سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

طالقانی، استبدادستیزی ژرف‌نگر

چکیده :درد جامعه استبداد زدگي است و تا درمان نشود مشكلات حل نمي‌شود. اين درد در صورتي حل مي‌شود كه نظامي ايجاد شود كه حق مردم را به طور كامل به رسميت بشناسد و همه چيز را از آن مردم بداند و آنان را در تمام تصميم‌گيري‌ها دخالت دهد و بداند كه هيچ قدرتي و هيچ اختياري در جامعه جداي از خواست و اراده مردم نيست. ‌و از سوي ديگر در صورتي جامعه اصلاح مي‌شود كه يكايك مردم خود را مسئول بدانند و به خود اجازه دهند كه در كارها دخالت كنند و حتي شخص اول نظام را نقد كنند. حكومت نبايد از مردم اطاعت و تبعيت محض طلب كند والا همان طاغوت است....


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

در طول تاریخ افراد زیادی با وضعیت نامطلوب جامعه خود مبارزه کرده‌اند؛ اما تعداد اندکی از این مبارزان را می‌توان مصلح خواند. در واقع افرادی را که با وضع ناهنجار موجود مبارزه می‌کنند می‌توان به دو دسته معترض و مصلح تقسیم کرد که دومی اخص از اولی است. هر مصلحی نسبت به وضعت موجود معترض است اما هر معترضی را نمی‌توان مصلح خواند. در صورتی معترض مصلح است که اندیشمندی ژرف‌نگر باشد و ریشه بیماری جامعه را دریافته باشد و با بینشی عمیق برای این بیماری دارو تجویز کند. به هر حال صرف اعتراض به معنای این است که شخص این را فهمیده که در جامعه نابسامانی‌هایی وجود دارد. اما کار سخت و دقیق این است که فرد به علت نابسامانی و راه درمان آن دست یابد و آن را به صورت دقیق بیان کند.

مرحوم آیت‌الله طالقانی به حق شایسته نام مصلح است. او با شاه مبارزه نمی‌کند، بلکه با استبداد و دیکتاتوری مبارزه می‌کند. در نظر او دیکتاتوری و استبداد و خودرأیی ریشه همه فسادها و تباهی‌هاست و فرقی نمی‌کند که نوع نظام چگونه باشد. از نظر او مشکل، شخص نیست بلکه مشکل این است که مهم‌ترین اصل اسلامی که مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت و مشورت عمومی است، بر زمین مانده است. ایشان در آخرین خطبه نماز جمعه خود می‌گوید:

«… صدها بار من گفتم که مسأله شورا از اساسی‌ترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیامبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند. ولی نه اینکه نکردند، می‌دانم چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده شود، باید، شاید،‌یا اینکه می‌توانند؛ نه! این یک اصل اسلامی است. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند…. با همه اینها من متأسفانه نمی‌دانم چه عللی باعث شد که تا به حال تأخیر افتاده است. البته شاید بعضی علت‌هایش را می‌دانم ولی جای گفتنش نیست،‌ مگر یک وقتی که وقتش برسد» (آیه رحمت، ص۱۳۴)

و باز ایشان می‌گوید:

«از نظر قرآن و از نظر اسلام،‌ هر خانه‌ای باید یک مرکز شورایی باشد هر دهکده‌ و هر گروهی باید در کارشان یک شورایی داشته باشند. شما ملاحظه می‌کنید در قرآن، درباره زندگی خانوادگی، یعنی شیردادن بچه که هیچ به چشم نمی‌آید و از نظر مردم مسأله مهمی نیست، می‌گوید با مشورت باید باشد … چه رسد به اداره یک دهکده، چه رسد به اداره یک شهر یا کشور، همه باید واحدهای شورایی باشد… به خود پیغمبر خطاب می‌کنند: «و شاورهم فالامر». یک عرب بیابانی را نادیده نگیر، بگذار او هم احساس شخصیت کند که در سرنوشت خودش دخالت دارد. هر فردی یک دیدی برای خودش دارد که در شورا دیدش را به تو منتقل می‌کند. پنج نفر یعنی پنج عقل، پنج نور که با هم جمع بشوند، مسلما شعاع و پرتوش بیشتر از یک نور است» (طالقانی، از آزادی تا شهادت، ص۴۷۲)

مرحوم آیت الله طالقانی تنها حدود شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در قید حیات بوده‌اند. در این مدت کوتاه ایشان به صورتی بسیار عجیب بر رأی و نظر مردم در انتخاب حاکمان و دخالت در همه امور تأکید کرده است. این امر نشان می‌دهد که کار با انقلاب تمام نشده است. سقوط یک دیکتاتور یک چیز است و حاکمیت مردم چیزی دیگر. در نظر ایشان اگر مردم به صورت واقعی در سرنوشت خود دخالت نداشته باشند حکومت و نظام‌ همان طاغوت و استبداد است و هیچ فرقی نکرده است. ایشان می‌گوید:

«یا باید مردم در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند یا نه؛ یا طغیان و استبداد و استکبار، یا شورا. یعنی اگر این نشد آن است. اگر مردم در سرنوشت و در مسیر زندگی‌شان و دخالت در کارهایشان ممنوع شدند، معنی‌اش این است که یک عده‌ای مثل قیم بالای سر اینها باشند، قیم برای صغار…» (همان، ص۳۵۰).

ایشان طاغوت را اینگونه تعریف می‌کند:

«طاغوت به معنای لغوی و وسیع، هر خودخواه و سرکش بر اندیشه و آزادی و حق خلق است… طاغوت از ماده طغیان،‌ سرکشی و خروج از مسیر طبیعی و فطری است (همچون طغیان رودخانه از بستر طبیعی خود)؛ طغیان بر خلق، سلطه جابرانه بر حقوق و مواهب آنهاست» (پرتوی از قرآن؛ ج۲، ص۲۰۷)

پس مطابق نظر ایشان تا جایی که حقوق مردم به طور کامل به آنان داده نشده است و مردم به صورت کامل در سرنوشتشان دخالت داده نشده‌اند و همه چیز حکومت و جامعه به معنای واقعی به مردم واگذار نشده باشد، هنوز طاغوت حاکم است. ایشان می ‌گوید:

«در نظام اجتماعی ما رهبری را باید توده مردم انتخاب کنند. در نظام اجتماعی ما، این هرم، که دربار بود، ساقط شد، ولی هنوز قواعدش باقی است. اگر شوراها تشکیل شود، اگر مردم، همه حق رأی داشته باشند،‌ همه حق نظر داشته باشند، این هرم قابل بقاء است وگرنه آسیب‌پذیر است. برای اینکه از رأس هرم امر صادر نشود و از پایین بجوشد، باید نظام شورایی باشد» (آیه رحمت، ص۱۳۸).

این نظر و رأی و مشورت عمومی است و حکومت هرگز نباید کاری کند که برای مثال مخالفین نظام از آمدن به مجلس منع شوند:

«در مجلس ما باید مخالفین هم بیایند. اگر نیایند هم،‌ما باید دعوتشان کنیم، حرفشان گفته شود. ما هیچ نباید وحشت کنیم که گروه‌های دیگر راه پیدا کنند،‌ حرفشان را بزنند، بلکه باید از اینها دعوت کنیم، والا پنجاه نفر، شصت نفر که هم لباس و هم فکر باشیم و در یک جا جمع بشویم، همه یک رأی داریم. چون از آن موازین نمی‌توانیم خارج شویم» (طالقانی، از آزادی تا شهادت،‌ص۲۵۲).

بنابراین کسی که با طاغوت و استبداد مبارزه می‌کند در صورتی یک مصلح واقعی است که درد جامعه را بشناسد. درد جامعه استبداد زدگی است و تا درمان نشود مشکلات حل نمی‌شود. این درد در صورتی حل می‌شود که نظامی ایجاد شود که حق مردم را به طور کامل به رسمیت بشناسد و همه چیز را از آن مردم بداند و آنان را در تمام تصمیم‌گیری‌ها دخالت دهد و بداند که هیچ قدرتی و هیچ اختیاری در جامعه جدای از خواست و اراده مردم نیست. ‌و از سوی دیگر در صورتی جامعه اصلاح می‌شود که یکایک مردم خود را مسئول بدانند و به خود اجازه دهند که در کارها دخالت کنند و حتی شخص اول نظام را نقد کنند. حکومت نباید از مردم اطاعت و تبعیت محض طلب کند والا همان طاغوت است. باید مانند امام علی‌(ع) از مردم بخواهد که او را نقد کنند و اشکالاتش را بیان کنند:

«این مسئولیت عمومی است،‌ نه یک طبقه‌ای، نه یک قشری، حتی یک فرد عادی می‌تواند نسبت به کسی که در رأس مملکت واقع است،‌ امر به معروف و نهی از منکر کند. نه کارشکنی، ایراد بی جهت گرفتن؛ راه نشان دادن، آقا این راهتان اشتباه است، باید این راه را بروید،‌این کلمه‌ای که گفتید نادرست است. همین شما که نشسته‌اید، ‌صدها، هزارها گوش،‌ سخنان مرا گوش می‌دهید، نباید تعبدا قبول کنید، فرد فرد شما مسئولید. به من بگویید این جای کلام نابجا بوده است. مسلمان‌های صدر اسلام مگر این طور نبودند… اگر یک عده را انتخاب کردید برای مجلس خبرگان، خیال نکنید از شما رفع مسئولیت شده،‌ اگر عده‌ای را انتخاب کردید برای مجلس شورا، خیال نکنید مسئولیت از شما رفع شده. فرد فرد شما مسئولید،‌ باید با تمام شعور و چشم و گوشتان مراقب اعمال اینها باشید. امر به معروف و نهر از منکر! این جامعه آزاد است، این جامعه‌ای است که رشد افراد ناباب و ناصالح در این جامعه از بین خواهد رفت. علی‌(ع) همین را می‌گوید،‌ بعد می‌فرماید اگر ترک کردید پست‌ترین و رذل‌ترین مردم بر شما مسلط می‌شوند» (آیه رحمت، ص ۱۴۵-۱۴۶).

اینها سخنانی است که مرحوم آیت الله طالقانی عموما در خطبه‌های نماز جمعه و پس از پیروزی انقلاب بیان می‌کرده است. از تأکید ایشان بر می‌آید که انقلابی که شاه را سرنگون می‌کند یک انقلاب سطحی و بسیار ناتمام است. اصلاح واقعی آن است که همه جامعه حکومت را از آن خود بدانند و همه کس را نقد کنند و از امر به معروف و نهی از منکر حتی نسبت به بالاترین مقام کوتاهی نکنند. مردم همه، قدرت و حکومت را حق خود بدانند و در همه ا مور تأثیرگذار باشند. همه مسئولان هم قدرت و اختیارشان را از مردم بگیرند و هم در طول مسیر از رأی و نظر مردم در همه تصمیم‌ها استفاده کنند. ایشان همین سخنان را در غیر از خطبه و سخنرانی و قبل از پیروزی انقلاب به گونه‌ای دیگر در مقدمه‌ای که بر کتاب معروف مرحوم آیت‌الله نائینی تحت عنوان «تنبیه الامه و تنزیه المله» زده،‌ بیان کرده است:

«چون دانسته شد که حقیقت حکومت اسلامی ولایت بر امور و تصرفات شخصی والی بسیار محدود است پس شخص والی و سلطان بدون رأی و مشورت عموم ملت که شریک در مصالح نوعیه‌‌اند نمی‌تواند تصرف و اقدامی نماید… وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و سیره پیغمبر اکرم از امور مسلمه است. دلالت آیه و شاورهم فی‌الامر» که پیغمبر مقدس و معصوم را بدان خطاب و مکلف نموده، بس واضح است…، روش پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بر این بوده و … به هر حال باید از آن پیروی نمود. ظالم پرستان مستبدتراشان به نام دین، اگر به کتاب و سنت ایمان و از آن خبر داشتند باید این شورا را که ارث اسلام است و به ما برگشته از خود بدانند و محکم بدارند،‌ نه با دین مخالش پندارند».

پس مرحوم آیت‌الله طالقانی را از این جهت باید یک مصلح ژرف‌نگر دانست که تغییرات ظاهری و روبنایی را کافی نمی‌دانسته و در پی شناخت و درمان دردهای اجتماع بوده است. در نظر ایشان تا زمانی که دموکراسی واقعی پیاده نشود و مردم در سرنوشت خود و جامعه دخالت داده نشوند و خود را مسئول ندانند، جامعه گرفتار طاغوت و استبداد است و هرگز اصلاح نخواهد شد. آرمان ایشان حکومت اسلامی بوده،‌ اما دموکراسی را نه تنها ناسازگار با دین مبین اسلام نمی‌دانسته،‌ بلکه اموری مانند حق تعیین سرنوشت و دخالت در همه امور اجتماع و مشورت همگانی را از اصول مسلم و جداناشدنی اسلام می‌دانسته است. ایشان هر بیان و قرائتی از اسلام را که با دموکراسی و مشورت عمومی و دخالت همگان در تصمیم‌سازی ناسازگار باشد، ‌کج فهمی و انحراف می‌شمارد. ایشان سقوط نظام شاهنشاهی را کافی نمی‌دانسته و تنها به آن به عنوان برطرف شدن مانع و ایجاد زمینه برای پیاده کردن دموکراسی می‌نگریسته است.

منبع: وبلاگ نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲ پاسخ به “طالقانی، استبدادستیزی ژرف‌نگر”

  1. سرشک افشان گفت:

    ..هیچگاه فراموش نمیکنم در مراسم هفت ایشان مردم کنار مزارش زار زار گریه میکردند و میخواندند..////..حامی مستضعفان…پدر سلام علبک…/////…خدا رحمتش کنه…..اگر بود حتما الان ایشان را بی بصیرت مینامیدند….روحش شاد…

  2. ساحل گفت:

    نظر علامه مفتی زاده در مورد ارکان حکومت دینی

    “ارکان حکومت” :

    درسیستم حکومت اسلامی،تنها یک رکن متشکل اصلی وجود دارد،که کاراستخراج قوانین روز از اصول وموازین کلی به وی سپرده شده، وارکان دیگری که برای اداره ی شئون گوناگون جامعه ها درشرایط مختلف،لازم هستند،همه فرعی اند؛وتنوع وتعداد آنها،شکل سازمانی آنها،وهمچنین حدود قدرت واختیارات هریک، مانند موجودیت آنها، به صلاحدید وتصمیم گیری همان رکن اصلی،بستگی دارد.(شوری درسطح های مختلف وبرای قسمت های گوناگون ازجامعه،با شرایط خاص آن،همیشه رکن تصمیم گیری است. اما بحث اینجا،فقط درباره ی “شورای عالی مملکتی ” است).این رکن اصلی که قرآن،تمام اختیارات اداره ی جامعه ی اسلامی را به اوسپرده،”شوری” است،وقانونی که این اختیار نامحدود و همه جانبه را به این رکن تفویض کرده،قسمتی است ازآیه ای درسوره ی “شوری” با این عبارت:

    “وأمرهم شوری بینهم”.

    می دانید درکشورهایی که مدعی اداره ی جامعه با نظام دموکراسی هستند (صرف نظرازنام ها و عناوین و درستی یا نادرستی آنها)،پارلمان به عنوان نیروی قانون گذاری ،وجود دارد.درچهارده قرن پیش،قرآن،به خاطر نجات بشریت از آز و هوس های حکومت های خودکامه ی دیکتاتور، نظام حکومت “شوری” راتعیین کرد که- گویا- پارلمان، درنظام های دمکراتیک امروز، کار همان شوری درحکومت اسلامی راعهده دار است