ضرغامی؛ مدیر «تنگ نظر» و «کج سلیقه»
چکیده :آن زمان مدعیان اصولگرایی سر در لاک خود فرو برده بودند و به جای همراهی و حمایت از سخنان بحق میرحسین، هیزم آتش فتنه را جمع می کردند، و اینک خودشان به منتقدان اصلی این رسانه ضدملی و طایفه ای تبدیل شده اند. همه پیش بینی ها و دوراندیشی های نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس اینک در مقابل چشمان حامیان رهبری و اصولگرایان چند آتشه به نمایش در آمده است....
کلمه – بیتا موحد:
میرحسین موسوی: ”دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شده است.”
بحث انتقاد از صدا و سیمای ضرغامی، موضوع تازه ای نیست. کمتر کسی پیدا می شود که از سیاست های رسانه ای این فرمانده سپاه راضی باشد. از زلزله گرفته تا اعتراضات مردمی، از تحریف واقعیات جامعه تا اخبار گزینشی سراسر کذب، از اشاعه فرهنگ بی اخلاقی تا دروغهای علنی، فقط گوشه ای از دستاوردهای این رسانه ضدملی است. اما وقتی سانسور به سخنان رهبری می رسد، آنجا که صدای دانشجویان حامی ولایت هم در می آید، دیگر مساله قابل توجه می شود.
البته آقای ضرغامی که با تحریف اخبار و ساخت سریال سفارشی چراغ سابقه طولانی در تحریف و تحریک و تشویش اذهان عمومی دارند، چندی پیش نیز برای تحریف سخنان امام خمینی مورد شماتت بیت ایشان قرار گرفت. اما کسی گمان نمی کرد که قافیه آنقدر تنگ شود که صدای حامیان دیروز او هم در آید و همه اعتراف کنند که او نه تنها منافع ملی را قربانی کرده، بلکه مصالح و منافع ” طایفه ای ” خود را نیز نادیده گرفته و در انتشار اخبر آنان نیز ” تنگ نظری ” به خرج داده است.
دانشجویان شرکت کننده در جلسه مشترک با رهبری اعتراض کرده اند که آیت الله خامنه ای گفته است: “من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد یک عدهای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند”.
البته سخنان ایشان قابل نقد و بررسی است و باید پرسید اگر شما نمی خواهید فرموده هایتان تئوریزه شود، پس این غوغاها برای مبارزه با ” جنگ نرم ” و ” افزایش زاد و ولد ” و ” اسلامی کردن دانشگاه ها ” و ” جمع کردن مردم از کف خیابان ها “، ” بیداری اسلامی ” و ده ها فرمایش شما با کدامین هدف در دستور کار نهادهای رسمی کشور قرار می گیرد و همه سرمایه و منابع کشور را به خود اختصاص می دهد؟
این دانشجویان “سانسور” سخنان رهبری را “کج سلیقگی و تنگ نظری” مسئولان و تصمیم گیران می دانند. همان تصمیم گیرانی که اتفاقا در ” بیت رهبری” هم هستند! همان کسانی که بواسطه حاشیه امنیتی که برای خود ایجاد کرده اند به خودشان اجازه می دهند هر کاری انجام دهند.
دانشجویان مدعی شده اند که رهبری در بخش دیگری از سخنانش “انتقادات خیلی تند” از عملکرد سازمان صدا و سیما داشته و این بخش از سخنان هم منعکس نشده است. عجب است که حتی رهبری هم از دست نشانده خویش راضی نیست. البته این اولین بار نیست که رهبری نسبت به عملکرد صدا و سیما معترض و منتقد است، سال گذشته نیز در جمع دانشجویان گفته بود “شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب مى کنم، همه برنامه هاى صدا و سیما را مى آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه هاى صدا و سیما بنده هم راضى نیستم. از جمله، من راضى نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهایى که زده شد و تظاهراتى که مى شد و مجادلاتى که انجام مى گرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.” و به صراحت گفته بود از عزت الله ضرغامی، که در جریان دوم خرداد ۱۳۷۶ و انتخابات ۱۳۸۸ از هیچ چیز برای خراب کردن اصلاح طلبان کوتاهی نکرده است، راضی نیست.
آنچه مسلم است، همه از ضرغامی ناراضی اند! حتی کارکنان صدا وسیما که طی هشت سال گذشته سیاست های غیرهنری و ضدرسانه او باعث شده، برخی از مجریان حتی نتوانند در ملاعام و اجتماعات ظاهر شوند و بسیاری از آنان که توانی دارند از همکاری با این رسانه سر بار زنند. به قول مشاور میرحسین، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی فرهنگی و درد آشنا با مسایل روز جامعه که به ناحق به حبس است “آیا در کشور ۷۵ میلیونی ما خبرنگار آموزش دیدهای که چهره و صدای مناسب داشته باشد و بتواند تمامی حروف الفبا را به درستی ادا کند به تعداد کافی وجود ندارد؟ چرا وجود دارد، اما حاضر به همکاری با صداوسیما نیست. منظور این نیست که اگر از چنین افرادی دعوت به کار شود قبول نخواهند کرد. بلکه وقتی میآیند اداره کردنشان سخت است. پیرو و وفادار نیستند. آنها زیر علم خودشان و نه حکومت سینه میزنند. کار میکنند ولی همکاری نمیکنند.”
زمین که لرزید، اصولگرایان از خواب پریدند
ماه گذشته نیز وقتی زمین لرزید و ضرغامی تنش نلرزید و در حالی که مردم بی گناه در زیر آوار مانده بودند، او گمان می کرد بهتر است ” همه چیز آرام باشد”.
این بار آش آنقدر شور بود که صدای همه حامیان صدا و سیما هم در آمده بود و کمتر کسی را می توانستی بیابی که از سیاست خبری ضرغامی در جریان زلزله آذربایجان راضی باشد.
زلزله باعث شد که گلایه های قبلی هم روی کار بیاید. همه چیزهایی را که میرحسین موسوی و طرفدارانش بارها در انتقاد از صدا و سیما مطرح کرده بودند. اما این بار سایت های حامی سابق بنویسند که این سازمان در حوادث سال ۸۸ هم یک نظارهگر تمام عیار بود! و صدا و سیما با رفتارِ انفعالی، صفر و یکی و نابههنگام، عاملِ اصلیِ بحران در افکارِ عمومی بوده است و بگویند که صدا و سیما در آن روزها٬ اخبار حوادث٬ ناآرامیها و اعتراضهای مردمی را با پنج روز تاخیر پوشش میداد که همین مسئله باعث «سلب اعتماد» از عملکرد این سازمان شد!! و صدا و سیما مهمترین عامل گسترش نارضایتی مردم در حوادث سال ۱۳۸۸ و سالهای بعد از آن است.
جالب اینجاست که حتی خود ضرغامی هم به یک طرفه بودن این رسانه ملی در طول اعتراضات مردمی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری اعتراف کرده بود و در مقام یک شخصیت امنینی گفته بود که برای آرام کردن اوضاع چنین اقدامی را انجام می داده است.
این سخنان را وقتی میرحسین موسوی سه سال پیش دردمندانه گفت و نصیحت کرد و خواست که ” صدا و سیما را از قید بدگویی ها و یک طرفه عمل کردن ها ” رها سازید و بگذارید “صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد.” کسی سخن حق اش را نشنید و به جای پرداختن به این مساله، چماقی ساختند برای منزوی کردن هر چه بیشتر مردم و دلسوزان انقلاب و اسلام.
اما اینک که توجه مردم به ماهواره ها و رسانه های بیرونی جلب شده است و در حالی که مسئولان فرهنگی کشور اعتراف می کنند که بیش از شصت درصد از مردم طی سالهای گذشته به سمت ماهواره روی آورده اند و فرمانده ناجا از رشد بیست درصدی استفاده از ماهواره به رغم همه گانگستربازی های این نیرو خبر می دهد، حقانیت سخن میرحسین موسوی و مردانش خود را می نمایاند، وقتی سید علیرضا بهشتی شیرازی دردمندان از حصار تنگی که بر او کشیده اید فریاد می زند ” با تکرار این وضعیت مردم به مشتریان ثابت رسانههای دیگر تبدیل میشوند ” اما دریغ از یک گوش شنوا!
آن زمان مدعیان اصولگرایی سر در لاک خود فرو برده بودند و به جای همراهی و حمایت از سخنان بحق میرحسین، هیزم آتش فتنه را جمع می کردند، و اینک خودشان به منتقدان اصلی این رسانه ضدملی و طایفه ای تبدیل شده اند. همه پیش بینی ها و دوراندیشی های نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس اینک در مقابل چشمان حامیان رهبری و اصولگرایان چند آتشه به نمایش در آمده است.
اصولگرایانی که حامیان رهبری و منصوبان او محسوب می شوند وقتی از صدا و سیمای ضرغامی بعنوان شرکتی “زیانده”٬ “وابسته به حاکمیت” و “انحصارگرا” نام می برند، و اینک دانشجویان حامی رهبری می گویند ” اگر بتوانیم در خوشبینانهترین حالت به آن نگاه کنیم، باید بگوییم مصلحت سنجیهای کاذب و غیرضروری حالت بدبینانهاش هم این است که مسائل دیگری وسط باشد”. دیگر شاید جایی نماند که کسی بخواهد انتقاد بیشتری را مطرح کند.
سر تا پا وجودش را عقده گرفته
رهبری که بقولاً از عملکرد صدا و سیما راضی نیست تا کنون برای اصلاح این نهاد که زیر مجموعه خو ایشان است چه اقدامی کرده است مقصر اصلی خو ایشان است ضرغامی مجری دستورات شخص معظم !است
هر شخصی را برای کاری ساخته اند. مثلا اگر به من بگویند فرماندهی یک گروهان نظامی را به عهده بگیر صد در صد توان انجام آنرا نخواهم داشت. به همین دلیل ضرغامی و سپاهیانی که لباسهای نظامی خود را به گوشه ای پرت کرده اند و حتی برای همان نظامی بودن خود نیز ارزش قائل نیستند صد در صد در امور دیگری چون فرهنگ و اقتصاد و سیاست موفق نخواهند بود. به جز ضرغامی می توان از قالیباف و رضایی و قاسمی و خیلی های دیگر می توان نام برد. لباس نظامی یک زمان مقدس بود. یک زمان نظامی برای وطن و مردم جان می داد و مردم آنها را بر چشم می نهادند. حالا چه شده که این لباس در نظر این آقایان منفور گشته و یکی یکی آنرا از تن به درکرده و به دنبال کسب کرسی قدرت از هم سبقت می گیرند؟ در لباس نظام نمی شد به این مردم خدمت کرد؟ واقعا برای شما سپاهیانی که به لباس خود که زمانی هویت شما بود پشت کرده اید متاسفم. کاش باز به پادگانها برگردید و دوباره بر صدر نشینید که امام راحل این روز را که شما از چشم مردم بیفتید را پیش بینی کرده بود. تا دیر نشده به پادگانها برگردید در غیر اینصورت شما به عنوان خط مقدم نیروهای برانداز نظام که خون هزاران شهید را در کارنامه دارد در ذهن جوانان معرفی خواهید شد.
اقای ضرغامی جزئی از عوامل شعبان بی مغ های کاسب قمه کش در این نظام در ارگان های فرهنگی نشانده شده اند وروزی رسوا وباننگ تاریخ در قلب سیاهشان شناخته تر خواهند شد جمعی از جانبازان جنگ
خدمت نویسنده ی محترم عرض کنم ، سال ۷۶ ضرغامی معاون سینمایی وزارت ارشاد بود و نیز زمان پخش سریال هویت و آن قسمت جنجالی برنامه ی چراغ اصلا مسئولیتی در صدا و سیما نداشت.این رویه در زمان ریاست لاریجانی باب شد و در دوران ضرغامی هم ادامه یافت تا معلوم باشد با تایید و خواست رهبری است که صدا و سیما این جهت را پیدا کرده.ایشان انتقاداتشان به صدا و سیما از جنس انتقادات جنبش سبز نیست ایشان انتقادا دارند که چرا صدا و سیما موسیقی پخش می کند،سریال طنز می سازد،یا گاهی تریبون در اختیار مخالفان قرار می دهد.
میرحسین موسوی در بیانیه ۱۷ در واکنش به حوادث عاشورای ۸۸:
((مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات!))
shoshoma cheghadr sadeid ın pasdar Zarghami bedoon rahbar aab ham nemikhoreh. Rahbar baray poz umadan ye mozakhrafati ro tahvil e daneshjooyan daad baad be dast amoozesh gofteh uno dar biareh.
ضرغامی ، فقط یک اسم هستش
الیگارشی سیاست گذار رسانه میلی ، مدیریت روانشناسانه اجتماع ، با نگاهی به سیاست های رسانه ای شوروی سابق ، را در دستور کار خویش قرار داده با هدف حفظ اندک حامیان سیاست های دولت
غافل از اینکه این رویه ها ، در عصر ارتباطات ، پاسخگو نخواهد بود و به ثمر نخواهد نشست !
خوب این اقا این قدر هم تقصیر ندارد .اون رهبر با بصیرت از این ها می خواهد تا می توانند دروغ جهل خشونت تعصب و عوام فریبی در این تلوزیون و رسانه های وابسته رواج دهند
کلیه مسائل راهبردی و کلیدی با نظر رهبری است و اگر مواردی خلاف است آنها کوچک و قابل چشم پوشی است.
کدام مسئولی در دنیا پیدا میشود که به مردم خود و به مسلمانان سالم و عزیزی همچون خاتمی و موسوی و کروبی در صدا و سیما لقب جاسوس آمریکا و اسرائیل و به میلیونها معترض آرام انتخاباتی لقب فتنه بدهند و با سکوت تآیید آمیز از کنار آن بگذرد ؟
جمله من استالین نیستم از دهان رهبرى پریده و خودش هم از ضرغامى خواسته
که پخش نشود. کاش رهبرى یکبار براى همیشه این را متوجه میشد که حنایش دیگر
رنگى ندارد و به مراتب بدتر از استالین است. کاش حداقل با اسلام بازى نمیکرد.
اگر جائى این اقتدار و استبداد کذائى به خطر افتاد ایشان حواس جمع و بدون ملاحظه
دخیل میشود وگرنه کارى نداره که طرفداران یا مخالفین به چه کارى مشغول اند. عمه
من هم میتوانست اینطورى رهبرى بکند اینکه دیگر احتیاج به انقلاب و این همه شهید
و خسارت مادى و معنوى نداشت. رهبر چه بخواهد چه نخواهد چه زیر بار برود چه
نرود مسئول مستقیم و اول و آخر کم و کاستى هاست چون با اصلاحات مربوط به
آنها مخالف است. اگر ایشان خیال میکند که بعد از مرگ از بار مسئولیت خلاص
میشود سخت در اشتباه است چون تا آنجائى که چشم کار میکنه ایشان براى حیات
اخروى خودش کوه هاى هیزم جمع کرده. ایشان اگر بصیرت داشت تبعات ترجیح دادن
خودى ناصالح به منتقد کارآمد را در همین دنیا میدید و منتظر عواقب اخروى این
خبط و خسران ابدى نمیماند. وقتى کمر عده کثیرى از مردم مظلوم ایران زیر بار
بیکفایتى مسئولان و فقر شکسته شده آیا درست است که ایشان نباید ته مانده
حیف و میل ها و بی انظباطى مالی را براى ترمیم وجهه خودش صرف شوهاى پر
خرج بین المللى بکند. شاید از چشم مردم پنهان بماند و حتى فریب هم
بخورند ولى از خدا پنهان نیست و او را نمیتوان فریفت.
البته من با سانسور این قسمت از افاضات دیکتاتور آن هم برای حفظ آبروی استالین موافقم زیرا اصلاً نبایستی دیکتاتور بی عرضه خودمان را با دیکتاتوری مقایسه کنیم که هنوز مردم روسیه به او به عنوان شخصیتی که شوروی را از قدرتی منطقه ای به قدرتی هسته ای و بین المللی تبدیل کرد احترام قائل اند. استالین هر جنایتی هم که انجام داده به هرحال باعث افزایش وسعت شوروی و نفوذ جغرافیای سیاسی این کشور گردید اما این آقا ، ایران را به مستعمره روسیه و چین و ابزار قتاله سوریه و خرجی بده حزب الله لبنان و حماس تبدیل کرده آن هم به قیمت فقر و بحران اقتصادی ملت مظلوم و تزلزل سیاسی و سرافکندگی کشوری بزرگ چون ایران. اینکه دیکتاتور از دهان نامبارکش اسم استالین را به زبان می راند از عقده خودبزرگ بینی اش نشات می گیرد و الا این فرد را فقط باید با شیخ صنعان و سلطان حسین مقایسه کنیم .
باسلام این افرادمثل آقای ضرغامی مامورندومعذوراینهابایدطبق دستورمافوق خودعمل کنندشمااصله کاری رونمیبینیدنوچه هاشومیبینید
نویسنده محترم یا رعایت رهبری را کردهاند و یا تغافل کردهاند. خبر سخنرانیها، دیدارهای رهبری و به طور کلی اخبار مربوط به رهبری در بیت تنظیم و به رسانهها ابلاغ میشود. بنابراین حذف عباراتی از سخنان رهبری به دستور خود ایشان و توسط بیت صورت میگیرد. ضرغامی که باشد که سخنان نسخه ایرانی استالین را سانسور کند؟ آن حرفها در جمع دانشجویان باید زده شد و در سطح جامعه نباید خبر آن منتشر شود. همچنان که بعضی حرفها باید زده شود ولی اجرا نشود. مثل اظهار نظر ایشان پس از جنایت کوی دانشگاه که فرمودند دل من به درد آمد و یا تصریح کردند باید به این مسئله رسیدگی شود. و مثل جنایت کهریزک و…. تاریخ را بخوانید شخصت معاویه را مطالعه کنید تا بدانید چگونه باید حکومت کرد.
ترا به خدا اینها را مدیر نخوانید. به قیافه آنها نگاه کنید. اینها عده ای لات و چاقو کش و قاب انداز بودند که به یمن این این حوادث وقتی عده ای بدتر از خودشان انقلاب مردم را دزدیده سر کار آمدند، این قمه کش ها را برای حفظ خود دور وبر خود گرد آوردند و بعد که خوب بر کارها مسلط شدند، اینها را در راس سازمانها و ادارات گماشتند که هم بخورند و هم بخورانند. از آن سو هم قیمت نفت بطرر وحشتناک و بی سابقه ای بالارفت و اینها وقتی دیدند در ارز غلت می زنند خدا را هم بنده نشدند و حال هر بلایی که می خواهند سرما و ثروت ملی ما می آورند. در شرابط عادی والله قند و نبات هم بار اینها نمی کنند چه رسد که اینها را بعنوان “مدیر” در راس کارها بگمارند. نه خیر آقا اینها را مدیر نخوانید و به مدیریت اهانت نکنید. اینها نه یک کلمه راجع به مدیریت میدانند، نه خوانده اند، نه لیاقت آنرا داشته اند که در عرض این سی و اندی سال کلمه ای از آن یاد گرفته باشند. اینها نه چیزی یاد گرفتند و نه خوی لاتی و قمه کشی خود را فراموش کردند. در راس همه آنها همین زر غامی که به جای مدیریت زر زیادی می زند.
آقای ضرغامی چرا وقتی احمدی نژاد میگفت بگم بگم چرا سانسور نکردی مناظره که باز بود ولی همه برنامه های رو سانسور میکنی اگر سانسور میکردی میرحسین تازه نارحت میشد و مردم سبز ناراحت ولی اگر ما حرف بزنیم پخش نمی کنی و سانسور و همه چی دزدی و کپی برداری هست در این سازمان کثیف که تظاهرات بود در مقابل صدا و سیما لایه لایه نیروهای ضد شورش پشت تپه های از پیش ساخته شده قرار داشتن و با ترکیدن یک بادکنک نیروها با انواع اسلحه از جای خود بلند شدن و آشکار شد به مردم که در این سازمان پر از نیروهای یگان ویژه وجود دارد اگر اخبارتان حقیت داشته باشد هیچ موقع در سازمان انقدر نیرو نمی گزارید آماده باش باشند!!!!!
اگر این جریان جریان جنبش سبز وابسته به خارج مرز ها نیست چرا اینهمه رسانه های بیگانه حمایت میکنند از این جریان؟
اگر خاطرتان باشد، هنگامی که بعد از آن شلوغی ها عظما جان، خواستند ژست آزادی خواهی بگیرند و دستور فرمودند عده ای از دانشجویان را گلچین کرده وآوردند خدمت آقا، ارشادهای ایشان که تمام شد، پرسش دانشجویان شروع شد که ازقبل تعیین شده بود کی بپرسد و چه بپرسد. درهمین هنگام یک جوانی که انگار اصلا در این عالم نبود، بلند شد که سوالی بکند، اما ازهرطرف سعی کردند او را بنشانند و رهبر عظیم الشان که دیدند آبروی آزادیخواهی ایشان بدجوری درخطر افتاده اشاره فرمودند که نه خیرآقا، مملکت آزاد است و ماهم بحمدالله آزادیخواهیم، بگذارید سوالش را بکند. دانشجو هم شروع کرد از تلویزیون انتقادی جانانه کردن وبعد هم گفت مگر تلویزیون زیر نظر شما نیست؟ چرا این اندازه برنامه هایش بی محتواست و همه چیز نیزسانسور می شود وماهم نمی توانیم حرفهایمان را در تلویزیون بزنیم و مردم هم علاقه ای به تماشای تلویزیون داخلی ندارند و میروند سراغ ماهواره ها؟
آقای عظما که بدجوری آچمز شده بودند، به جای جواب قانع کننده، مقداری هم طلبکار شدند که بله آقا من هم همیشه از این تلویزیون و طرز اداره آن و کوتاهی هایی که کرده، انتقاد کرده ام. اینها در انجام وظایف و آگاه کردن مردم، واقعا کوتاهی می کنند. اینها باید پیشرفت های این مملکت را که کمر دشمن را بدجوری شکسته، هر روز در تلویزیون منعکس کنند آقا، بله اینها باید “اقتدار” و “عظمت” حکومت ما را به مردم ایران و جهان عرضه بدارند بله آقا….این هم شد تلویزیون؟ آنهم تلویزیون اسلامی؟
ازهمانجا آقای ضرغامی هم ماست ها را کیسه کردند و از فردا تلویزیون بیش از پیش حالت پشم از نوع شیشه به خود گرفت و به این روز افتاد و هر روز هم که میگذرد، شکر خدا بیش از پیش ازچشم مردم میفتد.
راستی محض رضای خدا، اگر کسی از آن دانشجوی بدبختی که در این عالم نبود و این پرسش را کرد خبری دارد، اگر در این عالم است، از سلامتی اش ما را خبر کند، وگرنه، نشانی قبرش را بدهد که برویم و یک فاتحه ای برای شادی روحش بخوانیم. عجب جوان دلاور بی باکی بود.
این ……… (ضرغامی ) در دروغگویی گوی سبقت را از سایر جان نثاران ربوده است .