سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

شیوه‌ی حسینی و شیوه‌ی یزیدی

چکیده :امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و مسأله‌ی اصلی جامعه را چگونگی حاکمیت و ساختار حکومتی می‌دانست و معتقد بود اگر حکومت درست شود سایر احکام فرعی اسلام مانند نماز و روزه و حج و زکات و حجاب نه با زور حکومت، بلکه با علاقه‌ی مردم و مشتاقانه درست خواهد شد. آخرین سخن امام حسین(ع) خطاب به لشکر ابن زیاد این بود که: «فارجعوا الی عقولکم» یعنی به عقل‌هایتان رجوع کنید....


حسین علایی *

ایام محرم فرصت ارزنده و ذیقیمتی برای همه‌ی انسان‌های علاقمند به ویژه مسلمانان است تا به بررسی و مطالعه‌ی عظیم‌ترین رخداد تلخ و غم انگیز تاریخ اسلام بپردازند و در آن تأمل و تدّبر کنند.

خلاصه‌ی واقعه‌ی عاشورا که هر ساله از سوی شیعیان دل سوخته، با گرمی ‌و حرارت فراوان گرامی‌ داشته می‌شود و به بزرگداشت و یادآوری آن فداکاری بزرگ پرداخته می‌شود و عزاداری‌های عظیم در سراسر عالم برای زنده نگهداشتن آن حماسه‌ی بی نظیر بر پا می‌گردد، این است که پنجاه سال پس از رحلت پیامبر رحمت(ص)، حکومت مدعی خلافت پیغمبر، بازماندگان خاندان وحی از جمله نواده‌ی رسول خدا، حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) را در سرزمین اسلام و به دست مسلمانان با فجیع‌ترین شیوه به قتل رسانده است.
عوامل خلیفه‌ی پیامبر، خانواده‌ی سبط محبوب وی را پس از قتل عام مردانشان به اسارت بردند و این فاجعه را به عنوان موفقیت دولت اسلامی تلقی و تبلیغ کردند، زیرا که مخالفین «امیرالمومنین یزید!»، را سرکوب و نابود کرده‌اند. اما چه اتفاقی در جامعه‌ی اسلامی ‌رخ داد که در عهد خلافت معاویه، امام حسن مجتبی(ع) به عنوان مضل‌المومنین مطرح شد و تنها پس از گذشت پنج دهه از رحلت پیامبر خاتم(ص)، به اسم خلیفه‌ی مسلمین، نوه‌ی رسول خدا را به شکل حزن آمیز و فجیعی کشتند؟

به تعبیر یزید، حسین(ع) خارج از دین و عامل تشتت بین مسلمانان شده بود و یزید امیرالمومنین بود. همین جاست که به عمق این حدیث شریف پی می‌بریم که «الناس بملوکهم اشبه من آبائهم». یعنی مردم به حاکمانشان شبیه‌ترند تا نسبت به پدرانشان پس از درگذشت نبی مکرم اسلام، نزدیکان و خانواده‌ی وی آرام آرام از ساختار قدرت کنار زده شدند و توانمندی‌های مالی آنها مثل مزرعه‌ی فدک از سوی حکومت وقت از آنها گرفته شد.

به جز حدود پنج سالی که امام علی(ع) به جایگاه رسول الله(ص) بازگشت و به دست خوارج عابد و زاهد ‌ترور شد و به شهادت رسید، وضع و شرایط در جامعه‌ی اسلامی ‌به گونه‌ای شد که در عهد معاویه، امام حسن(ع) با زهر همسرش به شهادت رسید و امام حسین(ع) هم به حاشیه رانده شد. با روی کار آمدن یزید فرزند معاویه در سال ۶۰ هجری، اوضاع از آنچه بود هم وخیم‌تر شد و حتی امنیت خانواده‌ی پیامبر هم گرفته شد و زندگی عادی آنها نیز فقط با پذیرش و تأیید حکومت یزید امکان‌پذیر بود.

بنابراین در زمانی که امام حسین(ع) نهضت خود را آغاز کرد، نه فقط در قدرت رسمی سهمی ‌نداشت، بلکه امکان زندگی فردی هم بدون قبول شرایط حکومت وقت برای وی امکان‌پذیر نبود. یزید با این که خود در رأس قدرت بود، خاندان پیامبر را متهم به هوای نفس و طالب قدرت بودن و فتنه انگیزی در برابر خلیفه‌ی مسلمین می‌کرد.

سرانجام هم نپذیرفتن حاکمیت یزید از سوی امام حسین(ع) از سوی دستگاه خلافت به عنوان قیام علیه ولی امر مسلمین تلقی و کشتن امام حسین(ع) و سرکوب طرفداران وی جایز شمرده شد و یک اقدام شرعی اعلام گردید. برای تحلیل واقعه‌ی عاشورا می‌توان از روش‌های مختلفی بهره جست. در اینجا به حماسه‌ی حسینی با الهام از سخنان یک روحانی فاضل از چند بعد و به عنوان «واقعه و قاعده»، «فاجعه و حماسه»، «اسطوره و اسوه» و «نگاه ظاهری و باطنی» مورد بررسی بسیار مختصر قرار می‌گیرد.‏

نگاه واقعه و قاعده ‏

با نگاهی به رویدادهای فاجعه‌ی کربلا، حادثه‌ی عاشورا، هم واقعه‌ی دلخراشی است و هم قاعده‌ی ماندگاری برای یادگیری و به کارگیری در سایر عصرها و مکان‌هاست. واقعه‌ی اتفاق افتاده، کشته شدن دختر زاده‌ی رسول خدا و تعدادی از اصحاب اهل بیت علیهم السلام و اسارت زنان و کودکان خاندان پیغمبر به دست سپاهیان کوفه و به امر یزیدی که به اسم جانشینی پیامبر بر مسلمانان حکومت می‌کرد، است.

از سوی دیگر، سنت حسین ابن علی(ع) در تمام این ماجرا، قاعده ای است که نه زمان بردار و نه مکان بردار است. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلاست. مگر چه اتفاقی در کربلا افتاد که این واقعه دارای چنین ویژگی‌هایی است؟

با روی کار آمدن یزید، شیوه‌ی حکومتی اسلام که بر مبنای ولایت و امامت تنظیم شده بود و پس از رحلت حضرت محمد(ص) به خلافت تغییر یافته بود به یک سلطنت تمام عیار تغییر یافت که نه فقط مردم در روی کار آوردن زمامداران خود نقشی نداشتند، بلکه سلطان وقت هم، همه ملت را به اطاعت از خود با تمسک به آیه‌ی «اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولوالامر منکم» فرا می‌خواند.

قاعده، شیوه‌ای بود که امام‌حسین(ع) با عدم بیعت با یزید آغاز کرد و با خروج از مدینه و اقامت در جوار کعبه و نیز در مسیر حرکت به سوی کوفه همه مردم را به مخالفت و عدم پذیرش سلطنت و حاکمیت یزید فرا خواند. او فرمود: «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله….»

بنابراین باید به رفتار، منش و سیره‌ی امام‌حسین(ع) در نهضت عاشورا توجه کرد. امام‌خمینی(ره) در عصر طاغوت با اتکای به سیره‌ی جدش و جمله‌ی «هیهات من الذله» حسینی بود که مخالفت با شاه را واجب و لازم دانستند و فتوای سرنگونی آن را صادر کردند. پس واقعه‌ی کربلا و شیوه‌ی رفتار امام حسین(ع) در برابر خلیفه‌ی مسلمین، یک راه است و سیره است که در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها باید از آن بهره برد.

نگاه فاجعه و حماسه

در فاجعه‌ای که ابن زیاد در کربلا به وجود آورد، پیروز صحنه یزید بود. او اعضای یک خاندان و خانواده‌ی ۱۸نفره را که همگی در برابر قدرت حاکم ایستاده بودند کشت و زنان و کودکانشان را به اسارت برد. یزید انجام این فاجعه دهشتناک را برای تثبیت پایه‌های قدرت و حکومت خود لازم می‌دانست، اما زینب(س) بر عکس وی، تسلیم نشدن برابر خلافت را یک حماسه‌ی زیبا که در تاریخ جاودانه خواهد ماند، ارزیابی می‌کرد.

دختر امام علی(ع) معتقد بود که حادثه‌ی کربلا و شهادت برادران و فرزندان و اقوامش یک مکتب عقلانی عاشقانه را در احیای دین رسول‌الله پایه گذاری خواهد کرد. زینب نگذاشت کار با کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش به پایان برسد تا یزید برنده‌ی بازی باشد و شهد این پیروزی را بچشد.

زینب با پیام رسانی خود این شیرینی را در کام یزید آنچنان تلخ کرد که فرزند معاویه در برابر سخنان دختر علی(ع) درکاخ سبز خود شرمنده شد. زینب خطاب به یزید فرمود: «پنداری اکنون که زمین و آسمان بر ما تنگ است و چون اسیران شهر به شهرمان می‌برند، در پیشگاه خداوند ما را ننگ است؟ و تو را بزرگواری است و آنچه کردی، نشانه‌ی سالاری؟ به خود می‌بالی و از کرده‌ی خویش خوشحالی که جهان تو را به کام است و کارهایت به نظام».

یزید در مواجهه با زینب‌کبری(س) خطاب به این بانوی صبور می‌گوید: می‌بینی به چه روزی افتاده‌ای؟ به برادرزاده‌ات (امام‌سجاد) هم بگو به فکر این نوع کارها نباشد و ادامه می‌دهد: دیدی خداوند با برادرت حسین چه کرد؟ زینب در پاسخ به وی می‌فرماید: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی ندیدم. زینب، زیبایی حماسه آفرینی حسین ابن علی(ع) را می‌دید و یزید کشتن وی را پیروزی خود می‌دانست.

نگاه اسطوره و اسوه

بسیاری از مردم به بعد اسطوره ای قیام امام حسین(ع) و خاندان باوفایش اشاره و توجه بیشتری دارند که در جای خود مطلب صحیحی است، ولی امام حسین(ع) در عین قهرمانی، اسوه و الگویی است که می‌تواند راهنمای بشریت در دوران حاکمیت ظلم و جور باشد. همانگونه که پیامبر اکرم (ص)فرمود: ان الحسین مصباح الهدی و سفینه‌ی النجاه.

در جامعه‌ی بشری چگونگی رفتار امام‌حسین(ع) در برابر حاکمیتی مثل دستگاه یزید که از پایگاه خلافت رسول الله(ص) زیبایی دین پیامبر رحمت را پایمال می‌کرد، قابل تکرار است.گرچه در این دنیا هیچکس مثل امام حسین(ع) نمی‌شود، ولی جباران و مستبدان زیادی بوده‌اند و هستند که جا پای سبک و سیره‌ی یزید می‌گذارند و خود را معیار حق می‌شمارند و عملاً طرفداران حق را به اتهام مخالفت با خود، به خاک سیاه می‌نشانند و با تیغ و درفش با حق طلبان و آزادیخواهان برخورد می‌کنند. آنها را به اسارت می‌برند و زبان حق‌گویان و عدالت خواهان را در گلو خفه می‌کنند تا صدا و فریادی جز آنچه یزیدیان دوست دارند، در بین مردم و در فضای جامعه شنیده نشود.

در این شرایط است که اسطوره‌ی حسینی به عنوان اسوه‌ای که باید از آن الگو گرفت، در بین مظلومین و مغضوبین زمین مطرح می‌شود و صدای هل من ناصر حسینی پاسخ داده می‌شود. آنگاه می‌توان علاوه بر گریه و ضجه در ماتم حسینی بر حماسه آفرینی و جوانمردی امام حسین(ع) و یاران باوفا و خاندان عظمت آفرینش، اشک شوق هم ریخت. امام‌حسین(ع) انسانی فرا زمانی و فرامکانی و بشر مافوقی است که امروز هم بخوبی قابل طراحی و نشان دادن است. او می‌فرماید: «مثلی لا یبایع مثل یزید» یعنی انسان‌های چونان من با افراد و حاکمانی مثل یزید بیعت نمی‌کنند. به هر حال می‌توان از عاشورا پلی به روزگار فعلی زد و در عین گریه بر فجایع رفته بر حسین و خاندان عصمت و طهارت(ع)، به سیره و رفتار آنها هم فکر کرد.

نگاه ظاهری و نگاه باطنی

امام باقر(ع) می‌فرمایند: ۳۰ هزار سرباز ابن زیاد می‌خواستند با کشتن خانواده‌ی پیامبر، مقرّب درگاه الهی شوند. یک سرباز ابن زیاد می‌گوید: من می‌خواهم با کشتن امام حسین(ع) نماز رسول‌الله را زنده کنم. قاتلین امام حسین(ع) دین و معنویت داشتند، ولی دین‌داری آنها ملعبه‌ی دست حاکمیت یزید بود.

امام حسین(ع) می‌خواست معنویت و دین‌داری انسان‌ها در جهت تقویت تفکر سلطانی فردی مثل یزید قرار نگیرد. زینب کبری(س) برای نشان دادن عمق رفتار یزید با تسلیم نشدگان در برابر سلطنت، وی را این گونه بیان می‌کند: «آیا این از عدل است که تو زنان و کنیزانت را در پشت پرده قرار داده ای و دختران پیغمبر را از این سو به آن سو برانی؟»

یعنی یزید معتقد به حجاب بود و در جلو چشم اطرافیان نماز هم می‌خواند، ولی مخالفت در برابر حکومت خود را حتی از خانواده‌ی بنیانگذار دین اسلام هم نمی‌پذیرفت.

در تشنگی کربلا، امام حسین آب خواست، اما نه با ذلت. او از دیگران کمک خواست اما نه از ‌ترس. خیمه‌ها مورد هجوم قرار گرفتند و آتش زده شدند ولی صلابت زینب(س) همچنان دل دشمن را شکافت.

امام حسین(ع) قیام کرد تا طومار خلیفه‌ای را در هم بپیچد که پایگاه امامتی را که جدش پی‌ریزی کرده بود به سلطنت فردی خویش تبدیل کرده بود و با غرور تمام و به طور مرتب از مردم اطاعت خویش را به عنوان اطاعت از خدا می‌خواست.

نتیجه‌گیری

امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و برای لرزان کردن پایه‌های حکومت وقت به راه افتاد. او فرمود: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاًح فی امه جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی» یعنی من از روی ستیز و سرکشی و طغیان یا پیروی از هوای نفس بیرون نیامدم و منظورم این نیست که در زمین فساد کنم یا به کسی ستم نمایم. فقط منظورم اصلاًح امر امت اسلامی‌و جلوگیری از فساد است و آن که به سیره‌ی جد و پدرم رفتار کنم.

سبط پیامبر(ع)، مسأله‌ی اصلی جامعه را چگونگی حاکمیت و ساختار حکومتی می‌دانست و معتقد بود اگر حکومت درست شود سایر احکام فرعی اسلام مانند نماز و روزه و حج و زکات و حجاب نه با زور حکومت، بلکه با علاقه‌ی مردم و مشتاقانه درست خواهد شد.

آخرین سخن امام حسین(ع) خطاب به لشکر ابن زیاد این بود که: «فارجعوا الی عقولکم» یعنی به عقل‌هایتان رجوع کنید. پس در عاشورای سال ۶۱ هجری نباید ماند و متوقف شد بلکه از آن باید سکویی برای عبرت‌سازی و درس‌هایی برای به کارگیری در اصلاًح وضع مسلمین ساخت.

فاعتبروا یا اولی الابصار

* این یادداشت با عنوان «واقعه یا قاعده» امروز (۲۱ آذرماه) در روزنامه اطلاعات منتشر شده است.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۳ پاسخ به “شیوه‌ی حسینی و شیوه‌ی یزیدی”

  1. ناشناس گفت:

    یعنی یزید معتقد به حجاب بود و در جلو چشم اطرافیان نماز هم می‌خواند، ولی مخالفت در برابر حکومت خود را حتی از خانواده‌ی بنیانگذار دین اسلام هم نمی‌پذیرفت.
    امام حسین(ع) قیام کرد تا طومار خلیفه‌ای را در هم بپیچد که پایگاه امامتی را که جدش پی‌ریزی کرده بود به سلطنت فردی خویش تبدیل کرده بود و با غرور تمام و به طور مرتب از مردم اطاعت خویش را به عنوان اطاعت از خدا می‌خواست.

  2. مختار سبز گفت:

    روز عاشورا یعنی روز حقیقت , کرامت و اصلاحات سبز

  3. پیرو حسین گفت:

    بسیار به شرایط امروز شباهت دارد . مصادره کردن قدرت انقلاب و دربند کردن انقلابیون منتقد و دیگر مخالفین آن هم بنام انقلاب و دین،