شطرنج با گوریل و سر در دهان شیر؛ رمزگشایی از واقعیت نهفته در سخنان سعید حجاریان و بهزاد نبوی
چکیده :بهزاد نبوی که به دلیل تجربه مبارزات سیاسی شناخت دقیقی از ماهیت عرصه فعالیت سیاسی مسالمت آمیز در ایران داشت، در روزهای پس از پیروزی دوم خرداد گفت داستان اصلاح طلبان، داستان کسی است که سر در دهان باز شیر برده و هر آن ممکن است این شیر سر او را ببلعد، کما این که نهایت نیز شیر نبوی یا همان گوریل حجاریان چنین کرد و معترضان را سرکوب کرد و خونها ریخت و اصلاح طلبان را به بند و حبس کشید. ...
کلمه- علی محمد شمس:
سالها تلاش برای اصلاح انحرافات نظام و مواجهه با موانع و مشکلات و مخالفتهای پیدا و پنهان با این تلاش، تجارب و خاطرات فراوانی برای اصلاح طلبان برجای گذاشته است. به طوری که میتوان گفت شاید هیچیک از نیروهای منتقد به اندازه اصلاح طلبان از ساخت قدرت و حقایق پشت پرده و مواضع و کنشهای نهادهای قدرت طی این سالها آگاه نباشند.
اصلاح طلبان در مواجهه با این واقعیت البته واکنش یکسانی نداشتند. برخی که موضع رادیکال و عمدتاً روحیهای ژورنالیستی داشتند، به محض آگاهی از این واقعیات به افشای آن میپرداختند و یرخی که در قدرت حضور داشتند، ظرفیت و پختگی بیشتری از خود نشان میدادند و با مدیریت اوضاع میکوشیدند، از تشنج بیشتر جلوگیری کنند و با کنترل اوضاع به اقتدارگرایان خشونت طلب زمینه و بهانه برهم زدن بازی را ندهند.
حقیقت این است که اصلاح طلبی در ایران از نوع دشوار آن بوده است بدین معنا که بخش اصلی حاکمیت که قدرت نظامی امنیتی و تبلیغاتی را در دست داشته و خود را حق مطلق و نماینده آسمان در زمین میداند، از همان آغاز در برابر اصلاحات و خواست مردم ایستاد و همانگونه نشان داد هر آن این آمادگی را داشت که بازی رأی و انتخابات و روش رقابت مسالمت آمیز را بر هم بزند.
دشواری کار اصلاح طلبان نیز در همین نکته نهفته بود که باید به گونهای رفتار میکردند تا بهانه و زمینه بر هم زدن بازی را به آنان ندهند. سعید حجاریان وقتی میگفت فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در ایران مانند بازی شطرنج با گوریل است به همین واقعیت اشاره داشت. ذهن ظریف اندیش و دقیق حجاریان با این تمثیل تصویر دقیقی از فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در ایران به دست داده است. تصور کنید در بازی شطرنج با گوریل چه استرس و اضطرابی را باید تحمل کنید و تا چه حد باید مواظب حرکات خود باشید و در عین اندیشیدن به پیشبرد بازی و رسیدن به هدف خود تا چه حد باید در آرامسازی او بکوشید که با یک حرکت بساط بازی را برهم نزند و شما را یک لقمه نکند و شما هیچ تضمینی ندارید که وقتی بازی به ضرر او پیش میرود از خشم کف به دهان نیاورد و سر از بدن شما جدا نکند.
پیش تر از او بهزاد نبوی با تمثیل ظریف دیگری حساسیت و خطیر بودن حرکت اصلاحی را ترسیم کرده بود. او که به دلیل تجربه مبارزات سیاسی دهههای سی و چهل و نیز مبارزه مسلحانه دهه پنجاه شناخت دقیقی از ماهیت عرصه فعالیت سیاسی مسالمت آمیز در ایران داشت، در روزهای پس از پیروزی دوم خرداد گفت داستان اصلاح طلبان، داستان کسی است که سر در دهان باز شیر برده و هر آن ممکن است این شیر سر او را ببلعد، کما این که نهایت نیز شیر نبوی یا همان گوریل حجاریان چنین کرد و معترضان را سرکوب کرد و خونها ریخت و اصلاح طلبان را به بند و حبس کشید.
همان زمانها افراد با تجربه اصلاح طلب به صراحت میگفتند که بر اساس تجارب تاریخی عاقبت اصلاح طلبی در ایران یا همچون سرنوشت امیرکبیر رگ زدن در حمام فین است تا همچون مصدق در غربت تبعید احمدآباد جان سپردن. چنانکه پیداست چهرههای باتجربهتر اصلاح طلب از همان آغاز به خطیر بودن موقعیت و سرنوشتی که احتمالا در انتظارشان بود، آگاه بودند.
آنچه بر این صداقت و شهامت میافزود بردباری و خویشتنداری در برابر بیمهریهای برخی دوستان بود که آنان را به سازشکاری و چسبیدن به میز و قدرت متهم میکردند. هرگاه از این منظر به جریان اصلاح طلبی بنگریم، نمیتوانیم از تجلیل و تحسین چهرههای اصلاح طلبی نظیر نبویها و تاجزادهها و امین زادهها و آرمینها و میردامادیها و عربسرخیها و … که تا به آخر بر اصول خود ایستادند و بهای آن را نیز پرداختند، خودداری کنیم.
این دوران ماجراهای ناگفته بسیار دارد، آنچه که مصطفی تاجزاده در نامه اخیر خود به همسرش درباره پرونده ملیمذهبیها فاش کرد تنها نمونهای از بسیار و مشتی از خروار بود. علت بازگو نکردن این موارد تاکنون نه ترس است و نه سازشکاری. حداقل تاجزاده و امثال او در تجربه سالهای اخیر ثابت کردهاند نه نقطه ضعفی دارند که بترسند و نه وابستگی به چیزی دارند که برای حفظ آن محافظهکاری پیشه کنند. عدم بیان این حقایق هیچ علتی جز ظرفیت و خویشتنداری امثال او و صبر و تحمل و چشم دوختن به افقهای برتر برای عبور مسالمت آمیز ایران از بحران نداشته است. آنان این خودآگاهی را داشتند که برای دعوا و برهم زدن بازی نیامدهاند، مسؤلیت و رسالت آنان پیشبرد اصلاحات است نه رساندن اوضاع به تقابل و رویارویی نهایی و نقطه بیبازگشت. امروز نیز اگر تاجزاده به بیان بخشی و فقط بخشی از ناگفتهها میپردازد بر اساس تحلیلی از شرایط تحولیافته کنونی به این نتیجه رسیده است که بیان این حقایق میتواند رهبری و حامیان ایشان را در ادامه رفتار بیضابطه و قانونشکنیهای بیمحابا به تأمل و احتیاط بیشتر ناگزیر کند تا بدانند اصلاح طلبان اگر چه در بندند اما از مبارزه مسالمت آمیز با خودکامگی دست نکشیدهاند.
روایتی که تاجزاده از موضع رهبری در قبال ملیمذهبیها حکایت کرد، و بسیاری از حقایق دیگری که در آینده او و یا دیگران خواهند گفت، یک نکته محوری دارد و آن این که مدیریت و فرماندهی جبهه ضد اصلاحات در طول این سالها به دست شخص رهبری بوده است. تمامی اقدامات علیه اصلاحطلبان و خاتمی در سالهای اصلاحات، یا زیر نظر مستقیم رهبری صورت گرفته است و یا تأیید رهبری را به همراه داشته است و یا این که پس از انجام از حمایت ضمنی ایشان برخوردار بوده است. این اقدامات نیازمند ابزار قضایی و امنیتی و پلیسی کارآمد بود. ابزار قضایی از همان آغاز با تقویت جریان حقانی و چهرههایی نظیر محسنی اژهای و رئیسی و به کار گرفتن عناصر بیهویتی نظیر قاضی مرتضوی برای این مأموریت آماده شد.
نقل خاطرهای در این زمینه از یکی از نمایندگان مجلس ششم در این زمینه خالی از لطف نیست. در مجلس ششم برخی از نمایندگان اصلاح طلب با گزارش کاملی درباره سوابق و سوء استفادههای فراوان قاضی مرتضوی و تخلفات وی از جمله حضور مستقیم در زندان و شکنجه زندانیان به دیدار آقای شاهرودی میروند و از او میخواهند قاضی مرتضوی را برکنار کند. آقای هاشمی شاهرودی پس از شنیدن سخنان نمایندگان و شواهد و مستندات قانع میشود و قول میدهد ظرف یکی دو ماه آینده وی را برکنار کند. چند ماه میگذرد و اتفاقی نمیافتد. نماندگان در دیدار دیگری علت را جویا میشوند. آقای هاشمی شاهرودی در پاسخ میگوید من تصمیم به تغییر وی داشتم و در دیدار با رهبری موضوع را با ایشان در میان گذاشتم اما ایشان مخالفت کردند و گفتند یک جوان شجاع هم که در دستگاه شما پیدا شده میخواهید برکنارش کنید؟ به این ترتیب قاضی مرتضوی در قوه قضائیه نه تنها باقی ماند بلکه همان سالها به عنوان مدیر نمونه قوه قضائیه برگزیده شد و به دادستانی ارتقاء مقام داده شد تا جنایت کهریزک را بیافریند.
برخلاف قوه قضائیه ابزار پلیسی و امنیتی برای برخورد با اصلاحات در آن زمان فراهم نبود. نیروی انتظامی که طبق سنت مرسوم باید زیر نظر وزیر کشور دولت اصلاحات عمل میکرد، ظرفیت و آمادگی چندانی برای اجرای منویات رهبری نداشت. عملکرد معاونت اطلاعات ناجا به فرماندهی سردار نقدی در ماجرای شهرداری تهران در آغاز دولت خاتمی که با همکاری تیم مدرسه حقانی در قوه قضائیه انجام گرفت، به روشنی نشان دادکه بخش اطلاعات نیروی انتظامی از قابلیتهای لازم برای انجام چنین مأموریتهایی برخوردار نیست. نیروی انتظامی، نیرویی نبود که در چنین ماجراها و پروندههایی بتواند مستقل عمل کند. این نیرو برای ورود به چنین ماجراهایی یا باید موافقت وزیر کشور را کسب میکرد و یا موافقت رهبری را.
ذکر خاطرهای در این زمینه میتواند حقیقت را روشن کند. در روزهایی که کرباسچی دستگیر شده بود و شاید هنوز محاکمه او درجریان بود و یا به پایان رسیده بود، آقای کروبی به همراه تنی چند از مسؤلان برای قانع کردن رهبری به ختم این ماجرا به دیدار ایشان رفتند. در آن دیدار آقای کروبی از ویژگیهای مثبت کرباسچی گفت از این که او یکی از چهرههای باسابقه است، از این که نیروی مدیری است، از این که به مصلحت نیست نظام با نیروهای خود این گونه رفتار کند. وی در ضمن بیان ویژگیهای مثبت کرباسچی افزود که البته ایشان یک گردنکلفتیهایی نیز دارد که ممکن است تلخ به نظر برسد اما آدم مدیر و صادقی است. پاسخ رهبری به سخنان آقای کروبی این بود: «او باید بداند گردنکفتتر از خودش هم در این کشور هست». این پاسخ گویای این حقیقت بود که پرونده شهرداری تهران زیر نظر رهبری رسیدگی میشود. به هرحال افشای شکنجه شهرداران دستگیر شده در ساختمان وصال و نیز افشای فشار آوردن به خانمهای دستگیر شده برای اعتراف به رابطه نامشروع با شهرداران، واکنش منفی گستردهای در جامعه برانگیخت و نهایتاً به برکناری سردار نقدی انجامید.
آن تجربه نشان داد که معاونت اطلاعات ناجا برای انجام چنین مأموریتهایی ظرفیت و آمادگی لازم را ندارد. وزارت اطلاعات نیز در اختیار دولت اصلاحات بود. افشای فضاحتبار ماجرای قتلهای زنجیرهای گویای این حقیقت بود که استفاده از این وزارت در پروژههای عملیاتی علیه دولت اصلاحات تا چه حد میتواند زیانبار باشد. از این رو رهبری فرمان احیا و بازسازی بخش اطلاعات سپاه پاسداران را صادر کردند. این بخش به کمک بودجههای پنهان و درآمدهای ارزی غیرقانونی سپاه از جمله سوآپ نفت عراق که در آن زمان در تحریم بین المللی قرار داشت، به سرعت شکل گرفت. پرسنل متخلف وزارت اطلاعات که در جریان بازسازی این وزارت در دوره اصلاحات و در پی ماجراهایی نظیر قتلهای زنجیرهای اخراج شده بودند جذب اطلاعات سپاه شدند تا این بخش طراح و مجری اصلی تمامی توطئهها علیه اصلاح طلبان شود.
ماجرای دستگیری ملی مذهبیها از جمله این توطئهها بود. چنانکه تاجزاده در نامه خود تصریح کرده است، این دستگیری سابقه و عقبهای داشت. بخش اطلاعات سپاه در آن زمان با این بهانه که ملیمذهبیها برانداز هستند بر دستگیری آنها اصرار میورزید. اطلاعات سپاه برای آنها عنوان برانداز قانونی را به کار میبرد و براندازی قانونی اصطلاحی بود که رهبری اولین بار برای منتقدان و مخالفان قانونی به کار برده بود. اصرار سپاه برای دستگیری ملیمذهبیها حمایت قاطع رهبری را به همراه داشت. اما خاتمی و وزارت اطلاعات دولت اصلاحات با این اقدام مخالف بودند و اتهام براندازی را در مورد آنان بیپایه و اساس میدانستند. اصرار رهبری نهایتاً به تشکیل کمیته مشترکی متشکل از کارشناسان وزارت اطلاعات و نماینده معتمد بیت رهبری انجامید تا موضوع را بررسی کند. کمیته مذکور نهایتاً به این نتیجه رسید که اتهام براندازی علیه ملیمذهبیها اساسی ندارد. اما این گزارش که امضای نماینده رهبری را نیز بر پای خود داشت، نه تنها رهبری را قانع نکرد بلکه موجب خشم و نارضایتی از یونسی وزیر اطلاعات وقت شد. یونسی از مجموعه دانش آموختگان مدرسه حقانی بود و به همین دلیل از بین افرادی که خاتمی برای وزارت اطلاعات پیشنهاد کرده بود، رهبری با وی موافقت کرده بود و طبعاً انتظار داشت که وی همچون سایر افراد تیم حقانی عمل کند، اما یونسی نشان داده بود که فرد آزاد منشی است و در عهدی که با خاتمی بسته خیانت نمیکند.
او امروز نیز جزو خواص بیبصیرتی است که برخلاف یاران دیرین خود نظیر رئیسی و اژهای باید در انزوا باشد. به هر حال مأموریت دستگیری ملیمذهبی ها به اطلاعات سپاه سپرده شد. اصرار بر دستگیری ملی مذهبیها به رغم فقدان هرگونه سند و مدرکی دال بر برانداز بودن آن ها و نیز زمان دستگیری آنها به خوبی نشان میداد که حساسیت روی آنها به این علت نیست که رهبری و یا سپاه از ناحیه آنها احساس خطر میکند بلکه به علت ضربه زدن به خاتمی و دولت اصلاحات است. در آن زمان در بین نیروهای سیاسی زمینه چنین برخوردی با احزاب اصلاح طلب نظیر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اساساُ فراهم نبود، اما حداقل در تحلیل رهبری و سپاه به علت نوع روابط گذشته ملی مذهبیها با حکومت زمینه چنین برخوردی با آنها وجود داشت.
نشانه روشنی که ثابت میکند علت و انگیزه اصلی دستگیری ملیمذهبیها ضربه زدن به دولت خاتمی و مقابله با حرکت اصلاحات بود، زمان این دستگیری بود. دستگیری آنها همانند بسیاری از حوادث مهم دوران اصلاحات درست در آستانه سفر خاتمی به خارج رخ داد، تا دنیا به این نتیجه برسد در ایران قدرت نه در دست خاتمی که در دست کس دیگری است. اجازه بدهید این نوشته را با تکمیل حکایت تاجزاده از آن ماجرا به پایان برسانم.
ماجرای دستگیری ملیمذهبیها قرار بود همانند ماجرای محاکمه دکتر آقاجری با صدور اعدام یکی دو تن از آنها به اتهام خیانت و براندازی به پایان برسد و در صورت فراهم بودن شرایط این بسا این حکم اجرا شود. حکم مذکور در واقع قبل از رأی دادگاه، صادر شده بود. پیش از برگزاری انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، وی در یکی از دیدارهای خود با رهبری موضوع دستگیری ملیمذهبیها را مطرح میکند و از مهندس سحابی و سابقه او و تبعات منفی دستگیری و محاکمه او میگوید و خواهان آزادی وی می شود. مضمون پاسخ رهبری این بود: من هم متأسفم که سحابی با آن سابقه و خدمات امروز در چنین شرایطی به سر میبرد اما جرم او براندازی و مجازات او اعدام است. آنچه از این فاجعه جلوگیری کرد و مانع نشستن چنین لکه ننگی بر دامان نظام شد، افکار عمومی و مخالفت جامعه با اقتدارگرایان خشونت طلب بود که در رأی بالای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری خود را نشان داد.
اصلاحات برای جبران انحرافاتی شکل گرفت که در جریان حرکت نظام در سالهای پس از انقلاب رخ داده بود. اصلاح طلبان و در رأس آن خاتمی برآمده از همین نظام بودند و نقش بسیاری از آنها در انقلاب و مبارزات پیش از آن کمتر از نقش رهبری نبود. آنان کمتر از رهبری دلسوز جمهوری اسلامی نبودند. آوردن سپاه و قوه قضائیه و بسیج و … به مقابله با دولت و مجلس اصلاحات و خواست جامعه در واقع ایستادن نظام در برابر خودش بود. بانکی مون در سخنرانی خود در دانشگاه روابط بین الملل وزارت امور خارجه با اشاره به عملکرد مسؤلان جمهوری اسلامی ایران جمله تأمل برانگیز و پر معنا گفت که به واقع حدیث امروز ماست. او گفت توسعه و پیشرفت الزاماتی دارد. در جهان کنونی نظامی که در مقابل خود و یا در مقابل جهان بایستد، قادر به توسعه و پیشرفت نیست و بلکه محکوم به فروپاشی است.
زنده باد خاتمی. درود بر این مرد شریف.
دیکتاتور متوهم, معاویه زمان , راسالها است به همین شکل می شناسم و الحق که مقاله ای عین واقعیت است و به همین دلیل میگویم اقای خامنه ای به جنگ خدا درامده است الان نوبت بازی الهی است و او را بسیار حقیتر از ان میبینم که بتواند در برابر مکر الهی سرافراز باشد . بزرگترین ضعف اقای خامنه ای ناکارامدی دولت محمود درغگویش می باشد . مطمئن باشید احمدی نزاد او را رسواتر از این هم خواهد کرد . دلار ۲۳۴۰ تومان با بیشتریت درامد . درامدی معادل ارزش نصف صادرات نفت کل تاریخ ایران طی ۷ سال ….
نویسنده حرف تازه ای نگفته !
حضرت آیت الله خامنهای برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران را از همه جهت، نمایش اقتدار، شکوه و عظمت دانستند و گفتند: منشأ این شکوه و عظمت، همان تفکری است که امام (ره) براساس اسلام، در کشور بوجود آورد و آن را پرورش داد تا رویش پیدا کرد.
و تا زمانی که شما دوستان نیک سرشت خیرخواه انتقاد خود را به ریشه این فلاکت ها و بد بختیها -رهبر انقلاب – تعمیم ندهید از پشتبانی وسیع مردمی بهره ای نخواهید برد.
موضوع مهم و اساسی دیکتاتوری بودن حکومت است. و دولت کنونی نیز محصول آن میباشد. در مورد افراد نیز، شجاعت و پایداری و مردانگی افرادی که مردم و جامعه نیز میدانند ، بر همه آشکار است. و آنها نیز بیشترین کاری که از آنها با توجه به شرایط و ظرفیت برمیاید را ( و حتا بیشتر از آن ) ، کرده و میکنند. توقع بیشتر از یک شخص دیگر داشتن بی ربط است.موضوع مهم و اساسی اینجا تعیین درجه این افراد نیست. موضوع حتا اینکه افراد خاصی تحت نامی بخواهند به هر طریق ممکن به ساختار قدرت وارد بشوند یا نشوند نیز نیست !موضوع امکان پذیر بودن و نتیجه دادن فعالیت و روش در هر شرایط خاص میباشد. ما با دنبال یک هسته خوب و یا بد و یا به عبارتی به دنبال یک هسته حق یا باطل در افراد نیستیم. ما به دنبال رفتار و آثار رفتار و روش ها، هستیم !
خوب چشم بصیرتی داشت آقا…
انتخاب یک شیاد دروغگو و حمایت از او که الان مار در آستینش شده است همه از اوج بصیرت اقا حکایت می کند
بصیرت… اری بصیرت…
سرنوشت قزافی در انتظارشان هست. مطمئن باشید. این وعده خدای منان است..
خیلی عالی ولی این همه زاز داری طی این سالها ؟ راز پوشی از ملتی که با رأی خویش کسانی مثل تاجزاده و خاتمی را تاجزاده و خاتمی کرده بود؟
اصلاح طلبان بیش از انکه به رأی ذهنذگان بخود وفادار باشد به نظامی وفاداری نشان میدادند که آنها را یک وصله ناجور میدانست. آنها با رأی نظام بقدرت نرسیده بودند با رأی مردم رسیده بودند.
به نظر شما خامنه ای چگونه بشری است؟
عالی بود! تحلیلی مبتنی بر واقعیات . هرچه زمان می گذرد بیشتر به اهمیت دوران ۸ ساله ریاست جمهوری خاتمی پی می بریم. دورانی سرشار از موفقیت با وجود تمام ناجوانمردی ها و کارشکنی های آشکار و پنهان. رحمت خدا بر حافظ شیرین سخن:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضل و دانشی، همین گناهت بس
بهبهبه خوبی عمق مشکل این کشورترسیم شده.
آقای خامنه ای بنظر من دچار آرزوی دور و دراز محور مقاومت شده است. در حال حاضر حکومت ما خیلی شبیه به حکومت نظامی-امنیتی سوریه در حال فروپاشی است. به گمانم آقای خامنه ای قصد داشت که گروهی از این نوع کشورها که در یک راستا تا اسراییل برسد و همچنان خطر بالقوه ای برای اسراییل باشد بوجود بیاورد. به واقع ایشان می خواست از طریق نظامی به قدس برسد که با حضور فیزیکی امریکا در عراق قسمتی از این طرح و با فروپاشی حکومت سوریه بخش بعدی این آرزوی دراز از بین رفت. به هر سو ایشان کل بازی را باخت و امیدوارم ایران را حداقل از دست ندهد. من شخصا همچنان ایشان را رهبر می دانم و امیدوارم که ایشان انحراف از مسیر انقلاب خود را اصلاح کند. نظرات ایشان با نظرات امام در مورد مقاومت هم راستا نیست.
هر کس که زند طعنه به ایرانی و ایران …… بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست …..
خب صرب المثل ایرونی می گه جنگ اول به ازصلح آخراست حالا که قراراست این همه بلا سر اصلاحات بیاید بهترنبود آقای خاتمی ازهمان اول شمشیر را ازرو می بست وکارایشانرا به نتیجه ایی میرساند اگرخاتمی شکست می خورد ؛ میشد حالا که همه درزندان بدبختی هستند بالاخره معلوم است تکلیف خاتمی حتی با خودش معلوم نیست او نوعی اصلاحات می خواهد که هم آخوندها سرکارباشند هم سنت عزیزبماند هم مدرنیته پا بگیرد خلاصه چیزی که عملا ممکن نیست اصلاحات وتجدد با دین ومذهب ابدا آبشان دریک جوب نمی رود کمااینکه مهمترین دلیل شکست تجدد ومدرنیته وجامعه مدنی درایران مقابله شدید مذهب ومتحجرین … درمقابل تجدد بوده است وهست اتفاقی که درشرق اسیا نیافتاد ودرترکیه با کنترل ونابودی مذهب سیاسی همچنین وضعیت شرق اسیا خصوصا ژاپن وکره جنوبی غیرازبحث اقتصادی ازنظراخلاقی نسبت به ایران اسلامی وهمینطورجهان اسلام چگونه است ؟ و..و..
گردن کلفت شدن سپاه وبسیج تو دوران خاتمی… اتفاق افتاد
مردم ایران واقعا فراموش کار هستند و همین مسله باعث تکرار مکررات ۱۰۰ ساله شده است. لطفا حداقل ۳ سال پیش را در ذهن خود یا با دیدن تصاویر و فیلم ها برای خود مرور کنید تا ببینید قرار است به چه سیستمی کمک کنید که به سرکوب بیشتر مردم ادامه دهد. یادمان باشد هر اصلاح طلبی می تواند همراه جنبش سبز باشد ولی هر جنبش سبزی با کل مشی اصلاح طلبان موافق نیست. برخی از اطلاح طلبان نشان داده اند که رسیدن به قدرت به هر قیمتی برایشان مهم است حتی به بهای عذرخواهی از حاکمیت ظلم و شرکت در تنفیذ ریس دولت قلابی و کودتایی (به عکس ها رجوع کنید تشخیص می دهید که حالا دارند به عنوان اصلاح طلب برای انتصابات نمایشی بعدی او را مطرح می کنند). اصلاح طلبان نباید بر روی رای جنبش سبز حساب کنند چون در این صورت با خوار شدن از طرف حاکمیت ظلم روبرو خواهد شد که “ما گفتیم که شما دیگر جایگاهی در بین مردم ندارید” و برای همیشه تاریخ حذف می شوند. در حالی که جنبش سبز به دنبال حق خواهی است نه سیاست بازی. هر ایرانی که دل در گرو ایرانی آزاد و آباد – کرامت انسانی- حق مداری- اخلاق مداری-احترام ادیان دینی و احترام به عقاید مختلف را دارد باید بداند شرکت در هر انتخاباتی که به تثبیت حاکمیت استبداد فقیه (چه مطلقه و چه غیر آن) و دستگاه عریض و طویل او منتهی شود حرام است. شرکت در انتصابات یعنی:
۱) خیانت به خون تمام عزیزانمان که مظلومانه در کف خیابانها یا غریبانه در بازداشت گاه ها در راه حق و آزادی جان دادند.
۲) خیانت به رهبران عزیز و محصور جنبش سبز که زندگی خود را به خاطر ملت به خطر انداخته اند.
۳) خیانت به تمامی عزیزانی که بعد از تحمل شکنجه های سخت عمر پر بهای خود را در زندانها می گذرانند و خانواده هایشان در سختی و عذاب هسنتد (فرزندان خانم نسرین ستوده را به خاطر بیاورید و …)
۴) زیر سوال بردن عقل و شعور خدادای خود که حاکمیت سفیهان را بر خود بپذیرند.
۵) فروختن کامل ایران به کشور های چین و روسیه و توبره کردن خاک آن
و
.
.
.
.
.
.
.۹۹۹)….
به یاد داشته باشیم که:
اصلاح طلبان حقیقی اکنون در زندانها به سر می برند و تاوان حق خواهی و دفاع از حقوق ملت را پس می دهند که برخی از آنها مانند آقا مصطفی در حد مانیفیست جنبش سبز ظاهر شده است و یا آقای قدیانی عزیز که یک تنه در مقابل حاکمیت وقاحت و ظلم ایستاده است و صد البته از این عزیزان دلاور و همراه همانند نوری زاد عزیز هم می توان نام برد.
بنابراین:
شرکت در خیمه شب بازی انتخابات و کارناوال انتصابات بر هر ایرانی واقعی حرام است.
آقای بامداد تآخیر در ارائه این موضوعات را رازداری عنوان کرده و فکر میکند خاتمی حفظ نظام را بر رآی مردم ترجیح داده !!! در صورتیکه این چنین نیست و این نشانه اصلاح طلب بودن خاتمی است او فشار را خود تحمل میکرد تا اولآ مردم زندگی عادی خود را داشته باشند و دومآ آنها میخواستند بدون اینکه گوریل عصبانی شود اصلاحات را پیش ببرند حتی اگر به آنها سازشکار گفته شود و مهم برای خاتمی سامان دادن دموکراسی در کشور است حتی اگر خوشنام نماند در حالیکه برای بسیاری از ماها ماندن نام نیک از هر چیز دیگری مهمتر است.
همه مردم از رویه رهبری خبر دارند و شاید بدتر از این را نیز از چشم ایشان می بینند ولی فقط یک آرامش گورستانی حاکم شده که یکروز منفجر خواهد شد و شاید هم نظر مردم را میدانند و عمدآ این آرامش زیر خاکستر را به تعویق می اندازند.
متن بسیار زیبا و قشنگی بود
کامنتای رادیکال و فحش و بد و بیراه فقط مقاله رو از هدف اصلیش دور میکنه و سطح نازل خوانندگان رو نشون میده. نوع تایید کامنت میتونه مخاطب رو عادت بده که چه جوری کامنت بذاره. مخاطب نباید فکر کنه اینجا دیواره توالته و هر چی فحش خواست میتونه بده :))) . باید مخاطب رو عادت بدیم که کیفی بنویسه.
اشکال از خاتمی بود که پس از قتلهای زنجیره ای مستقیما رهبری را مسوول چنین فجایعی معرفی نکرد!!! خاتمی مرد میدان نبود وگرنه می دانست با گوریل … چگونه شطرنج بازی کند !!!
البته خاتمی شطرنج باز خوبی هم نبود !!!
با سلام
به نظر من اگر که از این مقاله این نتیجه گرفته شود که خاتمی و دیگر هم صنفانش در مجمع در صورت کسب مجدد قدرت پنهانکاری نخواهند کرد اشتباه است. و اگر این روش مورد تایید نویسنده است دیگر نبایستی انتظار یک دولت پاسخگو از این تشکل صنفی را داشت.
بازی شطرنج با گوریل کار عاقلانه ای به نظر نمیرسد! گرچه اقتضای زمان چنین بوده باشد. ۴ سال اول ریاست جمهوری خاتمی فرصت خوبی برای درک این حقیقت بود. همانقدر که رکورد آراءشان نشان داد چقدر محبوب است نشان از اراده و خواستی بود که “باید” اگر قرار بر بی ثمریش بود “باید” این حقایق فاش میشد. باید تا فرصت بود و دولت در اختیار بود از مجلس حمایت “کامل” میشد. چرا جنایات کوی دانشگاه تا انتها برای آنچه حق بود برای حقیقت پیگیری نشد؟
چرا اقتدار کافی برای حمایت از رسانه و اهل قلم نشان داده نشد؟
متأسفانه چراها زیاد اند!
این آقایان که اینقدر تیزهوش و حکیم بودند، چطور نفمیدند که نه باید سر در دهان شیر و نه با گوریل شطرنج بازی کرد. بلکه باید جفت آنها را به لطایف الحیل در ققس انداخت تا به هیچ بنی بشری صدمه بزنند.
نمی دانم چه بگویم اگر موسی خیابانی دست به اسلحه برد حکومت ناچارش کرد من حامی مجاهدین نیستم ولی موسی خیابانی رویایی
داشت او هم مثل ما رویای ازادی .همانگو که حکومت شا ه سیا هگلی ها و گلسرخی را مجبور کرد دست به سلاح ببرد اما رویایی داشت
رنگین از جنس ازادی . هیچ گاه اسلحه وجنگ را دوست نداشتم هیچ گاه بن لادن وملا عمر را دوست نخواهم داشت هیج گاه انگلیس را
دوست نخواهم داشت هیج گاه مسعود رجوی فریبکار را دوست ندارم .اما تا دلتان بخواهد مصدق ومصدقی ها.فروهرها .هاله وسحابی ها
گاندی و ماندلا که خاتمی باید راه او را ادامه دهد .کروبی برایمان خواهد گفت از قتل های دهه شصت وبه دیدار خانواده های انها میرود فردا ی روز
خاتمی فرصت سوز قرن ما……!!!!!
سرنوشت زندگى خامنه اى بسیار عبرت آمیز و متاسفانه پر هزینه براى ملت و ایران و اسلام خواهد بود. همیشه
این را گفته ام و بدان سخت معتقدم که خامنه اى در نهایت تاوان سنگینى بابت ناشکرى در انتخاب
خاتمى و کارشکنى در امر ًاصلاحاتً خواهد پرداخت. از همین امروز پیداست.
سپاس از نویسنده . به نظرم این علت که ایشان بسیار آن را مورد توجه قرار داده اند در تحلیل خودشان که ” بازداشت ملی مذهبی ها برای ضربه زدن به دولت خاتمی بود” یکی از دلایل می تواند باشد اما نه از گروه دلایل محوری. انتشار تحلیل ها و گفتار ها ی این جریان که به واقع یکی از منابع تحلیلی و نگرشی جریان اصلاحات ارزیابی می شود خشم بسیاری در جریان اقتدارگرا ایجاد کرد. باور دارم بسیاری از تحلیل های منتشره از سوی افراد وابسطه به این جریان پیش بینی های رفتارهای این روزگار را هم در آن سال ها ارایه کرده بود. آن برخورد خشن و طاقت فرسا با مهندس سحابی تنها برای گوش مالی دادن خاتمی نمی توانست باشد.
عالییییییی بود
اما اگر من بسیجی چنین مقاله ای را نه در زمان خاتمی
حتی بعد از کودتای ۸۸ میخواندم اصلا برایم قابل قبول نبود
و ممکن بود دودستگی خون باری در کشور پیش بیاید
خوش به حال اصلاح طلبان که میخواهند در دهان شیر به گوریل شطرنج یاد بدهند ، آن هم امروز که گوریل عصبانی است .
کسی که می پندارد احمدی نژاد ماری است که خامنه ای در آستینش پرورش داده ، به خطا رفته است. خامنه ای … است که احمدی نژاد از وی زاده شده. نشانه اش هم این است که او نه از سابقه خود پشیمان است و نه ناراضی. همان خطی را دنبال می کند که از ابتدا ترسیم کرده است. احمدی نژاد درست همان کارها و همان ادبیاتی را به کار برده که در سیرت خامنه ایست.او مشت کوچکی از خروار نیات … رهبرش می باشد. بازی های مخالف و موافق هم سناریوی شناخته شده ایست که باز طراح آن فکر پلید دیکتاتور مامور می باشد.نبوز و حجاریان درست بازی کرده اند و برنده هم شده اند.چرا که گوریل و شیر در لباس روباه باآنان بازی کرده است. آنان توانسته اند تلبیس وی و چهره درنده وی را به خوبی ترسیم کنند و درود بر نبوی.
کککاندیدای ریاست جمهوری یکی است و آن هم میر حسین موسوی اینرا اصلاح طلبان باید رسما اعلام کنند میر حسین حتی در این حکومت محاکمه نشده و منع قانونی هم ندارد هر قدم که ما عقب نشستیم آنها صد قدم جلو آمده اند قدرت مردم را باور کنید مردم برای این ساکتند که به ثابت قدم بودن اصاصلاح طلبان اطمینان ندارند
ننگ بر معاویه زمان
یاحسین
شطرنج بازی با گوریل؟ یا شطرنج بازی بررهای؟ به نظرم دومی بهتر است. چون سیاستمداران ایرانی – هیجکدامشان – قواعد بازی را بلد نیستند
اشکال از خاتمی نبود اشکال از میزان فهم سیاسی مردم بخصوص مردم تهران بود دیکتاتور برای برخورد با اصلاح طلبان انان را تنها میخواست و برای اینکار او باید مردم را از صحنه حضور و همراهی با اصلاح طلبان خارج میکرد و برای خارج کردن مردم از صحنه مبادرت به افعال اشاره شده در مقاله فوق الذکر شد و عملا در این زمان مردم از شرکت در انتخابات و اخذ نتیجه مایوس شدند او با این کار او موفق شد در انتخابات دور دوم شوراها که به ادعای مصطفی تاج زاده از ازادترین و منزهترین انتخابات ایران است احمدی نزادش را به دلیل عدم مشارکت مردم تهران به ریاست شهرداری تهران برساندفر اول شورای دوم شهر تهران با حضور ۷%مرد تهران )و ادامه این بی نا اگاهی سیاستی مردم تهران و شهرهای بزرگ باعث حذف سیاستمداران مردمی و حکومت ناکسان بر مردم شد و شد انچه نباید بشود پس خاتمی را ملامت نکنید خودمان را ملامت کنید .ضمنا رفتارها اصلاح طلبان خائنی همچون ان دانشجوی پیرو خط امام (ظاهرا سخنگوی انان )که از اعضای شورای شهر اول تهران بودکه با یک جلد پرونده در تلویزیون لاریجانی حاضر شده و ان سخنان بیجا را عنوان کرد نباید فراموش شود . مردم خائنان را نخواهند بخشید
(ن
اصلاحطلبان هر دو کار را با هم انجام دادند(سر در دهان شیر و بازی با گوریل!)
اما در کل باید گفت اگه نعوذ بالله خود خدا هم(استغفرالله) ۳۰ سال از اطرافیان مدح و ستایش میشدند بعد ۳۰ سال از همین رهبر فرزانه بدتر(نعوذ بالله) میشد
به گفته یکی از اصلاح طلبان که الان اسمشان خاطرم نیست: قرار بر این بود که بعد از کودتای ۸۸ عده کثیری از اصلاح طلبان را اعلام یا ترور کنند. و اگر نبود اعتراضات گسترده مردم و همراهی عده زیادی از اصلاح طلبان پس از کودتا، بسا آن تصمیم شوم عملی میشد. لذا امروز نیز بر اصلاح طلبان (غیر ساختارشکن!!!!) است که برای دیکتاتور خودشیرینی نکرده و خود را هیزم جشن انتصابات نکنند. اعتماد مردم را به لبخند کثیف دیکتاتور نفروشند که اعتماد مردم جنسی است که نه قابل ترمیم است و نه قابل خرید مجدد.
خط قرمز حامیان جوان جنبش سبز شرکت یا کاندید شدن در انتخابات است (مادامی که سلامت کلیه مراحل از تأیید صلاحیت تا اعلام برنده تضمین نشده باشد). لذا تفاوتی ندارد که چه کسی و با چه انگیزه ای کاندید می شود یا رأی می دهد. اصل مشارکت در نمایش حکومت مضموم و محکوم است.
اصلاحات انچنان زنده و پویا هست که با این همه هجمه باز اقبال عمومی رو داره
چهلبخند تلخی داره توی این عکس حجاریان و چه افسوسی دارد مهندس نبوی سالها تلاش و مبارزه برای براندازی حکومت شاه و تلاشهای بی وقفه برای استفرار جمهوری اسلامی دستمزد ناقص شدن برای مغز متفکر اطلاحات و توهین و افترا و آخر هم زندان برای چریک پیر اینها همه محصول دیکتاتوری و حجاریان گفته پز مفهومی داره این سرزمین شوره زار استبداد است و در این شوره زار به سختی گل مرئم سالاری میروید افسوس
ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪ اﻱ ﻟﻘﻤﻪ ﭼﭗ ﻫﻴﻮﻻﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻳﻚ ﻃﻠﺒﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻨﺮﺵ اﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ اﺯ ﻫﻴﭽﻜﺴﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ . ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻧﺘﻮﻧﻪ اﺯ اﻣﺴﺎﻝ ﻣﻮﺳﻮﻱ ﺧﺎﺗﻤﻲ ﻛﺮﻭﺑﻲ و و و و و و ﻳﺎﺭﻱ ﺑﺴﺎﺯﻩ و ﻫﻤﺮاﻫﺎﻧﺶ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻧﻘﺪﻱ ﻣﺮﺗﻀﻮﻱ اﺣﻤﺪﻱ ﻧﮋاﺩ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﻳﻚ ﻧﺎﻧﻮاﻳﻲ ﺭﻭ ﺑﮕﺮﺩاﻧﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﺩاﺩﻱ ﻛﻪ ﻣﻤﻠﻜﺘﻲ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻴﻮﻓﺘﻪ . ﻫﺮ ﺑﻼﻱ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﻴﺎﺩ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﻓﻌﻼ ﺧﺎﻣﻨﻪ اﻱ ﺩﺭ ﺷﺮاﻳﻄ ﺷﻴﺮ ﻋﻠﻲ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻴﺒﺮﻩ ( ﻓﻴﻠﻢ ﺩاﻱ ﺟﺎﻥ ﻧﺎﭘﻠﻮﻥ ) … ﺁﻳﺖ اﻟﻠﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﺕ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﻦ و ﺁﻳﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺧﻂﺮ ﻧﺒﻮﺩﻩ
‘,v \شما هم بیشرف هستید. یادتان رفته که خودتان تمام این بازی ها را راه انداختید
خجالت بکشید
انتخابات اینده ریاست جمهوری فریبی است مجدد برای حمق ملت ایران از هم اکنون بوی کودتای سپاه و دار و دسته رحیم مشایی واحمدی نژاد می اید و باید منتظر یورش حکومت به جوانان را بار دیگر شاهد بود.. ملت ایران رهبری ندارند که داد انها را بستاند… جمهوری اسلامی در حال حاضر با اماده کردن خود برای یک کودتا بوسیله سپاه میخواهد بحرانهایی را که ۲ دولت اخیر ایجاد کرده اند بپوشاند اما در عصر اینترنت یورش های مردمی را باید منتظر بود که حمام خون براه خواهد افتاد مردم بزودی در برابر نظام خواهند ایستاد
کاش ما اینون درک میکردیم که بر روی پی یک خانه کلنگی نمیشود برج ساخت. اصلاحات همیشه برای زیبا سازی هست در هر زمینه ای نه برای تغییر یا بنیان بنایی نو. این کشور روزی روی خوش رو میبینه که اثری از ج.ا در اون نباشه…
سرتان در دهان شیر چه میکرد.حتما دندانهایش را پاک میکردید
VVVVVVVVVVVVVVVVVV**********************VVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVV
اصلاحات وتجدد با دین ومذهب ابدا آبشان دریک جوب نمی رود
مهمترین دلیل شکست تجدد ومدرنیته وجامعه مدنی درایران مقابله شدید مذهب ومتحجرین … درمقابل تجدد بوده است وهست
Very Well Said…. Thank You
This is Main Issue….. Thank You
This is the Source of All Our Problems…. Thank You
از بین بردن ایران آرزوی کشورهای امپریالیستی و اسرائیل است گر چه دکترین جمهوری اسلامی شکست خورده است ولی بایستی با رفرم در ایران مانع از افتادن ایران در چنگ بیگانگان شویم
اقای بهزاد نبوی و سعید حجاریان و دیگر دوستانش با سیاست ورزی اصلاح طلبانه و به دور از خشونت در واقع معایب و زشتی ها و بیماری های اقای خامنه ای را برای مردم ایران و جهان اشکار نمودند و این کار بدون خطر کرن امکان پذیر نمی باد که عبارتند از : ۱- خامنه ای با تقلب به قدرت رسید و با تقلب در حال حکمفرمایی است.۲- هر حکومتی باید نشان دهد که در اداره امورات مردم به عدالت و مدارا و بردباری و شکیبایی و خلاصه اینکه در ارتقا عقل و شعور و فهم ودرک مردم دارای روش و منشی می باشد ولی اقای خامنه ای نشان داد که برای حکومت و حاکمیت چیزی برای ارائه به مردم و دنیا ندارد استفاده از زور و اسلحه و زندان و توهین وتحقیر تکفیر و و ظلم وستم جباریت و قهاریت و خلاصه صفات زشت و پلشت و دنا ئت چیزی کم نگذاشت و این حاکی از ان است که حکومت محکوم به شکست و فروپاشی است چون به وعده ای بپکه با مردم داشت خیانتکرد و به امانتی که مردم به او داده بودند خیانت کرد و حکومتی که دروغ و خیانت و ظلم و ستم وتبعیض را روش و منش خود قرار داده باشد نتیجه ای جز اضمحلال و فروپاشی و شکست در انتظار ان نخواهد بود. ۳- اقای خامنه ای با سخنان و کلمات خود در با افراد و اشخاص و مجموعه های مختلف خود را مفتضح کرده و خواهد نمود در پیدایش و استمرار حکومت دروغین احمدی نژاد و حمایت و پشتیبانی های بی حساب و کتاب از دولت های نهم و دهم ۴- از همه فضاحت بارتر اینکه هم اقای خامنه ای و هم احمدی نژاد منتقد وضع موجود در داخل و خارج شده اند و معلوم وضعیت سیاسی و اقتصادی و مفرهنگی و اجتماعی موجود که اقایان خامنه ای و احمدی نژاد حاکمان ان هستند خجالت نمی کشند و از وضع موجود معلوم نیست به چه کسی انتقاد می کنند؟
بزرگترین ضربه ای که مردم ایران خوردند از این رازداری به نظر من بی عرضگی اصلاح طلبان بود آقای خاتمی با وجود رأی قاطع و پشتیبانی قاطع مردم که در دو دوره انتخابات به ایشان گفتند ما پشتیبانت هستیم با زور و دزدی و جنایت های خامنه ای مقابله کن و هر چه در دل داری بگو ولی باز هم به خاطر مصلحت نظام کوتاه آمد و دم بر نیاورد اگه یادتان باشد در دوران نخست وزیری مهندس موسوی هیچ گاه مهندس در مقابل خامنه ای کوتاه نیامد به پشتیبانی امام یعنی مردم کاش خاتمی مانند میر حسین رفتار میکرد و در مقابل رهبر با حمایت مردم ایستادگی میکرد. اگه میکرد الان خامنه ای الان اینقدر متوهم و دیکتاتور نمیشد که خود را نماینده خدا در زمین بداند و برای همه تکلیف کند .
البته نگران نیستیم چون سرنوشت اینگونه افراد در قران بصورت واضح بیان شده ، کاش ایشان بفهمد که سرنوشتی بدتر از صدام و قذافی در انتظارش است و خدا وعده داده که اینها از این نظر بیشعور میشوند
دوره تکوین فکر نیاز به خاتمی ها دارد
((او باید بداند گردنکفتتر از خودش هم در این کشور هست». .
ایشان خیلی از اقتدار خوششان میاید همیشه به دنبال اقتدار هستند !!
او باید بداند گردنکفتتر از خودش هم در این جهان هست!!
ناشناس said:
((او باید بداند گردنکفتتر از خودش هم در این کشور هست». .
ایشان خیلی از اقتدار خوششان میاید همیشه به دنبال اقتدار هستند !!
او باید بداند گردنکفتتر از خودش هم در این جهان هست!!