نامه همسر شکوری راد به دادستان تهران
چکیده :رفتارهاي خارج از قاعده و قانون و ايجاد فضاي ارعاب و تهديد و لشكر كشي‌هاي امنيتي و انتظامي توسط عوامل امنيتي بر نگراني‌هاي خانواده دامن زده است و به ويژه مادر ايشان، بنده، فرزندانم وساير اعضاي خانواده با توجه به اينکه هيچ گونه اطلاعي از وضعيت جسمي و سلامت ايشان نداريم بسيار نگرانيم، علي‌الخصوص مادر ايشان به دليل وابستگي شديد عاطفي با وي در وضعيت احساسي نامناسبي قرار گرفته و مدام در حال اندوه و گريه...
همسر دکتر علی شکوری راد در نامه ای به دادستان تهران ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت همسر خود و خلف وعده های مقامات قانونی درباره آزادی یا اتخاذ رویه قانونی درباره بازداشت علی شکوری راد خطاب به جعفری دولت آبادی نوشت: رفتارهای خارج از قاعده و قانون و ایجاد فضای ارعاب و تهدید و لشکر کشی‌های امنیتی و انتظامی توسط عوامل امنیتی بر نگرانی‌های خانواده دامن زده است و به ویژه مادر ایشان، بنده، فرزندانم وسایر اعضای خانواده با توجه به اینکه هیچ گونه اطلاعی از وضعیت جسمی و سلامت ایشان نداریم بسیار نگرانیم، علی‌الخصوص مادر ایشان به دلیل وابستگی شدید عاطفی با وی در وضعیت احساسی نامناسبی قرار گرفته و مدام در حال اندوه و گریه است.
به گزارش کلمه متن نامه دکتر صدیقه خدمت خطاب به دادستان تهران به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب آقای جعفری دولت آبادی
دادستان محترم استان تهران
باسلام ،
اینجانب صدیقه خدمت همسر آقای دکتر علی شکوری راد که در تاریخ سه شنبه ۲۰ مهر پس از احضار به دادسرای اوین، بازداشت شده اند، به اطلاع می رسانم در طی ده روز گذشته وعده های مختلف از منابع گوناگون به ما داده اند که ایشان به زودی آزاد خواهند شد و شما هیچ اقدامی انجام ندهید. جنابعالی توجه دارید که سوابق و خدمات ایشان به عنوان یک فعال سیاسی و یک استاد دانشگاه که سال‌های عمر خویش را به خدمت به دین و میهن مصروف داشته و از فعالیت در جمع دانشجویان پیرو خط امام، جهاددانشگاهی، هیأت‌های پزشکی دفاع مقدس، هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو هیأت رئیسه و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، و رئیس شورای عالی نظام پزشکی کشور، ایشان را به عنوان یکی از چهره‌های موجه و مورد اعتماد اقشار و طبقات مختلف جامعه به ویژه جامعه پزشکی کشور بدل کرده است و هر گونه اجحاف در حقوق شهروندی و قانونی ایشان و تضییقات سوء تفاهم برانگیز و خارج از منطق و روال قانونی می‌تواند حساسیت‌های همه این اقشار و اصناف را تحریک کند. حقیقت این است که خانواده و نزدیکان ایشان تا کنون با صبوری و برای حفظ شئونات، علیرغم دل‌نگرانی‌ها و بیخبری مطلق از ایشان، در عین حال تلاش کرده‌اند که دوستان و همکاران و علاقه‌مندان ایشان را به خویشتنداری و اتکا به پیگیری موضوع از طریق گفتگو‌ها و رایزنی‌ها فرابخوانند که نمونه آن تلاش برای لغو تجمع اعتراض‌آمیز پزشکان بیمارستان سینا و لغو برنامه دعای کمیل که از سوی دوستان ایشان اعلام شده بود می‌باشد.
با این وجود رفتارهای خارج از قاعده و قانون و ایجاد فضای ارعاب و تهدید و لشکر کشی‌های امنیتی و انتظامی توسط عوامل امنیتی بر نگرانی‌های خانواده دامن زده است و به ویژه مادر ایشان، بنده، فرزندانم وسایر اعضای خانواده با توجه به اینکه هیچ گونه اطلاعی از وضعیت جسمی و سلامت ایشان نداریم بسیار نگرانیم، علی‌الخصوص مادر ایشان به دلیل وابستگی شدید عاطفی با وی در وضعیت احساسی نامناسبی قرار گرفته و مدام در حال اندوه و گریه است.
اگر چه در طول این مدت تنها یک تماس تلفنی کوتاه در ساعت ۱۱:۳۰ شب با منزل داشته‌اند اما همان تماس کوتاه بر نگرانی‌ها افزوده است چرا که صدای ایشان بیانگر وضعیت جسمی و روحی نامناسب ایشان بوده و ما را نسبت به مکان و وضعیت نگهداری و رفتارهایی که از سوی عوامل امنیتی و مسئولان زندان با ایشان می‌شود نگران کرده است.
اکنون بیش ازیک هفته است که هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان نداریم. خواهشمند است دستور فرمائید هرچه سریعتر ترتیبات آزادی ایشان فراهم شود و یا برای رعایت حداقل حقوق انسانی و شهروندی این استاد برجسته دانشگاه تماس تلفنی منظم ایشان و ملاقات حضوری برقرار شود تا خانواده در جریان سلامتی ایشان قرار گیرند.
با تشکر
صدیقه خدمت
۱/۸/۱۳۸۹
رونوشت
– جناب آقای آوایی رئیس کل محترم دادگستری استان تهران
– رییس محترم دادسرای امنیتی اوین
خانم شکوری راد همسر شجاع شما و صدها نفر مثل ایشان برای بهروزی و سعادت ملت و سربلندی ایران عزیز مورد جور و جفای دشمنان آزادی و سر فرازی ایران عزیز قرار گرفته اند .چه کسی نمیداند که شکوری راد قهرمان اگر میخواست تن به ادامه زندگی خانوادگی و فارغ از درد هم میهنان بدهد چیزی گم و کسری نداشت.اما این انسان والا سعادت و سربلندی تک تک آحاد ملت را در استقرار یک نظام حکومتی قانونی و منبعث از اراده ملت در یافته است .و اقشار مرجع این مرز و بوم هر گز خاطره این قهرمانان را فراموش نخواهد کرد و سرانجام این قهرمانان با نیروی مبارزان متحد و یک پارچه مبارزین سبز و مدنی ایران آزادی را در آغوش خواهند گرفت.
و بدانیم که هیچ نیروئی حتی با بمب اتم نمیتواند در برابر اراده یک پارچه یک ملت پایداری نماید.
خانم دکتر : واقعا انتظار داشتی قولایی که به شما دادن راست باشه و انجام شه؟
شما یکی و بهم نشون بده تو این چن سال راست گفته باشه که ایناییکه قول آزادی دادن دومیش باشن؟
تو جنگ هشت ساله از نزدیک دیدم مادری وقتی پسرش رفت و دیگه برنگشت با وجود اینکه میدونست واسه چی رفته تو اون سالا و سالای بعد اون تا امروز چی کشیده و هربار وقتی صحبتش میشه آهی از ته دل میکشه طوریکه جیگر آدم آتیش میگیره میتونم بفهمم حال مادر آقای دکتر چطوره و چی میکشه ، واسه شما و بچه ها هم واقعا سخته و حقتونه بدونین حالا که ایشون و بی گناه مث همه ی اوناییکه تو یکسال و چن ماهه گرفتن دستگیر کردن کجا بردن و تو چه شرایطیه ، اما خواهر من حتما اینو خوب میدونی تو دم و دستگاه حکومت عزیز امروزی که بی ادبی ، تهمت زدن ، دروغگویی و دغل بازی سکه ی رایجه و بدبختانه همه ی اینا رو به اسم اسلام عزیز انجام میدن ایناییکه گرفتن چه جرمای نانوشته ای که انجام ندادن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خواهر من ، آخه به کی نامه نوشتی؟ دادستان عزیز ( البته از نظر من ایشون دادنستانه تا دادستان ) این بابا ثابت کرده اول : عرضه ی اینو نداره که از حق دفاع کنه دوم : عرضه ی اینو نداره که جلوی ظالم دربیاد
ببین خواهر من : رونوشتای نامه ات هم اشتباست فکر کردی بیمارستان سیناست که شاید رئیسش نیمچه اختیاری داشته باشه که بتونه خارج از اراده از ما بهترون یه کارایی کنه؟ باید حتما یه رونوشت … میزدی و التماس میکردی شاید دلش به رحم میومد از سر تقصیرات آقای دکتر میگذشت لطف می فرمودن اجازه یه سری کارارو میدادن!!!!!!!!!!!!!!!!! …
مهندس موسوی کجاست؟به خدا دیگه داره از این هوای اختناق در دانشگاه ها خفه میشیم.دلم بیانیه میخواد.حالا اگه نیک آهنگم کاریکاتورشو بکشه الان فقط یه صحبت امیدوار کننده مثل یه بیانیه میخوایم.مهندس موسوی حصره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
او انسان بسیار دقیق و مودب وبا ایمان میدانیم که انشاالله به زودی آزاد میگردد
با سلام بر امام آزادگان و احرار ، حضرت سید الشهدا و امام انقلاب ، حضرت روح الله و با سلام بر زینب کبری پیام آور کربلا
و سلام بر شما خواهر مقاوم
به یاد دارم در ابتدای سال ۶۵ پس از دفع آخرین پاتک صدامیان در جبهه فاو – ام القصر و تحمل یک دوره پدافندی سخت به خلاف رویه های معمول امکان مرخصی میسر نشد و آمادگی برای عملیات بعدی ماموریت ما شد و در همان حین دفاع متحرک صدامیان و نفوذ در فکه و اشغال مجدد مهران پیچیدگی های بسیاری برای رزمندگان اسلام ایجاد نمود و همرزمان ما در بهار آن سال به دفع تهجمات و باز پس گیری مهران و تثبیت منطقه عملیاتی کربلای ۱ تا اواسط تابستان مشغول بودند …. من در آن ایام جوان بسیجی ساده ای بودم لیکن نگرانی خانواده در بیخبری پس از ۳ ماه ، مادرم را آزرده کرده بود نمیدانم متاهلین و خانواده آنها در چه حالی بودند ……
همه ی اینها را یادی آور شدم که بیاد آورید ما و ، شما بیش از ما برای مبارزه با ظلم و بیداد چه شدائدی را پشت سرگذاشته اید و دشمنان چه دشمنی ها کردند و حتما دکتر نیز در آن ایام روزگاری مشابه داشتند و شما نیز اما سرانجام نیک و وعده های الهی برای صابران است فقط زمانه تغییر کرده ،دشمن عوض شده و جبهه ها در جای دیگر شکل گرفته است ………. و من نصر الا من عندالله العزیز الحکیم
مرگ بر دیکتاتور
خدایا به اسیران ما استقامت وبه خانواده های آنها صبر عنایت بفرما خواهر محترم به آنان بنویسید : این عوعوی سگان شما نیز بگذرد
اشک کباب موجب طغیان اتش است .
پیشنهادی براتتان دارم نیمه های شب شما بهمراه ان مادر غم دیده و فرزندان عزیزشان سجاده پهن نموده و با صاحب جهان و جهانیان
سمیع . بصیر . شکایت پذیر . کسی که از رگ گردن به شما نزدیکتر است کسی که همه حالها و قوه ها از ان اوست و شکار کننده ظالمین …….. البته به شرط توحید فقط و فقط و فقط او شکایت برده اگر جواب شکایت نگرفتید برمن لعنت برفرستید .چون خود ایشان فرمودنددر هنگام اضطرار ما را بخوانید و خود ضامن شکایت ماست .
خدا در کمین ظالمین است.
از طرف کسی که غیر از او کسی را صاحب قدرت نمی شناسد و غیر از او کسی را ندارد