سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

آزادی بیان در دو رژیم

چکیده :درست پنجاه سال پيش، يعني در سال 1341 هـ . ش ،كتابي تحت عنوان «بحثي در باره مرجعيت و روحانيت» منتشر شد. اين كتاب مشتمل بر چندين مقاله يا سخن است كه توسط افرادي صاحب ‌نام، كه هيچ كدام امروز در قيد حيات نيستند، ارائه شده است. آقايان علامه طباطبايي، سيد ابوالفضل موسوي زنجاني، شهيد مطهري، مهندس مهدي بازرگان، شهيد بهشتي، آيت الله طالقاني و سيد مرتضي جزايري (رحمه‌الله عليهم) در اين كتاب مقاله يا سخن دارند. به هر حال هم داستان پيدايش اين كتاب و هم محتواي آن بسيار درس‌آموز است....


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

درست پنجاه سال پیش، یعنی در سال ۱۳۴۱ هـ . ش ،کتابی تحت عنوان «بحثی در باره مرجعیت و روحانیت» منتشر شد. این کتاب مشتمل بر چندین مقاله یا سخن است که توسط افرادی صاحب ‌نام، که هیچ کدام امروز در قید حیات نیستند، ارائه شده است. آقایان علامه طباطبایی، سید ابوالفضل موسوی زنجانی، شهید مطهری، مهندس مهدی بازرگان، شهید بهشتی، آیت الله طالقانی و سید مرتضی جزایری (رحمه‌الله علیهم) در این کتاب مقاله یا سخن دارند. به هر حال هم داستان پیدایش این کتاب و هم محتوای آن بسیار درس‌آموز است.

درباره زمینه‌ها و علل پیدایش این کتاب مرحوم شهید بهشتی در یک سخنرانی که در اولین سالگرد شهادت شهید مطهری(ره) تحت عنوان «روحانیت، ویژ‌گی‌ها و مسئولیتها» ارائه شده و در کتابی تحت عنوان «ولایت، رهبری، روحانیت» به چاپ رسیده، نکات جالبی را بیان می‌کند:

«این را هم برایتان بگویم که تهیه آن مجموعه کم‌کم به خاطره تبدیل شد. آن مجموعه به این صورت تهیه می‌شد که آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر سحابی، این دو انسان با ایمان و درس خوانده متعهد مبارز، پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی طاب ‌ثراه، از عده‌ای دعوت کردند که روزهای جمعه جلسه بحث و سمینار گونه‌ای درباره مسائل مربوط به روحانیت و مرجعیت داشته باشند و بعد هر یک از حاضران متعهد (شوند بحث خود را به) تبادل نظر بگذارند و بعد از اینکه پخته شد از مجموعه اینها یک کتاب که راهنمای مردم در رابطه با مرجعیت و روحانیت باشد تنظیم بشود و منتشر بشود.

بنابراین کیفیت تهیه این مجموعه این گونه نبود که چند موضوع را انتخاب کنند و بگویند هر کسی برود خودش یک مقاله بنویسد. بلکه موضوعات مطرح شد، بحث شد و بعد از یک بحث مقدماتی، هر کسی یک یا دو مقاله را انتخاب کرد، نوشت و نوشته را آنجا آوردند مطرح کردند و به این صورت که می‌بینید، درآمد. جلسات هم تا آنجایی که یادم می‌آید مرکزش منزل جناب آقای دکتر سحابی، این استاد با ایمانی که با صفا و با اخلاص و با ایمان و با ارزش می‌باشد، بود. شاید حدود ۷-۸ ماه این جلسات طول کشید. به خوبی یادم هست که در جلسات پیرامون مسائل روحانیت خیلی بحث شد و باز مرحوم آقای مطهری از این موضع با مسئله برخورد می‌کردند که روحانیت در یک جامعه اسلامی نقش بنیادی و اصلی دارد ولی باید اصلاح شود. باید برای اصلاح آن کوشش شود…. من در آن مقاله: «روحانیت در اسلام و در میان مسلمین» مطلبی را مطرح کردم… و آن این است که در اسلام و فرهنگ اصیل اسلام ما روحانی و روحانیت نداریم. آنچه در فرهنگ اصیل اسلام داریم عالم است، عالم متعهد، آگاه، فقیه اسلام‌شناس، اسلام دان. روایات ما در زمینه روحانی و روحانیت نیست. روایات ما در زمینه علما است. نقش علما، وظایف علما، شرائط علما، مسئولیت سنگین علمای اسلام. واژه «روحانی» یک واژه‌ای است که از آیین‌های هندی و بعد زرتشتی و مسیحی به جامعه ما منتقل شده است»

اینها بخشی از سخنان شهید بهشتی(ره) بود که در سال ۱۳۵۹ و در سالگرد شهادت شهید مطهری بیان شده است. کتابی که ایشان به آن اشاره می‌کند مشتمل بر ده مقاله یا سخن است که عبارتند از:

۱- اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه، به قلم مرحوم علامه طباطبایی؛

۲- شرایط و وظایف مرجع، به قلم مرحوم سید ابوالفضل موسوی زنجانی؛

۳- اجتهاد در اسلام، متن سخنرانی مرحوم شهید مطهری؛

۴- ولایت و زعامت، به قلم مرحوم علامه طباطبایی؛

۵- انتظارات مردم از مراجع، به قلم مرحوم مهندس بازرگان؛

۶- روحانیت در اسلام و در میان مسلمین، به قلم مرحوم شهید بهشتی؛

۷- مشکل اساسی در سازمان روحانیت، به قلم مرحوم شهید مطهری؛

۸- تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتوا، به قلم مرحوم آیت الله طالقانی؛

۹- تقلید اعلم یا شورای فتوا، به قلم مرحوم سید مرتضی جزایری؛

۱۰- مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی، به قلم مرحوم شهید بهشتی.

عناوین فوق نشان می‌دهد که این کتاب در بردارنده مباحثی گسترده درباره روحانیت و مرجعیت و مسأله تقلید است. همه این مباحث تا امروز جدی و مطرح هستند و باید به آنها پرداخته شود. اینجانب در آینده نزدیک متناظر با دو مقاله ششم و هفتم نکاتی را خواهم نگاشت.

اما اکنون لازم است درباره اصل کتاب و تاریخ آن به نکاتی اشاره کنیم که بسیار درس‌آموز است.

الف) اکثریت قاطع کسانی که در این کتاب قلم زده‌اند، یعنی به جز مرحوم بازرگان، همه از روحانیون شناخته شده بوده‌اند و آنان هیچ حساسیتی نداشته‌اند که با میدانداری دو شخصیت دانشگاهی و در منزل آنان به بحث درباره روحانیت و ضعف‌ها و راههای اصلاح آن بپردازند. آنان شخصیت‌هایی مانند مرحوم سحابی و بازرگان را بیگانه از خود نمی‌دانسته ا ند و اجازه می‌داده‌اند که درباره روحانیت و کاستی‌ها و ضعف‌ها و باید‌ها و نبایدهای آن بیندیشند و سخن بگویند. در واقع آنان اینگونه می‌اندیشیده‌اند که مشکل روحانیت مشکل همه جامعه دینی است و همه باید در راه اصلاح آن تلاش کنند. روحانیون و عالمان نباید هر صدای انتقاد و اصلاح خواهی را به دشمنی و بدخواهی تفسیر کنند و با آن به مبارزه برخیزند.

ب) هم کسانی مانند شهید مطهری و هم کسانی مانند دکتر سحابی و مهندس بازرگان از یک سو ضعف‌هایی جدی در نظام روحانیت می‌دیده‌اند و از سوی دیگر خود را مخالف و دشمن آن نمی‌دانسته‌اند. نگاه آنان این بوده است که این نظام با همه ضعف‌هایی که دارد به هر حال در جامعه مؤثر است و اگر اصلاح نشود چه بسا در کنار سودهایی که می‌رساند زیان‌هایی نیز وارد کند. پس همه این بزرگان وظیفه خود تشخیص داده‌اند که به اصلاح این نهاد همت گمارند. این نکته‌ای است که امروز نیز می‌تواند مهم باشد. به نظر می‌رسد که تمام ضعف‌هایی که در این کتاب درباره روحانیت و مرجعیت مطرح شده امروز نیز باقی و پابرجاست و هیچ یک از بایدهایی که در این کتاب مطرح شده امروز نیز محقق نشده است. به جا و مناسب است که اولا همه کسانی که درد دین دارند در پی اصلاح این نهاد باشند و حتی کسانی که دغدغه دینی ندارند باید توجه کنند که به هر حال این نهاد در جامعه ما حضور دارد و خواهد داشت. پس تلاش برای اصلاح، بسیار مفیدتر و ضروری‌تر از مبارزه با آن می‌باشد .و ثانیا در خود نهاد روحانیت باید تلاش شود که بایدها و نبایدهایی که در این کتاب مطرح شده ،مورد توجه قرار گیرد و به اجرا درآید. به هر حال ناله‌های دردمندانه شخصیت‌هایی مانند طالقانی، مطهری و بهشتی در رابطه با اصلاح و بهبود وضع روحانیت نباید مورد بی‌اعتنایی و کم لطفی قرار گیرد.

ج) مطالعه تاریخ گذشته هر چند جزئی و غیر مهم باشد بسیار درس‌آموز خواهد بود. باید از هر حادثه‌ای درس گرفت و از آن برای اصلاح جامعه و رشد آن استفاده کرد. وقتی به تاریخ پیدایش و انتشار این کتاب نگاه می‌کنیم به هر حال به نکاتی تامل برانگیز برمی‌خوریم. مجموعه‌ای از افراد روحانی و دانشگاهی که همگی با نظام شاهنشاهی مشکل دارند برای بحث درباره موضوعی، مدتی نسبتا طولانی جلساتی را تشکیل می‌دهند و به بحث می‌پردازند. از بخش‌هایی از این کتاب برمی‌آید که در آن جلسات بحث‌هایی که ناخوشایند رژیم شاهنشاهی بوده مطرح می‌شده است. برای مثال در این کتاب، بخصوص در نوشته شهید مطهری، بارها سخن از آخوندهای درباری و نقش رژیم شاه در ساختن چنین آخوندهایی و وظیفه روحانیت در قبال رژیم به میان آمده است. اما رژیم نه تنها با آن جلسات برخورد نکرده و آنها را منع نکرده بلکه اجازه چاپ و نشر کتاب حاصل از آن را داده و بلکه باز هم بالاتر و مهم‌تر این که این کتاب در سال ۱۳۴۱ به عنوان کتاب برتر سال برگزیده شده است.

رژیم شاهنشاهی سیاهی‌ها و تباهی‌های بسیار زیادی داشته است و این امر بر کمتر کسی پوشیده است. اما بسیار باید توجه داشت و مراقبت کرد و همگان باید هشیار و بیدار باشند که نکند در جنبه‌ای جامعه ما، و بویژه زمانی که ادعای اجرای دین را دارد، پسرفت داشته باشد. ماجرای برگزیده شدن آن کتاب را مقایسه کنیم با ماجرایی که این روزها در جامعه خود شاهد آن بودیم. روزنامه‌ای یک کاریکاتور را منتشر می‌کند که هر کسی می‌تواند تفسیری از آن اراه دهد. فورا کسانی آن را بهانه می‌کنند و با تفسیری خاص از آن یک روزنامه را تعطیل می‌کنند. هر قدر ترسیم کننده این تصویر فریاد می‌زند که مقصود من آنچه شما گفته‌اید نبوده است، فریادش شنیده نمی‌شود. فرض را بر این می‌گذاریم که کاریکاتوریست مقصودش همین بوده که آقایان گفته‌اند. فرض می‌کنیم که مقصودش این بوده است که در زمان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس آزادی بیان وجود نداشته و افرادی که برخی از آنان چه بسا سن و سال کمی داشته‌اند چشم بسته به این راه قدم گذاشته‌اند. آیا این سخن اهانت به همه مبارزان و جهادگران و شهدای والامقام است؟! آیا این مجوزی برای بستن یک روزنامه است؟! یا اینکه این حادثه بهانه‌ای برای بستن روزنامه بوده است؟

به هر حال حوادثی اینگونه و مقایسه آن با آنچه درباره کتاب فوق گفته‌ شد ممکن است به ذهن کسی این را بیاورد که جامعه ما از جهت آزادی بیان، که یکی از شعارهای اصلی انقلاب بوده است، وضعیت مطلوبی ندارد و نه تنها آن شعار محقق نشده، بلکه چه بسا در جهاتی پسرفت هم در کار بوده است.

منبع: وب سایت نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

یک پاسخ به “آزادی بیان در دو رژیم”

  1. i گفت:

    دراین سه دهه روحانیت در ایران بخوبی آگاه شد که با صداقت هرگز به اینجا نخواهد رسید.

    درسی بس ناگوار و نتیجه ای بس عجیب انگیز.