سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » پیام صوتی عارفه تاج زاده برای پدر دربندش...

پیام صوتی عارفه تاج زاده برای پدر دربندش

چکیده :پدر عزیزم! من از فهم این همه نامردمی عاجز مانده ام. زودتر بیا. بی تاب شده ام. باید از تو بپرسم چگونه است که آنانی که برای همه ستم دیدگان دنیا دل می سوزانند، نه تنها حالی از ستم دیدگان در حیطه اختیار خویش نمی پرسند، بلکه فرمان می دهند به ایجاد سخت ترین شرایط برای خود و خانواده هایشان....


عارفه تاج زاده فرزند سیدمصطفی تاج زاده در پیامی به پدرش از وی می خواهد به روزه داری اعتراضی دو ساله ی خود پایان دهد.

به گزارش کلمه، فرزند معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی در نامه ی خود گفته است: به وجود تو افتخار می کنم و به راهی که با ایمان و اعتقاد در آن پای گذاشته ای ایمان دارم. و تلاش می کنم خود نیز در این راه گام بردارم و تو را همراهی کنم. اما از من نخواه که نگران سلامتت نباشم. از من نخواه که حواسم به مادر و خواهرم باشد بدون این که یادم برود دلواپسی همیشگی آنان از چیست. حواسم به مادربزرگ و پدربزرگ ها باشد بدون این که درد و رنج اصلی شان را در این روزهای سخت ستم فراموش کنم.

متن کامل نامه ی عارفه تاج زاده به همراه فایل صوتی آن که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:



برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید.

سلام بابا! اگر صدامو میشنوی من حالم خوبه. امیدوارم تو هم خوب باشی. به همه سلام برسون. موفق باشی. دوستت دارم. می بوسمت!

صدایت گرم می نشیند در گوشم. این واژگان در گوشی موبایلم ضبط شده و تو را نزد من می آورد هرگاه که دوباره می شنومش.

سلام بابا!

حالا این منم که به تو سلام می گویم ولی نمی توانم صدایم را به تو برسانم. می دانم که این بعد مسافت نیست که ما را از هم جدا کرده بلکه دست پلید ستم است که دست های نوازش گر تو را از من دریغ می کند و حتی صدای شیرینت را و آغوش گرمت را. حداقل هایی که من همیشه و هنوز به آن نیاز دارم، آن هم در روزهایی که رنج و درد هجران مثل خوره برجانمان افتاده است.

سلام بابا!

کاش می توانستم صدایم را از پس دیوارهای بلند و سخت زندان به گوشت برسانم تا آن لبخند شیرین بر تمام چهره ات نقش بندد.

آخر تو همیشه با شنیدن صدای ما خندان می شوی و لطیفه گویی هایت برایمان انگار هوای تازه ای می پراکند در فضای ذهن و خیال و حتی عالم واقع.

بابا سپاس!

برایم نوشته بودی که ما را به بند خود برده ای. به بندی که مادر نامش را «بندمصطفی» گذاشته است!

سپاس که هنوز در پستوهای تو در توی زندان رژیمی که ساختید تا زندان برای مخالف و منتقد نداشته باشد، ما را هم کنارت جای داده ای.

ممنون که دو عروسک پارچه ای را که به نیابت خودم و خواهرم با یک دنیا مهر فرزندی برایت فرستاده ام کنار عکس ها و بقیه یادگارهایمان قرار داده ای. ممنون که ما را نگاه می کنی، به ما فکر می کنی، ما را نصیحت می کنی و برایمان توصیه های حکیمانه داری و فراموشمان نمی کنی میان آن همه دغدغه های بزرگ برای وطن و مردم.

ما همیشه سعی کردیم جای مردم را و جای همه آرمان های بزرگت را در دلت تنگ نکنیم. سعی کردیم در حاشیه باشیم تا متن فراموش نشود.

اما بابای عزیزم! کم کم دارد دلمان برای همه دلت که جایش فقط برای ما باشد تنگ می شود. همه دل مهربانت. همه وجود عزیزت که این روزه داریهای نزدیک به دو ساله آسیب پذیرش کرده است. اینروزها سخت نگران سلامت جسم عزیزت هستم، می خواهم حق فرزندی را مطالبه کنم.

نکند این همه فشار و آزاری که به تو وارد می شود در شرایط قرنطینه و انفرادی و تنهایی و روزه داری با تو کاری کند جبران ناپذیر؟! نکند حالا که مثل همیشه جسمت را فراموش کرده ای تا روحت را بپروری، تن نازنینت تاب سختی ها را نیاورد و لطمه هایی برآن وارد شود غیرقابل برگشت؟!

نازنین پدرم!

به وجود تو افتخار می کنم و به راهی که با ایمان و اعتقاد در آن پای گذاشته ای ایمان دارم. و تلاش می کنم خود نیز در این راه گام بردارم و تو را همراهی کنم. اما از من نخواه که نگران سلامتت نباشم. از من نخواه که حواسم به مادر و خواهرم باشد بدون این که یادم برود دلواپسی همیشگی آنان از چیست. حواسم به مادربزرگ و پدربزرگ ها باشد بدون این که درد و رنج اصلی شان را در این روزهای سخت ستم فراموش کنم.

بابای خوب و فداکارم!

همیشه در گفته ها و نوشته هایت برای آن چه به ما ندادی عذر خواسته ای. و ما در عوض . از همه آن چه به ما دادی تو را سپاس گفته ایم.

در این روزهای سخت کینه و نیرنگ که تو را به بدترین شرایط گرفتار کرده اند و همه فکر ما در زندان پیش توست، خواهش من از تو این است که به فکر سلامتت باشی و از خودت در حد توانت مراقبت و محافظت کنی. ما هم بر چشم بد لعنت می فرستیم و تو را به خدا می سپاریم و دشمنان کینه توزت را هم به خدا می سپاریم و دل دردمند خود را نیز. به امید روزهای خوبی که در پیش خواهد بود.

مهربان پدرم!

دلم برای تو تنگ شده. برای تو و برای قصه هایی که روزهای کودکی را به یادم می آورد وقتی که از هر فرصتی استفاده می کردی تا ما را با فرهنگ و آیینمان آشنا کنی و. روح خداپرستی و عرق وطن پرستی را با خونمان در وجودمان جاری سازی.

من هنوز دلتنگ قصه های شاهنامه ام که در جمع هم شاگردی ها برایمان می خواندی و ما تکرار می کردیم تا یادمان نرود ریشه مان در خاک است و چه خاک پاکی و چه سرزمین ارجمندی! دلم برای تو تنگ شده و برای پاسخ گویی ات به همه سوالات ما و نسل ما.

پدر جانم زودتر بیا که یک دنیا سوال در این دل بی قرار من انبوه شده و دارد سرریز می شود.

سوالات بی جوابی که می دانم تو از عهده پاسخ گویی شان خوب برمی آیی.

من بی تاب دیدن دوباره تو هستم تا بی درنگ بپرسم: چگونه به این جا رسیدیم که این انقلابی که برایش خدمتگزاری کردی با فدا کردن همه جوانی و عمر و زندگی ات، دارد تو را ذره ذره می خورد؟!

پدر عزیزم! من از فهم این همه نامردمی عاجز مانده ام.

زودتر بیا. بی تاب شده ام. باید از تو بپرسم چگونه است که آنانی که برای همه ستم دیدگان دنیا دل می سوزانند، نه تنها حالی از ستم دیدگان در حیطه اختیار خویش نمی پرسند، بلکه فرمان می دهند به ایجاد سخت ترین شرایط برای خود و خانواده هایشان.

پدر عزیزتر از جان زودتر بیا. تمامی وجودت را تمام و کمال، سالم و شاداب مانند گذشته خواهانم!

عارفه

مهرماه ۱۳۹۱



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۵ پاسخ به “پیام صوتی عارفه تاج زاده برای پدر دربندش”

  1. Hadi گفت:

    اینها همه از عدالت علی وار آقایان هست!!! نمی دانم پیش وجدان خودشان چگونه پاسخگوی این ظلم هستند؟ کدام وجدانی است که نفهمد این ظلمی آشکار هست!!!؟ کیست که نداند این قانونی که بدان محکوم کرده اند برداشت کینه توزانه یکی از خودشان بوده که اسم قاضی رو یدک می کشه!؟

  2. Nashenas گفت:

      “روزگاری غریبی است نازنین”
    چه باید کرد ؟
    چه باید گفت؟
    که زبان فلج است از تکرار.
    “عشق را در پستوی خانه پنهان باید کرد”
    یا در حصر!
    یا در زندان!

  3. M_amirfard گفت:

    مظلوم نمایی نکنید این اقا به جرم خیانت به مردم وانقلاب دوران زندان خودرا ان هم دربهترین شرایط سپری میکند .

    • Hassan Norani گفت:

      مظلوم نمایی نیست !
      نا حقی‌ است!

    • Javid گفت:

      میشه راجع به خیانتش موردی رواعلام کنی ؟

      از دزدیش میخوای بگی؟ ازبیسوادی و نالایقیش؟

      ازوطن فروشی و بیعرضگیش؟

      یا… از چی؟

      به قول میرحسین ما که اونشب به رفیقتون گفت :شما از من چیزی نداری بگی به حاشیه میری.

      کدوم خیانت آقا ؟خجالت بکشید .به خدا اگه یه نفر تو دم و دستگاه دکترتون به سواد و دیانت این آقا مصطفی

      باشه.