سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ساحت پیامبر رحمت، مبرا از لافه گویی شب پره ها...

ساحت پیامبر رحمت، مبرا از لافه گویی شب پره ها

چکیده :با شنیدن خبر اهانت کارگردان صهیونیستی به ساحت قدسی نبی اکرم (ص) پیش از هر چیز یاد بزرگواری حضرت نسبت به آن پیرزن یهودی که زباله های خود را از روی پشت بام به سر حضرت می ریخت افتادم.آن موقع که پس از چندی که غایب شد نبی بزرگ ما از حالش جویا شد و وقتی فهمید بیمار شده به عیادتش رفت...من از پیامبر خود تصویری را تداعی می کتم که در آخرین روزهای حیات،در معرض انظار عمومی،شانه خود را برهنه می کند و ار خوف حق الناس،از فردی که سهوا حقی برای او ایجاد شده ،التماس قصاص می کند....


محمدصالح نقره کار:

با شنیدن خبر اهانت کارگردان صهیونیستی به ساحت قدسی نبی اکرم (ص) پیش از هر چیز یاد بزرگواری حضرت نسبت به آن پیرزن یهودی که زباله های خود را از روی پشت بام به سر حضرت می ریخت افتادم.آن موقع که پس از چندی که غایب شد نبی بزرگ ما از حالش جویا شد و وقتی فهمید بیمار شده به عیادتش رفت…من از پیامبر خود تصویری را تداعی می کتم که در آخرین روزهای حیات،در معرض انظار عمومی،شانه خود را برهنه می کند و ار خوف حق الناس،از فردی که سهوا حقی برای او ایجاد شده ،التماس قصاص می کند.

او که در وقت هجرت خویش، حضرت علی (ع) را مأمور می کند تا در مدت سه روز امانت‌های مردم را به آنان تحویل دهد. او که مهربانی‌هایش باعث میشود فردی چون “زید ابن حارثه” نوکری در خانه‌ی او را بر آزادی و سیادت در قبیله‌ی خودش ترجیح دهد.

پیامبری که از وحشی، کشنده‌ی عمویش “حضرت حمزه “درگذشت و اسلام هند، خورنده‌ی جگر حضرت حمزه را قبول کرد .او که ازدواج با جویریه را اسباب آزاد شدن تمامی اسیران بنی المصطلق نمود و اجازه داد تا از شیرخوارگی‌اش در قبیله‌ی هوازن استفاده شود و همه‌ی اسیران آنان آزاد شوند…

در کتاب شریف سنن النبی علامه طباطبایی (ره)سیمای نبی ما به تصویر کشیده شده :بافروتنی با مردم سخن می گفت.در دوستی چنان بود که هر کس فکر می کرد با او از همه نزدیک تر است.همیشه در سلام کردن پیش قدم بود.با بچه ها به نهایت لطف رفتار می کرد.همیشه در سلام دادن به کودکان پیش قدم بود.در جمع جای خاصی برای خود قائل نبود.اولین جایی که می رسید می نشست.از سرکشی و عیدت حتی به بدگویانش دریغ نمی کرد.قاتل دد منش حمزه سید الشهدا هم از دایره شمول عالم گیر رحمت رحمانیه مولی ما خارج نیست.همیشه لبخند بر لبانش نقش بسته بود.دیگران را بر خود مقدم می دانست.روزی که همه منتظر تسویه حساب جانانه کفار ظالم قریش بودند، فتح مکه را نه روز”الیوم یوم الملحمه”که نقش جاودان الیوم یوم المرحمه رقم می زند.چهره پاکش را وقتی در آخرین روز های حیات از مردم طلب عفو می کند و استدعا می کند هر کس حقی بر گرده من دارد یا ببخشاید یا بستاند ،در نظر آورید.آن زمان که جسم خود را برای قصاص ضربه ای که ناآگاه بر پیکر فردی زده بوده عرضه می کند مجسم کنید!پیامبری که خدا او را نهیب می زند گویا از شدت غصه تمرد امت می خواهد نفس پاکت قالب تهی کند”لعلک باخع نفسک”ملاحظه کنید!پیامبر ما را به ای خاطر است که رحمت للعالمین می نامند.چه وقتی وارد کارزار جنگ می شود نهیب می زندمبادا درختان و گیاهان صدمه ببینند.غیر نظامیان را -کودکان و زنان را مراقبت کنید مبادا آزاری متحمل شوند.حقوق اقلیت را چنان ملاحظه دارد که صریح هشدار می دهد “من آذی ذمیا فقد آزانی”دایره خودی هایش به عداد انسانیت است و مهربانیش چونان آفتاب،عالم تاب.صاحبان فطرت در سراسر عالم مورد مخاطبه اویند.”کافه الناس” مراد چنین دیالوگی است.فطرت مبنای مشترکی است که رحمت را در نهاد خویش ارج می نهد و خالق فطرت خود “کتب علی نفسه الرحمه”است.

این من و صدها مصداق از سلوک تابناک و انسانی نبی!

این تابلوی تابان انسان دوستی و مدارا وزی و کمال طلبی او بود که چشمهای بی تاب عدالت پسند را متوجه پیام غار حراء نموده و نقشه های ابلیسیان را نقش بر آب می کرد.رفتار و سلوک کریمانه اوست که شب پره ها را رسوا می کند و تمام قد،انسانیت انسان را برملا می نماید.منطق روا داری نبی نیک آیینمان آنقدر مشعشع است که شامه های دون متعارف نیز درک می کنند که تار و پود آن را با رحمت و مهربانی سرشته اند.تا بدانجا که اویس قرنی یمنی و سلمان فارسی و بلال حبشی و صهیب رومی را جملگی در سفینه دل خویش می نشاند و بالا بلندها را از قلوب شایق ،فتح الفتوح می کند.

چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان چه باک از بیم موج آنرا که باشد نوح کشتی بان

افسوس که مغزهای رشد نیافته و پندار های وهم آلود با قرائت های ابزاری و برداشت های بازاری به نام دین رحمت ،بنگاه غضب افزایی و توهم دشمن انگاری پخش می کنند و اسلام هراسی را با غلبه بخشی بر تلقی های خشونت مدار انه وقیاس های مع الفارق با عصر نزول دامن می زنند.

جوهر دین و گوهر ایمان را نمی فهمندو در این وانفسا داعیه نسخه پیچی برای عالم می بافند!

با چنین نمط دین داری، رونق مسلمانی ببرند و مکنون ظرف وجود محقر خویش رو کنند و عقده های حقارت را به نام دیانت قلب نمایند.بقول علامه اقبال لاهوری:

تا کجا بی غیرت دین زیستن ای مسلمان مردن است این زیستن

مرد حق باز آفریند خویش را جز به نور حق نبیند خویش را

بر عیار مصطفی خود را زند تا جهان دیگری پیدا کند

اوست همانکه حریص بر اهل ایمان است و مصائب ایشان برای او سنگین ترست”عزبز علیه ما عنتم”.او عاشق انسان است و برای رهیافتگی یکایک انسانهاخون دل می خورد.کشتن یک انسان را قتل عام انسانیت می داند و تاب نمی آورد حتی “ارش الخدشی”به کسی صدمه وارد آید.ظلم را حتی به اندازه “نقیرا” یا “فتیلا” بر نمی تابد.

شعار او “لا تظلمون و لا تظلمون” است و خود در مقام عمل در صف نخست جای دارد.این که می فرماید:

“من ظلم معاهدا او انتقصه حقه او کلفه فوق طاعته او اخذ منه شیئا بغیر طیب نفسه فانا حجیبه یوم القیامه”بدین معنی است که ظلم را صرفنظر از شخصیت حقیقی یا حقوقی مظلوم ،غیر قابل تحمل می داند.می فرماید به مظلوم و ظالم هر دو کمک کنید.می پرسند مظلوم را کمک کردن که روشن است اما ظالم را چگونه امداد کنیم؟فرمود با باز داشتن از ظلم.او سلامت جامعه را منوط به سلامت ۲ قشر می داند:عالمان-حاکمان و می فرماید :”اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا لفسدت الامه”

تاکید بر نصیحت ملوک و امر به معروف حاکمان دارد و در واپسین ایام حیات با دلواپسی نسبت به آینده امت خویش می فرماید”اذکر الله الوالی من بعدیعلی امتی الا یرحم علی جماعه المسلمین {کافی-۱/۴۰۶}او عیار حکمرانی مطلوب را این می داند که مظلومان جامعه بدون لکنت بتوانند حق خود را از امراء باز ستانند.

این اندیشه کسی است که خود می فرماید :”انما بعثت الرحمه”

اگر به ما پیغام داده “تصدقوا علی الادیان کلها”مرادش اینست که پیروان او حقوق صاحبان ادیان و فرق را پاس دارندو خود حق پنداری ها باعث نشود کسی را ضایع و کرامت خدادادی را لگد مال کنند.وقتی می گوید الناس امام الحق سواء”این برای ما مسئولیت آورست که بین انسانیت انسانها فرق نگذاریم و در برابر حق همه را برابر بدانیم”کاسنان المشط”مانند انگشت های یک دست.

آری،چنین بود که سعدی صاحب سخن گفت:

در این ره به جز مرد ساعی نرفت گم آن شد که دنبال راعی نرفت

کسانی کزین راه بر گشته اند برفتند بسیار و سر گشته اند

خلاف پیمبر کسی ره گزید که هرگز به منزل نخواهد رسید

مپندار سعدی که راه صفا توان رفت جز در پی مصطفی

عقل کل و عقلانیت کاربردی:

خوبی عقل اینست که اولا می فهمد که نمی فهمد ،ثانیا می فهمد که کسانی هستند در عالم که می فهمند.ثالثا منطقا می داند که خداوند فرستادگانی دارد که نافهمیده ها را منتقل می کنند.{بر اساس دلالت قاعده حکمت الهی}

موضوع دعوت انبیا تربیت انسان است.امام خمینی می فرمایند:انبیا آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق طبیعه ،مافوق جبروت برسانند.تمام بحث انبیا در انسان است.هر چه هست حرف با انسان است.انسان منشاء همه خیرات است و اگر انسان نشود منشا همه ضلالت هاست…{تفسیر امام خمینی-حزب جمهوری اسلامی -صص ۱۰۳-۱۰۱}،

مخاطب کلام انبیا خردهاست و اشاره آیه شریفه “ویضع عنهم اصرهم و اغلال التی کانت علیهم”زنجیر هایی است که عادات و عصبیت ها و جهالت ها به دور خرد پیچیده است.اولی الالباب شریف ترین مخاطبان خدای متعالند.پیامبر ما انسان های عاقل را دست می دارد و می فرماید:صدیق کل امر عقله و عدوه جهله”

عقلانیت در رفتار و گفتار و تقریر مولای ما موج می زند منتها نه عقل ابزاری بازاری که منتهی هم و غم آن بیشتر چریدن و ۲ قاشق انباشته تر کردن شکم و فزونتر چاپیدن باشد.بل عقلانیتی که “ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان” باشد.عقلی که متصل به عقل کل است و از جغرافیای عرفانی و مشرق عالم وجود نشات می گیرد.چنین بود که بقول حافظ شیرازی ،پیام پیک شرق بر جان خرد نشست و شد مساله آموز صد مدرس:

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد

طرب سرای محبت کنون شود معمور که طاق ابروی یار منش مهندس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

این همه در شرایطی بود که حیرانی بر عقول بشر سایه گستر بود:

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت

حرف آخر را باید از لسان شمس دیده رومی شنید که عقل کل را در قاموس خویش به زیارت نشسته است

…آن خزان نزد خدا نفس و هواست عقل و جان عین بهارست و بقاست

مر تو را عقلی است جزوی در نهان کامل العقلی بجو اندر جهان

جزو تو از کل او کلی شود عقل کل بر نفس چون غلی شود

پس به تاویل آن بود کانفاس پاک چون بهارست و حیات برگ و تاک{دفتر اول -ابیات۲۰۵۴-۲۰۴۶}

او تذکر می دهد که باید پای درس متربی پروردگار بنشینی و راه را از چاه و صراط مستقیم را از صراط جحیم باز شناسی کنی:

از نبی بشنو ضلال رهروان که چه شان کرد آن بلیس بد روان

طنین صدای علی (ع) که خود شاگرد اول این مکتب خانه و اول مست این خمخانه است به گوش جان شنیدنی است که :

به راه و رسم پیامبرتان اقتدا کنید که بهترین راه و رسم هاست. رفتارتان را با نبی تطبیق دهید که بهترین روش هاست {تحف العقول-ابن شعبه حرانی – ص ۱۰۰} او خود بیش از دیگران رسم مصطفوی را شناخته و می داند شاهراه سعادت اینجاست.

منبع: سایت نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۳ پاسخ به “ساحت پیامبر رحمت، مبرا از لافه گویی شب پره ها”

  1. ناظر گفت:

    اینگونه ردالت ها گردی مینشاند بر دامن کبریایی رسول خدا ؟ به نظر من که نه . پس چه نیازی به این همه هیاهو . در دام همان صهیو نیسم نیافتاده ایم ؟

  2. ناشناس گفت:

    ما در زمان آزادیهای بیان …بسر می‌بریم چند تا مسلمان احساساتی‌ نباید کنترل ما را بهم بزند.

    بعضی‌ سوالات و مبهمات را باید با منطق و حوصله جواب داد.

    مثلا ازدواج پیر مرد ۶۰ ساله با دختر ۹ ساله ؟

  3. ناشناس گفت:

    این فیلم و حملات و تظاهرات و عکس العمل مسلمانان بعد از آن حاصل همکاری دیکتاتورها و افراطی‌های مذهبی‌ و دینی و جنگ طلبان بود.