سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ولایتیون یا مصباحیه؛ فتح سنگر رهبری بعد از ریاست جمهوری؟...
» مخاطب سخنان هاشمی رفسنجانی چه کسانی بودند

ولایتیون یا مصباحیه؛ فتح سنگر رهبری بعد از ریاست جمهوری؟

چکیده :حکومت اسلامی که مصباح یزدی در نظر دارد، حکومتی است که از رای مردم مشروعیت نمی گیرد. سیاست این جریان برای حذف تدریجی همه حامیان انقلاب و جمهوری اسلامی مرحله به مرحله به انجام شده و اینک نوبت به آخرین خاکریزها رسیده است. این چیزی است که هاشمی رفسنجانی نسبت به آن اعلام خطر می کند....


کلمه – سیدحامد آرین:

آیت الله هاشمی رفسنجانی طی هفته گذشته دو بار به مساله ولایتیون و کسانی که از سال های قبل از انقلاب با اندیشه برپایی حکومت اسلامی مخالف بودند، اشاره کرده است.

مساله ای که پیش از این نیز بارها از سوی سیدهادی خامنه ای، علی اکبر محتشمی پور و سیدمصطفی تاجزاده به صراحت بیان شده بود.

هاشمی در سخنانی که دو روز پیش منتشر شد، بیان می کند که مخالفان حکومت اسلامی و ولایت فقیه از قبل از انقلاب زمانی که مبارزه با شاه به مرحله خطر و جانفشانی رسید، تحت عنوان «ولایتیون» با برنامه و اعتقادات حضرت امام برای مبارزه و تشکیل حکومت اسلامی به مخالفت پرداختند.

وی با تبیین اعتقادات این گروه می گوید: «ولایتیون» اعتقاد داشتند تا ظهور امام عصر(عج) هیچ پرچمی تحت عنوان حکومت اسلامی به خصوص با نام اهل بیت(ع) نباید برافراشته شود که همین امر امام(ره) را بر آن داشت تا با تدریس درس ولایت فقیه در نجف این طیف را به حاشیه براند.

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه، نظر منفی بنیانگذار جمهوری اسلامی با این طیف تا پایان عمر ادامه داشت، تصریح می کند: متأسفانه این طیف با نفوذ به برخی باندهای قدرت توانستند تحت شعارهای ظاهرالصلاح و اسلامی و البته عملکردهای ضداسلامی خود، ضربات خود را به انقلاب، نظام اسلامی و به خصوص رکن اساسی آن یعنی ولایت فقیه وارد آورند.

بحث ولایتیون یا کسانی که با برپایی حکومت اسلامی در زمان امام خمینی مخالف بودند، یکی از مباحث جدی طی دو دهه گذشته پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی است.

حضور افرادی در باندهای قدرت که در دهه اول انقلاب و حضور امام خمینی هیچ نقشی حتی در پایین ترین رده های تصمیم گیری نداشتند، از ابتدا این نگرانی را در میان بانیان و دلسوزان انقلاب ایجاد کرده بود که حضور آنان در ساختارهای جدید قدرت با چه نیتی صورت گرفته است.

نگرانی که تحت عنوان نفوذ حجتیه ها، مصباحیون، مهدیون و … در سخنان افرادی چون علی اکبر محتشمی، سیدمصطفی تاج زاده و اینک آیت الله هاشمی رفسنجانی به وضوح دیده می شود.

حضور روحانیون و شخصیت هایی که حتی اثری از آنان در طول هشت سال دفاع مقدس در هیچ یک از جبهه های جنگ نبود و امروز با ادعاهای مدیریت جهانی بر همه مسنده های قدرت سوار شده اند. حضوری که حتی تلاش نیروهای اصیل اصولگرایی چون مهدوی کنی برای رقابت و محدود کردن قدرتشان حتی در انتخابات نهم مجلس تا حدودی بی تنیجه ماند.

فرقه مصباحیه

مصباح یزدی از جمله روحانیونی است که نقشی در تاریخ انقلاب اسلامی نداشت و از همان ابتدا هم شرکت در جلسات بحث و درس را به مباحث سیاسی ترجیح می داد و نامش در پای کمتر بیانیه ای آمده است. با برقراری جمهوری اسلامی، مباحث اسلامی را به میزگردها و مناظرات تلویزیونی کشاند و در برابر گروه های مارکسیست از مبانی نظری حکومت اسلامی دفاع می کرد. اما موفق نشد در مناصب حکومتی جایی باز کند.

باز هم در زمانی که خیلی ها برای ادای تکلیف شرعی و ملی عازم جبهه های جنگ بودند، شرکت در جلسات بحث و درس را بالاترین تکلیف خود می دانست، درس و بحث را با درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی تا حدودی به کنار گذاشت.

هر چند بعد از رحلت امام خمینی، برای اولین بار در سال ۱۳۶۹ مصباح یزدی بعنوان نماینده خبرگان از خوزستان وارد مجلس خبرگان شد، ولی در زمان ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمدخاتمی کمتر کسی از جانب این روحانی محافظه کار نگرانی داشت.

در سال ۱۳۸۵ وقتی اولین بار علی اکبر محتشمی پور از جریانی به نام “مصباحیه” نام برد و بر تلاش آنان برای حضور در مجلس خبرگان خبر داد، محمد علی ابطحی که ریاست دفتر سیدمحمد خاتمی را در زمان اصلاحات بر عهده داشت، در وبلاگ شخصی خود این نام گذاری را واقع بینانه و پرمحتوا و واقعیت سیاست فعلی کشور دانست و به ارتباط این گروه با دولت احمدی نژاد پرداخت.

وی در آن زمان از قتل و نابودی فیزیکی به عنوان ویژگی این گروه نام برد و به ماجرای غرق کردن دختر و پسر کرمانی به بهانه امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد.

محتشمی پور گفته بود “جریانی در چارچوب یک فرقه سازمان یافته پا به عرصه گذاشته تا مجلس خبرگان را در قبضه خود نگه دارد… این جریان، جریان آقای مصباح یزدی است که ممکن است کسانی گمان کنند که چون این فرقه پایگاه مردمی ندارد نمی تواند خطری برای نظام باشد، اما نظر من غیر از این است، جریانی که اندیشه انجمن حجتیه داشته باشد همواره خطری برای مردم و نظام است.”

در آن سال بود که روزنامه جمهوری اسلامی که از بانیان آن شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای می توان نام برد از رد صلاحیت فرزند مصباح یزدی و برخی از شاگردان او در انتخابات خبرگان نام برد و به نقش آیت الله خامنه ای در این رد صلاحیت ها پرداخت.

این روزنامه به اهداف مصباح یزدی برای ورود به مجلس خبرگان اشاره ای نکرد اما از آنان به عنوان یک جریان “نوظهور” و “پر اشتها” نام برد که برای تسخیر مجلس خبرگان خیز برداشته اند.

روزنامه جمهوری اسلامی این گروه را ” تهدیدی” برای آیت الله خامنه ای دانست.

پس از آن بود که در سال ۱۳۸۷ بار دیگر محتشمی پور به نقش مصباحیه در سیاست کشور پرداخت و گفت: متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی‌کنند.

محتشمی‌پور با انتقاد شدید از این گروه می گوید: آیا این مظلومیت انقلاب و امام نیست که تمام کسانی که همراه امام بودند کنار روند و مجموعه‌ای که یک روز هم با انقلاب و امام نبودند بیایند و داعیه‌دار و مفسر انقلاب اسلامی شوند و به نام امام در قم مؤسسه ایجاد کنند و افرادی که امروز در میان پایگاه‌های نظامی حضور می‌یابند و افکار خود را به نام افکار امام به جوانان القا می‌کنند یک ذره به تفکر امام ایمان نداشته و ندارند و نخواهند داشت.

فرقه ای که به دنبال ریشه‌کن کردن افکار امام است

وی با اشاره به بعضی افکار که امروز به نام افکار امام خمینی در جامعه منتشر می‌شود، گفته است: فردی مطرح می‌کند که این جمهوریت که امام از آن دم می‌زند بر اساس مقتضیات قبل از انقلاب مطرح شده است و گرنه رأی مردم ملاک نیست و در اسلام جمهوری نداریم، یعنی این آقا که در رأس فرقه مصباحیه قرار گرفته است، به دنبال ریشه کن کردن افکار امام است.

همان خطری که امروز آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن یاد می کند و بر این باور است که این گروه در صدد نابود کردن همه دستاوردهای انقلاب اسلامی هستند.

پیش از آن نیز، هادی خامنه ای، برادر رهبری در مورد این گروه گفته بود که یکی از آفت‌ها و خطراتی که انقلاب و خط امام را تهدید می‌کند، حضور کسانی است که در گذشته و پیش از انقلاب دور از امام و در صف مخالفین ایشان بودند. به شهادت همه یاران امام و انقلاب، این عناصر که هیچ نزدیکی با خط امام نداشتند، امروز به‌عنوان افرادی در جامعه ظاهر شده‌اند که به خود حق می‌دهند درباره افکار امام نظر بدهند و مفسر خط ایشان باشند و امروز می‌توان از آنها به‌عنوان آفت انقلاب یاد کرد، البته به راحتی نمی‌توان در باره‌ شیوه کار آنها نظر داد چرا که بسیار پیچیده عمل می کنند.

او معتقد است که انجمن حجتیه یکی از شاخه های این گروه است، سیدهادی خامنه ای در باره این افراد می گوید” این گروه محور جریان ضد امام است که در چهره موافق و پیرو خط امام (ره) ظاهر شده و نسل امروز آنها را نمی‌شناسد و احتمال اینکه فریب آنها را بخورد وجود دارد. متاسفانه بسیاری از رسانه‌های کشور در اختیار این گروه و نوع تفکر آنان قرار گرفته و توانسته با یک جنگ نرم خود را وارد حلقه انقلاب کند تا شناخته نشوند که این مساله بسیار خطرناک است زیرا خاصیت جنگ نرم این است که هیچ کس آن را احساس نمی‌کند و نمی‌تواند آن را به راحتی درک کند.

مصباح یزدی در قامت یک تئوریسین یا لیدر

حضور رسانه ای و گسترده مصباح یزدی مصادف شد با انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری. مصباح یزدی که توانسته بود در سن بیست و هفت سالگی به درجه اجتهاد برسد برایش گران بود، به قول خودش “طلبه ای که نمی تواند یک صفحه از رسائل را بدون اعراب بخواند یک شبه به رهبری کشوری برسد که شرط اولیه کسب این کرسی، اجتهاد است.”

اما او که کلاس درس و بحث و گسترش موسسه در راه حق را به درگیری در عرصه سیاست و مبارزه ترجیح می داد، به یکباره به یکی از صحنه گردانان عرصه سیاست ایران تبدیل شد تا جایی که حتی برخی فتواهای قتلهای زنجیره ای، ترور حجاریان و مجوز شکنجه برای اعتراف و … را به این مجتهد یزدی نسبت دادند.

با گذشت زمان کوتاهی، مصباح یزدی که دیگر رهبری را ولی امر مسلمین خوانده بود و در قیاس با معصومین، عشق به او را عمل به دین دانسته بود. در استقبال از “مولایش” آن چنان از خود بی خود شده بود که بی محابا به پابوسی “آقا” رفته و بر خاک افتاده بود.

و “آقا” هم علاوه بر بودجه میلیاردی موسسه فرهنگی امام خمینی و بازگذاشتن دست این روحانی محافظه کار در عرصه سیاست تمام قد به دفاع از او پرداخته و “حرفش را رسا و منطقی” خوانده بود و با شهید مطهری و علامه طباطبایی قیاسش کرده بود و بزم دوستانه در بیتش برپا کرده بود.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در خدمتگزاری به “رهبری” تا آنجا پیش رفت که بعد از همه صفات خاصی که به ایشان داد، حتی “استبداد و تک روی” را شایسته وی دانست و ادعا کرد: به هر حال چنین مواردی پیش می آید که انسان باید ببیند یا مسأله تفویت می شود و خودش اقدام کند یا اینکه منتظر بماند که دیگران توافق کنند تا جایی که کار به عقب بیفتد و گاهی هم کلا ترک شود.

وی در توجیه این استبداد نیز گفت: اگر جایی هم کاری می کنیم، دل‌مان می‌خواهد که وحدت نظر داشته باشیم اما گاهی اوقات به جایی می رسیم که اگر انسان بخواهد منتظر باشد تا نظرات دیگران را جلب کند، مسأله تفویت می شود و وقتش می گذرد، لذا انسان ناچار است خطر کند و هرچه اتهام هست به جان بخرد و ناسزا را هم بشنود تا بعد از چند سال معلوم شود که خیلی اشتباه نمی گفته است.

و این همان ولایتی که این روزها تکیه کلام مصباح و شاگردانش است. ولی فقیه ای “مستبد” و “تک رو” که اطاعت از او، پیش نیاز اطاعت از “خداست”. باوری که علی اکبر محتشمی آن را تظاهر می داند و قبول نمی کند و اینها را آنقدر خطرناک می داند که وقتی به اهدافشان برسند، ریشه رهبری را هم می زنند.

در هر حال، مصباح یزدی که پیشتر از او بعنوان تئوریسین حکومت اسلامی یاد می شد، در زمان انتخابات نهم ریاست جمهوری تغییر رویه داد و با حمایت از دولت امام زمانی به عرصه سیاست عملی روی آورد. با پیروزی دولت محمود احمدی نژاد که مصباح یزدی نقش پررنگی در حمایت از وی داشت، نگرانی ها از نقش مصباح یزدی و شاگردانش ابعاد گسترده تری یافته است.

مصباح یزدی پس از شکست در انتخابات خبرگان برای فرستادن شاگردان و همفکرانش به مجلس تعیین رهبری، در انتخابات ریاست جمهوری با حمایت بی سابقه از احمدی نژاد و امام زمانی خواندن دولتش، او را به خیابان پاستور فرستاد.

هر چند بعدها به بهانه قهر یازده روزه احمدی نژاد و ارادتش به اسفندیار رحیم مشایی، تا حدی راه خود را از مردان احمدی نژاد جدا کردند، اما آگاهان سیاسی بر این باورند که مصباحیون و حامیان امروز احمدی نژاد در خفا پیمان برادری بستند که برای بیرون کردن سایر گروه های اصولگرا از مدار قدرت از پای ننشینند، همین خطری که اخیرا هم در سخنان هاشمی رفسنجانی به آن اشاره شده است؛ نفوذ ولایتتون در باندهای قدرت.

اینک دو دهه پس از درگذشت نخستین رهبر جمهوری اسلامی، مصباح یزدی و حامیانش که پیش از این در فاز وحدت تاکتیکی برای حذف رقیبان بودند، دیگر حتی نیازی به همراهی با جریان و کسی نمی بینند. آنان ظاهرا آنقدر احساس قدرت می کنند که در انتخابات مجلس نهم، رییس مجلس خبرگان و اصولگرایانی را نشانه رفتند که سالهاست سابقه خدمت در جمهوری اسلامی دارند و اینک برای انتخابات ریاست جمهوری خیز برداشته اند.

حکومت اسلامی که مصباح یزدی در نظر دارد، همان حکومتی است که از رای مردم مشروعیت نمی گیرد و قافیه اش آنقدر تنگ است که حتی همراهان دیروزش را هم نمی تواند در آن جای دهد و سیاست حذف تدریجی همه حامیان انقلاب و جمهوری اسلامی مرحله به مرحله به انجام رسیده و اینک که نوبت به آخرین خاکریزها رسیده است، این چیزی است که هاشمی رفسنجانی نسبت به آن اعلام خطر می کند.

اعلام خطری که اگر جدی گرفته نشود، معلوم نیست بعد از ریاست جمهوری یازدهم، سرنوشت جایگاه رهبری چگونه خواهد بود. جایگاهی که احمدی نژاد طی دوران ریاست جمهوری اش بارها به چالش کشیده است.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۳۰ پاسخ به “ولایتیون یا مصباحیه؛ فتح سنگر رهبری بعد از ریاست جمهوری؟”

  1. مادر سبز گفت:

    همه ی این حرف ها درست چه کاری باید کرد؟ کسی هست که به این سوال جواب دهد؟ اقای هاشمی راه حل چیست؟ صورت مسئله را همه می دانند !! با نشستن و غصه خوردن درد مردم دوا نمی شود اقای هاشمی شما باید به اندازه ی سهم خود در رساندن کشور به این اوضاع کنونی قدم بردارید به اندازه ی تمام سکوت هایی که در گذشته کردید مسولید ایا باز هم مردم ما باید شاهد سکوت شما باشند؟؟؟؟

  2. abbas گفت:

    مرده شور ولایتیون و مصباحیون هر دو را ببرند

  3. Nashenas گفت:

    مبارزات “رهبر” در زمان شاه ۳ ماه زندان بخاطر فعالیت در حجتیه بوده است و بس.
    و آقای رفسنجانی‌ با مدرک سازی ایشان را “رهبر” کردند برای همه آشکار است.
    اکنون هم میفرمایند که مشکلات از طریق “رهبر” باید حل شود!!
    متاسفانه کسی‌ نمیتواند به ایشان  اطمینان کند مگر دست بکار شود و اقدامی انقلابی‌ انجام دهد!!!! . با قر زدن به جایی‌ نمیرسیم.

  4. Payam_galaxy21 گفت:

          دیگر دلم برای کسی نمیسوزد . آخر دیگر دلی برایم نمانده . دلم را آتش زدند و به سربازانه بی رحم سوریه دادند .

  5. majid گفت:

    آقای هاشمی فرمودید “«ولایتیون» اعتقاد داشتند تا ظهور امام عصر(عج) هیچ پرچمی تحت عنوان
    حکومت اسلامی به خصوص با نام اهل بیت(ع) نباید برافراشته شود که همین امر
    امام(ره) را بر آن داشت تا با تدریس درس ولایت فقیه در نجف این طیف را به
    حاشیه براند.
    هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه، نظر منفی بنیانگذار جمهوری اسلامی با این
    طیف تا پایان عمر ادامه داشت، تصریح می کند: متأسفانه این طیف با نفوذ به
    برخی باندهای قدرت توانستند تحت شعارهای ظاهرالصلاح و اسلامی و البته
    عملکردهای ضداسلامی خود، ضربات خود را به انقلاب، نظام اسلامی و به خصوص
    رکن اساسی آن یعنی ولایت فقیه وارد آورند.”
    یعنی هنوز هم به این نتیجه نرسیدید که حکومت اسلامی جواب نمیده و درنهایت به دیکتاتوری فعلی میانجامد دیر یا زود؟!
    یعنی فکر میکنید جایگاهی که رهبری در افکار عمومی یافته مخصوصا از ۸۸ به بعد حاصل خرابکاریهای این دست گروههاست و نه نتیجه اعمال خود ایشان؟!
    یعنی به این شکل حکومت هنوز اعتماد و اعتقاد دارید؟!
    از آن بخشی که مصباح گفت “مردم حق انتخاب رهبر و کنار گذاشتن او را ندارند” ،فهمیدم این دست تفکرات و این گروهها چقدر خطرناک و طالبانی هستند اما انصافا این قسمت تفکراتشان که تشکیل حکومت اسلامی ممکن نیست برایم مثل روز روشن شده!!!!! و ای کاش هنگام حرف زدن در مورد خطرات این گروه طالبانی از حکومت با شرایط فعلی حمایت نمیکردید که مردم از این دو گزینه گزینه سوم را انتخاب کنند

  6. اهل کاشانم گفت:

    این جمله ی آقای مصباح که: ((طلبه ای که نمی تواند یک صفحه از رسائل را بدون اعراب بخواند یک شبه به رهبری کشوری برسد که شرط اولیه کسب این کرسی، اجتهاد است.)) مال چه زمانی است؟ کجا گفته اند؟

  7. حسین منتظر حقیقی گفت:

    با
    سلام به مسؤلین محترم سایت و خوانندگان گرامی،
    معلوم نیست نگرانی نویسندۀ محترم سرنوشت ۷۵ ملیون مردم ایران است یا جایگاه رهبری در کشور. همه می دانیم وضعیت کنونی کشور اگر که نگران گننده است ، اگر که در راه رسیدن به قله هاست ، اگر مردم در لوای احکام اسلامی که استخراج کنندۀ انها اغلب کسانی هستند که با زمان حاضر فاصلۀ زیادی داشته و نتوانسته اند در گذرگاه تاریخ بیش از چند گامی بردارند ، می باشند به سرنوشت کنونی گرفتار آمده اند ، اگر که با استناد به نام خدا و پیامبر معزز وقران کریم و ائمۀ معصومین و زیر نظر ولی فقیه ، رأی و نظر و قدرت مردم و شخصیت حقیقی مردم در حاکمیت  مردم به سرنوشت خود آن چنان له شود و کسانی سرنوشت مقدر این ملت بیچاره را رقم بزنند که قواعد بازی قدرت را پذرفته و از مردم فاصله گرفته اند ، باز هم باید نگران سرنوشت جایگاه ولی فقیه و یا رهبری بود؟
    در پاسخ به آن هموطنی که با نگرانی به حق ، راه چاره را سؤال می کند باید گفت باید با همکاری یکدیگر و قرار دادن دستهامان در دست های یکدیگر ، موانع تسلط مردم بر سرنوشتشان را از سر راه برداریم. در قانون اساسی کنونی ، نه حکم حکومتی وجود دارد و نه نظارت استصوابی . چیزی که هست در این کشور تمامی مسؤلین از بالاترین آنها که ولی فقیه باشد گرفته  تا پائین ترین رده های آن به یک چیز پایبندی ندارند و آن هم قانون است و بس. تمامی دستگاه قوۀ قضائیه، نیروی های سپاه و بسیج و نیروی انتظامی در خدمت و حمایت و حفاظت از این قانون شکنیها هستند و بس. به نظر می رسد در گیری هائی هم که اکنون میان آقای هاشمی رفسنجانی و آقای مصباح یزدی ، مصباحییون یا ولایتیون وجود دارد بر سر دخالت دادن مردم بر سرنوشتشان نمی باشد بلکه در چند سال اخیر باند هائی در قدرت با تکیه به ولی فقیه خود را از نردبان قدرت بالا کشیده و توانسته اند برخی باند های قدرت را به زیر بکشند. چرا ؟ برای اینکه طرفین این در گیری ها  جملگی به به حاشیه راندن مردم با هم نظرند و  نقش مردم را تزئینی می دانند . وگرنه  چگونه می توان برای رفع مشکلاتی که مجلس ، دولت و قوۀ قضائیه  در غیاب دستگاه نظارتی واقعی برای این جامعه بوجود آورده اند . که منشأ  آن هم گماردن گماشتگان ولی فقیه بر دستگاه های نظارتی و از اثر انداختن آنها چیز دیگری نیست سخنی نمی گویند . این وضعیت از طریق اجرای اصل غیر قانونی  نظارت استصوابی حاصل شده است  که توانسته تمام نهاد های نظارتی را از اثر بیاندازد. . چرا در بارۀ فقدان حکم حکومتی در قانون اساسی و اصولی که به قدرت مردم در صحنۀ شطرنج سیاسی کشور مربوط می شود سکوت اختیار می کنند و فقط هر یک از باند ها افراد خود را به رخ باند دیگر می کشند . به نظر من آنهائی که دربارۀ کشور ، استقلال ، تمامیت ارضی کشور و خواهان  صلح و رفاه برای مردم هستند باید کوشش کنند نفی نظارت استصوابی ، فقدان حکم حکومتی را به عنوان خواسته های فوری مردم جا بیاندازند و راهکار های عملی آن را با کمک از خرد جمعی مردم یافت و به اجرا در آورد.

  8. بهروز روزبه گفت:

    من از ۴۰سال پیش با افکار و اعضای این انجمن یعنی از زمان سخنرانیهای افتخارزاده و عضویت دکترلواسانی و دکتر فیاض بخش که هفت تیر به شهادت رسیدند آشنائی دارم و اینک نیز می بینم که انجمن شدیداً در حال تبلیغ توهمات دیکتاتور است به عنوان مثال دست به دعا برمی دارند که تحریم ها بیشتر شود و یا اینکه ابلهانه جنبش به اصطلاح ۹۹ درصدی در غرب را همانند آنچه دیکتاتور الغا کرده تفسیر می کنند. 

  9. mohammad گفت:

    کار این حکومت نه جنبش سبز و نه هیچ جنبش مخالفی سرنگون نخواهد کرد بلکه این مارهای در استین هستند که کار را یک سره خواهند کرد و هم حکومت(ضد اسلامی)و هم خودشونو نابود خواهند کرد.انشاا…

  10. ولی الله گفت:

    منظورشان هرز کردن و لوث کردن ولایت فقیه است مصباح و دسته هایش! 
    ولایت فقیه را که امام میفرماید خدا درست کرده در جائی دیگر میفرماید بحسب عقل
    (و وجدان) است. (به این
    معنی که ایا شما مایل نیستید؟ که یک فقیه حاکم باشد؟ پس که حاکم باشد؟ جاهل حاکم
    باشد؟!- توجه فقیه بمعنای دانشمند هم هست). – اما حکم عقل و وجدان و فطره الله – و
    همچنین اخبار نقلیه روایات پیامبر و اهل بیت- و همچنین مستدلات عقلیه- و همچنین
    قرآن شریف، حکم و آخر و اصل الاصول وجود عدالت و تقوی است. بهمین خاطر ۱۴۰۰ سال
    است که شیعه در جواب استدلال اهل سنت که میگویند خلفا بدلیل ایه اطیعو الله و اطیعو
    الرسول و اولو الامر منکم واجب الاطاعه هستند شیعه میگوید: خدا کی دستور اطاعت از
    خلیفه جائر داده؟!

    بنابراین
    نصف حرف امام را بگیرید و لب و مغز استدلال او و قران را در امر حاکم و اطاعت از
    او توجه نکنید ظلم به امام است. اگر این طور است قران هم بسی متشابهات دارد ما باید
    متشابهات را عرضه بر محکمات کنیم. اطاعت از ولی فقیه یک امر متشابه است و شرط
    حکومت تقوی و عدالت است که از محکمات میباشد. ما باید امر متشابه را بر امر محکم
    عرضه کنیم و سپس حکم استنباط نمائیم.

  11. Vali گفت:

    چراغ و مصباح ات نفت ندارد سو ندارد 
    نور ندارد! چراق قلابی است!

     

    چراغ محمد
    ص و آل محمد سراسر نور است!  

    چراغ هدایت
    امام خمینی س نور و سراسر تقوی و هدایت بود نورش نور علی نور بود نورش از درخت
    مبارک نه شرقی و نه غربی بود

    نه نور
    روسیه و چین و شرق بود!

    یادم میاید
    حتی برغم نزدیکی سقوط شوروی به گورباچف توصیه کرد که اینک که شوروی و کمونیسم آن
    به زباله دان تاریخ فر میریزد در دامان غرب و امپریالیسم سرمایه داری و زیاده خواهی
    غرب نلغزی!! (مضمون نامه امام س) ولی شما از ترس غرب به شرق فرو لغزیدید و سیره
    امام مستضعفان را باطل کردید و منحرف نمودید

     

    بلی  مصباح و چراغ هدایت امام س نورش از درخت مبارک
    نه شرقی و نه غربی بود قرآن را بخوانید:

     

    الله نور
    السماوات والأرض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کأنها کوکب
    دری یوقد من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه ولا غربیه یکاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه
    نار نور على نور یهدی الله لنوره من یشاء ویضرب الله الأمثال للناس والله بکل شیء
    علیم 

  12. سبز اندیش گفت:

    حالا که این انقلاب با ان همه ارزو و شهید و خسارت مالی و جانی و روانی و مبارزه برای ازادی و عدالت در دست خا منه ای قدرت طلب و جریان مصباح ایزم خشونت طلب و واپسگرا  و شریعت نداری های کیهان و متحجر و شکنجه گر و رانت خواران و اختلاس کنند گان و سر کوبگران سپاه و بسیج گرفتار شده است  . هاشمی ها هم تا جائی شعار خواهند داد و با مردم هستند که قدرتشان حفظ شود نه بیشتر

  13. rrrrrrrrr گفت:

    زمانی هم که مسلم قیام کرد امثال سلیمان خزائی سکوت کردند و قیام را تا آمدن امام حسین جایز ندانستند در نتیجه آن شد که دیدیم دقیقا صحنه همون آدمای ساده لوح و احمق توی ذهنم متبادر میشه البته اونا نیتشون درست بود راهبرد نداشتن این معلوم نیست چه موجودیه

  14. مهمان گفت:

    ویژگی آیت اله هاشمی رفسنجانی میانه روی ایشان در تمام این ۳۴ سال بوده  ، البته شرایط سخت و فشار برای ایشان شاید زیاد تازگی نداشته باشه  اما نکته اینجاست هاشمی هیچوقت در چنین وضعیتی قرار نگرفته حالا که مبانی کلی نظام زیر سوال جدی قرار گرفته  و خروج از این بحران یا به قیمت رویاروی حاکمیت و یا تن دادن به خواسته های مردم که هر روز طیف وسیع تری رو در بر میگیره  !  سوال اینجاست آیا اشاره هاشمی به جریان تندرو و بی منطق  بازی در فضای رهبری ایران آیت اله خامنه ایست یا نگرانی هاشمی رنگ اصالت به خودش گرفته و او  قرائتی اصیل از نظام جمهوری اسلامی رو می خواد بیان کنه !  بیانی که شاید زیاد در شرایط فعلی به مذاق بسیاری از گروههای تندرو خوش نخواهد آمد و نه حتی گروههای که حاکمیت رو در دست دارن  .  اما آیا اینکه اشاره هاشمی فضا رو به سمتی ببره که قرائت های اصیل از نظام صورت بگیره  و اصولاً چقدر برد داشته باشه فکر نمی کنم هاشمی در جایگاهی که قرار گرفته فضایی جدیدی رو باز کنه یا حداقل بعید می دونم .اما به هر صورت گامی به جلو خواهد بود !
     

  15. Isarbazeiran گفت:

    سالهاست که سرویس خارجی موساد روی این فرقه کارکرده ولی متاسفانه وزارت اطلاعات دنبال فرقه بهایی و دراویشه که نه دستی در حکومت دارند و نه خطری برای مردم.البته این فرقه مثل یه غده سرطانی وبا حمایت صهیونیست ها در همه ارکان نظام به خصوص سپاهیان ریشه پیدا کرده.طرز تفکر همونها بود که روز عاشورا با ماشین از روی مردم رد شدند چون اونها هر جنایتی رو برای باقی موندن در قدرت مجاز میدونند.اگه کسی بخواد واقعا کاری کنه باید سران این فرقه منحرف رو محاکمه کنه و بخاطر آدمکشی و غارت بیت المال و جاسوسی برای اسراییل به اشد مجازات محکوم کنه که البته این تو خیالاته.

    • pesarak گفت:

      خدا شفات بده …

    • Bazam bagam گفت:

      چند دهه است که موساد و شریکش انتلیجنس سرویس روی متحجرین و شریک دوقلویش که موجودیتشان بهم وابسته هست یعنی بهاییان را سازماندهی کرده اند واز نظر انها بعد از سرکوب همه جریانات و تسلط متحجرین بر اوضاع انوقت نوبت کنار زدن انها و آوردن الترناتیوی مشابه بهاییان که تا مغز استخوان وابسته و مجری سیاستهای نئولیرالهای خوش منظر بد کردار می باشند خواهد بود برخورد و افشا حجتیه موتلفه وهمزمان بهاییان از نان شب هم واجبتر است . برگردید مانورهای انگلیسیها در زمانی که حکومت قاجار را منحل کردند و رضا خان را سرکار اوردند و نقش متحجرین و همزمان بهاییان را خوب بررسی کنید و خیلی برای امروز درس اموز و روشنگر میباشد . انگلیس چند لایه و پیچیده عمل میکند در دوطرف مهره چینی و جریان سازی میکند تمام کسانی که در حمایت از خائنین نیرو گذاشته اند زیر سوال باید باشند مماشات نکنید . خیلی ها عامل برامدن مصباحیون و شرکایشان می باشند

  16. koosha1 گفت:

    فیلم مستند :ایران ” The forgotten glory”  را تماشا می کردم و با حکومت
    کنونی ایران مقایسه کردم و میبینم که راه بسیار طولانی سپری کردیم ولی
    عقب-عقب. کوروش کجا و خامنه ای  کجا!!!!!!!!!!!!!!! جای بسیار بسیار تاسف
    است. 
    کوشا   

  17. Nashenas گفت:

    عادل خان تو هیچ وقت طرفدار این سایت نبودی!

  18. Mohammadabdi گفت:

     چه تحقیقی کرده اید آقا؟ مستحق دکترا شده اید جانم!

  19. Isarbazeiran گفت:

    مصباح از مطرودین امام  راحل بود وبسیار تلاش کرد که حتی یک ملاقات خصوصی با امام داشته باشه که ایشون قبول نکردند.جالبه بدونید که مجسمه های شهرهای مختلف با فتوای این آقا جمع آوری و بعضا دزدیده شده،از جمله شاگردان دست پرورده این تفکر میشه به مشایی و گل سرسبد حجتیه احمدی نژاد اشاره کردکه دیگه توضیحی برای این دو موجود نمیدم،آقای عادل در مورد اینام میتونی یه تحقیقی بکنی.

  20. Reza_saeedei گفت:

    سلام 
    من به عنوان کسی که در انجمن حجتیه سالها بوده ام میگویم که همه آنچه در این نوشتار در باره انجمن حجتیه نوشته شده توهمات است و هیچکدام صحیح نیست. دروغ محض است. آقایانی که این ها منتشر میکنند اگر مسلمانند روز قیامت باید جوابگوی تهمت هایشان باشند.  من به شخصه جلوی همه این اشخاص را در قیامت خواهم گرفت. 

  21. سکوت تلخ گفت:

    من وقتی اوضاع نابسامان کشورمونو میبینم فقط متوجه یه چیزی میشم اونهم اینه که :

    ما ایرانیا فقط دوست داریم افکار خودمونو به دیگرون تحمیل کنیم  و هیچ احترامی به عقاید و افکار دیگرون نمیذاریم

    چه اشکالی داره شما یه جور فکر میکنید  من یه جور دیگه ولی بیایید کاری کنیم که به عقاید همدیگه بی احترامی نشه

    چه دلیلی داره با استفاده از اسم خدا و ائمه  و …. مردمو گول بزنیم که بتویم حکومت کنیم؟! مشهور بشیم شعارهای

    آنچنانی بدیم به کسی هم اجازه اعتراض و حتی حرف زدن ندیم؟!!!!

    معنی ولایت رو هم همه تون میدونید یعنی ۷۵ میلیون جمعیت ایران عقلشون نمیرسه حرف اول و آخرو فقط رهبر بزنه

    مثل اون بچه مدرسه ای که میزنن تو گوشش میگن برو با اولیات بیا

    بجای اینکه خودمونو بزرگ ببینیم یا یکی دیگه رو اینقدر بزرگش کنیم که ادعای خدایی کنه بیایید به این فکر کنیم که همه

    مون آدمیم هر آدمی ذره ای از وجود خداست هر کسی برا خودش شخصیتی داره هیچ دلیلی نداره به رفتگر محله مون

    بخندیم اونم انسانه اونم حق زندگی داره اونم حق تصمیم گیری برا جامعش داره

    چه اشکالی داره چشمامونو به بدیهای همدیگه ببندیم ونقاط مثبت همدیگه رو ببینیم (همونجوری که برا خودمون می

    پسندیم)

    همه تون اطلاع دارید که فدارسیون فوتبال اجازه نمیداد یه فرد بالای ۶۰ سال بیاد و سرمربی یه تیمی بشه اونوقت چرا این

    محدویت سنی  برا حکومت کردن به یه مملکتی الزام نیست؟؟؟!!

    پس بیاید بجای پافشاری کردن به افکار غلط مان یه کم هم از افکار مثبت دیگرون استفاده کنیم (به هر زبانی مسلکی که

    گفته شود )

                   « میتونیم به جای اینکه همدیگه رو له کنیم و بالا بریم از دستهای همدیگه پله درست کنیم»

  22. Kiyanoosh گفت:

    هاشمی هر وقت از بابت خودش وخانوادش نگران میشه صداش در می یاد ذره ای هم به فکره مردم نیست…

  23. Farid گفت:

    خدا مى داند چه جفایى کردید در حق این مرد مخلص و الهى …
    فقط دعا مى کنم هدایت شوید

  24. رضا ايران دوست گفت:

     به
    مناسبت انتخابات

    یک
    ماه پیش از انتخابات ۸۸، مطلب زیر را برای چند وبسایت خبری_تحلیلی ارسال
    نمودم، آن زمان، شاید چندان محتمل به نظر نمی‌رسید که مجال انتشار نیافت. در حل
    حاضر اما جریان
    ولایتیون یا مصباحیه  ابائی از اعلام اهداف خود ندارد.

    بنظر
    نگارنده برنامه قبلی‌ دو گروه متخاصم کنونی درون حاکمیت (دولت و دستگاه رهبری)، با
    ظهور جنبش سبز دچار ناکامی شده است. اکنون مانند بسیاری از هموطنان، امیدوارم جنگ
    قدرت میان متحجران و منحرفان، پیروز سومی‌ داشته باشد به نام ملت ایران.

    آیا دولت در شرایط کنونی میتواند با پشتوانهٔ سران فاسد
    سپاه و نیز بدنه اجتماعی هوادار خود، بر دستگاه رهبری فائق آید؟ یا مهره‌های این
    گروه حلقه به حلقه خنثی میشوند تا سرانجام رئیس دولت نیز به اذن رهبر توسط مجلس
    معزول گردد؟ اگر چه دولت نسبت به رهبر، سهم کوچکی از قدرت حکومت را در اختیار
    دارد، اما به خاطر موقعیت باخت_باخت رهبر، ابتکار عمل را در
    دست دارد. از طرفی‌، رهبر نمی‌تواند به سپاه و بسیج اعتماد کند، چرا که هر یک از
    مجیزگویان درگاه ولایت، میتوانند در روز مبادا حامی‌ دولت باشد. ظاهراً توهم توطئه
    دشمن این بار به وقوع پیوسته و همراه با سرطان جسمی‌، رهبر را در آستانه سقوط قرار
    داده است. از طرف دیگر، دولت از تاکتیک برتری برای
    آچمز یا مات رهبر بهره می‌جوید‌.چرا که اجرای دستورات
    امام زمان نسبت به مصلحت بینی‌ رهبر غیر معصوم، دست بالاتر را دارد.

    مشکل حکومت تنها آبروی بر بعد رفته ولی‌ امر فرزانه و با بصیرت خود نیست، بلکه پس از عزل دولت،
    باید به عزای جایگزین بنشیند. اگر به انتخابات نیم بندی با نامزدی امسال قالیباف و
    لاریجانی تن دهد، نمی‌تواند همزمان جنبش خیابانی را کنترل کند. و اگر مصلحت نظام
    (بخوانید ولی‌ فقیه) بر حذف موقتاً_دائم انتخابات و تعیین دولت خود ساخته  قرار گیرد، آنگاه دستگاه عریض و طویل ولایت،
    تنها بر دو پایه متکی‌ خواهد بود، قدرت سپاه و ثروت نفت. حکومت متزلزلی که با هر
    تهدید داخلی‌ یا خارجی‌ قابل فرو پاشی است.

     

    اگر اقلیت به جای اکثریت انتخاب کند:

    انتخابات ۸۴:

                شعار:
    آمده ایم تا باندهای قدرت و ثروت را ریشه کن کنیم ، آزادی، عدالت، و همه چیزای خوب
    _ این ها شدنیه

                همهمه طبقه فقیر: دیگه کار
    باندهای قدرت و ثروت تمومه

    انتخابات ۸۸:

                شعار:
    هاشمی و ناطق و کروبی از کجا آوردن؟ ایران هسته ای، مدیریت جهان _ بازم بگم…

    صدای صلوات بسیجیان بغض فرو
    برده در ابراز همدردی با دولت ضعیف و فقیر و مظلوم
    و تنها که فقط از حمایت رهبر، صدا و سیما، سپاه، بسیج، شورای نگهبان و …
    برخورداره وگرنه تا حالا ریشه مافیای قدرت و ثروت
    را کنده بود!

                عملکرد: ساخت ۲۵۰۰ مسکن مهر،
    وام های کوچک به مردم و بزرگ به مسوولین!؟

    انتخابات ۹۲:

    شعار: تمام
    ثروت ملت را پس میگیریم و بین مردم توزیع میکنیم، قبل از عید همه ثروتمند و صاحب
    خانه می شید، دیگه چی می خواین؟

                دشمنان از طریق رسانه های
    خارجی*: مافیای اصلی پشت سر دولت است

                عملکرد: راه اندازی نیروگاه
    بوشهر و تثبیت حاکمیت ایران بر سواحل دریای خزر

    سال ۹۶:

                به فرمان ولایت مطلقه )رهبر مذهبی-سیاسی نظام هسته ای ایران( آیت الله العظمی مصباح، رییس دولت مردمی مادام العمر شد
    تا حکومت اسلامی کامل گردد.

    صدای صلوات هیات دولت و شروع
    رژه سپاه امام زمان

     

                *- رسانه های داخلی مزدور
    همه یا به راه راست هدایت شده اند، یا به دامن اجنبی کوچ کرده اند!

     

    “رضا ایران دوست”

    ۱۳۸۸/۲/۲۸ 

  25. Hooman گفت:

    نمی دانم چرا در هر جایی به این حجتیه گیر می دید! یعنی هم راستی ها، هم چپی ها، هم اصولگراها، هم منافقین، … بابا من خودم به این گروه یک سری نقدهایی دارم اما خیلی از این افراد را می شناسم. اینا اصلا در سیاست دخالت نمی کنند . درست و غلطش را کاری ندارم اما اینا با سیاست کاری ندارند و مصباح و مشائی و … هیچکدام حجتیه نیستند. 
    در ضمن الان فکر می کنم که این نظریه ولایت مطلقه فقیه که خیلی از فقها هم باهاش موافق نیستند و به قول شما حجیه هم می گفت فایده ای ندارد و به نام اسلام حکومت تشکیل ندید که ضررش بیش از سودش است (زبق روایات) الان می بینیم که اشتباه نگفتند. آیا واقعا الان جوانان ما با دین مشکل پیدا نکردند؟ آیا بسیاری از افراد که نمی توانند بین حکومت و اسلام فرق بزارند کارهای حکومت را به نام اسلام نمی نویسند؟ آیا خیلی از افرادی که می خواهند با این حکومت مخالف کنند نمی روند پای دین را می کشند وسط و اون را می زنند تا حکومت را خراب کنند؟ ….

  26. منصف گفت:

     این باند به علت تسلط بر مباحث اکادمیک حوزوی مدرسین خوش صحبت و حرفه ای پرورش داده. آنچه مهم است قطع ارتباط آموزشی آنها در نهادهای نظامی ِ انتظامی و امنیتی است.