سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند...

واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند، ارزشی قائل نیستم

چکیده :آقای اکبر اعلمی در یادداشتی نسبت به نامه ای که از سوی زندانیان سیاسی آزاد شده در کلمه منتشر شد، واکنش نشان داده است. جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام اکبر اعلمی و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می...


آقای اکبر اعلمی در یادداشتی نسبت به نامه ای که از سوی زندانیان سیاسی آزاد شده در کلمه منتشر شد، واکنش نشان داده است.

جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام اکبر اعلمی و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می نامیدند، برای نامزدی مجلس آینده، نامه ای  انتقادی نوشته بودند که کلمه بنا به رسالت اطلاع رسانی خود اقدام به انتشار آن کرده بود.

این بیانیه به امضای  این فعالان سیاسی رسیده بود که تعدادی از آنان با پایان یافتن دوره ی حبس خود آزاد شده و بخشی دیگر نیز با وثیقه های سنگین در مرخصی و یا منتظر دادگاه خود هستند.

آقای اعلمی در جوابیه خود با هتاکی و توهین به نویسندگان نامه و  نیز کلمه و رهبران و همراهان جنبش سبز، دلایل ثبت نام و مشارکت خود در انتخابات پیش رو را  توجیه کرده و نوشته است: تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.

وی در بخشی از جوابیه خود نوشته است: “برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است.”

البته نام این افراد نزد کلمه محفوظ است و در صورتی که نویسندگان نامه از نظر امنیتی با مشکلی رو به رو نشوند، اسامی این افراد قابل انتشار و یا ارایه به آقای اعلمی است.

سایت کلمه ضمن احترام به آقای اعلمی و پوزش از نویسندگان و کاربران این نامه بخاطر توهین ها و هتاکی ها به زندانیان، سبزها و  رهبران زندانی جنبش سبز متن کامل این جوابیه که در وبسایت وی منتشر شده است را برای آشنایی مخاطبان کلمه با دیدگاه های این نماینده سابق مجلس و  نامزد انتخابات اسفند باز نشر می کند:

در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان “نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات” کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستان و کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.
اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:

۱-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!

اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛

ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:

۲-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست “”چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:

۳- یک ضرب المثل ایرانی می گوید:”ادب مرد به از دولت اوست” و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.

اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: “دوروئی”، “فرصت طلبی”، “مشتاق رسیدن به قدرت”، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان “گودرزی” و “شقایق” را به مخاطب تداعی می کند!

۴-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!

در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!

مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!

۵-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: “برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند…”!

ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی “اکثر مردم” از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!

مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این “اکثریت مردم” در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.

مضحک تر از این بنده در سایتی،”اصلاح طلب سابق” خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت ۲۰ سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از ۸۸، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!

۶-در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که “خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند”، نوشته اند: “ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز”!

نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران”کلمه” پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال ۶۹ با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول ۸ سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.

بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!

۷- نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که “قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد”!

در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!

گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از “حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق “کلمه ای ها ” پاسخ آنها را می دهم؛

۷/۱- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ باشم، مایلم “کلمه” ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:

آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال ۸۸ عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت ۳۲ ساله دارد؟

آیا در ۸ سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟

آیا قبل از انتخابات ۸۸ همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال ۸۸ کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا….!؟

اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است “کلمه ای ها” قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال ۸۸ برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟

و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، “رهبر و یا رهبران کلمه ای ها” و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله “مراد کلمه ای ها” اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟

آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟

به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!

لذا نسبت دادن اوصاف و تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و … به اینجانب کمال بی انصافی و بداخلاقی است!

وانگهی گفته اند: “انّما الاعمال بالنّیات” و شیوه عملکرد راقم در ۸ سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟

۷/۲-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر پر) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!

بنابراین اگر شما بدلیل محروم شدن از حق انتخاب شدن خود و دوستانتان، مجازید از شرکت در انتخابات و حق انتخاب کردن صرفنظر کرده و حتی دیگران را به پیروی از خود و تحریم انتخابات تشویق کنید، این حق را برای امثال بنده هم قائل باشید که اگر از حق انتخاب شدن محروم شدیم در آنصورت از حق انتخاب کردن هم احتراز کرده و به شما بپیوندیم و از هواداران خود هم انتظار داشته باشیم که به همین منوال عمل کنند!

۸- اکنون فرض می کنیم که این نامه کذائی واقعا منسوب به جمعی از زندانیان سیاسی رهیده از بند است.

به پیروی از جمله مشهور و منسوب به امام حسین(ع) که فرموده اند “انّ الحیات عقیده و جهاد”، هرکس که صادقانه و از روی اعتقاد قلبی خود برای رسیدن به اهداف شریف و ارزشمند و مدینه فاضله دلخواهش و آنچه را که حق و حقیقت می پندارد مبارزه بکند و در این راه متحمل خسارت و زندان بشود، در نزد من محترم است هرچند که رویکردم با عقیده و مرام او متفاوت باشد.

اما هرگز برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است و پرواضح است که فرجام مبارزات چنین افراد دن کیشوت گونه ای هم چیزی جز توبه و اظهار ندامت و پشیمانی در مقابل دوربین نیست!

بر این اساس:

۸/۱- از قدیم گفته اند هرگردی گردو نیست، لذا ارزش و اعتبار هر زندانی سیاسی در نزد مردم هم به عقیده و مرام و دلایل زندانی شدنش و میزان پایداری اش در برابر ظلم و استبداد بستگی دارد. والا زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.

۸/۲-در مورد کسانی که شخصیت سیاسی خود را مرهون و مدیون تحریم کنندگان بوده و یا خود جزء طراحان تحریم بوده باشند ولیکن پیمان شکنی کرده و به دوستان خود نارو زده باشند، شاید بتوان حق را به نویسندگان نامه داد تا آنها را شماتت بکنند. اما بنده نه شخصیت خود را از فرد یا گروهی به عاریت گرفته ام و نه مدیون هیچ شخص و جریان خاص سیاسی هستم و نه در تصمیم گیری های تحریم کنندگان کوچکترین نقش و دخالتی داشته ام.

کسانی که حتی حاضر نیستند برای نوشتن یک نامه سرگشاده به امثال بنده مسئولیت آنرا هم پذیرفته و حداقل امضای خود را پای چنین نامه ای بگذارند، بر اساس کدام منطق سیاسی به خود اجازه می دهند تا در نقش یک رهبری سیاسی از کسانی که خود در میدان سیاست چندین پیراهن بیشتر از آنها پاره کرده اند و همواره با نام و نشان کامل مواضع خود را صریح و شفاف بیان کرده و می کنند، انتظار پیروی داشته باشند!؟

اساسا این افراد گمنام باید پاسخ دهند که بنده کی در زمین آنها بازی کرده ام و یا برعکس، آنها کی در زمین بنده بازی کرده اند و یا کی در تصمیمات پشت پرده آنها مشارکت داشته ام که اکنون با مشتی رتب و یابس کنار هم قرار دادن، قیم مآبانه، طلبکارانه و قلدرمآبانه از راقم می خواهند، در زمین کسانی بازی کنم که نه هدف و منویّات مشخصی ندارند و نه شهامت بیان نام و نشان خود را!؟

بنده خود زمین بازی مستقلی دارم و همچنانکه تاکنون از کسی نخواسته ام تا در زمین من بازی کند، و همچنانکه در بسیاری از مشکلات و سختی ها تنها مانده ام و یار و یاوری نداشته ام، قهرا به کسی هم اجازه نمی دهم که مرا وادار به بازی در زمینی نماید که عرض و طول و مساحت و مالک آن مجهول است و لذا مادامی که عضو حزب و گروهی نشده ام همچنان با شاخص ها و معیارهای خود مستقل تصمیم می گیرم و به آن عمل می کنم. و این همان واقعیتی است که ۴ سال قبل نیز در سخنرانی زنجان مورد تاکید قرار دادم و به واسطه آن انواع تکفیرها و هزینه های فراوانی را متحمل شدم.

از طرفی حتی اگر قرار باشد روزگاری دست از استقلال فکری خود برداشته و مرید و مقلّد این و آن شوم، قهرا به کسانی اقتدا خواهم کرد و در زیر بیرق کسانی سینه خواهم زد که حداقل همچون نویسندگان نامه بی نام و نشان کلمه ای ها کسی را به گناه مستقل اندیشیدن و عدم پیروی کورکورانه از خود و نادیده گرفتن همه سوابق درخشانش مورد اهانت و هتاکی قرار ندهند نه کسانی که نمام هنرشان این است که در دنیای مجازی با نام مستعار نقش قهرمانانی پوشالی را بازی می کنند،

طرفه انکه؛ تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.
گیرندگان:

سایت کلمه و کلیه سایت ها و پایگاه های خبری منعکس کننده نامه مذکور



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۹۴ پاسخ به “واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند، ارزشی قائل نیستم”

  1. ناشناس گفت:

    من نمیفهمم چرا باید سایت کلمه توهین های یه ادمی رو که همیشه تو توهین کردن از همه سبقت میگرفته رو منتشر کنه. من معترضم به کلمه که یکی بیاد هر چی از دهنش در میاد به زندانیایی که سه ساله از زندگیشون گذشتن بگه و متهمشون کنه به هوسرانی. بیادبه میرحسینی فحش بده که نزدیک یک ساله توی خونه ش زندانی شده . هر کی از در بیاد و به جنبش مردممون دری وری بگه رو باید منتشر کنید؟

  2. م گفت:

    بنظرم این دعواهای به این حدت و شدت آب در آسیاب اقتدار گرایان حاکم و کند کردن چرخ مبارزه با استبداد دینی است .بنظر من هم نویسنده یا نویسندگان آن نامه در برخی تعبیرات تند رفتند و هم از آقای اعلمی که سابقه یک نمایندگی شجاعانه و مستقل را در کارنامه دارد انتظار نمیرفت به این تطویل و تند روی و نا شکیبایی مبتلا شود و خوب بود آقای اعلمی که یک نماینده مستقل و شجاع بوده است برای تنویر افکار عمومی اشاراتی به دلایل ثبت نام خود و فواید مترتب بر آن میکردند و از تیز کردن قلم خود بر علیه رهبران جنبش اعتراضی و ضد استبدادی که هم اکنون بخاطر پایداری بر مواضع ضد استبدادی در حصر و محدودیت از حقوق اجتماعی خود هستند و طبعا نمیتوانند پاسخ برخی از گوشه کنایه های آقای اعلمی را بدهند خود داری میکردند و تیزی قلم خود را متوجه اقتدارگرایان و مستبدین و هیئت های اجرایی و ناظر که ایشان را رد صلاحیت کرده اند مینمودند. آقای اعلمی با سابقه و کارنامه خوب نمایندگی مستقل و شجاع باید به این نکته توجه کند که بهر حال رهبران جنبش ضد استبدادی به اعتراف حاکمیت اقتدار گرا مورد توجه چهارده میلیون از حامیان خود هستند و سزاوار نبود ایشان اعتراضی را که به فرد یا افرادی از زندانیان سیاسی دارند با خلط مبحث تعمیم دهند و به رهبران و کلیت جنبش سبز حمله کنند. بهرحال با آرزوی توفیق برای همه و همینطور آقای اعلمی امید است دو طرف (اعم از نویسندگان آن نامه و حامیان جنبش سبز و سایت کلمه و نیز جناب آقای اعلمی با تجربه) به این اختلاف خرد کننده و صف شکن جنبش علیه استبداد ادامه ندهند و همت خود را مصروف مقابله با استبداد دینی و زور گویی و دروغ و فساد و بی لیاقتی موجود در کشور نمایند

  3. ناشناس گفت:

    کشتن
    امام حسین را میشود توجیه کرد

  4. pish bin گفت:

    هرچند با نامزدی ایشان و بعضی از سخنانشان موافق نیستم ولی به نظر بنده زیاد هم بیراه نگفته. لااقل جمعی از زندانیان محترم که بارها در اطلاعیه های سنگین تر نام خود را نوشته اند پای این نامه نه چندان مهم هم نام خود را می نگاشتند! آنها که آب از سرشان گذشته است؛ وانگهی سخنشان تریج قبای بزرگان را که نمی گرفت. فوقش به آقای اعلمی بر می خورد.

  5. مهدی گفت:

    برادر بزرگوار اعلمی – ۱-خودتان بهتر می دانید که در مبارزات سیاسی با حکومت های خودکامه استفاده از نام مستعار وجود داشته که ناشی از شرایط و فضای شدید امنیتی بوده و این امر به نفع کلیت جریان مبارزه تلقی شده و اکنون تمام تلاش شما این است که آن نامها اعلام شود که خود بهتر می دانید این مسئله خواست کدام بخش حاکمیت است.۲-اینکه در غایب مهندس میرحسین عزیز بر ایشان تاخته اید به نظر بنده دور از انصاف و مردانگی است و خود بهتر می دانید کجاها این سیگنال ها را دریافت می کنند.۳- البته نامه متعدد زندانیان سیاسی سرشناس را هم تا حالا دیده اید و اخیراً ۳۹ نفر از آنان در رد انتخابات مجلس با ذکر نام خود نامه نوشته اند و شما آنها و سوابق روشن و خیرخواهی شان را بهتر می شناسید و می توانید در شرایط سیاسی موجود مطالب آنان را مورد تأمل قرار دهید.۴- همیشه در مبارزات رهبر و لیدری هست که نماد اهداف،مطالبات و رویکردها می شود و همو نیز مثل سایرین در حال مجاهدت و مبارزه است و اجر تمامی اینها در تحقق اهداف و یا برازندگی و ستودگی تلاش برای رسیدن به اهداف است.
    ۵- با نیم نگاهی به سوابق خدمات و مبارزات میرحسین عزیز و پایگاه اجتماعی فوق العاده ایشان و اینکه هم اکنون به خاطر ماندن بر سر مواضع حق طلبانه خود یکسال است به همراه همسر خود در حصر و زندان غیر قانونی است انتظار میرفت جنابعالی در این باره می نگاشتید و با شهامتی که خود بر آن اشاره می فرمایید از حقوق محصورین و زندانیان سیاسی دفاع می کردید نه اینکه به مانند مدافعین حاکمیت بر آنها می تاختید.
    ۶- تا کنون دید مثبتی به شما داشتم اما کاش کمک می کردید این حس مثبت را حفظ می کردم
    ۷- البته می دانم که پاسخ شما به سایت وزین کلمه بهانه است و جنابعالی شاید قصد نوعی فاصله گذاری داشتید که این روزها لازم است.

  6. مهدی گفت:

    برادر بزرگوار اعلمی سلام عرض می کنم
    ۱-خودتان بهتر می دانید که در مبارزات سیاسی با حکومت های خودکامه استفاده از نام مستعار وجود داشته که ناشی از شرایط و فضای شدید امنیتی بوده و این امر به نفع کلیت جریان مبارزه تلقی شده و اکنون تمام تلاش شما این است که آن نامها اعلام شود که خود بهتر می دانید این مسئله خواست کدام بخش حاکمیت است.۲-اینکه در غایب مهندس میرحسین عزیز بر ایشان تاخته اید به نظر بنده دور از انصاف و مردانگی است و خود بهتر می دانید کجاها این سیگنال ها را دریافت می کنند.۳- البته نامه متعدد زندانیان سیاسی سرشناس را هم تا حالا دیده اید و اخیراً ۳۹ نفر از آنان در رد انتخابات مجلس با ذکر نام خود نامه نوشته اند و شما آنها و سوابق روشن و خیرخواهی شان را بهتر می شناسید و می توانید در شرایط سیاسی موجود مطالب آنان را مورد تأمل قرار دهید.۴- همیشه در مبارزات رهبر و لیدری هست که نماد اهداف،مطالبات و رویکردها می شود و همو نیز مثل سایرین در حال مجاهدت و مبارزه است و اجر تمامی اینها در تحقق اهداف و یا برازندگی و ستودگی تلاش برای رسیدن به اهداف است.
    ۵- با نیم نگاهی به سوابق خدمات و مبارزات میرحسین عزیز و پایگاه اجتماعی فوق العاده ایشان و اینکه هم اکنون به خاطر ماندن بر سر مواضع حق طلبانه خود یکسال است به همراه همسر خود در حصر و زندان غیر قانونی است انتظار میرفت جنابعالی در این باره می نگاشتید و با شهامتی که خود بر آن اشاره می فرمایید از حقوق محصورین و زندانیان سیاسی دفاع می کردید نه اینکه به مانند مدافعین حاکمیت بر آنها می تاختید.
    ۶- تا کنون دید مثبتی به شما داشتم اما کاش کمک می کردید این حس مثبت را حفظ می کردم
    ۷- البته می دانم که پاسخ شما به سایت وزین کلمه بهانه است و جنابعالی شاید قصد نوعی فاصله گذاری داشتید که این روزها لازم است.

  7. من نه صلاحیت آنرا درخود میبینیم که در جزئیات این بحث مشاجره آمیز بروم و نه افتادن در تله چنین بحثی را مفید به حال جنبش مردمی سبزی که امروز، نه بنا به اراده یک گروه بلکه بعنوان برآمد اراده مدنی جامعه ایران، علیه این نمایش انتصاباتی ایستاده است میدانم. اگر اصلاحطلبان و فعالین سبز فقط این انتخابات را تحریم کرده اند من همه انتخابات ها را در این نظام از اول تحزیم کزده و در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده ام بجز شرکت زبانی و قلمی در انتخابات ریاست جمهوری ذهم. علت عدم شرکت عملی ام هم در آن انتخابات بطور ساده عدم داشتن مدارک شناسایی لازم برای رأی دادن بود ولی با تمام قوای قلمی خود از شرکت در آن انتخابات بنفع کروبی و موسوی حمایت کردم کما اینکه از تحریم این انتخابات با همان قدرت حمایت میکنم. بنظر من در آن انتخابات ، موسوی یا کروبی ضرفنظر از هرچه بوده اند و هرکار که درگذشته کرده اند، به نماد اراده مدنی ،خواست سیاسی اقشار مدرن و ترقیخواه جامعه تبدیل شدند. آنها به مظهر جنبش حق طلبانه و آزادی خواهانه ما تبدیل شدند.. و بلحاظ جامعه شناختی وقتی جنبشی شکل میگردد و رهبر یا رهبرانی از درون آن زاده میشوند که به گره گاه و مرکزثقل آن جنبش تبدیل میشوند، این ویژیگی جنبشی، ملی و مبارزات مردمی را که برای خود نماد آفرینی کرده است بی قدر کردن و به پرونده سازی قضایی و شخصی برای چهره های نمادین آن جنبش برداختن جز حزکت علیه مردم، علیه ازادی کاری نیست. صلاحیت یک رهبری سیاسی باز زوایه صلاحیت رهبری او میسنجند ونه چه بوده است. کما اینکه ما وقتی یک دانه حب را بدهانمان میگذاریم به این فکر نمیکنیم که په کودی برای چقندر آن مصرف شده است. این حبه قند امروز یک حبه قند است ولا غیر. ماندالا، مصدق، سان سو چی در برمه، لخ والسا در لهستان و ستارخان و باقر خان را هم اگر زیر میکروسکپ سابقه شخصی میگذاشتند ، شاید یافتن مواردی که آنها را در جایگاه فردی اشان ریز سئوال میشد قرارداد دشوار نبود. ولی هنگامی که آنها به رهبر یک جنبش مردمی تبدیل شدند و با مردانگی صلاحیتشان را در آن نقش نمادین خود نشان دادند، تجسس در گوشه کنار زنگی گذشته آنان جز خوش رقصی برای ارتجاع حاکم و دشمن آزادی نمیتوان تلقی کرد. مگر مصدقی که به چهره نمادین مبارزه ملی در جریان نفت تبدیل شد خود یک فتودال و«السلطنه» ای نبود که در بسیاری دوره های استبداد رضاخانی و دیکتاتوری محمد رضاشاهی نماینده مردم در یک مجلس تحت کنترول شاهنشاهی بود؟
    اگر امروز شریعتمداری معروف کیهانچی یا احمدی نژاد هم با یک چرخش در مقام دفاع از مردم در چنین جایگاهی قرار بگیرند که موسوی و کروبی قرار گرفتند، یعنی بر فراز پیکار آزادیخواهانه مردم وآماج تیر ارتجاع در چنان حالت مفروضی طرح گذشته آنها نیز جز ایستادن در برابر مردم نیست تا چه رسد به اینکه نه موسی شریعتمداری و احمدی نژاد است و نه کروبی. اگر آندو هم بتوانند به مظهر خواست و اراده مدنی،سیاسی و تاریخی مردم تبدیل شوند بی هیچ تردیدی طرح کردن اینکه روزی این شریعتمداری در اوین تواب ساز بوده است یا آقای دکتر احمدی نژاد زمانی هاله نور ی، یا باقز خان سر فلان مال فروش را دریک معامله کلاه گذارده است عملاً غمزه آمدن غیر مستقیم برای استبداد و ارتجاع است. خود من مثل بسیاری سیاسیون چپ سابق هورا کش همین انقلاب بوده ام ولی چند در صد از امثال من امروزه در مواضع گذشته خود قرار دارند؟ چه کسی میتواند مرا بخاطر انقلابی که در ان شرکت فعال داشته ام و کارش به اینجا رسیده سرزنش کند؟
    من همانطور که گفتم خود را واجد صلاحیت نمیدانم که به شجره شناسی سیاسی شخصی موسوی و یا کروبی بپردازم و فقط میتوانم بگویم : گر شرط شود که مست گیرند در شهر هرآنکه هست گیرند!
    همیقدر میدانم که ملت در پشت سر موسوی و کروبی متحد شده و انهار را به نماد پیکار حق طلبانه خود تبدیل کردند و آنها نیز در عمل نشان دادند که سزاوار این جایگاه هستند. کیهان چیها و عمال استبداد زیاد کوشیدند تا آنها را تخریب کنند و از این جایگه فرو کشند، ولی موفق نشدند.
    تلاش آقای اعلمی برای اینکه کاندید شدن خود را در انتصاباتی که مردم و اراده مردمی «تحریم » آنرا به همه نیروهی باشرف سیاسی بشمول کلمه ایی ها و سبزها دیکته کرده است توجیه کند تلاشی بیهوده است.
    کاندید شدن برای مجلس نمایشی و بی خاصیت در این دوره را با انتخابات ۸۸، که نه تنها مردم عادی و همیشه رأی بده را، بلکه میلیونها تحریم گر حرفه ایی و همیشگی امثال مرا هم، به حساسیت و فعالیت انتخاباتی کشانده بود را یکسان گرفتن با مضحکه انتخاباتیاین دوره یکسان نمیتوان انگاشت.
    آقای اعلمی با نشستن در کرسی آینده این مجلس نه فریاد ملت در برابر خیل استبداد گرایان بلکه تفی خواهند بود که مهندسین و معماران انتخاباتی مجلس پیش رو به صورت غمزده یا برآشفته مردم می اندازند.
    آری انتخابات های گذشته هم بنظر من هم ، هر یک به نسبت و تا حدود بسیاری نمایش بودند ولی تفاوت آن نمایشات با نمایش این دوره دراین است که، مردم در آن نمایشات، توهم آمیزانه شرکت داشته و بواقعی بودن آنها باور داشتند و برای آن مجالس و نمایندگانش تره خُرد میکردند ولی در این دوره، این؛ مردم هستند که پیش پیش «کلمه» و اصلاح طلبان و موسوی و کروبی انتخابات را تحریم کرده و میکنند.
    شرکت در نمایش انتخاباتی این دوره مثل راه اندازی مجلس بزم روی صحنه یک جنایت علیه مردم و رقصیدن بر روی رمین ناشسته از خون قربانبان یک جنایت است. مقایسه کردن آن انتخابات ها را که تحریم کردنشان در حکم قرار گرفتن در صف مجاهدین، سلطنت طلبان و کمونیست کارگریها بود را با انتخابات این دوره مجلس یکسان گرفتن و تفاوت ماهوی و جامعه شناختی سیاسی آنها را ندیدن اگر از فرصت طلبی نباشد از نابینایی کامل سیاسی است.
    من با رسد کردن دقیق و ساعت به ساعت جریان انتخاباتی ریاست جمهوری۸۸ ، از همان آغاز با نظر دقیق به کاندیاتوری آقای اعلمی و رضایی به نتیجه رسیدم که کاندیداتوری این نفر بخشی از پروژه رژیم برای خُرد و تقسیم کردن آرای موسوی و کروبی است. و فکر نمیکنم که آقای اعلمی براین وظیفه مستقیم و غیر مستقیم خود آگاه نبودند. بعلت حذف زود هنگام آقای اعلمی که ناشی از تغیر عقیده سران نظام بود من راجع به ایشان دیگر چیزی ننوشتم ولی در مورد آقای رضایی نوشتم . بنظر من حذف آقای اعلمی هم ناشی از این بود که رژیم نخست فکر کرده بود که اگر کسی در صحنه باشد که شعار های رادیکال بدهد تبلیغات کروبی را خنثی میکند ولی وقتی متوجه شد که راندن فعالیت انتخاباتی در این مسیر به افزایش سطح انتظار مردم می انجامد آقای اعلمی را حذف کرد ولی برای کروبی که حذف کردنش آسان نبود برنامه رأی سوزی را پیاده کرد.
    در این به اصطلاح انتخابات پیش رو هم، همواره فکر کرده و میکنم که اقتدار گرایان و رهبری انها بیکار نخواهند نشست و کارت های استفاده نشده خود برای اینروزها را، رو خواهند کرد. اعتقاد ندارم آقای اعلمی آخرین کارت آنها باشد. باید باز هم منتظر سورپرایز های بیشتر بود.
    در پایان آقای اعلمی و سایر معاندین جنبش سبز هرچه میخواهند بگویندولی موسوی و کروبی سرمایه های نمادین جنبش مردمی ما هستند و مردم ما از اعتبار آنان مثل مردمک چشم خود حراست خواهند کرد.
    داریوش همایون را اکثر سیاسیون میشناسند. در کنفرانس حزب مشروطه ایران در سال ۸۸ به حضار گفت« ما بجز ایندو نفر و همین جنبش سبز چیز دیگری نداریم. باید از آنها حمایت کنیم». داریوش همایون با باور به موسوی و کروبی از دنیا رفت. و هنگامی که جاذبه سیاسی موسوی و کروبی یک کهنه مشروطه خواه را مثل شادروان داریوش همایون را به مدار جاذبه خود میکشد فرمایشات آقای اعلمی را جز بحرطویل صد تا یک غاز به چیز دیگری نمیتوان تعبیر کرد.
    من این کامنت را نه بعنوان یک اصلاح طلب نه کسی که در این سی سال پیچ، مهره یا واشر این نظام بوده است، بلکه بعنوان یک دربدر سیاسی که ۲۸ سال است از مملکت خود بخاطر استبداد دینی حاکم فراری داده شده است مینویسم. نه تعلق خصوصی و شخصی به موسوی و کروبی داشته ام و نه
    جزء اصحاب اصلاحات بوده ام. اما با این اوصاف در برابر پایمردی موسوی و کروبی بخاطر دفاعشان از حق مردم و پایمردیشان در مسئولیتی که بعهده گرفتند کرنش میکنم و امثال من بسیارند.

  8. آذربایجان گفت:

    اکبراعلمی = ….
    خوشبختانه مردم آذربایجان خصوصا” حامیان جنبش سبز از هویت وی آگاهی دارند بعنوان مثال نامبرده به زعم خودش قصد داشت با چند نفر از هواداران جوانش در انتخابات ریاست جمهوری گذشته برنده شده و کابینه تشکیل دهد.

  9. بی نام و نشان گفت:

    درود بر شما. بهترین تصمیم رو گرفتین. واقعا جوابیه تحقیرآمیزی هست. اصولا جناب آقای اعلمی زمانی که ردصلاحیت می شدند شروع به انتقاد از حکومت می کردند اما انگار اینبار رویه دیگری دارند. در سایت خود ایشان هم نوشتم که وقتی بیوگرافی جناب اعلمی را چندسال پیش خواندم تصور کردم این فرد روح بسیار بزرگی دارد اما هر چه نوشته هایش را خواندم نامیدتر شدم. عرض من به ایشان این است که:

    جناب اعلمی عزیز یک دست صدا ندارد و باید پیروزی را در اتحاد و فداکاری جست. ممکن است شما اصلاح طلب ترین و انسان ترین و فداکارترین و مهربانترین و خوش زبانترین اصلاح طلب این کشور باشید اما کار گروهی و حزبی است که باعث همراه شدن مردم میشود. اینکه مردم تهران پای صندوق نروند اما شما مردم تبریز را پای صندوق بکشانید چه مشکل و دردی را از این کشور حل میکند؟ شاید تصمیم اصلاح طلبان خلاف نظر حضرتعالی باشد اما باید قبول کرد که نظر عمده مردم و اصلاح طلبها عدم شرکت در انتخابات نمایشی است. ارزش انتخابات به آزادی آن است و گرنه این همه انتخابات غیر دموکراتیک که در این سالها برگزار شد چه مشکلی را حل کرد؟ همه به هم انتقاد داریم اما بنا بر توهین کردن نیست. به میرحسین انتقاد دارید بگذارید هر وقت از زندان اختر بیرون آمد انتقاد کنید و هر توهینی فکر میکنید شایسته اش است به او بگویید اما این حرفهای کیهانی که مهندس موسوی بیست سال خواب بود و اعلمی بیدار بود دیگر بی اصالتی اش به اثبات رسیده. کاری که این مرد نقاش کرد هیچ سیاست مداری امکان و جراتش را نداشت. اینهمه شکافی که در جناح مقابل افتاده و اینهمه اعتراض و بیداری که در مردم ایجاد شده حاصل کار همین موسوی است که شما به او توهین میکنید. این زندانیان جوان بودند که باعث التماس دیکتاتور و رفقایش به شرکت اصلاح طلبان در انتصابات شدند و گرنه کدام دوره را سراغ دارید که برای حضور اصلاح طلبان نامه فدایت شوم نوشته باشند؟
    جمعی از همین زندانیان دغدغه ای به حال و روز این کشور دارند و به شما و باقی شرکت کنندگان در این نمایش انتصاباتی نامه ای نوشته اند و تذکری داده اند، انصاف نیست فریادی که شایسته جنتی است را برسر این جوانان و سایت کلمه و پیرمرد نقاش زندان اختر بکشید.
    از پیش از انتخابات ۸۸ شما به موسوی و باقی اصلاح طلبان تاخته اید تا همین امروز ، اما این دوستان به جز همین نامه زندانیان هیچگاه جوابی شایسته به شما نداده اند و میرحسین هم بارها برای دلجویی شما بابت رد صلاحیت توسط جنتی در سال ۸۸ با شما تماس گرفت اما انگار دلخوری شما را پایانی نیست آنهم از گروهی که تا دیروز شما را با نام آنها میشناختیم.
    شما چگونه اصلاح طلبی هستید که مخالف خاتمی و موسوی و تاج زاده و باقی اصلاح طلبانید؟ اگر هم از این گروه نیستید علنا بفرمایید تا از دست اخبار سراسری و فارس نیوز و کیهان که دائما میگویند اصلاح طلبان دروغ میگویند و حتما وارد انتخابات( افتضاحات) میشوند رهایی یابیم.

  10. میم.ت گفت:

    سایت محترم کلمه
    از شما ممنونیم که اخلاق مطبوعاتی را رعایت کردید و نامه ی آقای اعلمی را عین به عین منتشر کردید…درود بر شما
    در هر حال ایشان مستقل هستند و حق دارند هر کار که به صلاح می دانند انجام دهند
    اینطور که از نامه شان بر می آید به تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ معتقد نیستند و بر این باورند که زندانیان بنا بر هوا و هوس و برای سرگرمی به زندان رفته اند!!! در مورد کشته و شکنجه شدگان نیز شاید نظر دیگری دارند!!
    و شاید این حکومت ستمکار و مجلس فرمایشی و بی خاصیت اش را قبول دارند که اقدام به ثبت نام کرده اند …مهم نیست؛ باشد که رستگار شوند

  11. ناشناس گفت:

    جناب اعلمی سخنان شما در تاریخ ثبت خواهد شد.. در همیشه بر روی یه پاشنه نمی چرخه داداش.. شما … بیش نیستید.. ممکنه از شماخواهش کنم از روی هوس چند روز و فقط چند روز تشریف ببرید زندان…

  12. علی گفت:

    نامه زندانیان به سه نماینده اصلاح طلب به خصوص اکبراعلمی اشتباه بود. اصولا نامه نوشتن به اعلمی کار درستی نیست و من چند سال پیش فهمیدم که گفتگو با این فرد بی قایده است. اعلمی در واقع جتبش سبز و موسوی را دشمن اصلی خود میداند و به ویژه تنفر خاصی از میرحسین دارد. علتش را در آینده خواهیم فهمید.

  13. ی.ا. گفت:

    سلام
    اگر چه نامه‌ی آقای اعلمی تندی‌هایی دارد ولی نامه‌ی اولیه هم در بخش‌هایی واقعا به دور از انصاف و ادب بود. کلمه هم باید پیش از انتشار نامه‌ی زندانیان بیان می‌کرد که صرفا به عنوان رسانه نامه را منعکس می‌کند. به نظرم رفتار ناعادلانه‌ای از تیم کلمه در این مسأله سر زده است.

  14. رامین گفت:

    در تعجبم چرا جناب اعلمی خطرات انتشار نام زندانیان سیاسی نویسنده نامه را درک نمی کنند . کاش ایشان بخشی از خاطرات خودشان در حین مبارزه با رژیم ستم شاهی را مرور بفرمایند…
    پ

  15. ناشناس گفت:

    دوست عزیز از سوابق درخشان توام با صراحت شما از دوران فرمانداری تاروزنامه سلام ونمایندگی مجلس خبر دارم اما در روز ثبت نام به شما گفتم چیزی عوض نشده شما همان اعلمی هستید وآقای جنتی همان جنتی !تنها چیزی که برای شما می ماند چند روزی تیتر می شوید که شما به آن نیازی نداریدواقتدارگراها از ثبت نام شما علیه اصلاحات بهره برداری می کنند وهمه چیز تمام می شود .
    اما پاسخ شما به نامه بی نام ونشان قابل تامل است .به نظرم صراحت شما صداقتتان را زیر سئوال برده است .آیا در این شرایط وقت آن است برای خشنودی فریبکاران انحصارطلب به کسانی که با انگیزه شرافتمندانه در زندان وحصر هستند این چنین شورش کنید ؟برادر گرچه بسیاری از نظرات شما را قبول دارم ولی بینش سیاسی چنین اقتضاء نمی کرد .البته بر مستقل بودن شما ایرادی وارد نیست ولی از شما بعید بدانید در پارلمان فراکسیون تاثیر گذار است وامور کشور با فریاد وهیاهوی یک نفر که می خواهد یکی از مداحان را کم کند سامان نمی یابد.

  16. نیما گفت:

    با سلام خدمت شما جناب اعلمی
    امیدوارم که از چاپ نامه با همان فونت و … خوشحال و مسرور شده باشید.(لطفا قبل از هرچیز مرا از دست اندرکاران سایت کلمه نخوانید)
    من عضوی از همین ملت هستم که با رای به مهندس موسوی امیدوار بودم که شاهد اصلاح در مملکت باشم.
    با خواندن نامه شما این مطلب در ذهن تداعی می شود که شما صرفا برای اینکه پاسخی داده باشید و کار نکوهیده خود را توجیه کنید به نوشتن نامه اقدام کرده اید و این نامه جز بیان عصبانیت شما، پیام دیگری نداشت.
    شما نیز مانند سایر نمایندگان مجلس فرمایشی که در مقابل همه بی عدالتی ها جز سکوت و همراهی با ظالم کاری نکرده اند، گویی مانند کبک سر در برف کرده و این نامه را نوشتید و باز خود را اصلاح طلب نامیدید. آیا شما اصلاح طلبید که حضورتان در مجلس صرفا برای پر کردن صندلی و علامت حضور مخالف و تحمل مخالف از سوی سران است، یا کسانی که به خاطر کمک به مظلومان و ستاندن دادشان در زندان های فراوان افتاده اند؟، کسانی چون خانم ستوده، دکترخزعلی، جناب تاجزاده و … که به هیچ وجه حاضر به فروش عقیده خویش و خرید رفاه و آسایش برای خود و خانواده نشدند و روز به روز با سختی های بیشتر مواجه اند؟ شما چطور خود را اصلاح طلب می نامید در حالیکه حتی با سخن خویش به کمک آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات نرفتید، مبادا خاطر سران از شما مکدر شود و بر شما و خانواده تان سختی افتد؟
    بله، شما با ثبت نام در انتخابات، یکبار، و با نوشتن این نامه برای بار دوم جدایی خود از مردم و وابستگی به جبهه ظلم را نشان دادید و نام خود را در تاریخ ماندگار کردید، درود بر شما.

  17. نیما گفت:

    با سلام خدمت شما جناب اعلمی
    امیدوارم که از چاپ نامه با همان فونت و … خوشحال و مسرور شده باشید.(لطفا قبل از هرچیز مرا از دست اندرکاران سایت کلمه نخوانید)
    من عضوی از همین ملت هستم که با رای به مهندس موسوی امیدوار بودم که شاهد اصلاح در مملکت باشم.
    با خواندن نامه شما این مطلب در ذهن تداعی می شود که شما صرفا برای اینکه پاسخی داده باشید و کار نکوهیده خود را توجیه کنید به نوشتن نامه اقدام کرده اید و این نامه جز عصبانیت شما، پیام دیگری نداشت.
    شما نیز مانند سایر نمایندگان مجلس فرمایشی که در مقابل همه بی عدالتی ها جز سکوت و همراهی با ظالم کاری نکرده اند، گویی مانند کبک سر در برف کرده و این نامه را نوشتید و باز خود را اصلاح طلب نامیدید. آیا شما اصلاح طلبید که حضورتان در مجلس صرفا برای پر کردن صندلی و علامت حضور مخالف و تحمل مخالف از سوی سران است، یا کسانی که به خاطر کمک به مظلومان و ستاندن دادشان در زندان های فراوان افتاده اند؟، کسانی چون خانم ستوده، دکترخزعلی، جناب تاجزاده و … که به هیچ وجه حاضر به فروش عقیده خویش و خرید رفاه و آسایش برای خود و خانواده نشدند و روز به روز با سختی های بیشتر مواجه اند؟ شما چطور خود را اصلاح طلب می نامید در حالیکه حتی با سخن خویش به کمک آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات نرفتید، مبادا خاطر سران از شما مکدر شود و بر شما و خانواده تان سختی افتد؟
    بله، شما با ثبت نام در انتخابات، یکبار، و با نوشتن این نامه برای بار دوم جدایی خود از مردم و وابستگی به جبهه ظلم را نشان دادید و نام خود را در تاریخ ماندگار کردید، درود بر شما.

  18. ناشناس گفت:

    آقای اعلمی عزیز :
    ۱- در نامه خود چندین بار از بی نام نشان بودن نامه گله کرده اید ، از جنابعالی بعید لست که متوجه نباشید که بی نام بدون نامه به دلیل مباحث تحریم انتخابابت می باشد نه به دلیل نامه زدن به شما انتظار شما چیه ؟ انتظار دارین همه آدم ها ظرفیت امثال تاجزاده رو داشته باشن و با نام و نشان مبارزه کنن ، احساس نمی کنید افراط و تفریط می کنید ، با این دیدگاه شما یا همه باید بشن تاجزاده و خزعلی و … و برن زندان یا باید از خیر مبارزه بگذرند . ببخشید آقای اعلمی شما از روز اول که به دنیا اومدید ، لز روز اول که وارد سیاست شدید اعلمی امروز بودید مطمئین باشید خیلی از این زندانی های سیاسی که الان بی نام نامه مینویسن در آینده نچندان دور میشن یه میردامادی
    ۱- گفتید اگه این قبر توش مرده نیست چرا میر حسین تو انتخابات شرکت کرده ؟ باز هم از شما بعید به نظر میرسه که جوابی برای پرسش خودتون نداشته باشید ، آقای اعلمی میر حسین و اینجانب به عوان حامی وی و حتی خود شما هیچ وقت دنبال مدینه فاضله نبودیم و نیستیم ، خودتون بگید کدوم دوره انتخابابت رو میشه با انتخابابت سال ۸۸ مقایسه کرد ، میر حسین اومد و یک گام به جلو زد و باعث شد حکومت جور یک گام به جلو بزاره و واقعیت خودش رو تو دزدین علنی رای مردم به نمایش بگذاره تا قبل از سال ۸۸ هم ما هم شما هنوز امید به خیل چیزها داشتیم هنوز همسر شهید باکری ، ارج داشت ولی امروز چطور قابل مقایسه است .
    با این نامه شما من برداشت می کنم از نظر شما تو سال ۸۸ اتفاقی نیافتاده که یک فعال اصلاح طلب سیاسی بخواد تغییری تو رویه فعالیتش بده ، یعنی اتفاقات سال ۸۸ کاملا عادی و مشابه قبل بوده نخیر ، آقای اعلمی شاید قبلا هزار جور مشکلی که شما شمردید بوده باشد ولی به این شدت امروز به خفقان امروز و…. نبوده
    آقای اعلمی بد نیست مقاله تاجزاده در باره شرکت و یا تحریم انتخابات رو تو سایتتون بگذارید .
    آقای اعلمی انصاف داشته باشید انتظار مردم از شما فراتر از اینهاست یعنی شما میگید الان وضعیت مانند زمان کاندید شدن میرحسین هست ؟ که خودتون رو با میر ما مقایسه میکنید ؟؟؟؟؟

  19. ناشناس گفت:

    من ممنون می شم اگر یکنفر به من بگه کجای این جوابیه آقای اعلمی هتاکی و توهین هست ؟

  20. امیر گفت:

    پاسخ بسیار منطقی و مستدلی داده اند. ضمنا آقای اعلمی به کسی هتاکی نکرده اند. این شما بودید که بی جهت با انتشار نامه بدون اسم و امضا به یک شخصیت نام و نشان دار اهانت و هتاکی کردید. حالا چه شده که وقتی این شخصیت به کسانی که شناخته شده نیستند پاسخ می دهد آنرا توهین و هتاکی می خوانید!؟ هرچند که اگر اهانتی هم در این نامه باشد باید پذیرفت جواب های هوی است.
    شما اشتباه کردید که به اعلمی حمله و پرخاش کردید.

  21. مجید گفت:

    آقای اعلمی ،
    رهبر معنوی کسانی که در مجلسهای پیشین کتک خورده اند ویا در سی سال گذشته زندانی شده اند و صدمه دیده اند و….آفای صدر حاج سد جوادی است. به نامه ایشان که اخیرا منتشر شده نظری بیافکن و با نامه خودت که باصطلاح خود را مدافع آنان قلمداد کرده ای مقایسه کن. اگر شما هم مقایسه نکنید، تاریخ مقایسه خواهد کرد و مشخص خواهد شد کدام نامه در جهت پیشبرد دمکراسی و اصلاحات در ایران (تاکید می کنم در ایران ) می باشد.

  22. سبزه قبای بصیر گفت:

    چوب دو سر طلا

  23. رحیم گفت:

    آقای اعلمی همین است که در انتهای نامه‌اش گفته است. نه اهل کار جمعی است نه در طول دوران فعالیتش به جمعی احترام گذاشته و خود را ملزم و پاینبد عقل جمعی دانسته و نه … از این حیث حرف او صحیح است و انتظار از او مبنی بر احترام گذاشتن به زندانیان و شهیدان و … جنبش سبز بی معناست. قصد ارائه کارنامه و عملکرد او را به ویژه در مجلس ششم مطرح کنم تا میزان صحت و سقم ادعاهای وی مبنی بر آزادگی و شجاعت روشن شود. همینقدر بگویم در زمانی که نمایندگان مجلس ششم در تحصن به سر می‌بردند ایشان کاندیدای مجلس هفتم شده بود و به اصرار از نماندگان متحصن می‌خواست تأیید کنند که ایشان هم در تحصن شرکت داشته تا در حوزه انتخابیه اش رأی بیاورد. ایشان در این نامه استدلال کرده است که زندان و نقض حقوق و … در قبل از خرداد ۸۸ هم وجود داشته چرا تا پیش از آن اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز خواهان عدم شرکت در انتخابات نبودند. درواقع ایشان با این استدلال می‌]خواهد بگوید که وقتی نوبت زندان و .. به خودتان رسید شرکت در انتخابات بد شد. جهت اطلاع ایشان یادآوری می‌:کنم میان این انتخابات و انتخابات‌های قبل از خرداد ۸۸ یک تفاوت جزئی وجود دارد و آن این که میلیون‌ها مردم به خیابان آمدند و مطالبه رأیشان را کردند و خون ناقابل ده‌ها نفر ریخته شد و هزاران نفر به زندان افتادند و …. حداقل این که خود حاکمیت هم معتقد است آن چه در روزهای بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ اتفاق افتاد در تاریخ انقلاب بی سابقه بوده است علاوه بر این در دوره‌های انتخاباتی گذشته میزان اعمال نفوذ از حد رد صلاحیت این کاندیدا و یا ابطال آن حوزه انتخابیه فراتر نمی‌رفت اما در انتخابات خرداد ۸۸ این نیروهای امنیتی و سپاه بودند که انتخابات را برگزار کردند و نتایج آراء را بدون توجه به آراء صندوق‌ها اعلام کردند. معنی این سخن این است که تا اطلاع ثانوی انتخاباتی وجود ندارد که در باره شرکت یا عدم شرکت در آن بحث کنیم. خوب است آقای اعلمی نگاهی به دور و بر خود بیندازد و ببیند چه کسانی از غیر اصول گرایان وابسته به قدرت در انتخابات شرکت کردند. اگر در میان ایشان یک انسان آزاده، شجاع، متعهد به منافع مردم پیدا کرد آنوقت از شرکت در انتخابات دفاع کند اما اگر چنین افرادی را ندید در درستی تصمیم خود مبنی بر شرکت در انتخابات تردید کند.

  24. سبز سنتی گفت:

    آقای اعلمی شرایط ناگوار سیاسی قبل از انتخابات ۸۸ را با پس از آن مقایسه می کند و نتیجه یکسان می گیرد. باید به ایشان گفت، آب قلیل هم آب است، آب کر هم آب است، اما این کجا و آن کجا؟

  25. ali گفت:

    Aghaye alamee…chera rotab va yabes meebafi
    shoma baraye tamin hazinhaye milioni pincess-etan va khareed milioni motore kamelan veeghe chande dah miliony baray aghaye damad neyaz be tameen hazine dareed.

  26. علی گفت:

    اقای اعلمی سپاسگزار از این همه لطف و ادب . واقعا شرمنده کردید ما را. انصاف هم چیز خوبی است خدایی نکرده ازش عبور نکرده بودید؟

  27. علي گفت:

    مهندسی هستم شاغل در یکی از ادارت تبریز و جد اندر جد آذری
    با این آدم چند چهره از انخابات مجلس ششم آشنا شدم و متاسفانه در همان انتخابات که نامبرده جزء کاندیداهای اصلاح طلب و ملی مذهبی خود را جا زده بود، به ایشان رای هم دادم و البته آخرین حضورم هم در انتخابات مجالس بود.
    آقای اعلمی در طول نمایندگی مجلس اش و بعد از آن همیشه با سخنان دو پهلو روی خط راه میرفت تا از هر دو اردوگاه اصلاح طلبی و انحصار طلبی بهره مند شود و در مقیاس استانی هم هیچگاه در کنار آزادی خواهان نبوده است.
    بنابراین آقای اعلمی که سهل است حتی اگر میر یا شیخ عزیز هم از تبریز کاندید انتخابات نمایشی مجلس نهم شوند با رای قاطع “نه” ی آذربایجان روبرو خواهند شد.
    ایکاش صلاحیت این آدم پر ادعا در انتخابات نمایشی تایید شود تا مردم فهیم آذربایجان مزد اهانت های بیشرمانه او به رهبران و آزادیخواهان بی ادعای سبز را کف دستش قرار دهند!

  28. مهدي گفت:

    سلام آقای اعلمی!
    واقعاً قیاس کردن و نقد کردن را باید از شما آموخت. گفتنی درباره ی نامه ی شما بسیار زیاد است.
    اما اگر نامه ی چند زندانی سیاسی که به خاطر ملاحظات امنیتی و جلوگیری از فشار بر خود و خانواده شان نتوانستند اسم و رسم خود را بنویسند شمایی که خود را که اسوه ی فداکاری، شجاعت، رنج کشیدگی، حضور همیشگی و داتمی در تمامی صحنه های مبارزه و … می دانید آزرده خاطر کرده است؛ باشد. من از جانب آن عزیزان دربند واز جانب آن میر راحت طلب که در لحطات فداکاری شما به نقاشی کشیدن مشغول بوده و از جانب مزذوران بزدل و ترسو و مزدبگیر سایت کلمه از شما عذرخواهی می کنم.
    اینکه دعوا ندارد ای اسوه ی مبارزه!
    برو کاندید شو. ما هم به همه می گوییم این انتخابات مثل انتخابات سال ۸۸ است و شما هم به همان دلیل کاندید شدید که آن نقاش در انتخابات سال ۸۸ کاندید شد! دلت خنک شد؟ جگرت حال آمد؟
    فقط اگر یک بی خبر و مبارزه نکرده ای از من و امثال من پرسید :« مگر این انتخابت مجلس را می توان با انتخابات سال ۸۸ و با آن همه فجایعی که پس از آن رخ داد مقایسه کرد؟» من پاسخ می دهم: «نمی دانم. بروید از آن کوه مبارزه و جهاد، جناب آقای اعلمی بپرسید».
    ضمناً این را هم جتابعالی بدان که بنده قلباً از عدم تایید صلاحیت شما ناراحت شدم که اگر تایید صلاحیت می شدید برای همه ی ما بهتر می بود و آن و قت همانطوری که به درستی گفته اید پاسخ این اقدام خود را از مردم می گرفتید.

  29. همراه گفت:

    من به نحوی افراطی طرفدار و علافه من به سایت کلمه هستم ، ولی حرفهای آقای اعلمی قابل اعتنا و نسبتا منطقی هستند.
    آفرین که منتشر کردید.

  30. سبزسبز گفت:

    واقعا کسی می تواند برای هوا و هوس به زندان برود؟ حلوا خیرات می کردند یعنی. شما به هرکسی نشناسید اینجوری توهین می کنید. چه خوب شد که اقلا ماهیت خودتون رو نشون دادید واقعا که شاهکارید اقای اعلمی. باید تبریک گفت به شما بابت این قلم و این همه هتاکی. یعنی ممکن بود کسی بدتر از شما بتونه به جوونای مردم و کسانی که دارن صادقانه خدمت می کنن اینجوری بد و بیراه بگه.

  31. ناشناس گفت:

    یک سوال ساده از اقای اعلمی به اصطلاح وضیفه شناس :

    به اعتراف دوست و همفکر گرامی شما در مورد شرکت در انتخابات ( اقای تابش ) اصلاحات در مجلس نهم به مراتب از مجلس هشتم بی کفایت ضعیف تر است حال شما که از روی وضیفه ثبت نام کرده اید در مجلس هشتم که اصلاحات قویتر بود چه کردهاید که می خواهید در مجلس نهم که ضعیف تر هستید بکنید

  32. محمد گفت:

    ایشان بد جوری تشنه قدرت و جا و مقام هست. برای تائید صلاحیت رد شده خود حاضر است هر کاری بکند. همه دستگاهای اطلاتی رزیم نتونستند سر سوزنی ضعف و دزدی و چپاول بیت المال از دوران مدیریت سران جنبش سبر پیدا کنند. ایشان برای جلب رضایت هیئت اجرئی تا تائید صلاحیت شود حرکت جنبش سبز و سران وخون جوانان این حرکت را اینگونه مورد خطاب قرار داد. و اینگونه از چپاولگران میلیاردی دفاع میکند.

  33. ميرحسيني گفت:

    با سلام خدمت آقای اعلمی
    گهگاهی به سایت شما سر میزنم و اینجا هم بیانیه شما را خواندم
    اولاً که شما اجازه ندارید این همه به ما و سبزها و رهبرانش توهین و نسبت های ناروا بدهید.
    دوما اینکه من به عنوان کسی که حدود سه سال سبز شده ام، فهوای کلام شما را در این بیانیه تلاشی در جهت همان مرزبندی که مدتی است گروه انتقام جو از همه میخواهند، میدانم که این موضوع با اصل ازادگی منافات دارد. امام حسین (ع) فرمودند اگر دین ندارید ازاده باشید که این روایت را از ملای محل شنیده ام.
    دوست عصبانی شما که دین دارید مسیر آزادگی برای شما میسر تر میباشد.
    ضمناً شما از خواست نسل امروز با عنوان هوس یاد کردید که این سخنی نادانانه بیش نیست.
    در اولین دیدار میخواهم که استاد شجریان در محفلی که شخصی مانند شما (که از آزادگی برخوردار نیست) حضور دارد، حاضر نشود.
    و سخن آخر
    شما خود را در موقعیت آن کسی که با اضهار نظر ی پدرش را در می آورند و تمام برچسبهای مفسد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی و ضد دینی و… به او میزنند و خا نه او را ویران و بر سر خانواده او بدبختی و تهمت آوار میکنند، بگذارید ؛ آنوقت از اسم و رسم واقعی صحبت نمیکنید.
    از هشتادو هشت هم که علناً میکشند

  34. حسین گفت:

    آقای اعلمی آیا جواب نامه تعدادی از زندانیان سیاسی اینهمه هتاکی و بی ادبی بود من تا کنون بواسطه اینکه رعایت یک تصمیم جمعی اصلاح طلبان را نکرده بودی از شما گله داشتم و نه بیشتر ولی با خواندن این مطالبت یقین دارم یا عامل نفوذی اصولگرایانی یا خدای ناکرده سرت به جایی خورده

  35. يك آزاديخواه گفت:

    از جهتی با آقای اعلمی موافقم چون ما حق نداریم آن راهی را که خودمان فکر می کنیم درست است را به دیگران تحمیل کنیم. البته این انتقاد به آقای اعلمی وارد است که چرا در این دو سالی که اینقدر به مردم ظلم شده سکوت کرده بود، اگر کسی واقعا بخواهد صدای ملت باشد لازم نیست حتما نماینده مجلس باشد.

  36. امین گفت:

    جالب است که آقای اعلمی خود معترفند که میدانند از فردای انقلاب چه ناحقیها و اجحافاتی در حق ملت بوسیله ی قدرت طلبان صورت گرفته.حال که بسیاری از این دولت مردان پشیمانند و به صف ملت پیوسته اند و واقعن بها می پردازند ایشان به چه توجیهات مضحکی برای علاقمندی خود بر صندلی قدرت پرداخته اند.شما که اینقدر با مردم فاصله دارید که نتوانسته اید تاکنون بفهمید این دولت و مجلس به هیچ عنوان نمایندگان مردم نیستند طبیعی است که اینچنین نگاهتان به قدرت و پشتتان به مردم باشد.

  37. گردشگر سبز گفت:

    شمایی که می خواهی فریاد ملت درمجلس باشی دراین سالها وبویژه دو سال اخیر که درمجلس بوده ای جلوی تصویب کدام قانون ناعادلانه راگرفته ای،کدام حق ضایع شده این ملت را گرفته ای،شمایی که نویسندگان نامه رابه بزدلی در انتشار نامشان متهم میکنی پس چرا خودت درنامه ای که نوشته ای آنجا که صحبت از قانون شکنیها وناعدالتی های سی ودو ساله میکنی چرا فقط از امثال هاشمی و موسوی نام می بری.نماینده شجاع ومستقل! اگر جرات داری صراحتا” به نامهای دیگری که می دانی ومی دانیم کیستند اشاره کن یعنی توهنوز نمی دانی ونمی فهمی که نام موسوی وکروبی بهانه ای بود تا جوانان این سرزمین بغض فروخورده سالهای ظلم وبی عدالتی وبی لیاقتی مداحان وچاپلوسان را آشکار نمایند کسانی که دراعتراضات به انتخابات به زندان رفتند به خاطر شخص موسوی وکروبی تظاهرات نکردند تظاهرات آنها علیه ظلم ودروغ وبی عدالتی بود.
    آقای اعلمی اگر میخواهی ادای نمایندگانی مانند مدرس را در بیاوری که جانش را بر سر افکارش گذاشت، لاقل مانند او صراحت بیان وشجاعت داشته باش وقتی از اشخاص انتقاد میکنی گلچین نکن.

  38. ناشناس گفت:

    aelami aziz shoma va hameh vatan dostanva khedmatgozaran
    GHABEL TAHSIN va EHTERAM HASTID

    pas beh bozorgi IRAN va VAHDAT bayad bashim

  39. به احترام میرحسین و دیگر زندانیان سیاسی گفت:

    آقای اعلمی، می دانید حس آدم هیچوقت اشتباه نمی کند. همین دو سال و نیم پیش در وب سایت شما نوشتم که شما دغدغه ی شهرت دارید نه دغدغه ی مبارزه با استبداد. اکنون می فهمم که اشتباه نکرده ام. پیشنهاد می کنم برای ارضای میل شهرت تان، بیایید و چند روزی از روی هوی و هوس تشریف ببرید به هتل اوین؛ هم آب لوله کشی اش سرد است و گوارا، هم زمین سلول انفرادی اش فرش است و تن آسا. مرد حسابی اگر زندان رفتن زندانیان سیاسی از روری هوی و هوس بود که همان روز اول راضی به اعترافات تلویزیونی می شدند و خودشان و خانواده هایشان را اسیر بیدادگاه های صادق لاریجانی نمی کردند. گاه خجالت هم کرامت ای است برای خودش! من از توهین های شما به زندانیان جان بر کف خجالت کشیدم.

  40. امیرعلی گفت:

    خواهر و برادر من از روی هوس به کهریزک رفتند و به آنها تجاوز شد؟!
    شرم بر کسانی که اینگونه می اندیشند.
    آقای عصبانی! چه خوب کردید که به این نامه پاسخ گفتید..
    رابطه ی گودرزی و شقایق؟؟؟

    پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود!

  41. ناشناس گفت:

    این نامه معامله ی پایاپای اعلمی است با شورای نگهبان برای گرفتن تایید صلاحیت

  42. گردشگر سبز گفت:

    شمایی که می خواهی فریاد ملت درمجلس باشی دراین سالها وبویژه دو سال اخیر که درمجلس بوده ای جلوی تصویب کدام قانون ناعادلانه راگرفته ای،کدام حق ضایع شده این ملت را گرفته ای،شمایی که نویسندگان نامه رابه بزدلی در انتشار نامشان متهم میکنی پس چرا خودت درنامه ای که نوشته ای آنجا که صحبت از قانون شکنیها وناعدالتی های سی ودو ساله میکنی چرا فقط از امثال هاشمی و موسوی نام می بری.نماینده شجاع ومستقل! اگر جرات داری صراحتا” به نامهای دیگری که می دانی ومی دانیم کیستند اشاره کن یعنی توهنوز نمی دانی ونمی فهمی که نام موسوی وکروبی بهانه ای بود تا جوانان این سرزمین بغض فروخورده سالهای ظلم وبی عدالتی وبی لیاقتی مداحان وچاپلوسان را آشکار نمایند کسانی که دراعتراضات به انتخابات به زندان رفتند به خاطر شخص موسوی وکروبی تظاهرات نکردند تظاهرات آنها علیه ظلم ودروغ وبی عدالتی بود.
    آقای اعلمی اگر میخواهی ادای نمایندگانی مانند مدرس را در بیاوری که جانش را بر سر افکارش گذاشت، لاقل مانند او صراحت بیان وشجاعت داشته باش وقتی از اشخاص انتقاد میکنی گلچین نکن.

  43. امیرعلی پستچی گفت:

    خواهر و برادر من از روی هوس به کهریزک رفتند و به آنها تجاوز شد؟!
    شرم بر کسانی که اینگونه می اندیشند.
    آقای عصبانی! چه خوب کردید که به این نامه پاسخ گفتید..
    قصدتان ایجاد فاصله و مرزبندی و برائت از جنبش آزادی خواهی سبز بود که به بهترین نحو انجام شد.. امیدوارم برادران وزارت اطلاعات این نامه را ملاحظه فرموده و در تأیید صلاحیت جنابعالی کوشا باشند!
    آقای عصبانی! مردم این حرکات مذبوحانه را رصد میکنند.. در فردای ایران آزاد، آینده ی خوبی را پیش بینی نمی کنم برای شما و امثال شما که هم قصد از توبره خوردن دارید و هم از آخور!
    رابطه ی گودرزی و شقایق؟؟؟

    پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود!

  44. احمد گفت:

    اقای اعلمی ، فرض کنیم که شما به مجلس رفته اید . سالی یکی دو بار فرصت ۱۰ دقیقه نطق قبل از دستور به شما خواهد رسید که صدای مردم ایران باشید .( بد لقبی هم نیست صدای مردم ایران مانند لقب سرباز وطن برای حسین مکی در مقابل زنده یاد مصدق ) یک رای از ۲۹۰ رای خود را هم صرف مصالح ملت ایران کنید ، مگر اکثریت اصلاح طلب مجلس ششم با وجود شورای نکهبان توانستن راه به جائی ببرند ؟ میماند به تصور شما میدان خالی از مردان در حصر و حبس و آرزوی “میرحسین” شدن شما . انگیزه از این جذاب تر . همان سکوت بیست ساله میرحسین است که به ، به میدان آمدن و استقامت او بر سر پیمانش با مردم ایران ، معنی می بخشد . یا حسین ، میرحسین .

  45. ناشناس گفت:

    دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست!!
    جناب آقای اعلمی اگر منصف باشید شما هم یکی از همان خودکامگانید! به یاد داشته باشید شما آزادید هر عقیده، منش و انتخابی داشته باشید. اما وقتی در پشت نقاب اصلاح طلبی می خواهید حرکت کنید، باید قاعده بازی را رعایت کنید و این دیکتاتوری یا بقول شما قبیله گرایی نیست. وقتی آقای خاتمی که ملایمترین گرایش اصلاح طلبی هستند اعلام می کنند اصلاح طلبان در انتخابات فرمایشی و نمایشی شرکت نمی کنند و کاندیدی هم نخواهند داشت و یا جناب آقای کروبی…،جناب آقای مهندس موسوی ، موسوی خویینی…
    و برخی حتی تحریم فعال و جدی این انتخابات فرمایشی و نمایشی را مطرح کردند… جنابعالی با چه استدلالی می خواهید به نام اصلاح طلب توی دهن مردم یا اصلاح طلبی بزنید یا خدای نکرده می خواهید از آب گل آلود برای خود ماهی ( هر چند گندیده) بگیرید!!! به نظر بنده که با خیل عظیمی از جامعه شهری و جوانان در ارتباط هستم تحلیل کلمه و نامه زندانیان عزیز حرف و سوال اکسر این مردم است.

  46. ناشناس گفت:

    آقای اعلمی قبل از تو آقای ابراهیم اضغر زاده این چینین سخن می گفت و تا آنجا پبش رفته که دست بوبسی هم کرد تا تایید صلاحیت شود از شما می پرسم ایشان کجا هستند ؟

  47. سعید گفت:

    اقای اعلمی سلام!!!
    قصد هتاکی ندارم و به اراده شما برای نامزدی در انتخابات(انتصابات) مجلس نهم احترام می گذارم ولی خوب می دانم که برای گذر از فیلتر رد صلاحیتها نیاز به ابراز وفاداری به مستبدین حاکم بر کشور دارید. بهمین علت، توهین و هجمه به عزیزان زجر کشیده را وسیله و ابزاری برای اثبات وفاداری به غارتگران بیت المال قرار داده اید.

  48. طاهر گفت:

    اعلمی از اینکه دم خروست و نشون دادی ممنون

  49. ناشناس گفت:

    من هم برای کسی که اوضاع فعلی کشور را با قبل از ۸۸ نمی فهمد بسیار متاسفم و برایش هیچ ارزشی قایل نیستم

  50. محسنم گفت:

    آقای اعلمی، اولا وقتی که حر به لشگر امام حسین پیوست دیگر از گذشته او گفتن خلاف جوانمردیست! دوما، بعد از بیست سال سکوت، این میرحسین بود که چهره واقعی خامنه ای را در مقابل ملت رسوا کردو این کم خدمتی نیست وتا امروز نیز بر عهد و میثاق خود باملت ایستاده است و همه مردم در گذر زمان متحول میشوند و میرحسین هم یکی از همین مردم است. ثانیا، شما میخواهی با گذاستن پا روی خون شهدای بیگناه جنبش سبز به مجلس بروی و از حق این ملت دفاع کنی!؟ پس چرا از خانه خودت دفاع نکردی!؟ مگر شما به همراه برخی وزرا ودیگر مقامات در مجتمع سبحان ساکن نیستی؟ مگر گفته نشد آن مجتمع دوربین مداربسته داردوچهره تمام مهاجمین مزذور راثبت کرده است پس چرا در دستگاه قضائی از آنها شکایت نکردی!؟شما که اینگونه در دفاع از حریم ناموست ناتوانی میخواهی در مجلس از ملت دفاع کنی!؟دوره عوامفریبی گذشته است آقای اعلمی! ملت خادم از خائن را خوب تشخیص میدهدهمانگونه که محسن رضایی از رای ملت دفاع کرد شما هم یکی از همان قماش هستی بس کن این شعبده بازی را! دیگر حنایت برای ملت رنگ نداردآقای اعلمی!!