سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

صدام چه می خواست و چه شد؟

چکیده :روحیه خشن و طاغوتی و مستبد صدام حسین موجب شد که وی تمام عمر سیاسی خود را در جنگ با ایران و کویت و آمریکا بگذراند و سرانجام، هم حکومت خود را از دست بدهد و هم طومار حیات سیاسی حزب بعث را در هم بپیچد و هم عراق را از مسیر پیشرفت و ترقی باز دارد و هم پای قدرت های زورگو را به منطقه خلیج فارس باز کند و ملت های منطقه را گرفتار سیاست های آمریکا کند. ...


حسین علایی *

جنگی که صدام حسین رئیس حکومت بعثی عراق در بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ علیه ایران به راه انداخت به مدت ۸ سال یعنی دو برابر مدت زمان جنگ جهانی دوم به طول انجامید. انتظار صدام از نتایج این جنگ مخرب در سقف حداقلی به “مالکیت در آوردن اروند رود” و در سقف مطلوب “جداسازی خوزستان از ایران” و در سقف حداکثری “ناکام نمودن انقلاب اسلامی” مردم ایران بود. اما حال که به نتایج این جنگ طولانی نگاه می کنیم می بینیم که نه تنها صدام حسین به هیچیک از این اهداف نرسید بلکه او جان خود و پسرانش را در راه جنگ طلبی مستمر از دست داد.

روحیه خشن و طاغوتی و مستبد صدام حسین موجب شد که وی تمام عمر سیاسی خود را در جنگ با ایران و کویت و آمریکا بگذراند و سرانجام، هم حکومت خود را از دست بدهد و هم طومار حیات سیاسی حزب بعث را در هم بپیچد و هم عراق را از مسیر پیشرفت و ترقی باز دارد و هم پای قدرت های زورگو را به منطقه خلیج فارس باز کند و ملت های منطقه را گرفتار سیاست های آمریکا کند. اما حال که ۳۲ سال از آغاز این جنگ ویرانگر می گذرد فرصت مناسبی است تا علاوه بر پرداختن به حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام و تقدیر از مقاومت مردم ایران به تجربیات و درس های برآمده از این جنگ طولانی توجه کنیم. یکی از درس های مهم جنگ تحمیلی، چگونگی مدیریت و اداره آن از سوی طرفین جنگ است. پس از آغاز جنگ توسط حکومت عراق، سیاست اصولی ایران که از سوی امام خمینی اعلام می شد این بود که تا زمانی که یک نظامی متجاوز در خاک ایران وجود دارد، مردم ایران به دفاع از کشور ادامه خواهند داد و هیچگونه آتش بسی را نخواهند پذیرفت. همچنین ایران پس از شروع جنگ نیز بر معتبر بودن معاهده ۱۹۷۵ الجزایر اصرار می ورزید و بر شناخت متجاوز از سوی مجامع بین المللی تأکید داشت . این در حالی بود که صدام حسین ۴ روز قبل از شروع جنگ، معاهده ۱۹۷۵ را که خود با شاه ایران امضاء کرده بود بی اعتبار می شمرد.

پس از عبور ارتش عراق از مرزهای ایران،قوای عراق نتوانستند در زمان بندی تعیین شده به پیشروی در خاک ایران ادامه دهند و به اهداف مورد نظر دست یابند. با مقاومت مردم و قوای مسلح جمهوری اسلامی، دولت عراق در همان هفته اول جنگ متوجه شد که تصور صدام از ضعیف بودن ایران با واقعیات تطبیق ندارد و امام خمینی قادر است با تکیه بر مکتب دفاعی اسلام قدرت جدیدی را در درون قابلیت ها و ظرفیت های مردم ایران به وجود آورد. این قدرت جدید که با حضور داوطلبان بسیجی در جبهه ها شکل گرفت و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سازماندهی شد توانست با همکاری و همدلی با ارتش جمهوری اسلامی،دفاع مقدسی را پدید آورد که آرام آرام، هم از پیشروی ارتش متجاوز جلوگیری کند و هم با طرح ریزی عملیات هایی هوشمند عمده قوای ارتش عراق را از خاک ایران بیرون کند.

نقطه اوج این پیروزی ها، انجام عملیات ۲۴ روزه بیت المقدس بود که در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ منجر به فتح خرمشهر شد. باز پس گیری خرمشهر آنقدر شیرین و بزرگ بود که بسیاری تصور می کردند با این پیروزی عظیم جنگ خاتمه خواهد یافت اما در آن زمان هنوز بخش هایی از خاک ایران از جمله نفت شهر در اختیار ارتش عراق بود. گرچه ارتش عراق از بخش هایی از خاک ایران فرار کرد تا در محاصره قوای ایران قرار نگیرد و صدام حسین طعم تلخ شکست را چشیده بود ولی با این وجود رئیس جمهور عراق در چنین وضعیتی هم حاضر به پذیرش اعتبار معاهده ۱۹۷۵ نبود و همچنان فقط به آتش بس اصرار می ورزید و می خواست حال که نمی تواند از طریق تداوم عملیات نظامی به امیال خود دسترسی پیدا کند از طریق ایجاد فرآیند مذاکره، اروندرود را به چنگ درآورد. همین موضع باعث شد که جنگ در آن مقطع خاتمه نیابد و شش سال دیگر برای تحقق خواسته ها ادامه یابد. از این به بعد بود که جنگ ابعاد گسترده تری یافت و به دریا و مناطق مسکونی و کابرد سلاح های شیمیایی کشید. عراق سعی بر بین المللی کردن جنگ داشت و ایران هم قصد داشت تا با انجام یک سلسله عملیات مستمر نظامی، دشمن را وادار به تسلیم و تحقق شرایط خود کند.

قدرت های بزرگ که در روزهای اول جنگ تصور می کردند که عراق در این جنگ برنده خواهد بود با مشاهده قدرت و توان ایران در بازپس گیری سرزمین های اشغالی خود، سعی کردند تا از بازنده شدن عراق در این جنگ خسارت بار جلوگیری کنند. لذا آنها در ابتدا به عراق کمک های تسلیحاتی فراوانی کردند و کشورهایی نظیر عربستان و کویت و امارات هم در طول دوران جنگ، بیش از ۸۰ میلیارد دلار در اختیار ماشین جنگی صدام حسین قرار دادند. علیرغم این حمایت ها و کمک های بیدریغ، ایران توانست نیروهای خود را در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ طی عملیات والفجر۸ از اروند رود عبور دهد و دهانه رودخانه خروشان اروند را به طور کامل به تصرف خود درآورد. چنین پیروزی بزرگی موجب شد تا صدام حسین احساس کند که نه تنها از این جنگ دستاوردی نداشته و چیزی به دست نیاورده است بلکه تمام اروندرود را هم از دست داده است.

در چنین وضعیتی بود که سیاست آمریکا بر این قرار گرفت که ایران در این جنگ پیروز نشود و سیاست “نه برنده نه بازنده” را در قبال جنگ عراق با ایران در پیش گرفت. هدف آمریکا و شوروی آن بود که در نتیجه تداوم جنگ، عراق بازنده نشود و ایران هم پیروز صحنه نظامی نباشد. اجرای چنین سیاستی موجب شد تا کشتی های جنگی آمریکا و شوروی به بهانه حفاظت از نفتکش های کویتی وارد آب های خلیج فارس شوند و عملا جنگ با ایران را به نفع ارتش عراق آغاز کنند.از تابستان سال ۱۳۶۶ تا ۱۲ تیر ماه ۱۳۶۷، ناوهای آمریکایی ۹ درگیری نظامی با ایران انجام دادند و به سکوهای نفتی جمهوری اسلامی در خلیج فارس و همچنین به هواپیمای مسافربری ایران حمله کردند تا جمهوری اسلامی ایران را از پیروزی قاطع باز دارند.

در چنین وضعیتی بود که ایران با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ راه را برای پایان دادن به جنگ باز کرد. اما آمریکا و کشورهای عربی پشتیبان صدام تصور نمی کردند که تجهیز گسترده ارتش عراق در نهایت منافع و کشورهای خود آنها را به خطر خواهد انداخت. دو سال بعد بود که صدام با این ارتش مجهز و بزرگ به امیرنشین کویت حمله کرد و این کشور را در مرداد ماه سال ۱۳۶۹ به تصرف کامل خود درآورد. صدام قصد داشت حتی در ساحل شرقی عربستان هم پیشروی کند و چاه های نفت این کشور را نیز به تصرف ارتش عراق درآورد. در اینجا بود که قدرت های حامی صدام و اعراب مشاهده کردند سگی را که به جان ایران انداخته بودند آنقدر هار شده است که پای آنها را نیز گرفته است. بنابراین همگی بسیج شدند تا او را از پای درآورند. به این منظور عظیم ترین لشکرکشی تاریخ در خاورمیانه انجام شد و در نهایت پس از دو جنگ ویرانگر، آمریکا کشور عراق را به اشغال خود درآورد و صدام حسین سرنگون و بساط حکومت بعثی برچیده شد. به این صورت ملت عراق که برای بیش از ۳۰ سال گروگان رژیم بعثی بود به دلیل تن دادن به حکومت دیکتاتوری، نه تنها از پیشرفت و توسعه اقتصادی باز ماند بلکه عامل اصلی نا امنی ها در خاورمیانه گردید. فاعتبروا یا اولی الابصار

* دانشیار دانشگاه امام حسین(ع) و کارشناس خاورمیانه

منبع: خبرآنلاین



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۱ پاسخ به “صدام چه می خواست و چه شد؟”

  1. ناشناس گفت:

    ما هم همین را می گوییم. جنگ به جز فرسایش نیرو و ایجاد عقب ماندگی هیچ دستاورد دیگری ندارد و غرب و شرق هم همیشه برای پیشبرد اهداف خود در منطقه این جنگها را تشویق کرده اند و بدتر آنکه عده ای در داخل نیز در همان راستای اهداف شرق و غرب حرکت می کنند!هر روز منافع ملت در سخنرانی های جنگ طلبانه این دولت کودتا از دست می رود.

  2. عبید گفت:

    صدام هم مثل همین رهبر فعلی ما دچار اوهام و گنده گویی شده بود و فکر میکرد قادسیه دوم را راه انداخته و بزودی بخش عمده ای از ایران یا دست کم خوزستان را گرفته و آنرا ضمیمه عراق فسقلی خواهد کرد. غافل که تاریخ نظیر تو بدبخت بارها و بارها دیده است. طوفان که آمد اورا همراه با سیاف وزیر اطلاعات گنده گویش برد و به زیر خاک سپرد. قذافی ها دشنه به ماتحت، مبارک ها، داغ بر دل، علی عبدالله صالح ها و زین العابدین علی ها ناکام رفتند و به اعماق تاریخ پیوستند و حال این بشار اسد بدبخت و رهبر عظیم الشان و گرامی ماست که هنوز عقل بر سرشان نیامده و از خواب خرگوشی بیدار نشده اند. رهبر جان دست از این لجباری و یکدندگی و لجبازی بردار. کار اسد تمام است و خودت هم بعد از مدتی روفیده خواهی شد(به قول خوزستانی ها). ول کن این نقشه های بلند بالا را که به اسلحه اتمی دست می یابم و میروم و اسرائیل را از شمال این کشور و از جنوب لبنان فتح می کنم و ….. مگر آمریکا میگذارد؟ تکان بخوری هشتل از نوع پشتلت را عظما جان در می آورد. ول کن. بکش کنار بگذار در یک انتخابات آزاد یا رفراندم درست و حسابی و بدون تقلب و بدون شصت وسه درصد یک حکومت دلخواه و مردمی سر کار بیاید. توهم برو دوران بازنشتسگی ات را در کومور و سی شل و بورکینافاسو و بنین و یک جایی ……. و دوسه سال آخرت عمرت را سپری کن. والله بس است. کاری نکن که حسرت این روزها را بکشی و انگشتانت را تا شصت در چشمانت بکنی که عجب بی عقلی کردم و به حرف این عبید دلسوز گوش نکردم. عظما جان بگذار برو بست است والله. به اوج رسیده ای و حال دوران سقوطت فرا رسیده است.

  3. ناشناس گفت:

    من نفهمیدم منظور سردار علائى از اینکه مردم عراق با تن دادن به دیکتاتورى باعث عقب ماندگى
    و عدم توسعه اقتصادى کشور شدند چى بود. کدام ملت از رخداد تاریخى که در
    همسایگى ایران رخ داده باید عبرت بگیرند که ایشان نوشته شان را با فعتبرو یا اولالباب
    تمام کرده اند؟ کی در مقابل دیکتاتورى تن داده؟ آنهائى که توسط صدام به حبس
    و زندان افتادند و انواع تضییقات و محرومیت ها را تحمل کردند که نظام اصلاح بشود
    یا آنهائى

  4. بامداد گفت:

    مردم بنغازی دیروز علیه اسلامگرایان قیام کردند. بهار عرب رسوی تحولی جدبد

  5. داریوش گفت:

    مردان و زنان بزرگ, در بزنگا ههای تاریخ تصمیماتی میگیرند که مردم و تاریخ مدتّها از آنها به نیکی یاد میکنند. صدام حسین آنچنان مغرور و تهی مغز بود که این غرور به پسرش عدی نیز سرایت کرده بود, همو بود که میگفت : از خدا بابت خلق پشه و ایرانی نا راحتم.
    اگر صدام فقط کمی درایت میداشت, زمانی که جرج بوش بر صحنۀ تلویزیونهای بینالمللی ظاهر شدو گفت:می با یست منا فع کشور و مردمش را به عنوان یک اصل خلل نا پذیر میپذیرفت و این بهانه را از آمریکا میگرفت و کشور را به افراد صالح وا میگذارد و جلوی یک تراژدی بزرگ را میگرفت.او فردی به غایت دونمایه و حقیر بود,اگر دچار توهم و مالیخولیا نمیبود و دچار کینه و حقارت تاریخی نسبت به ایران و ایرانیها نمشد, با توجه به اشتراکاتی که بین دو کشور ایران و عراق متصور میرفت, با یک دیپلماسی متمّدنانه که صد البته طرف ایرانی هم میبایست چنین میکرد,دو کشور بدون اینکه در دام ننگین جنگ طلبان بیفتند,به تو سعۀ خیره کننده دست مییافتند. امّا دریغ که چنین نشد و چنان شد که میدانیم.

  6. i گفت:

    مشگل آیت ال.. صدام حسین درغریزه زیاده خواهی اش بود. اینطورعلمای بلاد اسلامی بعد از رسیدن به حکومت٬ اغلب با کودتا٬ انقلاب و تقلب درانتخابات با مطلقه کردن ولایت وامام خواندن خود٬ شروع میکنند به چپاول ثروت ملت به انواع مختلف. کاری که اگر یک بیگانه مرتکب میشد٬ ملت کفن پوش با آگهی استخدام دررگاب حضور پیدا میکرد وچه حمام خونی.

    فکرمیکنید این زیاده خواهی ها را بشود با بالا کشیدن حکومتی دمکراتیک روزی به بند کشیده شود؟

    هفته گذشته تیترسایت روزنامه ای آلمانی نوید دیگری ازاین زیاده خواهی میداد٬ حکومت اسلامی مصر (اسم حزب گول زنی دارد) درصدد خرید زیر دریایی معروف آلمانیست (الگانس زیردریا) و اسراییل مخالف فروش آن.

    ملت مصر میخواهد با خرید چنین زیر دریایی شهرهای فرعون فرو رفته در دریای مدیترانه را بیرون آورد؟

  7. داریوش گفت:

    جرج بوش: صدام حسین و پسرانش باید ظرف ۲۴ ساعت عراق را ترک کنند

  8. shahin گفت:

    سردار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم را فراموش کرده اند راه قدس از کربلا میگذرد یادشان رفته شما برای مردم عراق مجلس و حکومت هم ساخته بودید

  9. ناشناس گفت:

    چقدر دردناک است روزی یکی از ژنرالهای ترکیه یا شیخکهای منطقه در مقاله ای بنویسند ایران چی بود و چی شد و امیدوارم آنروز ما بمیریم و این ننگ را ننبینیم .

  10. ناشناس گفت:

    صدام اصلا خواهان جنگ با جمهوری اسلامی نبود. حتی به شهادت همین آقای دعایی، او را که در آن زمان سفیر جمهوری اسلامی در بغداد بود با پیامی نزد آیت الله خمینی فرستاد که با این کارهایی که شما در عراق می کنید و انگشت هایی که میرسانید، من ناچارم بزودی جنگ با شما را آغاز کنم و اگر مایل به جنگ نیستید دست از این کارها بردارید. اما آیت الله خمینی که پس از راندن شاه و پیروزی در انقلاب و آن استقبالی که مردم از او کردند و آن آرایی که به راستی مردم در انتخابات و رفراندم دادند بسیار دچار غرور شده بود این حرف صدام را جدی نگرفت. برخلاف آنچه هاشمی نوشته صدام برای فرار از مشکلات داخلی دست به جنگ زد، شامل حال ما درآن هنگام و همین حالا می شود که هم آن هنگام و هم اکنون جنگ را نعمت اللهی تلقی می کنیم مثل حالا که سردمداران فکر میکنند اگر جنگ شروع شود رژیم از این بن بست نجات خواهد یافت. صدام برای نشان دادن جدی بودن حرف خود حتی یکبار فرودگاه مهرآباد را بمباران مختصری کرد که وقتی اطرافیان به آیت الله خمینی اعلام خطر آغاز جنگ را کردند، گفته بود مثل دزدی که در تاریکی می آید و مختصری می برد اینها هم یک حمله ای کرده اند وهمین است وبس جرات نخواهند کرد. اما بعدا که آنها جنگ را با آن ابعاد آغاز کردند، آیت الله بر موج جنگ نشست و وقتی استقبال جوانان را از جبهه دید، جنگ را نعمت اللهی خواند. در حقیقت عامل اصلی جنگ جمهوری اسلامی بود و آغازگر جنگ عراق بود. جنگی که قابل اجتناب بود و میشد از وقوع آن جلوگیری کرد که نکردیم. حال هم خیلی راحت میتوان جلو آتش جنگ را گرفت. اما مقامات تصور می کنند مثل بار اول این جنگ میتواند تنبان افتاده آنها رابالا بکشد درحالیکه این جنگ اگر آغاز شود، نقطه پایانی بر عمر جمهوری اسلامی خواهد بود البته با خساراتی بسیار بسیار عظیم.

  11. ناشناس گفت:

    بعد از خواندن این مقاله و کامنت ها، کمی بفکر فرو رفته و به اوایل انقلاب برگشتم. واقعا اگر خمینی هم مثل آیت اله منتظری دچار غرور نمیشد و انسانیت و شرافت را فدای حفظ نظام نمیکرد، راه راست را میرفت و به غیر حق پشت میکرد. الان ایران چه وضعی داشت؟ به خود امدم دیدم توقع زیادی است ، وارستگانی چون منتظری که بطور عملی سیره علی را پیش گرفت و قائم مقامی رهبری را فدای حق کرد و نه حق را فدای مقام انگشت شمارند. شاید هم کمتر از انگشتان دست در طول تاریخ.