را می‌خرد و ساکت می‌کند و یا به خدمت می‌گیرد. اما این خریدن در صورتی ممکن است که قیمت انسان‌ها ارزان باشد. اگر انسانیت در جایگاه خودش قرار گرفته باشد هرگز کسی مانند یزید قادر به پرداخت هزینه گرانبهای آن نیست. وقتی بازار مکاره ای برپا می‌شود و انسان‌هایی که قدر و اندازه خود را نمی‌شناسند حاضر می‌شوند که خود را به ثمن و قیمت ناچیزی بفروشند، یزید به خریداری توانمند تبدیل می‌شود. قیمت انسان نه پست و مقام است و نه مال و منال و نه هیچ چیز دیگر از امور دنیا. اگر قیمت انسان این امور باشد فردی مانند یزید می‌تواند آن را فراهم کند چرا که این امور را با غصب و مکر و زور به دست آورده است.

انسانی که فساد و تباهی و ظلم و ستم را می‌بیند و به خاطر به دست آوردن چیزی از امور دنیا یا از دست ندادن چیزی از امور دنیا سکوت می‌کند یا تباهی را توجیه می‌کند یا حتی به یاری مفسد و ظالم بر می‌خیزد، در واقع خود را می‌فروشد و قیمتی ناچیز می‌گیرد. پس اگر افراد جامعه قیمت و ارزش خود را بدانند و دست از ارزان فروشی بردارند، بازار مکاره تعطیل می‌شود و خریدارانی مانند یزید عاجز و ناتوان می‌گردند. اگر انسان‌ها بهفمند که بالاتر و ارزشمند‌تر از آن هستند که دنیا قیمت و ثمنشان باشد، خود را از اسارت دنیا آزاد می‌سازند و این باعث می‌شود که جامعه اصلاح شود. انسان آزاد، زبانش تیز است و سخن می‌گوید و فساد و تباهی را محکوم می‌کند و چون این امر فراگیر شود فساد برچیده می‌شود.

به هر حال، عامل اصلی تباهی و فساد جامعه دنیا‌پرستی است. پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «دنیا خانه کسی است که خانه ندارد و مال کسی است که مالی ندارد و کسی برای دنیا جمع می‌کند که عقل ندارد» (مسند احمد، ج ۶، ص۷۱؛ به نقل از مجیدی خوانساری، نهج الفصاحه، ص۲۴۸). و می‌فرماید: هیچ یک از شما از دنیا انتظاری ندارد جز بی‌نیازی طغیان‌آور، فقرآور، مرض فسادآور، پیری خوار کننده و مرگ مهیا کننده» (المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۲۰؛ به نقل از همان). پیامبر خدا(ص) با اینکه بر کار و تلاش و ایجاد یک زندگی متعارف تاکید می‌کند و می‌فرماید: «بهترین شما کسی است که از هر دو دنیا بهره‌مند شود، زیرا دنیا راه رسیدن به آخرت است و شما سربار مردم نباشید» (کنزالعمال، ح۶۳۳۴) و می‌فرماید «دنیای خود را اصلاح نمایید و آنچنان برای سعادت اخروی تلاش نمایید که گویا فردا خواهید مرد» (الفردوس، ج۱، ص۱۰۱). اما می‌فرماید: «در دنیا چون میهمانان باشید؛ مسجدها را خانه‌های خود قرار دهید، دلهایتان را به مهربانی عادت دهید؛ بسیار تفکر و ندبه نمایید؛ هوس‌ها شما را به بیراهه نبرد تا بناهایی را بسازید که در آنها ساکن نمی‌شوید و دارایی‌هایی را جمع کنید که خودتان نمی‌خورید و آرزوهایی کنید که به آنها نمی‌رسید» (بحار الانوار، ج۷۳، ص۸۱).

به هر حال باید به دنیا پرداخت و باید زندگی دنیوی را آباد کرد، اما نباید اسیر آن بود. پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «دنیا شیرین و سرسبز است؛ پس هر کس از راه حق بدان دست یازد، برایش مبارک باد و چه بسا کسانی در خواهش‌های نفسانی خویش فرورفته‌اند که روز قیامت برایشان جز آتش جهنم سودی ندارد» (مسند احمد، ج۶، ص۴۱۰؛ به نقل از نهج‌الفصاحه، ص۲۵۲) و می‌فرماید: «دنیا سربسر و شیرین است؛ هر کس از راه حلال در آن مالی کسب نماید و در راه حق انفاق کند، خداوند او را پاداش داده و به بهشت می‌برد؛ و هر کس از غیر راه حلال مالی به دست آورد و در راه باطل مصرف نماید، خداوند خانه‌خواری و ذلت را بر او روا می‌دارد» (شعب الایمان ، ح۵۵۲۷؛ به نقل از همان).

پس با اینکه دنیا ارزشمند است و باید برای آن تلاش کرد، اما اسیر دنیا شدن و از هر طریقی در پی کسب آن رفتن و به هر طریقی آن را خرج کردن باعث سقوط و تباهی انسان و در نتیجه کل جامعه می‌گردد. جامعه‌ای از فساد و تباهی رهایی می‌یابد و اصلاح می‌شود که افراد آن خود را از اسارت دنیا آزاد کرده باشند.

قسمت های پیشین این مطلب:

۱ – در مکتب حسینی

۲ – حق‌پرستی هزینه دارد

۳ – کربلا؛ میدان مبارزه دنیاپرستان با یکتاپرستان

۴ – عاشورا؛ قیام اصلاحی با روش مسالمت‌آمیز

۵ – اوج قله آزادگی

۶ – سکوت در مقابل حاکم ستمگر روا نیست

۷ – جامعه‌ای که در آن اخلاق مرده، جای زندگی نیست



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.