مظلومان را فریادرسی نیست

چکیده :فساد بزرگ خودشان را نمی بینند ونادید می گیرند ، ولی درعین حال از ناله شهروندی در فضای مجازی به عنوان زنگ خطر یاد نموده و وی را شایسته حذف می دانند، برادر وخواهری که تادیروز باقلم شیطانی خود از اسطوره های قرون سخنها می گفت و اصلا" هم تحت تعقیب قرار نمی گرفت ،امروز غلبه همین جریان ونفوذ چنین صاحبان تفکری درنهادها باعث گردیده است که برای اربابها، تملق رویه گردد وبرای رعیت که عموم مردم هستند ،سخت گیری لحاظ شود....

حسن فاتحی:

هر از چندگاهی رویدادی نا مبارک وتلخ درجامعه اسلامی ما! اتفاق می افتد که درابتدا اصل خبر و وقوع جنایت انکار می شود وبعد متاسفانه مسئول نماهایی که خود درمظان اتهام درافکارعمومی هستند،برای تطهیر وخودشیرینی از خون بیگناهان برای خود جایگاهی درست می کنند ودر اظهارات پراز تناقض خود از طبیعی بودن مرگ بیگناهان و با استفاده ازبرچسبهای غیراخلاقی چون بیماری روانی مقتول ویا منتقد ویااینکه وی وابسته به فلان بیگانه است و یا فتنه گر بوده است و…. درجهت تثبیت مدیریت نامیمون خویش قدم برداشته ودرنهایت حاکمیت اسلامی درمظان چالش های عقیدتی قرار می گیرد.

قبل از ورود به اصل موضوع ،بنده به عنوان یک وبلاگ نویس دوسوال از مسئول نماهایی می پرسم که بجای تحقیق میدانی بیطرفانه دروهله اول ،مظلومین را متهم به اوصافی ناروا ازقبیل بیماری روانی ، نموده ومنکر آثار شکنجه وظلم درمظلومین می شوند.

*- درکدام منطق اسلامی ودرکدامین آیه قران آمده است که متهمی را به صرف بیان دیدگاه بکشیم وبعد برای کتمان واقعیتها به ترور شخصیتی مظلوم مبادرت کنیم؟

**- بفرض نویسنده ویا وبلاگ نویسی ازفرط ظلم وسختگیریها ی افراط گرایان ،امنیت روانی خویش را ازدست داده باشد، آیا درکشورهایی که ما ادعا می کنیم در آنها اخلاق وحریم خصوصی مفهومی ندارد،آنها با بیماران خود باشکنجه برخورد می کنند که ما مدعیان اسلامیت چنین می کنیم؟

حال بعد این مقدمه انتقادی ،این سوال مطرح می شود که زنجیره ظلم وخودسریهای فردی وگروهی چرا درجامعه ما پایان نمی پذیرد وهرازچندگاهی خونهای بیگناهی ریخته می شود که دوام چنین ظلمهای قطعا” موجودیت ارزشهای اسلامی را تهدید می نماید؟

الف- مهمترین دلیل تدوام ظلم درجامعه ما ،این است که هیچ نهاد ویا مرجعی ( برخلاف ادعای اسلامیت والگو قرار دادن عدل علوی )، فریاد مظلومین بی پناه را نمی شنوند.

وقتی مدیر نالایقی، شهروندی را تا سرحد ساقط کردن اززندگی ،تحت فشار وشکنجه هوشمندانه کاری واجتماعی قرار می دهد ، مکانیسمی درجامعه ما درنظر نگرفته شده است که فریاد مظلوم به صورت دست اول وسانسورنشده به مقامات بیطرف رسیده باشد.

اگر شهروندی درجامعه ما مورد ظلم قرارگیرد که بسیار هم فراوان شده است ، بخاطر تیم گرائیها وحاکم شدن نگرش مدیریتی خودی وغیرخودی مورد توجه قرار نگرفته است، تنها گزارش مدیری که ظلم کرده است مورد توجه بوده است ،هیچوقت نهادی به سراغ مظلومی نرفته است که ازشکنجه مدیران نالایق ،راهی بجز فریاد رسانه ای نیافته اند.

(شاید ذکر مصداقی دراین مورد خالی از لطف نبوده باشد وآن اینکه ، درزمان ستم شاهی ملاک تشخیص حق وباطل در روستاها کدخدا وژاندرمری سابق محل بود، مهم این بود که آنها چه گزارشی داده باشند وبخاطر همین ظلمها نیز مردم درنهایت ازظلم به ستوه آمدند وبه خیابانها ریختند.)

ب- دومین دلیل تداوم ظلمهای فردی وگروهی درجامعه ما ،این است که الگوهای بیمار وپراز تناقض درنقاب ارزش با التهاب آفرینیهای فصلی ودوره ای ازمقدسات سوء استفاده نموده وبافریب افکارعمومی ،جریان باطل وافراط گری را دربدنه حکومت اسلامی تزریق نموده اند.

برای الگوهای بیمار مدیریتی ملاک حق وباطل ، عدالت علوی ومنطق اسلامی نمی باشد ونبوده است ،بلکه چنین مدیرانی تنها باتکیه برهوشبهر تبه کارانه خود تیمی را دربدنه مدیریت اسلامی نفوذ داده اند وهمین افراد هستند که درنهادهای انتظامی وحتی قضائی نیز هرازچندگاهی باخیال آسوده از تعقیب وبازخواست،منویات غلط خودرا به عنوان قانون القاء می نمایند، ومتاسفانه بخاطر همان نگرش مدیریتی خودی وغیرخودی نیز کسی نبوده است که ازاین خودیهای نفوذی سوالی نموده باشد .

ج- سومین دلیل تداوم ظلمهای گروهی و فردی درجامعه ما این است که جریانهای فشار ودرحاشیه امنی ،با ترویج اید ئولوژی افراط گرایانه خود،تفکر فرقه ای را جایگزین تفکر اسلامی ناب محمدی (ص) نموده اند.

گروههای فشاری که بدون هیچ واهمه ای به شخصیتهای رکین جامعه اسلامی تهمت می زنند ، نفوذیهای آنها درنهادهای قضائی وامیتی نیز تنها ملاک حق را حرف خود دانسته وهرشهروند یا شخصیت حقیقی وحقوقی که سوای نظر آنها موضع گیری کرده باشند ،شایسته هرگونه برخورد افراط گرایانه می دانند.

د- اگر در نظام ستمشاهی روابط بادرباریان ونظر شاه ،شاخص حق وباطل عنوان می گردید ،متاسفانه امروز نیز جریانی باهزینه ازمقدسات و ولایت عامدانه یاغیر عمد درهمین مسیر قدم برداشته است.

فساد بزرگ خودشان را نمی بینند ونادید می گیرند ، ولی درعین حال از ناله شهروندی در فضای مجازی به عنوان زنگ خطر یاد نموده و وی را شایسته حذف می دانند، برادر وخواهری که تادیروز باقلم شیطانی خود از اسطوره های قرون سخنها می گفت و اصلا” هم تحت تعقیب قرار نمی گرفت ،امروز غلبه همین جریان ونفوذ چنین صاحبان تفکری درنهادها باعث گردیده است که برای اربابها، تملق رویه گردد وبرای رعیت که عموم مردم هستند ،سخت گیری لحاظ شود.

وبلاگ نویسنده، صداقت در سیاست