سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

نامه نسرین ستوده از زندان

چکیده :به راستی در دنیای امروز، هیچکس حتی در سلول انفرادی اش نیز تنها نیست. جامعه ایران سالهاست در برابر نادیده گرفتن حقوق خویش ایستادگی به خرج داده است و با درایت کامل و پرهیز از خشونت و پیگیری روش های مسالمت آمیز، سعی در متقاعد کردن مسئولان جهت گردن نهادن به حقوق خویش داشته است. بنا بر این جامعه ایران هیچگاه از حقوق خویش غافل نبوده است و در این راه از پرداخت هزینه های سنگین از جمله حبس و بازداشت و تعقیب قضایی و ممنوع الخروج شدن و ممانعت از شغل و حرفه نهراسیده است و البته من نیز به عنوان وکیل آنان، با افتخار از تک تک پرونده هایی که وکالت آنها را به عهده داشته ام، دفاع می کنم. و البته از اینکه در کنار موکلان بی گناهم تحمل حبس می نمایم، راضی و خرسندم....


ریاست محترم بنیاد مارتین انالز

اعضای گرامی

احترامات مرا از سرزمینم ایران پذیرا باشید و تشکرات صمیمانه ی مرا بابت انتخابم به عنوان یکی از نامزدهای این جایزه ی ارزنده از زندان اوین بپذیرید.

بسیار مفتخرم از جانب موسسه شما که بنیادی بسیار معتبر است نامزد یکی از مهم ترین جوایز فعالان حقوق بشر شده ام.

من با شادی و سرور مطلع شدم که مراسم انتخاب نهایی برنده جایزه مارتین انالز به زودی برگزار می شود و از این بابت لازم دیدم مطلبی را تهیه کنم. هرچند به درستی نمی دانم چه مطلبی باید ارائه نمایم, زیرا شرایط فوق امنیتی که در آن به سر می برم و ممنوعیت تلفن برای کلیه زندانیان سیاسی، مانع دسترسی من به اطلاعات کامل گردیده است، معهذا همواره به دنبال فرصتی هستم تا از وضعیت حقوق بشر در ایران سخن بگویم و از این بابت، از فرصت به دست آمده بسیار خرسندم.

ابتدا لازم می دانم مراتب احترام کامل خود را به کلیه فعالیت های شایسته دو نامزد دیگر این جایزه آقای لون سوات، روحانی، از کشور کامبوج و سازمان حقوق بشر بحرین اعلام نمایم و صادقانه اذعان کنم که برنده شدن هریک از آنها نیز باعث شادی اینجانب خواهد شد، زیرا نفس توجه بین المللی به موضوع حقوق بشر در سراسر دنیا حائز اهمیت است.

علاقه ی من به عدالت، همانند شما، از کودکی با من بود و همراه من بی تابانه رشد کرد و بالید. در اوان جوانی متوجه شدم انتخاب رشته حقوق و حرفه وکالت می تواند به خواسته ام پاسخ دهد.

وکالت و دفاع از حقوق کودکان، زنان و کسانی که به جرم آزادیخواهی، حقوق شان نقض می شود، با همه ی دشواری ها، رویای دست یابی به عدالت را امکان پذیر می کند.

بدون عدالت،عدالت نسبی، زندگی غیر قابل تحمل بود. من نیز به سهم خود برای تحقق آن عدالت نسبی تلاش کردم.

می دانید که قوانین کشورم ایران، در پی تحولات سیاسی خاصی تغییر اساسی نمود، از جمله قوانین مربوط به زنان و کودکان تغییر کرد و قانون مجازات اعدام افراد زیر ۱۸ سال ملغی شد. بنا بر این کودکان هموطنم سالها در معرض مجازات اعدام قرار داشتند. البته تلاش گروه کثیری از وکلا و فعالان حقوق بشر در جهت لغو اعدام زیر ۱۸ سال طی سالیان متمادی به نتیجه نسبی رسید و اعدام زیر ۱۸ سال را محدود نمود.

به خاطر دارم این فعالیت ها که به حبس برخی وکلا نیز منجر شد، به دغدغه ی هر روزه بسیاری و از جمله من تبدیل شده بود.

گاه در ناامیدی کامل احاطه می شدیم و گاه دوباره برمیخواستیم و فعالیت خود را از سر می گرفتیم.

همزمان، دستگیری گسترده ی زنانی که به تبعیض قوانین علیه خود اعتراض داشتند، من و همکارانم را درگیر مبارزه ای کرده بود که البته صدایش در جهان شنیده شد.

بنا بر این هرچند وجدان های حساس بشری در هر نقطه ی دنیا حق دارند از هر ایرانی بپرسند که برای حفظ حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان چه کردند؟ اما در عین حال ایرانیان این کارنامه ی درخشان را نیز با همه ی سختی ها و رنج هایی که برای آنان در برداشت به ثبت رسانیده اند.

در زمانی که با اعلام نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، بسیاری از مردم ایران دستگیر و روانه ی زندان ها و بازداشتگاه ها شدند، اینجانب و بسیاری از همکارانم با تکیه بر قوانین حقوق بشر و قانون اساسی ایران که حق دفاع را از حقوق مسلم همه ی متهمین می داند، کار دفاع از متهمان سیاسی و معترضان انتخاباتی را به عهده گرفتیم. مدتی پس از دفاعیات وکلا، آنها نیز راهی محبس شدند تا به همراه موکلان خود تحمل حبس نمایند.

صادقانه به شما بگویم در زمان دستگیری های گسترده ی انتخاباتی ناامید از اصلاح قانون اعدام کودکان به دفاع از متهمان سیاسی مشغول بودیم اما خبر تغییر قانون اعدام مربوط به کودکان زیر ۱۸ سال و محدود کردن اعدام کودکان را در زندان شنیدم. اکنون با خود می اندیشم تا لغو کامل اعدام زیر ۱۸ سال امید خود را از دست نخواهیم داد و بیمی از حبس و زندان نداریم. شنیدن این خبر در زندان, به راستی سختی تمامی روزهایی را که دور از خانواده و در حبس گذرانده بودم، از جانم زدود.

دوستان ارجمند

خانم ها و آقایان محترم!

پس از بازداشتم، خانواده ام تحت فشار شدید قرار گرفتند که منجر به بازداشت همسرم و ممنوع الخروج شدن او و دختر ۱۲ ساله ام گردید.

اما با همه دشواری ها، به عنوان یک وکیل همچنان خرسند و امیدوار، بر این باورم که گریزی جز انجام وظیفه صادقانه در قبال کودکان، زنان و متهمانی که حقوق شان نادیده گرفته شده بود، نداشتیم.

مفهوم عدالت, قانون، حقوق بشر، آزادی بیان و اندیشه، حقوق اقلیت ها و همه ی مفاهیمی که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر تصریح شده است و به قوانین اساس کشورها راه یافته است، مفاهیمی است که زندگی را به یکسان برای افراد بشر در سراسر کره ی زمین قابل تحمل می کند.

این مفاهیم به عنوان میراث مشترک بشریت، زندگی را برای بشر قابل زیست می کند. و به فعالان حقوق بشر امکان می دهد تا مرعوب فشار ها و تهدیدات بازجویان نشوند.

به راستی در دنیای امروز، هیچکس حتی در سلول انفرادی اش نیز تنها نیست. جامعه ایران سالهاست در برابر نادیده گرفتن حقوق خویش ایستادگی به خرج داده است و با درایت کامل و پرهیز از خشونت و پیگیری روش های مسالمت آمیز، سعی در متقاعد کردن مسئولان جهت گردن نهادن به حقوق خویش داشته است. بنا بر این جامعه ایران هیچگاه از حقوق خویش غافل نبوده است و در این راه از پرداخت هزینه های سنگین از جمله حبس و بازداشت و تعقیب قضایی و ممنوع الخروج شدن و ممانعت از شغل و حرفه نهراسیده است و البته من نیز به عنوان وکیل آنان، با افتخار از تک تک پرونده هایی که وکالت آنها را به عهده داشته ام، دفاع می کنم. و البته از اینکه در کنار موکلان بی گناهم تحمل حبس می نمایم، راضی و خرسندم.

در پایان مایلم توجه فعالان حقوق بشر را به حقوق کودکانی جلب نمایم که والدین شان به عنوان زندانی سیاسی، در زندان به سر می برند و آنها سالیانی است که دور از پدر یا مادر و یا هر دوی آنها روزها را سپری می کنند و ملاقات هایشان دستخوش امیال و تصمیم گیری های غیر قانونی مقامات امنیتی است.

بار دیگر مراتب سپاس و قدر دانی خود را تقدیم تان می نمایم و از نتیجه ی انتخاب شما پیشاپیش تشکر می نمایم و به هر یک از دو نامزد دیگر این جایزه که برندگان احتمالی این جایزه هستند، تبریک می گویم و آرزوی موفقیت در راه ارتقا و گسترش اهداف شان را دارم.

بار دیگر از ریاست بنیاد مارتین انالز واعضاء ودست اندرکاران محترم آن، سازمان عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری تشکر و قدردانی می نمایم .

با بهترین احترامات

نسرین ستوده

زندان اوین

مهر ۹۱

*بنیاد “مارتین انالز” روز سه شنبه دوم اکتبر ۲۰۱۲ با برگزاری مراسمی در ژنو، جایزه حقوق بشر این بنیاد را از میان سه نامزد از ایران، بحرین و کامبوج، به نامزد کامبوجی اهدا کرد. متن فوق که از زندان ارسال شده در مراسم اهدا جایزه قرائت شده است.

منبع: جرس



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۶ پاسخ به “نامه نسرین ستوده از زندان”

  1. زندانی گفت:

    زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

    پیش بسوی رفراندوم!

  2. ناشناس گفت:

    بگم؟ بگم؟ بگو. بگو.
    سبز یعنی‌ ، مسخ را فسق کردن ، ساده ، آزاده بودن.
    “مرگ بر تو!” این چهرها را دوست دارم.
    سبز یعنی‌ ، “رحیم” ،بخشنده بودن ، بند برده‌ها را از هم ریستن.
    سبز یعنی‌ ، میر ، زهرا ، مهدی،… در حصر با سکوت خود “فتنه” بر انگیختن.
    هستی‌؟ هستم.
    سبز یعنی‌ ، استوار و پی‌گیر برای مردم با هم بودن.
    سبز یعنی‌ مجید ، مصطفی ، محمد ،…در بند بی‌ پروا ظالم را افشا کردن.
    سبز یعنی‌ ، ندا ، سهراب ،….. گمنام،ناشناس بدون انتظار سرووار، ایستاده مردن.
    سبز یعنی‌ ، از گذشته آموختن. نو را ازمودن.
    سبز یعنی‌ ، نور ،”رحمان”،همه با هم اکنون برای صلح جنگیدن.

  3. فاطمه گفت:

    خانم ستوده واقعا می ستایمتان و آرزوی سلامتی برای شما دارم

  4. ناشناس گفت:

    درود بر شما که برای برقراری عدالت رنج را به جان خریده اید!!! امیدوارم دوران سختی های شما پایان یابد و از سازمانهای بین المللی تقاضا داریم صدای آزادگان دربند ما را به گوش وجدان جهانیان برسانند.

  5. حمید گفت:

    درود گران بر هموطنم خانم ستوده و دگر شیر زنان ایران. سلامت شما خاریست بر چشم اراذل و اوباشی که شما را در حبس دارند.

  6. محسن گفت:

    خانم ستوده ، بواسطه امیدت به دنیایی بهتر میستایمت . برای توجهت به حقوق انسانها بدون چشمداشت به مزد و بهره میستایمت . بدلیل پایمردی انسانیت که رنج ها را بر خود و خانواده ات با سر بلندی و افتخار پذیرفته ای به هموطن بودن با تو به خود میبالم . و از خود گله دارم ، که به جهالت و نادانسته سرباز بی جیره ایدیولژی شدم که زندان وکشتن ودر بند کردن دستمایه حکومت سراسر سیاهیش شد و تو و مانند تو را فراوان و بسیار در بند کرد و دیگران و بسیار دیگرانی را به قربانی خود بر زمین های سرد مرگ به مسلخ برد ، شرمگینم. به امید روزی که باشیم یا نه t مردمانی دانا و آگاه در این دیار زندگی کنند که قدر آدمهای خوبی مانند شما را که امید به زندگی و سعادت بشر دارند نه در سیاهی زندان که بر سپیدی عرصه زندگی و تصمیم ارج نهند.