چه شد که مبارزات مسالمتآمیز علیه بشار اسد، در دام خشونت و طایفهگرایی افتاد
چکیده :حاکمیت سوریه توان کنترل این مطالبات را داشت و میتوانست با انجام اصلاحات اساسی در سیستم حکومت، کار را به اینجا نکشاند ولی اراده ای در این مسیر در دولت مردان سوری وجود نداشت. تصورشان بر این بود که اگر اصلاحات آغاز شود، منجر به فروپاشی سیستم خواهد شد. حالا میبینیم که چقدر تلفات انسانی و تخریب شهرها به وجود آمده است و این باعث عقبماندگی سوریه خواهد بود....
محمد علی سبحانی، صاحبنظر مسایل خاورمیانه و سفیر پیشین ایران در لبنان، در مصاحبه ای با روزنامه آرمان امروز، به مسایل روز منطقه پرداخته و اوضاع و تنش های موجود در سوریه را نیز مورد بررسی قرار داده است. حسین نقاشی، در این مصاحبه از سبحانی درباره ی ترکیب جمعیتی و قومی-مذهبی در سوریه، تاریخ کودتای حافظ اسد، گروه های مخالف حکومت، صورت بندی گروههای اپوزوسیون و نقش قدرت های خارجی در تنش های این کشور پرسیده است.
این دیپلمات سابق کشورمان، معتقد است آینده تحولات سوریه نقش بسیار اساسی در تعیین آینده سیاسی در منطقه دارد و بسیاری از مبادلات را مشخص می کند. سبحانی معتقد است حضور و دخالت کشورهای مختلف در سوریه که هر کدام از جانبی به دنبال منافع خود هستند به نفع این کشور نمی باشد. سبحانی با اشاره به مجادلاتی که این روزها بر اساس شکافهای مذهبی و قومی در این کشور شکل گرفته است، معتقد است این نوع تنش ها و اختلافات که رویه ای غیرمدنی و خشونت بار پیدا کرده است، آینده دموکراسی در این کشور را با خطر مواجه می کند.
متن کامل گفت و گوی آرمان امروز با محمدعلی سبحانی به شرح زیر است:
لطفا به عنوان مدخل بحث، یک توضیح اجمالی درباره ترکیب جمعیتی و مذهبی و قومی در سوریه امروز بفرمایید.
همسایگی کشور سوریه در کنار رژیم اسراییل باعث شده که تعداد زیادی از آوارههای فلسطینی در این کشور حاضر باشند. آوارههای فلسطینی که در سوریه هستند، بیشتر گرایشهای مقاومتی داشتند و سوریها با آنها همراهی میکردند و در واقع سوریه را پایگاهی برای مقاومت در برابر اسراییل قرار داده بودند. آوارههای عراقی نیز بخش دیگری از آوارگان پناهنده به کشور سوریه هستند که غالبا از زمره معاندان حکومت بعثی صدام حسین بودند. موضوع دیگری که بحث درباره تحولات سوریه را مهم میکند، همسایگی این کشور با لبنان است. در واقع مرز زمینی گسترده با لبنان باعث ایجاد ارتباطات گسترده قومی و خانوادگی و سیاسی بین دو کشور شده و پیوند بیبدیلی بین این دو کشور ایجاد کرده است. از این رو هر تحولی در سوریه میتواند در وضعیت سیاسی و حتی اجتماعی لبنان، تاثیر گذار باشد. نکته بعد وجود ادیان و طوایف گوناگون در چارچوب مرزهای جغرافیایی کشور سوریه است. این کشور از لحاظ جمعیتی و ترکیب مذهبی، چنانکه گفتیم دارای تنوع است و حدود ۷۴درصد جمعیت سوریه را مسلمانان سنی، ۱۳ درصد علوی، شیعه دوازدهامامی و اسماعیلی، ۱۰ درصد مسیحی و ۳ درصد دروزی تشکیل میدهند. اعراب حدود ۹۰ درصد جمعیت سوریه شامل یک میلیون آواره عراقی و پانصد هزار فلسطینی و کردها ۹٪ جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. ارمنیها، ترکها، چرکسها و یهودیان اقلیتهای دیگر ساکن این کشورند. بیشتر افسران عالیرتبه نظامی و امنیتی سوریه از همکیشان خانواده اسد یعنی علویان هستند، اما سنیها در کمیته مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور اکثریت دارند. این ترکیب جمعیتی از اهمیت اجتماعی و سیاسی برخوردار است. در حدود ۴۳ سال است که حاکم اصلی به عنوان رئیس جمهور از میان علویان است. اگرچه چهره های اهل سنت هم در کنار حافظ و بشار اسد بودهاند، در هر حال اهمیت علویان و دامنه نفوذشان در اداره سیاسی کشور بسیار گسترده است. همین موضوع باعث شده است که تا حدودی مناقشات اخیر سوریه از حالات سیاسی به قومیتی بدل گردد. این در حالی است که این تنوع جمعیتی با یک مدیریت مدبرانه سیاسی و اجتماعی میتوانست تبدیل به یک نقطه مثبت در جغرافیای سیاسی سوریه و مدیریت کلان آن شود. همین خصوصیاتی که عرض کردم فضایی برای دولت سوریه ایجاد کرد که در کنار گرایش به مبارزه با اسراییل به علت اشغال بخشی از سرزمین سوریه، نوعی رخوت و سستی در مقابل برخی مطالبات مردمی داشته باشد. مبارزه با اسراییل و یا بحث اشغال بخشی از سرزمین عاملی برای بی پاسخ گذاشتن این دسته از مطالبات مردمی بود.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی وقوع کودتاهای نظامی در کشورهای عربی بر دو پایه «پانعربیسم» و مقابله با رژیم متجاوز اسراییل، امری رایج بوده است. این موضوع در سوریه به چه صورت ظهور و بروز داشت؟
کودتای حافظ اسد شبیه سایر کودتاها و انقلابات نظامی در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی در سایر کشورهای عربی منطقه بود. در واقع جریانهایی از نظامیان ارتش کشورهای عربی و اسلامی در برابر پدیده اشغالگری رژیم اسراییل، اعتقاد به یک تحول اساسی در مدیریت سیاسی کشور داشتند و با اعتقاد به اینکه برخی از این حکمرانان صلابت لازم برای مقابله با رژیم اسراییل را از خود نشان نمیدهند، علیهشان دست به کودتا میزدند. در کنار این موضوع قوم گرایی متاثر از اندیشههای جمال عبدالناصر نیز بر تمام کودتاهای منطقه و از جمله سوریه تاثیر به سزایی داشته است. بنابراین، گروههای قوم گرای نظامی که به دنبال غلبه بر رژیم اسراییل بودند و علیه رژیمهای خود اقدام به کودتا و براندازی میکردند. در آن برهه افکار عمومی کشورهای عربی نیز تحت تاثیر مبارزات ضد اسراییلی، از اقدامات این جریانهای نظامی و کودتاهایشان حمایت می کرد. در واقع یک عامل خارجی به نام اسراییل و اشغالگری، تاثیر به سزایی بر سیاستهای داخلی کشورهای عربی منطقه داشته است. این رویکرد و نگاه از دوران حافظ اسد به بشار اسد نیز منتقل شد. در دوران جنگ سرد دو گانهای حاکم بود که یا باید در کنار همین رژیمهای سیاسی ضد اسراییلی ولی بسته و غیر دموکرات و یا در دامن غرب و سیاستهای سلطه جویانه آمریکا قرار میگرفتند. پس از جنگ سرد و فرو ریختن آن فرایندها و گسترش ارتباطات، گسترش شبکههای ماهوارهای و دسترسی بیشتر مردم این کشورها- و از جمله سوریه- به اطلاعات و آشنایی با شیوههای حکمرانی خوب باعث شد، در عین حال که اولویت مبارزه با اسراییل و اشغالگری بر سر جای خود بماند ولی مردم منطقه، مطالبات آزادیخواهانه و عدالت محورانه نیز داشته باشند و در صدد اصلاح ساختارهای معیوب سیاسی و اقتصادی کشور برآیند.
این روزها درگیریهایی بین اپوزیسیون سوری با دولت مرکزی به اوج خود رسیده است. تحلیل شما از گرایشات سیاسی، عقیدتی و همچنین عملکرد اپوزیسیون در این مدت چیست؟
نوع مبارزات سیاسی و مخالفتهای اپوزیسیون سوریه در چند ماه اول هیچ تفاوتی با سایر مخالفتها نداشت. آنها از روالهای موجود در کشورشان ناراضی بودند و نسبت به آنها اعتراض داشتند. از این رو، از نظر من تحولات سوریه در چارچوب همان تحولات قابل ارزیابی بود. روزهای اول خواست بخشی از مردم سوریه اصلاحات بود. در ماههای اول هیچ گونه برخورد نظامی از سوی معارضان سوری روی نداد. البته باید به این موضوع نیز توجه کرد که یکی از آسیبهای این نوع حرکات اعتراضی گرفتار شدن به دو دام «خشونت» و «طایفهگرایی» است. در سوریه این دو امر محتمل بود که متاسفانه به سویش گرایش هم پیدا شد. مطلب دیگر که باید اشاره شود این است که دولت فعلی سوریه همچنان در میان مردم سوریه جایگاه و پایگاه دارد اگرچه جمعی از آنها اعتراض دارند و رفتارهای دولت سوریه این مخالفتها را تشدید نیز کرده است. انباشت مطالبات سیاسی، مدنی و اقتصادیگروهی از مردم سوریه باعث فوران آنها به شکل حاضر شده است. به نظرم حاکمیت سوریه توان کنترل این مطالبات را داشت و میتوانست با انجام اصلاحات اساسی در سیستم حکومت، کار را به اینجا نکشاند ولی اراده ای در این مسیر در دولت مردان سوری وجود نداشت. تصورشان بر این بود که اگر اصلاحات آغاز شود، منجر به فروپاشی سیستم خواهد شد. حالا میبینیم که چقدر تلفات انسانی و تخریب شهرها به وجود آمده است و این باعث عقبماندگی سوریه خواهد بود.
این گروههای مخالف دولت سوریه تا چه حد تحت تاثیر خارج از کشور و جریانهای بیرونی هستند؟
هم اکنون بخشیکوچکی از مردم سوریه مسلح شدهاند و در این شرایط دیگر نمیتوان گفت که همه گروههای مسلح موجود، از میان مردم سوریه هستند. ممکن است که گروههایی از این نیروهای مسلح از خارج از کشور آمده باشند ولی آنچه مسلم است که ابتدای مبارزات مسالمتآمیز و مدنی بود.
صورت بندی این اپوزیسیون دقیقاً به چه شکلی است و چه گروههایی را شامل میشود؟
سوریه به خاطر خصوصیات و پیچیدگیهای پیش گفته، دارای تنوع و پیچیدگی های خاصی است. در مورد اپوزیسیون نیز من قائل به تفکیک هستم. اپوزیسیون داخل و اپوزیسیون خارج. خارجیها همان تبعیدیهایی هستند مانند اخوانیها، برخی گروههای قومگرا و لاییک. اینها اولین مجموعههایی بودند که در دوران حافظ اسد مجبور به ترک اجباری سوریه شدند. این گروهها از اپوزیسیون داخلی از حق کمتری برخوردارند. اپوزیسیون خارجی از نظر مواضع و رویکردها، رادیکالتر و تند و تیزتر هم هستند. عمده دلیلش هم تبعید ناخواسته و سالها دوری از وطن است. اپوزیسیون داخلی ابتدا دنبال اصلاحطلبی بود ولی رفته رفته اینها هم تند شدند. «شورای ملی سوریه» در واقع بین اپوزیسیون داخل و خارج از سوریه را جمع میکند. در حال حاضر تلاش میشود که این دو گروه به هم نزدیکتر شوند. نگاه دیگر به اپوزیسیون از زمان شکلگیری «ارتش آزاد سوریه» شکل گرفت. این افراد در واقع گروههای کوچکی از ارتش سوریه بودند که در داخل و خارج سازماندهی شدهاند. این ارتش آزاد مولود جدیدی است که باید درباره نقش آن در آینده سیاسی سوریه تحلیل شود. در کنار این ارتش آزاد، گروههای دیگری هم هستند که مسلح شدهاند و این خود بر آشفتگی اوضاع افزوده است. در مورد ارتش آزاد هم بیمها و امیدهایی وجود دارد. بیم از اینکه در آینده همین گروه موجد خشونت و تروریسم بیشتر نشود و امید به اینکه آینده سوریه را برای تامین امنیت مردم این کشور تضمین کند. اینها اکنون در چشمانداز روشنی قرار ندارد. نکته بعد در مورد ارتش آزاد این است که گروهی یک دست به نظر نمیرسد و هم اکنون گوی و میدان را از گروههای سیاسی سوری ربوده است و اکثر مخالفتها علیه دولت سوریه از سوی این مجموعه هدایت و رهبری میشود. مورد بعد اینکه در میان گروههای سیاسی مخالف دولت فعلی سوریه نیز یکدستی وجود ندارد. گرایشات قوم گرا و لاییک و مذهبی وجود دارند. اقلیت کرد نیز در اینجا یک نیروی جداگانه محسوب میشوند. در حال حاضر نیز بخش کردنشین سوریه تا حدودی خودمختار و توسط شورای احزاب کرد اداره میشود و حاکمیت دولت مرکزی تضعیف شده است. در اینجا باید اذعان داشت که از گروه مخالف مذهبی، اخوان المسلمین است. در کنار آنها سلفیها هم هستند. نیروهای روشنفکری هم حضوری جدی دارند و همه اینها باعث پیچیدهتر شدن اوضاع میشود. مجموعه دیگری هم به نام «گروههای هماهنگی انقلاب» در سوریه فعال هستند که چندان برای ما شناخته شده نیستند. در سوریه کم و بیش این موضوع قابل رویت است که درگیریها به سمت قوم گرایی رفته است. دعوای علوی- سنی و مباحثی از این دست باعث ایجاد برخی تصفیه حسابهای طایفه گری و قومی شده است. این نوع مجادلات تنها به آینده دموکراسی و وحدت ملی در این کشور ضربه خواهد زد.
ارزیابی شما از دخالتهای خارجی منطقهای و فرا منطقهای در مورد بحران کنونی سوریه چیست؟
دخالتهای کشورهای مختلف از جهت منافع مردم سوریه نیست و همه این کشورهای مداخله کننده از جهت نفع خودشان در موضوع سوریه مداخله میکنند. قدرتهای بینالمللی سوریه را نقطه پرگاری میدانند برای تحولات آینده منطقه خاورمیانه. قدرتها و کشورهای منطقه یا مدافع وضع موجود در سوریه هستند و یا هم داستان با اپوزیسیون سوریه، یعنی تقریبا هیچ کشور در منطقه نیست که در زمینه موضوع سوریه، به طرفداری از یک سوی این بحران نپرداخته باشد. البته باز باید اینجا تاکید کنم که این شکاف دولت و بخشی از مردم در سوریه وجود داشته که امروز باعث مداخله نیروهای خارجی منطقهای و فرا منطقهای در این درگیری داخلی شده است. نکته دیگر از نظر من جایگاه و دیدگاه رژیم صهیونیستی درباره بحران سوریه است. از نظر من اسراییلیها چندان به تحولات خوشبین نیستند و با نگرانی ماجرا را دنبال می کنند. یکی از دلایل عمده این موضوع، تنوع و تکثر فزایندهای است که در داخل اپوزیسیون سوریه وجود دارد و نمیتوان تحلیلی دقیق از مواضع آینده آنها ارائه نمود. این غیر قابل پیش بینی بودن، برای موجودیت حاکمان فعلی سرزمینهای اشغالی، نگران کننده است. در واقع وضعیت نیروهای اپوزیسیون سوریه مانند هندوانه در بسته ای است که بسیاری از زوایا و جهات آن قابل بررسی و پیش بینی نیست.
به تشویق جمهوری اسلامی و عظما جان. گفت نزنی و نکشی این تظاهرات تبدیل می شود به تظاهرات ایران سال ۵۷ اما اگر مثل من بزنی و بکشی طرف دو هفته فروکش می کند. ندیدی من چطوری در جمهوری اسلامی جریان را خواباندم؟ بشار اسد هم عقلش را داد دست این بابا و حالا مانده است تو گل. این بابا هم یواش یواش شروع کرده که به من چه بمن چه من گفتم بزن اما نه اینجور آخه ناکس بعد سی هزار کشتن جطوری می خواهی حکومت کنی. گفتم بزن اما نه اینقدر. بایست میزاشتی این سپاه قدس کار را سرو صورت میداد و بعد هم می آمدی یکی از استانهای خودمان میشدی. عقل نداری دیگه از اول گفتن درازها عقل ندارند تو که علاوه بر درازی گردنت هم برای زیر ساتور جان میدهد.
بشار استعفا داده به اتفاق فک و فامیل و برادر خواهر ومادر و… برود خارج.
ارتش حکومت را در دست گرفته امنیت را برقرار کند و همه مخالفان از حکومت موقت ارتش حمایت کنند.
آزادی نسبی در سوریه برقرار باشد و احراب گوناگون آزادانه تشکیل و فعالیت کنند
سرشش ماه انتخابات پارلمانی انجام شود و نمایندگان گروههای مختلف وارد مجلس ملی سوریه شوند.
سریک سال انتخابات ریاست جمهوری انجام شده و هرکس بیشترین رای را آورد به ریاست جمهوری منصوب شود(انتخابات زیر نظارت یک هیات بین المللی انجام شود). و ارتش هم بلافاصله حکومت را تحویل رئیس جمهور جدید بدهد.
این طرح تقریبا شبیه طرحی است که در مصر پیاده شد و تا کنون نیز نتیجه خوبی داشته است. اگر موافق هستید کلید را بزنید
بشار به سبب تشویق ها و دلگرمی های رهبر ما به این بدبختی دچار شد و حالا به چکنم جکنم افتاده است. مصر هم شرط تجدید رابطه با جمهوری اسلامی را دست کشیدن جمهوری اسلامی از حمایت بشار اسد اعلام کرده است.