این استبداد و خودکامگی که سلسه وار از بالا به پایین آمده، حالا عجیب بی نظم شده و مملکت در آشفتگی هولناک به سر می برد. رشته امور گسسته و کسی قادر به انجام کار با طرح و برنامه زمان دار نیست. دولت به انتهای راه رسیده، و برای گذران روز پی در پی پول بی پشتوانه چاپ می کند. یک روز اینسو قرار می گیرد و یک روز آنسو می ایستد، تعادل را از دست داده و هستی ملت را به موج سپرده است.
» گفتار
محمد مصدق نخست وزیر منتخب مردم ایران بود. او می خواست پروژه نیمه کار مانده مشروطه را کامل کند. ملی شدن نفت و برگرداندن شاه بر جای تعیین شده در قانون و قطع دست خارجی ها از اقتصاد و سیاست در ایران ادامه فرآیند مشروطه بود. مشروطه اگر کامل می شد و بر بار می نشست،اکنون روزگار دیگر داشتیم. اما نشد و همه چیز از هم پاشید و چیز دیگری رقم خورد.
خواستی که موجب استضعاف میشود به هیچ وجه، ولو به صورت استعاری، به خود فرد مستضعف ارتباط پیدا نمیکند، زیرا قرآن کسانی را که بر اثر اهمالشان دچار ضعف میشوند مستحق تعبیر مستضعف نمیداند. «قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا او لم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها؟»، گفتند ما به ضعف کشانده شدگان در زمین بودیم. فرشتگان گفتند آیا زمین خدا فراخ نبود که در آن کوچ کنید؟
آقای وزیر ابتدا بِه ساکن در شرایط غیر قابل پیش بینی کشور ما به هیچ چیز کمتر از ان یک میلیون نَفَر و تمام کشور هم رضایت نمیدهند وگرنه میشد پایلوت این پروژه را در یک شهر کوچک یا یک محله به مرحله اجرا درآورد.
“کرونا” و سخنی با مرکزیت امور مساجد
این حساسیت وقتی به اوج خود میرسد که امثال ما که در کسوت روحانیت هستیم ؛ خدای نخواسته، ملاکات شرعیه و عقلائیه ای که در حفظ امنیت سلامت جامعه داریم را ، مورد بی مهری قرار دهیم. چرا که مردم بسیار به سلامت خود حساس اند و سیاست گذاری ها و اقدامات در حوزه سلامت را دقیق رصد میکنند.
متأسفانه ترس دستاندرکاران از شفافیت نه تنها کم نشده است که هر روز بیشتر نیز میشود و حتی دادههایی را که در گذشته منتشر میشد اکنون منتشر نمیکنند و از دسترس مردم دور میدارند. این ترس از واقعیت، دیر یا زود درک مسئولین از جامعه را غیرواقعیتر از پیش خواهد کرد. با وجود این از همین دادههای موجود میتوان یافتههایی را آموخت. در این یادداشت فقط به یک مورد آن اشاره خواهم کرد.
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
بزرگترین و هولناکترین شبیخونی که به ملت می زنند این نابخردانند نه آن ویروس و تا این نوع تفکر پابرجاست و آتش به اختیار عمل می کند و با آن با جدیت برخورد نشود با مشکلات فراوان روبرو خواهیم بود، بوسیدن ضریح یعنی شرک و آنکه نمی فهمد و یا نمی خواهد بفهمد چه بخواهد و چه نخواهد و چه تصور کند که عبادت می کند و ارادت می ورزد بی تعارف دارد شیطان و بت می پرستد و مشرک است، شرکی که از پرستیدن لات و هبل و عزی هم خطرناکتر است، ابراهیمی می خواهند تبر به دست، پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را می خواهد تا در کعبه مشرکان را بگشاید و علی را بر فراز کرده تا یک به یک بتها را در هم شکند
حقوق دریافتی این پزشکان علیرغم کار سنگین بالینی نهتنها بههیچوجه اجرتالمثل کاری که میکنند نیست بلکه برای حداقلهای زندگی در شهرهای بزرگ هم کفایت نمیکند تا حدی که گاه تصور میکنی با اعلامیه جهانی حقوق بشر هم مغایرت دارد!
آنچه گفتنی است اینکه “دروغگویی شعاری” اکنون به “دروغگویی ساختاری” و به قیمت جان مردم ارتقا یافته است و عملکرد دولت و فرادولت واقعا آستانه تحمل مردم را به پایین ترین حد ممکن رسانده است.
سیاستهای غلط و نابودی زیرساختهای اجتماعی مدیریت بحرانهای ملی
در سال ها و به ویژه ماه های اخیر، این اعتماد اجتماعی، در جامعه ایران، بالاترین آسیب ممکن را دیده است و هر چه صاحبنظران مسائل اجتماعی و به ویژه جامعه شناسان به شدت آسیب زایی این تهدید ملی، هشدار دادند، هیچ تلاشی در جهت ترمیم اعتماد اجتماعی از سوی صاحبان امر صورت نپذیرفت.
ساختار چیست؟ اصلاح ساختار کدام است؟/ ۲
هر نظامی یا هر تمدنی، اگر که دستگاه عیبیاب را درون خود زنده نگه دارد، به زوال نمیانجامد. اگر نتواند این دستگاه عیبیاب را داشته باشد، عیبها و راهحل را پیدا نمیکند. آمریکا توانسته دائماً این عیبیابی را داشته باشد. همینطور خیلی از قدرتهای دیگر جهانی. عیب را پیدا کردند، هزینههای زیادی دادند، راه اشتباه را به عقب برگشتند راه دیگری انتخاب کردند. اگر این نباشد یعنی به تصلب میرسید. جایی که دیگر میبینید این نظام خودش خود را نمیتواند اصلاح کند.
ساختار چیست؟ اصلاح ساختار کدام است؟/ ۱
پس از اعتراضات آبان هم مکرر گفته میشود، مشکل بحران ساختاری است. راهحلها هم معطوف به این پیشفرض است یعنی اینکه راهحل بحران ساختار، اصلاح ساختار است. مثلاً در حوزه اقتصاد یا در حوزه کل ساختار موجود گفته میشود اقتصاد دچار بحران ساختاری است.
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
بنای پراکندنِ گرد یاس و ناامیدی در فضای پر التهاب کنونی را ندارم. باید خود را نبازیم و دل قوی داریم و با بکار بستنِ دستورات پیشگیرانه پزشکان و به حداقل رساندن حضور خود در محافل عمومی، دست به دست هم دهیم و از شیوع ویروسِ مهلک کرونا جلوگیری کنیم.
نمیدانم روانشناسان و روانپزشکان چه برآوردی از این وضعیت دارند، اما شواهد زندگی روزمره نشانههای خوبی از وضعیت ما ارائه نمیکند. جامعه از سنگ نیست و تحت این فشارها فرسوده میشود. دو قطبی «انفعال و نفرت تا خشونت» محتملترین خروجی این وضعیت است که هر دو قطب آن مضرّ و خطرناک است. گویی آدمیان در تعلیق و بلاتکلیفی تا عصبی و تنشآمیز بودن گیر افتادهاند.
نقد و نگاهی به بیانیه دانشجویان متحد
تاکید بر افول بنیادین نهادهای جمهوریت در کشور و موازیسازیهای مداوم طی ۴۰ سال گذشته، نکته مثبت دیگری است که بر خلاف گفتمان تقلیلگرای اصلاحات، راه حل مشکلات امروز را جایی عمیقتر از تغییر و تحول در کارگزاران سیاسی جستجو میکند. همچنین، اشاره به ضرورت فعالسازی نیروهای اجتماعی، به نظرم رویکرد درستی به ابزارهای ضروری در مسیر اصلاح وضعیت است.
کرونا هر یک از ما را به زیر کشیده است. در بارگاه کرونا، بیشتر محتمل است ناقل بیماری و آلودگی باشیم تا حامل پیام نجات بخش برای بشریت. بیشتر باید بابت میزان تلفات و افراد مبتلا، خود را پاسخگوی بشریت بدانیم تا خورشیدی که همه باید به آن خیره بمانند. مبارزه با کرونا هم مثل جبهههای جنگ است اما در این میدان، تنها روان و جان و دانش و رفتاری پیش میرود که نگاهی جهانشمول داشته باشد. پر باشد از دوستی آدمیان با هر وضعیت و جایگاهی.
اول دست مجلس را بستند و بعد شروع کردند به تحقیر مجلس و تلقین کردند که این مجلس ناتوان است. این یک دروغ بزرگ است. دروغ دیگرشان این بوده که میگویند این مجلس، مجلس اصلاحطلبان است در حالی که این مجلس، مجلس اصولگرایان است و اکثریت اصولگرا دارد. اساساً با روش شورای نگهبان هیچوقت این اتفاق در جمهوری اسلامی نمیافتد که یک مجلس با اکثریت اصلاحطلب روی کار بیاید.
دانشجویان متحد را متحدتر کردید!
اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر، بزرگارتشداران با عبور از دکترمصدق و رویّههای حزبی و پارلمانی، به سرکوب علنی مخالفان خود روی آورد و نطفهی انقلاب ۵۷ را تولیدکرد. شاه با تأسیس ساواک، تفتیش و سرکوب را وسعت داد و بسیج نیروهای وفادار حکومتی به درون دانشگاهها، ادارات، کارخانجات، مدارس و…را بهاجرا گذاشت.
نمیشود یکشبه سران مملکت تصمیم بگیرند سفره مردم را کوچک کنند و قیمت بنزین را بالا ببرند، و بعد که صدای اعتراض بهحقِ مردمِ فرودست و حاشیهنشینانِ قدرت و ثروت بلند شد، سرکوبشان کنند و بعد از دو ماه حتی عدد قربانیان را پنهان سازند؛ نمیشود فجایع دردناکی مثل اسقاط هواپیما و کشتهشدن تشییعکنندگان کرمانی پیش آید اما هیچ توضیح شفاف و قانعکنندهای به افکار عمومی داده نشود و حتی یک مقام مسئول استعفا ندهد و عزل نشود و همهچیز لاپوشانی شود؛
هفت نکته مرتبط با تحریم انتخابات و عملکرد بعدی تحریم کنندگان
نتیجه انتخابات در راستای خواست رهبر،سپاه و دیگر افراد و ارگان های همسو با آنها بود اما نباید به اشتباه تصور شود که این نتیجه به دلیل تحریم و عدم مشارکت مردم بود و اگر میزان مشارکت بالا میرفت نتیجه دیگری رقم میخورد. حتی در صورت نبود نارضایتی گسترده، مهندسی انتخابات از سوی شورای نگهبان با رد صلاحیت چهره های شناخته شده و تاثیرگذار جریان اصلاحات، نتیجه این انتخابات را از پیش مشخص ساخته بود.