غوغای اهانت و یادی از مصطفی عقاد
چکیده :مشکل بنیادگرایی اسلامی در این شرایط یکی هم این است که خود هنر برخورد و مقابلهی شایسته با مخالفان را ندارد و هنرمندان شایسته خود را هم نه تنها ارجی نمینهد بلکه با بیمهری بسیار از خود میرماند. پس چه انتظار که غوغای اهانت پایان یابد؟ ...
علی طهماسبی
قطعاتی از فیلمی که در توهین به مسلمانان و پیامبر اسلام ساخته شده دیدم، تصاویر افراد چنان است که بیشتر بنیادگراهای القاعده و طالبان را تداعی میکند البته با رنگ و لعابی بسیار بیشتر و خشنتر از آنچه ما در ذهن داریم و موضوعات طرح شده هم از تمسخر و توهین گامی آنسوتر نهاده و از وقاحت نویسنده و کارگردان چنان حکایت میکند که انگار عقدههای درونی خویش را فرافکنی میکنند.
اما در این سوی دیگر نوع برخوردی که در کشورهای اسلامی با این ماجرا پدید آمد و تاکنون هم بارها در موارد مشابه پیش آمده بسی قابل تامل است. حمله به سفارتخانهها و حتی کشتن سفیر و چند نفر دیگر بدون هیچ محاکمهای و بدون هیچ ربطی به تولید کنندگان اصلی.
اگر سطحِ ظاهری این خشم و خشونت اندکی خراشیده شود، بعید است که چیزی به نام ایمان و غیرت و همیتِ اسلامی در لایههای زیرین آن دیده شود. از ترفندهای سیاسی که در پس این ماجرا نهفته است چیز چندانی نمیدانم اما شباهت عجیبی را که میان افراط گراهای مسیحی- یهودی و افراط گراهای مسلمان وجود دارد میفهمم.
از آنجا که ماجرا ظاهرا به دین و قرآن پیامبر مربوط میشود دوست دارم این کلام را که در قرآن آمده بازگو کنم که:
با فرزانگى و سخن شایسته، به راه خداوندت بخوان، و با مخالفان آن سان که شایستهتر است مجادله کن. او داناتر است به احوال کسی که از راه بیراه شده و هم او آگاهتر است به احوال هدایت یافتگان.
مصطفی عقاد را به یاد میآورم با ساختن فیلم به یادماندنی محمد رسولالله. به گمان من این کار بزرگِ عقاد بهترین گواه برای پیروی از آیهی فوق است و در مقابل بسیاری از توهینها و تعریضهایی که در قالب هنر از سوی افراط گراهای مسیحی و یهودی نسبت به پیامبر اسلام دارند، فیلم سینمایی فاخر، مستند و ارزشمند محمد رسولالله نیکوترین پاسخ شمرده میشود.
جایی به نقل از مصطفی عقاد خوانده بودم که فیلم محمد رسولالله را ساخته بود تا چهرهای غیر از چهرهی اسلام بنیادگراهایی امثال القاعده را به جهان معرفی کند، شما هم شاید آن فیلم را دیده و دانسته باشید که چگونه مرزهای کشورهای غیر اسلامی را هم فتح کرده بود.
به تعبیر دیگر، افراطگراهای مسیحی-یهودی، تلاش میکنند تا چهرهی پیامبر اسلام را با خطوط چهرهی تندروهای طالبان و القاعده و دیگر بنیادگراهای ظاهرا مسلمان تطبیق دهند و اتفاقا واکنش بسیاری از کسانی که به نام دفاع از پیامبر و اسلام به سفارتخانه ها حمله میکنند و به آتش میکشند و کشتار به پا میکنند، یا به خانههای مسیحیان قبطی در مصر حمله میکنند، دختربچهی مسیحی را در پاکستان به تهمت سوزاندن قرآن به مرز اعدام میکشانند، همه و همه همان است که سازندگان آن فیلم توهین آمیز میخواهند آن وقایع را در تایید فیلمی که ساختهاند به دنیا نشان دهند.
در همین دههی گذشته که مصطفی عقاد همراه دخترش به اردن سفر کرده بود در یک عملیات تروریستی کشته شد. انگشت اتهام هم به طرف همان بنیادگراهای اسلامی بود. انتظاری بیش از این هم از این جماعت نمیرود، برخی هم گفتند کار صهیونیستها بوده، اما هرچه بود هیچ تظاهراتی و هیچ اعتراضی از سوی این همه مسلمان صورت نگرفت، هیچکدام از علمای اسلامی میانه رو هم پیام تسلیتی در سوگ آن بزرگ صادر نفرمودند.
مشکل بنیادگرایی اسلامی در این شرایط یکی هم این است که خود هنر برخورد و مقابلهی شایسته با مخالفان را ندارد و هنرمندان شایسته خود را هم نه تنها ارجی نمینهد بلکه با بیمهری بسیار از خود میرماند. پس چه انتظار که غوغای اهانت پایان یابد؟
منبع: ملی مذهبی
احمد خاتمی نیز چنی تصوری را در ذهن تداعی دارد.آیا چیزی کمتر از القاعده دارد؟
احمد جنتی نیز اینچنین است.
علم الهدی بی ادب تر و خشن ترازچهره های بر گرفته از این فیلم است.
رادان و جعفری و ذو القدر و سعیدی و خامنه ای آیا چیزی از آکتور های فیلم کم دارند.آیا کمتر از طالبان و القاعده هستند. نرم ترند؟ خوش خو ترند؟ دست پاک ترند؟دانا ترند؟
اینان چه کرده اند که فیلمساز به آنان نگریسته و به خود اجازه داده چهره پیامبر و یارانش را چون اینان به تصویر کشد.