زنان و بازتولید حیات اجتماعی در وضعیتهای بحرانی
ویژگی دیگر وضعیت اضطراری، تعدد مراکز صدور حکم است. یعنی از هر طرف حکمی صادر میشود. همچنین چون بقا در آن اصل است، هر قدر هم فساد و فقر و بدبختی گسترده و عمومی شود، رسیدگی به آنها اولویت ندارد
زنان و بازتولید حیات اجتماعی در وضعیتهای بحرانی
ویژگی دیگر وضعیت اضطراری، تعدد مراکز صدور حکم است. یعنی از هر طرف حکمی صادر میشود. همچنین چون بقا در آن اصل است، هر قدر هم فساد و فقر و بدبختی گسترده و عمومی شود، رسیدگی به آنها اولویت ندارد
به یاد آوردن گاه گاه آنچه فراموش کردهایم، کار حیات دینی است. گوهر حیات دینی، ممانعت از زیاده روی در آن غفلت و فراموشی است. به این معنا حیات دینی با اینکه از حیات سیاسی جداست اما با آن نسبت وثیقی دارد. صرفاً به برکت حیات دینی است که یکسره در غفلت و فراموشی غرق نمیشویم. به برکت حیات دینی است که سیاست یکسره تن به شرارت تام ناشی از فراموشی گوهر زندگی نمیدهد
فرماندهان ارتش سعی کردند روسای دو قوهی دیگر را نیز در جریان مشکلات ارتش قرار دهند. در سمیناری که با حضور رئیسجمهور خامنهای در آذر ۶۴ برگزار شد، برخی مشکلات مطرح شد. آنها هنوز در حال طرح مشکلات پشتیبانی و نیروی انسانی بودند که آقای خامنهای گفت: «اینجا جای این حرفها نیست. همه هستند. بهتر است در جلسهی خصوصیتری عنوان کنید.» فردای آن روز موسوی اردبیلی رئیس قوهی قضاییه به سمینار آمد و واکنشش این بود که: «معلم تقصیر را به گردن شاگرد میاندازد و شاگرد به گردن معلم. بروید جنگ کنید
خشونت علیه زنان؛ ریشهها و پیامدها
خشونت بر علیه زنان مصادیق مختلفی دارد. ضرب و شتم، توهین جنسیتی، مزاحمت، واداشتنشان به انجام اموری که موافق نیستند و نپرداختن حقوقشان در مواردی که بر مبنای حقوق عادلانه فراجنسیتی برحقاند و …. از منظر بخشی از جامعهی زنان، تذکری که در چارچوب اصل اعتقادی امر به معروف و نهی از منکر، توسط افراد، چه مرد و چه زن، داده میشود نیز مصداقی از خشونت است؛ چرا که منطق رفتاری آنان را زیر سوال میبرد و حکم توهین به شعورشان را دارد. آنچه از منظر باورمندان دینی، عملی برحق و درست تلقی میشود از نگاه ابژههای آن عمل، نادرست است. کلیپ زیر به خوبی تفاوت در این دو دیدگاه را بیان میکند
توسل به انکار به جای اصلاح و توضیح، نتایج ناخواستهاش را داشت. با وجود گذشت ۵ سال از موضوع، هر چند ماه یکبار، آمار تکان دهنده مجلس از روابط جنسی در ایران تیتر میشود و مبنای استدلال و تحلیل قرار میگیرد، کما اینکه امروز چنین مطلبی در کانال تلگرامی تخته سیاه منتشر شد؛ بدون آنکه کسی به یاد بیاورد آمار نقل شده نامعتبر و مغشوش است
اگر عزمی برای اصلاح وجود داشته باشد کافی است درباره پرونده های زیادی که مورد حساسیت و توجه است تصمیمی شایسته اتخاذ شود و تلکیف معلمان و کارگران و دراویش و فعالان سیاسی زندانی و عضو زندانی شورای شهرشیراز( مهدی حاجتی) زودتر روشن شود. ازطرفی اگر چنین عزمی وجود دارد ابتدا باید دستورالعمل رئیس سابق قوه قضاییه در مورد جرایم مالی که رسما قانون ایین دادرسی را نقض کرده و دست به اقدامی تقنینی ولو موقتی زده و متهمان را بدون رعایت آیین دادرسی محاکمه می کنند ملغی نمایند به ویژه که این دستورالعمل در اواخر دوره ریاست وی به این منظور انجام شد که کار برخی متهمان منسوب به احمدی نژاد و افشاگری او در مجلس را زودتر یکسره کنند
ضرورت اصلاح بنیادین رویکرد اصلاحطلبان در موضوع انتخابات
اصلاحطلبان به سادهترین و کمهزینهترین راه را که شرکت در انتخابات و رای دادن است اکتفا میکنند. بنابراین این سنخ و این نوع رویکرد به اصلاح طلبی در واقع سوق دادن نتیجه آراء ملت به سبد همان ساختار قدرتی است که اصلاحطلبان را برانداز و فتنهگر و ضدولایت و…مینامد و ردصلاحیت میکند لذا طبیعی است که این سنخ از اصلاحطلبی که به لحاظ اصلاحگری در ساختار متصلب فعلی کاری نمیتواند بکند حقیقتا باید بپذیریم که به بنبست رسیده و بدون اصلاح در رویکرد جریان اصلاحات، شرکت در انتخابات نتیجهای جز تامین منافع ساخت قدرت غیرپاسخگو و قهر کرده با ملت و نادیده انگاشتن منافع ملت و مطالبات انباشته آنان ،دستاورد دیگری در پی نخواهد داشت.
ما در حالی که میتوانیم هزینهای را که برای بسیاری از کارهای لوکس زندگیمان هزینه میکنیم، برای نجات کودکان در خطر جهان اختصاص دهیم، از خیر مصارف لوکس خودمان نمیگذریم. کودکانی هستند که با چند ده یا چند صد هزار تومان از ابتلای آنها به بیماریهایی که یک عمر آنها را میآزارد نجات مییابند.
ما با این گذشته به امروز رسیدهایم. اگر حکومت حرمت شهروندانش را نگه میداشت مردمش هم پشتیبانش بودند و هیچ بیگانهای در ما طمع نمیکرد و ایران ما چنین پریشان و سرگردان میان جنگ و مذاکره نبود. حکومتی که هرگز به مذاکره با شهروندانِ معترضش تن نداده و در مواجهه با جریانهای سیاسی و اجتماعی، به حذف و حبس و حصر روی آورده، آبرویش را نزد مردمش باخته و در برابر دشمنانش هم میبازد. با این کارنامه، چه جنگ کنند چه مذاکره، باختهاند
ما هیچ غیر خود را بر نمی تافتیم! خارج از دین را خارجی می خوانند و خوارج بر همین سبیل شهرت یافتند. (تاجایی که حسین (ع) را نیز یزید خارجی خواند و…) هویت ما بیش از اینکه ایجابی باشد سلبی بود! اکثر اش لا الله بود و اقل اش، الا الله! پس یک خارجی داشتیم که خارج بود! (آنطرف آب) چندخارجی هم بود که ورژنِ داخل بودند و حیرت آور اینکه روز به روز بیشتر می شدند! از منتظری تا خاتمی، از ملی مذهبی ها تا اصلاحات، از مردم همراه با رای ۲۱ میلیونی شان تا توده ی ساکت که در انتخابات شرکت نمی کردند، از تمام هیئات و دسته جات و مساجدی که گوش به فرمان نماینده ی ولی فقیه نبودند. و همه ی مدیران و مسئولین دولتی که با خط امام جمعه ی شهر نمی خواندند، همگی “دیگری” بودند!
گزارش به «امام زمان» یا «مردم»؟
مناسب بود هشدار میداد: ای مسئولان و خادمان؛ بدانید اگر امکان نظارت مردمی را محدود سازید و آنان را از وضع خود در بیخبری نگه دارید و در پنهانی اهمال ورزید یا به خیانت و دستاندازی مبادرت کنید، سنت خدا بر افشا شدن پنهان شما و رسوا شدنتان نزد مردم است(الجعفریات ۱۹۶) پس به سنتهای خدا ایمان بیاورید و میز، اتاق و کارنامهتان را در معرض دید و قضاوت مردم قرار دهید که ایجاد نظارت عمومی در جنب اعتقاد به نظارت خدا و اولیای خدا، بهترین عامل حفظ از سستی و خیانت و سوق به خدمت و انجام وظیفه است.
حرکت به سمت انتخابات «پرشور» نیز معلوم نیست چه پیامدی در بر داشته باشد. میتواند در صورت عدم گشودگیهای مقتضی آن، به یک تحریم گسترده و اعلام نشده از طرف مردم بیانجامد. یا در صورتیکه آمادگیهای لازم آن نباشد با خشونت و آشوب همراه شود. آنگاه بازهم پروژههای «تعیین تکلیف» در طرق گوناگون با هم کلید میخورند و خدا میداند حاصل آن چیست
۷سال بعد از این نامه (دیماه۸۸) وقتی فرزند آیتالله طاهری به بهانه همراهی با جنبش سبز بازداشت شد کینهی کهنه را هم تسویه کردند و در فهرست اتهاماتش نوشتند: «تهیه و نگهداری بیانیهها و نامههای آیتالله طاهری و ترغیب او به استعفا از امامت جمعه اصفهان». ارگان سپاه همان روز نوشت: «سیدعلی طاهری بازداشت شد». تذکر دادند سیدعلی سالها پیش در جنگ شهید شد و دستتان به او نمیرسد؛ این نامش محمدحسن است!
فعالیت اجتماعی قربانی استبداد تاریخی
به نظر می رسد کار خیر و نیکوکاری، تغییر نقش و کارکرد داده است، الان تعریف کار خیرخواهانه این نیست که پول توزیع شود، بلکه اشکال غیرمادی آن مطرح است، مثل نذر کتاب، دارو و … یعنی از شکل سنتی آن خارج شده است، هم اکنون نیروهای بیشتری به سمت کارهای اجتماعی و نیکوکارانه آمده اند
۲۰ سال پس از ۱۸ تیر/ نقدی بر جنبش دانشجویی/ بخش اول
یکی از قفلهای اساسی عرصه سیاست در ایران فضای دانشجویی است که از ۲۰ سال پیش هنوز به فضایی امن و آزاد تبدیل نشده است. آزادسازی فعالیت دانشجویی همان محمل اصیلی است که در آن سیاست میتواند خود را بازیابد و اعتماد جامعه را بدان عرصه ترمیم سازد. اینکه نتایج خرد جمعی بر عقل فردی رجحان و برتری دارد و دارای نتایج سودمندتر و منطقیتر است بر کسی پوشیده نیست؛ بهخصوص نتایج عقل جمعی که واجد تنوع و تکثر فکری و اجتماعی بیشتری باشد؛می تواند به مثابه نقشه راه و راهنمای عملی برای گشایش در افقهای بسته و تاریک باشد برای رفتن به سمت گفتگو. درک جایگاه و موقعیت دو نهاد گفتگوکننده برای تفاهم و پذیرش مبنای منطق طرفین واجد اهمیت است:اول:موقعیت و منشا قدرت جریان دانشجویی و دوم:موقعیت و منشا قدرت حاکمیت
دخالت روزافزون نظامیان در اقتصاد یکی از علل مهم بروز مفاسد اقتصادی است
روزنامه جوان توضیح نمیدهد چرا رهبری دستور داد نظامیان ظرف یکسال و نهایتا سه سال به طور کامل از اقتصاد خارج شوند. آیا دستور مزبور با لحاظ آشکار شدن معایب و مضار دخالت نیروهای مسلح در قلمرو اقتصاد کشور صادر نشده است؟
مسجد سید عزیزالله؛ بازار دنیا و آخرت
حتی شاید بتوانیم از این زاویه هم به انتخابات۸۸ نگاه کنیم: از تقلب مثلث «سپاه-دولت-شورای نگهبان» شکایت کردیم. رهبری پاسخ داد: «شورای نگهبان رسیدگی میکند»! گفتیم «شورا خودش متهم است؛ چگونه متهم، به شکایت از خودش رسیدگی کند؟» پاسخش تهدید به «خونها و خشونتها» بود. راز آنهمه لجبازی و اصرار چه بود؟
آیا مردم موافق ادامهی جنگ بودند؟
حال پس از سالها در کتاب تازهمنتشرشدهی «بازخوانی جنگ تحمیلی» نوشتهی عبدالحسین مفید از فرماندهان ارشد ارتش در زمان جنگ و مدیر وقتِ اطلاعات نیروی زمینی ارتش یک آمار جالب منتشر شده است. در صفحهی ۱۴۳ کتاب میخوانیم که با توجه به تهدیدِ بمباران شهرها، از شب قبل از این راهپیمایی «تخلیهی شهرها و خروج مردم شروع شد، بهطوریکه تا ساعت ۲۲ مورخ ۲۳ خرداد ۶۴، در مجموع تعداد ۱۰۵۸۵۰۰ خودرو از تهران خارج شدند؛ از محور کرج ۴۵۰ هزار، از محور قم ۷۵۰۰، از محور هراز ۵۰۰ هزار، از محور ساوه ۴۴ هزار، از محور ورامین ۲۷ هزار و از محور گرمسار ۳۰ هزار خودرو» اگر در هر خودرو چند سرنشین بوده باشد، این آمار رقمی چندمیلیونی را از خروج مردم تهران تا ساعت ۱۰ شب نشان میدهد
همه قضاتی که پشت میز قضاوت می نشینند و مثلا دارندگان ابزار ماهواره را محکوم می کنند اما خودشان شب را پای ماهواره نشسته اند! دچار نوعی انزجار از خود و احساس بی عدالتی در حق مجرم می کنند. سالها قبل یکی از قضات جوان گفته بود من امروز فردی را حکم محکومیت ماهواره دادم که خودم تا پاسی از شب به برنامه های ماهواره نگاه کرده ام
چرا این افراد که از قضا برخی از آنها در فعالیتهای چریکی و مسلحانه هم دست داشتند، نام زندانی سیاسی بر خود گذاشتهاند؟ مگر نظام شاهنشاهی پذیرفته بود که آنها زندانی سیاسیاند؟ آیا چون نپذیرفته بود، همین مسئولان فعلی نظام در کوران انقلاب فریاد نمیزدند: “زندانی سیاسی آزاد باید گردد!” آیا این موضوع، مصداق داوری نسبت به یک امر واحد با دو معیار متضاد نیست؟