سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

مفهوم انسانیت در حماسه عاشورا

چکیده :امام حسين در پي مردن نبود؛ در پي دانستن بود يعني به دنبال اين نبود كه با دست خودش مهلكه‌يي درست كند، او دنبال زندگي با استانداردهاي انساني و احساس سلامت بود/ اگر امام حسين در ميان ما بود پيش از آنكه از سياست و حكومت سخن بگويد و مثلا نگاه كند كه شما چند مسجد ساخته‌يي و امتياز بدهد، مي‌پرسيد چقدر به حقوق انسان‌ها احترام مي‌گذاريد؟...


همیشه وقتی جوانان را می‌خواهی به خود یا حرف‌هایت جذب کنی باید برای آنها حرف تازه‌یی داشته باشی و با منطق و استدلال به آنها نکاتی را آموزش دهی یا به آنها گوشزد کنی. در موضوعات دینی هم شناختن ابعاد جدید و مهم دین کار هر کسی نیست و کسی را می‌طلبد که به بهترین شکل در این باره صحبت کند.

دکتر ناصر مهدوی، دکترای عرفان اسلامی دارد و کتاب‌هایی با عناوین زیبایی‌شناسی عاشورا و مکاتب عرفانی جدید دارند، او استاد دانشگاه تهران و شهید بهشتی هم بوده است. سخنرانی‌های زیبای ایشان با بیانی متفاوت درباره مسائل دینی همیشه مورد استقبال جوانان بوده است.

ایشان در شب‌های تاسوعا و عاشورا در بنیاد زینب کبری برای مردم سخنرانی خواهند کرد و توصیه می‌شود اگر می‌خواهید حرف‌های تازه‌یی بشنوید و حماسه عاشورا را درک کنید این مراسم را از دست ندهید. گفت و گوی زیر با دکتر مهدوی، امروز در روزنامه اعتماد منتشر شده است:

به عنوان شروع گفت‌وگو ابعاد تازه‌یی که تا امروز درباره قیام عاشورا نگفته‌اند را برای جوانان بفرمایید.

نگاهی که ما تا الان به عاشورا انداختیم یک نگاه تاریخی است یعنی در مقطعی حادثه دردناکی رخ داده و بعد همه‌چیز تمام شده و ما باید الان فقط بنشینیم و اشک بریزیم. من تصورم این است که یک نکته خیلی مهمی که گم شده این است که ما این را به عنوان یک کهن‌الگو نگاه نمی‌کنیم، یعنی به عنوان یک اسطوره که به آن رجوع کنیم و آن را مرور کنیم و بعد خودمان را در آن اجزای داستان بیابیم. نخستین نکته‌یی که درباره عاشورا گم شده این بود که امام حسین تلاش می‌کرد به عنوان یک الگو به این موضوع نگاه شود و این میدانی برای درس گرفتن باشد و توجه کردن به وضعیت انسانی. پدرشان همواره می‌فرمودند که من در گذشته سیر می‌کنم و خودم را جای آنها می‌گذارم و از تجربه آنها استفاده می‌کنم تا بعد زشتی‌ها و زیبایی‌ها را ببینم و متوجه شوم که کجای کار هستم. به این ترتیب وقتی آدم موقعیت خودش را نسبت به همان حادثه پیدا کند و با خود صادق باشد، انگیزه‌های مثبتی را دریافت می‌کند ما هیچ‌وقت عاشورا را در خودمان و خودمان را در عاشورا زنده نکردیم و امام حسین را از نزدیک تجربه نکردیم و فقط آن را به صورت یک حادثه تاریخی ساده نگاه کردیم. امام حسین در پی مردن نبود؛ در پی دانستن بود یعنی به دنبال این نبود که با دست خودش مهلکه‌یی درست کند، او دنبال زندگی با استانداردهای انسانی و احساس سلامت بود.

حقیقت‌طلبی و عدالت از نگاه امام حسین چه چیزهایی بودند؟

این بخشی از نیاز‌های انسانی بود. انسان‌ها از طریق تصمیمی که می‌گیرند ظرفیت خودشان را نشان می‌دهند آن چیزی که در واقعه عاشورا رخ داده است که چرا این آدم بیعت نمی‌کند، دقیقا حقیقت‌طلبی و عدالت‌‌جویی رمز اصلی بیعت نکردن امام بود. به صورت کاملا عقلی وقتی پیشنهاد می‌دهند که با یزید بیعت کند، از نظر سیاسی بیعت کردن یعنی اختیارات را به خلیفه بسپاری و در واقع به او اجازه دهی هر طور که می‌خواهد تصمیم بگیرد و عمل کند. امام حسین می‌دانست که ریشه آنها ریشه دینی نیست و اینها ریشه در جاهلیت داشتند و بیعت گرفتن یک امر جاهلی است که کسی به عنوان رهبر مسلمین بنشیند و و از همه بیعت بگیرد امام این ستاندن اختیار را دینی نمی‌دانست. از آن سمت هم حق این کار را برای یک انسان قائل می‌شوند و خودشان انتخاب می‌کنند که چه کسی حاکم شود. امام حسین معتقد است که این حق مردم است که انتخاب کنند چه کسی برایشان تصمیم بگیرد. امام حسین جمله معروفی درباره یزید به کار می‌بردند، «وقتی کسی نمی‌تواند مدیریت دو درهم را داشته باشد چگونه می‌خواهد قدرت را به دست بگیرد؟» خیلی منطقی امام می‌فرمایند که این آدم هنوز به قدرت ننشسته معروف است به فساد و بی‌پایه و اساس بودن، خود قدرت هیولایی است که انسان‌های سالم را هم می‌بلعد، چه برسد به این آدم. حالا چرا بیعت نمی‌کند؟ یک بخش ممکن است یزید فساد بیاورد و این گونه امام حسین مسوول می‌شود. اما در مجموع اگر این تایید صورت بگیرد حاکمیتی به وجود می‌آید که دیگر در آنجا از حرمت انسانی چیزی باقی نمی‌ماند و حقیقت نابود می‌شود در آن فضایی که هم عدالت نفس نمی‌کشد و هم امکان انتقاد و اعتراض وجود ندارد، حقیقت هم ما نمی‌بینیم، بنابراین اگر می‌بینید بیعت صورت نمی‌گیرد به دلیل حقیقت و عدالت است.

اقبال لاهوری می‌گوید تا قیامت قطع استبداد کرد/موج خون او چمن ایجاد کرد؛ آزادی که قیام امام حسین ایجاد کرده است را چگونه تفسیر می‌کنید؟

اولا این آزادی خیلی دیر به ما رسیده است، شما می‌بینید بعد از این واقعه اول سعی می‌کردند صورت مساله عاشورا را پاک کنند، اینکه مثلا مزار و مقبره امام حسین را نابود کنند تا کسی نرود، بعد سعی کردند کسانی را که آنجا می‌روند جریمه کنند ولی بعد که این اعمال بی‌فایده شد کار مهمی که انجام دادند این بود که آمدند حادثه عاشورا را از درون تهی کردند. اندیشه امام را مطرح نکردند رازها و قصه‌ها را مطرح نکردند و رفتند سراغ جسم امام حسین، سراغ خیمه سوخته یا حلقوم بریده. بالاخره اینها مصیبت بود و واقعا هم سنگین بود اما امام حسین می‌دانست که این راه، راه پر خطری است اما برای ستاندن حقوق انسانی پای در این راه گذاشت. راهی پر از بلاست اما عشق پیشواست پس چون عشق پیشوا بود آگاهانه در این مسیر قدم گذاشت. آنچه در ذهن امام حسین بود این است که آن حقیقت و پیامی که وجود داشت آشکار شود، امام حسین معتقد بود که من یک فردم، فرد مادامی که بر مسیر حق است ما نمی‌توانیم آن را به بهانه جسم حقوقش را سلب کنیم نمی‌توانیم به اسم جماعت به او بگوییم تو حق اندیشه نداری نمی‌توانیم در مقابل غولی به نام دولت فرد را بکوبیم. امام می‌خواست بگوید من فردم و چون فردم حق انتخاب دارم، حق اعتراض دارم و می‌توانم خودم تصمیم بگیرم. انسانی که آدم‌های دیگر برای او تصمیم می‌گیرند، فرد نیست عملا دیگری است که به جای او نشسته است و هیولایی به نام دیگری انتخاب می‌کند. حرکت امام حسین به نوعی تولید‌کننده همان مفهومی است که ما امروزه به آن حقوق بشر می‌گوییم اینکه حریم خصوصی من را نمی‌توانید مورد دخالت و تجاوز قرار دهید. امام حسین به مفهوم آزادی خیلی حساس بودند و معتقد بودند آدمی بدون آزادی هیچ چیز برایش باقی نمی‌ماند.

پس در واقع یکی از ابعاد قیام امام حسین حفظ حرمت انسانی و حقوق بشر بوده است. این مفهوم چقدر به ما رسیده است و جوانان امروز اگر بخواهند از این مفهوم استفاده کنند باید چه راهی را پیش گیرند؟

در متن قرآن انسان ارزشمند است و کسی که حرمت انسان را می‌شکند خدا به او اجازه تعالی نمی‌دهد.شما در سیره امام علی می‌بینید که چقدر به منزلت و حقوق انسان احترام می‌گذارد و اما در تاریخ اینها به ما دیر رسیده یا هرگز نرسیده است. همیشه از عاشورا گریه و لابه و شیون و ناله به ما رسیده اما تمرین آزادی به ما نرسیده است. عاشورا آینه‌یی برای ما نبوده که ما از حقوق انسانی دفاع کنیم در حالی که واقعه عاشورا در پی همین بوده که امام حسین بخواهد از آزادی خودش و حقوق خودش دفاع کند. من سوال شما را این گونه پاسخ می‌دهم که امروز نسل جوان ما باید واقعه عاشورا را در مفهوم حقوق بشری نگاه کند. یعنی نگاه کنند که چرا امام حسین حق است.

من می‌گویم امام حسین حق است؛ سوای باورهای دینی به دلیل اینکه با حقوق بشر منطبق است. اگر امام حسین در میان ما بود پیش از آنکه از سیاست و حکومت سخن بگوید و مثلا نگاه کند که شما چند مسجد ساخته‌یی و امتیاز بدهد می‌پرسید چقدر به حقوق انسان‌ها احترام می‌گذارید؟ چقدر به حریم شخصی احترام می‌گذارید؟ و چقدر حاکمیت شما ظرفیت دارد تا حرف مخالف را تحمل کند؟

از نظر امام حسین نظام حق و نظام باطل چه نظام‌هایی هستند و چه راه‌های دیگری بود تا امام حسین قیام نکنند؟

من درباره مفهوم قیام اشکال دارم که واقعیتش درست است که برای امام حسین نامه‌یی نوشتند و مطرح می‌کنند که ما را از این اوضاع نجات دهید، همانطور که مرحوم صالح نجف‌آبادی مطرح می‌کند قطعا و ضرورتا نمی‌خواستند به آنجا بروند و حکومت را به دست بیاورند. در واقع امام حسین برای اصلاح امتی که به فرومایگی عادت کرده‌اند به آنجا رفت تا با تغییر بتواند ذهن آنها را هم دگرگون کند. آنچه در ذهن امام حسین تحت عنوان نظام حق بود چیزی است که نزاع و کشمکش را کم کند و از لحاظ فردی به آدمی احساس آرامش دهد و از نظر اجتماعی آن چیزی است که راه‌های تعالی، عدالت و صلح را باز می‌کند و تشخیص حق چگونه است؟ تشخیص با همه انسان‌هاست تشخیص با خلیفه نیست، یک نفر نمی‌تواند بگوید که حق چیست و باطل چیست و در آخر حق چیزی است که دردسر و تنازع را کم می‌کند. باطل چیست؟ باطل دقیقا برعکس است آنکه برای تنازع و دردسر می‌آید. آنکه استعدادها را بر باد می‌دهد آنکه امکان رشد را از جامعه می‌گیرد و جامعه را دچار هرج و مرج و ناامنی می‌کند همه اینها باطل است. واقعا برای امام هیچ راهی نمانده بود، اگر در مدینه می‌ماند ترور می‌شد و مکه هم جای امنی نبود و باز هم آنجا ترور می‌شد برای همین تصمیم گرفت به بیابانی برود که مردم او را فراخوانده بودند اما خب راه‌ها را بستند اما پایان قصه این گونه نبود که امام حسین بگوید من می‌روم تا کشته شوم، او حق‌مدار بود برای همین حماسه خلق کرد نه قیام.

در سال‌های اخیر به‌شدت می‌بینیم دوستانی که برای مردم روضه‌خوانی می‌کنند برای اینکه گریه مردم را خریداری کنند به‌شدت امام حسین را درمانده نشان می‌دهند، مثلا آب نبود آنجا بخورند یا غذا نبود و… این در صورتی است که واقعا اهداف والاتری در میان بوده است و این افراد آنقدر بزرگوار بودند که گرسنگی و تشنگی برایشان اهمیتی نداشت. چرا اینقدر ما فقط سعی در گریه کردن داریم و نمی‌خواهیم از این حماسه عبرت بگیریم؟

به نظر من همان‌طور که اول صحبتم اشاره کردم یک حادثه بزرگی رخ داد، امام حسین هم نگرانی‌اش همین بود که مبادا روح این حادثه تخریب شود به همین دلیل به حضرت زینب و‌ ام‌کلثوم تاکید دارد که شما حق دارید چنان بنالید که آسمان و زمین خون گریه کند اما به خاطر اینکه این خون هدر نرود عواطف‌تان را کنترل کنید. پیام امام به خویشاوندانش هم همین است که اتفاقا گریه نکنید و از حلقوم بریده و خیمه سوخته نگویید برای اینکه گوهر این قصه فراموش نشود. حالا چرا این اتفاق افتاد برای اینکه اگر عاشورا می‌ماند تبدیل به یک منبعی می‌شد تا انسان خود را در آنجا ارزیابی کند و به خود فکر کند و الگوهایش را تغییر دهد. انگیزه‌یی بود برای ستاندن حقوق بشر و صاحبان قدرت در آن زمان آن را تبدیل به یک شور کردند تا شعور ذهنی و سرچشمه بودن. دریغ که در این مسیر شیعه بیش از دیگران عجله کرد و متاسفانه به جای اینکه تفکرمحور باشد مداح‌محور شد. من نمی‌گویم آدم اندوهناک نمی‌شود ما باید این مسیر را طی کنیم تا به منزل اخلاق و حق برسیم. به قول شریعتی ما گریستیم اما ننگریستیم. نسل امروز باید هشیار باشد و از میان همین اشک باید به دنبال عشق باشد و عقل.

به عنوان آخرین سوال، ما می‌دانیم که امام حسین برای از بین بردن ریشه جهل و بی‌خبری این حماسه را آفرید، ما به عنوان جوان امروز چگونه باید در راه حفظ فرهنگ و پیام عاشورا تلاش کنیم؟ یک توصیه به ما بکنید.

به نظر من بیشتر بخوانید تا بیشتر بفهمید، وقتی بیشتر فهمیدید خودتان را می‌شناسید و متوجه می‌شوید که چه موجودات گرانبهایی هستید و بدانید که این موجود گرانبها را ارزان در کوچه و بازار زندگی تلف نکنید و چوب حراج به شخصیت خود نزنید. مهم‌ترین پیام عاشورا این است که آدمی از همه‌چیز پربهاتر است و از همه‌چیز گران بهاتراست و حرمت و صلابت خود را از دست ندهید، باید خودتان را باور کنید و از هیاهوهای بیخودی دور نگه دارید. ما وقتی ارزش‌های خودمان را درک کنیم می‌فهمیم که عقل و اخلاق بهترین سرمایه‌یی است که به زندگی آدمی معنا می‌دهد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.