خواهرانه ای برای هــــزارمین روز نبودن
چکیده : مریم کریم بیگی خواهر مصطفی کریم بیگی از شهدای جنبش سبز در یادداشتی در هزارمین روز از دست دادن برادرش می نویسد: هــــزار روز است که مادرمان، شب ها بغض می کند. چشمانش را می بندد و آهسته می گوید به خوابم بیا. دلتنـــگم و من زمزمه ی لبانش را می شنوم و هـــزار بار می شکنم. ...
مریم کریم بیگی خواهر مصطفی کریم بیگی از شهدای جنبش سبز در یادداشتی در هزارمین روز از دست دادن برادرش می نویسد: هــــزار روز است که مادرمان، شب ها بغض می کند. چشمانش را می بندد و آهسته می گوید به خوابم بیا. دلتنـــگم و من زمزمه ی لبانش را می شنوم و هـــزار بار می شکنم.
به گزارش کلمه، مصطفی کریم بیگی یکی از کشته شدگان در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بود که حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت.
خانواده وی می گویند پیکر او کالبد شکافی شده بود و اثر گلوله در پیشانیاش مشهود بوده است. همچنین با وجود سکونت او در تهران، ماموران امنیتی اجازه دفن او را در شهر تهران ندادهاند، به همین خاطر خانواده او مجبور شدند او را هنگام غروب آقتاب در شهریار کرج دفن کنند. کانون حمایت ازخانوادههای جان باختگان و بازداشتیها اعلام کرده بود که ماموران وزارت اطلاعات اقوام و بستگان مصطفی کریم بیگی را تهدید کرده بودند تا از اطلاع رسانی در مورد او خودداری کنند.
متن یادداشت کوتاه مریم کریم بیگی را که در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده، با هم می خوانیم:
قلمم برای نوشتن این هزار روز نبودنت می شکند … می شکند … می شکند.
وقتی حرف از ندیدنت باشد هــــزار چقدر زیاد است! چقدر سخت است! چقدر طولانی است! چقدر….
چگونه به خورشیدِ هزارمین روز نبودنت بگویم نتاب، من دگر تاب ندارم …؟!
دنیا به من بدهکار است… دنیا به من، تمام روزهایی که می توانستم در کنارت، سرمست از بودنت، خنده کنان فریاد بزنم را بدهکار است …
اینجا بدون تو تمام ساعت هایمان روی دلتنگی کوک است. اینجا بغض های فرو خورده ام را رنگ می زنم، جای لبخند به آدم ها نشان می دهم …. اینجا زندگی یعنی تکرار روزهایی که تو نیستی و غمت سنگینی می کند.
بیچاره قاب عکست، دیگر رنگ به رو ندارد. می دانی؟ انسان که نیست! طاقتش کم است، از بس روبرویش اشک ریختیم …
بگذار کمی از خومان بگویم
هــــزار روز است که مادرمان، شب ها بغض می کند. چشمانش را می بندد و آهسته می گوید به خوابم بیا. دلتنـــگم و من زمزمه ی لبانش را می شنوم و هـــزار بار می شکنم.
هـــــزار روز ِ گذشته را پدرمان هــــــزار بار شکست …
هـــــزار روزِ گذشته را، ما روزی هــــزار بار شکستیم …..
مریم جان!
ما که خاک پای برادر عزیزت هم نمی شویم
ولی ما را به برادری خود بپذیر
خواهرم!
جان ما هم ناقابل است
فدای برادر شهیدت و راه ارزشمندش
ظلم پایدار نمی ماند
یاحسین
میرحسین
وسیعلموا الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
خواهر مطمن باش انتقام برادارتان را از خامنه ای دیکتاتور در اینده نزدیک خواهیم گرفت
VVVVVVVVVVVVVVVVV^^^^^^^^^^^^^^^^VVVVVVVVVVVVVVVVVVVVV
هــــزار روز است که مادرمان، شب ها بغض می کند.
چشمانش را می بندد و آهسته می گوید به خوابم بیا.
دلتنـــگم و من زمزمه ی لبانش را می شنوم و هـــزار بار می شکنم
Dear Maryam…vv
Like your mother, We the Iranian Wanderers in the World miss your brother as well…vv
We Feel You Pain…vv
However…vv
We Will Never Forget…vv
We Will Never Forgive…vv
Those with Blood of Our Children on their Hands Will Pay the Price of Crimes…vv
Allen
وای بر کسانی که در مقابل خون های به ناحق ریخته شده کریم بیگی ها سکوت کردند .به خصوص آنهایی که می توانستند صدای مظومیت این شهیدان راه آزادی را در همان اوایل ۸۸ به گوش جهانیان برسانند ول از کنار ناله مادران داغدار گذشتند ودرود به زهرا رهنورد که با تمام مظلومیت خود خانواده شهیدان راه آزادی را از یاد نمی برد وبا تمام محدودیت ها بیشترین تلاش را در همدردی با خانواده این عزیزان انجام می داد .خدا به مادر وخواهر این شهید صبر دهد وانتقام خون آنها را از ظالمان بگیرد( البته با مبارزه ما با ظالم امکان پذیر است وگرنه با دعای تنها کاری از پیش نخواهد رفت)
مریم جان! خداوند صبر به شما و مادر گرامی عطا فرماید. شاید فردا روزی دیگر باشد که با خود قصه های نو برایت بیاورند. گاهی فردا غمها را از دل می زداید بی اینکه یادها از خاطر برود! مزیم جان! امیدوارم برای فردا دوباره آسمان آبی باشد و خورشید طلایی گوشه کاغذ نقاشی هایمان آنچنان بتابد که پرتو آن تا ته کاغذ برود!
خواهرم .بی اغراق ، در زنجیره سبز و در راهپیمایی ۲۵ خرداد و عاشورا، من اجتماع عظیمی از برادران و خواهرانم را می دیدم که برای اولین با آنها مواجه می شدم.و چقدر نسبت به آنان احساس نزدیکی داشتم.آری برادر تو و برادر من و بسیاری از برادران و خواهرانم را طاغوت در حلقه ای از دژخیمان نا آگاه و دژیم خوی تفنگ به دست به مسلخ کشانید. آنان به حتم بسیار مظلوم و بی دفاع بودند.ما به وعده خداوند بسنده کرده ایم ودر همان راستا عمر می سپاریم ” من قضی نحبه و من ینتظر ” خداوند فرمود ، ” ان الله یدافع عن الذین آمنوا بانهم ظلموا” پس دفاع از بندگان مظلوم بر عهده خداوند است . و ما ایستاده ایم تا زمان عقوبت خداوند فرا رسد و به پاس وفای به عهدی که خداوند مقرر داشته او را سپاس گزاریم.
مریم جان صبرکن که ثمرداردظالمان که درکاخهای بلندوزیرزمینهای محکم باگاردهای ویژه زندگی میکنند بیشتراز خانواده شمانگرانند به چندین دلیل ۱-ازعذاب وجدان ۲-ازترس مغلوب شدن و ظلم زیاد به ملت و……مرگ بردیکتاتور خونخوار خامنه ای
هزار روز است که روزها را می شماریم تقویم را ورق می زنیم تا آن روز برسد روزی که قاتلان برادران وخواهرانمان را به سزای عملشان برسانیم .بشکند دست کسی که مصطفی های این سرزمین را با آتش گلوله از ما گرفت…
خواهر عزیزم درود بر شرف برادرت عزیزت ، ای کاش ما هم مردانگی و شجاعت او را داشتیم
مریم جان غم نبودن برادرت را من هم میفهمم ،که دیگر شمارش روزهای نبودنش از توانم خارج است سالهاست که ازمن گرفتندش ومن هنوز به ندیدنش عادت نکردم قامت همچون سروش را در لباس خدمت به انان سپردیم ودر تکه ای کفن باز پس گرفتیم ،وبرایمان چه سخت است که جان برادرمان را که سخت عاشق وطنش بود نه برای این اب وخاک ،که فدای بی مبالاتی وبی لیاقتیشان کردند وهرگز وهرگز پاسخگو نشدند،
مریم عزیز اگر جان برادر تو را به خاطر حفظ حکومتشان وچپاول بیش از پیش ملت گرفتند ،برادر من تاوان بی لیاقتی ونادانیشان را با جان خویش پس داد،اما خواهرم تو نیز چون من امیدداشته باش ،چرا که روزی خون به نا حق ریخته شده ی برادرانمان ،دامان ظلمشان را خواهد گرفت
خواهر عزیزم
مارا در غم خود شریک بدان وآگاه باش که ثمره خون برادران و خواهرانمان دیر یا زود راه گشای نسل های آینده خواهد بود و مردمان زیادی در آینده حسرت اینکه نتوانستند در جایگاه والای شهدا بنشینند را خواهند خورد.
بدیهی است که قاتلان سیه دل نیز از همان لحظه اول سیه روز گشته و تا ابد از عملکرد خود پشیمان شده و مورد لعن و نفرین ابدی خداوند قرار خواهند گرفت.
هزار روز نبودن برادرهایمان ،هزاران روز زمستان و تاریکی این کهن مرز و بوم داغ بر دل های ریشمان نهاده خواهرم زمستان رفتنی است و بهار سبز در راه است روز بهار سبز آرادی برادرت پیش قراول سپاه فروردین خواهد بود.
هم خامنه ای بداند هم هوادارانش بدانند ، هم سگ نگهبانش سپاه بداند که مانند مصطفی هستند هنوز هم جوانانی که خون بدهند برای نبودن آنها. از ما مردم ایران گفتن و از شما حاکمان سفاک نشنیدن
خ خواهر عزیزتر از جانم برای خودت و خانواده ات همچون روح برادرت که سبر بوده و هست و سبز باقی خواهد ماند ایامی سبز ارزومندم
یاحسین میر حسین
مرگ بر دیکتاتور