سکوت در مقابل حاکم ستمگر روا نیست
چکیده :مطابق حديثي كه امام حسين(ع) از پيامبر(ص) نقل كرده، مردم نه تنها نبايد ستم بكنند و نه تنها نبايد ستمگر را ياري دهند و نه تنها نبايد به ستم ستمگر راضي باشند، بلكه بايد فرياد بزنند و هم با سخن و هم با عمل خود با او مبارزه كنند. مردمي كه در مقابل ظلم و ستم سكوت ميكنند مجرمند و همگي سزاوار عذاب الهي هستند. مردم در مقابل فساد حاكم و حكومت نبايد سكوت كنند و اگر چنين كنند در فساد او شريك هستند....
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام حسین(ع) بالاجبار و با لشگر حرابن یزید ریاحی در حرکت بود تا اینکه در منزلی بار دیگر فرصتی پیش آمد و امام(ع) خطبهای دیگر خواند. در بخش اول این خطبه چنین آمده است:
«ای مردم! پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مسلمانی که با سلطان زورگویی مواجه گردد که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را درهم میشکند، با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت درآمده، در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت و عدوان و دشمنی در پیش میگیرد، ولی او در مقابل چنین سلطانی با عمل یا با گفتار اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که این فرد ساکت را به محل همان طغیانگر و آتش جهنم داخل کند. ای مردم آگاه باشید که اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترک، و پیروی از شیطان را بر خود واجب نمودهاند؛ فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل نموده، بیتالمال را به خود اختصاص دادهاند، حلال و حرام و اوامر و نواهی خداوند را تغییر دادهاند و من برای هدایت و رهبری جامعه مسلمانان و قیام علیه این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر دادهاند شایستهترم….» (طبری، ج۷، ص۳۰۰؛ خوارزمی، ج۱، ص۲۳۴ و …)
بیتردید یکی از تفاوتهای انسان با حیوانات در این است که حیوان در آنچه در پیرامونش میگذرد و آنچه بر سر همنوعانش یا دیگر مخلوقات میآید بی تفاوت است. حیوان هر آنچه انجام میدهد بر حسب غرایز است و اگر فرزند دوستی دارد و برای فرزند جانفشانی میکند از روی غریزه است. اما تفاوت انسان با حیوان این است که او نسبت به آنچه بر سر دیگر انسانها و دیگر موجودات میرود بیتفاوت نیست و چه بسا عکسالعمل جدی نشان میدهد. این فعل انسان هرگز از روی غریزه نیست بلکه از روی تعقل و تفکر است.
در میان جانداران روی زمین تنها یک موجود است که قدرت اخلاقی زیستن را دارد و به همین جهت برخی بر آن رفتهاند که انسان را باید به «حیوان اخلاقی» تعریف کرد. هر چند این تعریف دقیق نیست چرا که اخلاقی بودن فصل انسان نیست، بلکه انسان از این جهت اخلاقی است که عاقل است، اما مهمترین دستاورد خرد انسان، که فصل ممیز انسان است، همین اخلاقی زیستن است. گویا انسانی که اخلاقی زندگی نکند از عقل و خرد خود بهره نبرده و در نتیجه فصل ممیز خود را به فعلیت نرسانده است، یا به تعبیر دقیقتر، از آنجا که از بهترین سرمایه خود استفاده نکرده، از انسانیت به حیوانیت سقوط کرده است.
انسانی که با حوادثی که پیرامونش میگذرد کاری ندارد و برایش مهم نیست که چه بر سر جامعه یا همگنان او یا دیگر مخلوقات میآید نشاید که نامش آدمی نهند، چرا که از اخلاق بیبهره است. حیوان سر در سبد و آخور دارد و طبق غریزه، شکم خود را سیر میکند و برایش این مهم نیست که امروز چه تعداد از حیوانات اصطبل به کشتارگاه برده شدند یا توسط گرگ دریده شدند یا به واسطه بیماری از پای درآمدند. اما بر این حیوان هیچ ملامتی نیست چرا که او از نعمت عقل و خرد بیبهره است و بنابر این شأنیت اخلاقی زیستن را ندارد. اما انسان از نعمت عقل برخوردار است و باید نسبت به ظلم و ستم و فساد و تباهی عکسالعمل نشان دهد و اعتراض کند.
اما همه این سخن درباره اخلاق و انسانیت بود. در متون دینی ما مکرر سخن از این رفته است که انسانی که نسبت به ظلم و ستم و فساد و تباهی و فسق و فجور جامعه و حکومت بیتفاوت باشد، از دایره دین خارج است. پیامبر خدا نه تنها میفرماید: «ستمگران و یارانشان اهل جهنمند» (مجیدی خوانساری، نهجالفصاحه، ص۴۴۰) بلکه میفرماید: «هر کس با ستمگری راه برود مجرم است» (کنز العمال، ج۱۴۹۵۳). نه تنها میفرماید: «هر کس ستمگری را یاری دهد، خداوند ستمگر را بر او مسلط مینماید» (همان، ح۷۵۹۳) بلکه میفرماید: «هر گاه مردم، وقتی ستمکار را دیدند مچ او را نگرفتند، باید منتطر عذاب همگانی خدا باشند» (مسند احمد ابن حنبل، ج۱، ص۷ به نقل از مجیدی خوانساری پیشین، ص۴۴۰).
پس مردمی که در مقابل ظلم و ستم سکوت میکنند مجرمند و همگی سزاوار عذاب الهی هستند. امام حسین(ع) نیز از پیامبر خدا حدیث نقل میکند. مردم در مقابل فساد حاکم و حکومت نباید سکوت کنند و اگر چنین کنند در فساد او شریک هستند. مطابق حدیثی که امام حسین(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده، مردم نه تنها نباید ستم بکنند و نه تنها نباید ستمگر را یاری دهند و نه تنها نباید به ستم ستمگر راضی باشند، بلکه باید فریاد بزنند و هم با سخن و هم با عمل خود با او مبارزه کنند. در احادیث آمده است که «ستمگر و یاری دهندهاش و کسی که به ستم او راضی باشد، هر سه در ستم شریکند» (کافی، ج۲، ص۳۳۳)، اما در حدیثی که امام حسین(ع) نقل میکند گروه چهارمی هم هستند که در ستم شریکند و آنان کسانی هستند که ستم را میبینند و بیتفاوت از کنار آن میگذرند و فریاد نمیزنند و مخالفت خود را اعلام نمیکنند.
جامعهای که الگو و اسوه خود را حضرت حسینابن علی میداند باید سخن وعمل آن حضرت را مورد توجه قرار دهد و بنابراین بیش از دیگران نسبت به ظلم و ستم و فساد در جامعه و حکومت حساس باشد. در اخبار میشنویم که در یک نظام سکولار و غیر مذهبی، یعنی نظام حکومت آمریکا، فسادی از یک مقام بلند پایه ،که ظاهرا فرد خوشنامی است، کشف میشود و چنان زلزلهای ایجاد میشود که این فرد که در رأس سازمان امنیت آمریکا قرار دارد مجبور به استعفا میشود. در سوی دیگر اقیانوش در کشور و نظام سکولار دیگر وقتی در یک خبرگزاری و در برنامه ای آبروی کسی به خطا مورد تعرض قرار میگیرد بحران ایجاد میشود و رئیس آن خبرگزاری مجبور به استعفا میشود.
اما آیا این دردآور نیست که در جامعه ای که ادعای دینی بودن دارد و مدعی است که پیرو مکتب حسین است جوانی به جرم وبلاگ نویسی دستیگر میشود و پس از چند روز جنازه او از زندان بیرون میآید و با شتاب و عجله دفن میشود و چون خبر آن منتشر میشود در مجلسش تنها یک نماینده اعتراض میکند و البته نه به کشته شدن یک فرد و ریخته شدن خون ناحق، بلکه به اینکه آبروی نظام رفته است؟ نماینده دیگری که رئیس کمیسیون امنیت است با شتاب فراوان میگوید در بدن جوان اثری از ضرب و شتم دیده نمیشود، در حالی که دادستان میگوید پنج اثر ضرب و شتم در بدن او وجود داشته است. بدتر و فجیعتر اینکه از عالمان دین صدایی و اعتراضی شنیده نمیشود گویا هیچ حادثهای رخ نداده است و البته در جامعهای که کشتهشدن جوانان ملت در زندان مخوف کهریزک به گفته مسئولان نظام یک حادثه فرعی و کم اهمیت است باید انتظار چنین حوادثی را داشت.
قسمت های پیشین این مطلب:
۳ – کربلا؛ میدان مبارزه دنیاپرستان با یکتاپرستان
ما سال ۵۷ این کار را کردیم تا ازا دی به بچه هامون برسد ولی نه ارادی رسید نه عدالت ولی یک چیز رسیده بی دینی بی بندباری بیکاری اعتیاد همین بس