تا زمانی که یک ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجود نداشته باشد که جامعه از آن حمایت و در فرآیند آن مشارکت کند، تغییری حاصل نمیشود و اصولاً نیاز و اراده تغییر در بین مردم ایجاد نمیشود. در همین راستا، «آزادی» به مثابه یک الگوی مدیریتی و فراتر از مطالبات صرف سیاسی، پشتوانه زیست اخلاقی، عدالت اجتماعی و ارتقای فرهنگی است و برای مردم و جوانان ایرانی، از نان شب واجبتر است.
» گفتار
اقتصاد ایران با چشم اندازهای نگران کننده روبه رو است از همین روی مسولیت فعالان حیطه اندیشه به این اعتبار افزایش مییابد تا کمک کنند نظام تصمیمگیری مسائل حیاتی و سرنوشتساز کشور را درست تشخیص بدهند و در برابر فرصتطلبیها مقاومت کند. تصور بنده این است که در مسیر کنونی اقتصاد ایران به یک سلسله شفافسازیهای مفهومی و مضمونی نیاز دارد و باید در مورد آنها جدیتر صحبت کنیم. در حال حاضر یکی از موضوعاتی که برای ترساندن مردم و یا مسئولان استفاده میشود، پدیده جهش یافته و خطرناکی به نام نقدینگی است و در کنار آن پیشنهادهایی برای امکان هدایت این نقدینگی مطرح میشود.
حالا که سردار قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی شده، تقریباً قطعی است که پروندههای فساد اقتصادی علیه شخص او و خانوادهاش و حتی شاید دوستان و نزدیکانش پیگیری نخواهد شد. هرچند، در پانزده سال گذشته هم پروندههای فساد علیه او هرگز پیگیری نشد و هیچگاه به دادگاه فراخوانده نشد.
تغییر شیوه نخبهکشی در جمهوری اسلامی
دستگیری امیرحسین مرادی و علی یونسی، دو نخبه علمی جوان، از آخرین مصداقهای این سیاست نخبهکشی در ایران است. مطابق معمول، کسی بهدرستی نمیداند چه چیزی بهطور مشخص در پرونده این دو جوان وجود دارد و دستگاههای امنیتی چه خوابی برای آنها دیدهاند.
آنها که باید با قانون، مقابل این همه حماقت و بلاهت بایستند خود همراه و همدل این جنایتها میشوند، آموزشی که نیست ما را انسانگونه آگاه سازد، پس باید خودمان بفهمم و یاد بگیریم، که اجازه دخالت در زندگی مادر و خواهر و زنان زندگیمان را نداریم! حقی در مورد تصمیمگیری برای سبک زندگی آنها نداریم!
آیا خرمشهر و بستان و هویزه، اهواز و آبادان و دزفول مقاوم، سیستان و بلوچستان مظلوم، کردستان و استانهای محروم و زیبای ایرانمان میشود رنج عقب ماندگی را نبینند. روستاها آباد خواهند شد؟
روایت محرکهای “قانونی” قتل ناموسی
واقعیت آن است که اگر پدر رومینا اشرفی، مردی که با دخترش فرار کرده بود را کشته بود، ممکن بود “قصاص” شود (مجازاتی غیرقابل قبول اما جاری در سیستم قضایی ایران)، اما همین پدر با کشتن دختر ۱۳ ساله خود، در معرض خطر مشابهی قرار ندارد. حداکثر آن است که اگر دادگاه تشخیص دهد اقدام پدر موجب “اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران ” شده، او را به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم میکند. مجازاتی که البته میزان حداکثری آن، در پروندههای مشابه به ندرت اِعمال شده.
انشعابها و ائتلافهای جدید ممکن و محتمل است اما به تنهایی کافی نیست. آنچه که اهمیت دارد آن چنان تحولی در گفتمان و استراتژی نیروهای مذکور است که شایستگی و امکان نمایندگی نیروهای اجتماعی بدون نماینده را پیدا کنند. در غیر این صورت آن انشعابها و ائتلافها در محدوده جنگ قدرت جناحها و فراکسیونهای درونسیستمی باقی خواهد ماند و توان نمایندگی و بسیج نیروهای اجتماعی زیستجهان ایرانی را پیدا نخواهند کرد.
نابرابریها، تهدید فروپاشی ملّت
نابرابری زننده و پایدار، بدون چشماندازی از بهبود و درک ارادهای برای کاستن از آن، نفی «اراده برای زندگی مشترک» است. آنکه نان ندارد چه چیز مشترکی با صاحبان زندگیهای سوپرلوکس دارد؟ آنکه از برابری در مقابل قانون بهرهای ندارد با صاحبان قلعههای حصین مصونیت از عقوبت چه زندگی مشترکی دارد؟ و آنکه تحقیر میشود با تحقیرکننده (هر قویت شخصی یا جمعی که باشد) چه نسبتی برقرار میکند؟
به سختی میتوان میزان عقبماندگی کشورها را با متر و معیار روشنی اندازهگیری کرد. یعنی نمیتوانیم دقیقاً بگوییم ایران در سال ۱۳۰۰ چقدر عقبمانده بود. مفهوم عقبماندگی تابع عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگیِ چنان متکثری است که نمیتوان به سادگی آن را تعریف کرد.
دستهای آلوده و وجدانهای خوابآلود
باید مکرر گفت که پس از دی ۹۶ و آبان ۹۸، خرداد تنها دو جنبه دارد: بزرگداشت عظمت جنبش ۸۸ در مقابل اختناق و سرکوب، و تأسف بر راه به بنبست رسیده اصلاحات حکومتی با مدعیانی اهل لاف و گزاف. میگویند برای جهش به پیش باید بیشتر به عقب گام برداشت. بازخوانی این رویدادها نیز جز از برای گذار به آینده فاقد هرگونه ارزش و اعتباری شده است.
ناشر قصد ندارد این ابلاغیه را هم همچون ابلاغیهی پیشین جدی بگیرد و عمل کند – و طبیعتاً ۴۵ روز بعد از صدور ابلاغیه، درخواست مجوز کتاب در سامانه به حالت تعلیق درخواهد آمد – زیرا این سانسور کتب مقدس را هم از جنس اعمال خودسرانهی افراطیونی میداند که بهتازگی با حمله به مکان مقدس کلیمیان ایران – آرامگاه استر و مردخای در همدان – باعث رنجش هموطنان کلیمی و آبروریزی برای دولت و ملت ایران شدهاند.
پیشتر وسط سرکوب معترضان در خرمشهر، نماینده مجلسِ این شهر به جای اینکه کنار معترضان بیپناه بایستد گفت «تعدادی اراذل و اوباش، شعارهای ساختارشکن سردادند»! همان مردمی که روزگاری پای خرمشهر ایستادند وقتی که سراغ آب و نانشان را گرفتند شدند «اراذل و اوباش».
کیهان: اعلام عید فطر از شئونات رهبری است و نه هیچ مرجع دیگر
در زمان آیت الله خمینی، سیاست وی پرهیز از اختلاف با سایر مراجع ایران بر سر پایان ماه رمضان بود. مرتضی مقتدایی، مدیر سابق حوزه های علمیه سراسر کشور، در مصاحبه ای در مرداد ۹۱ می گوید: “امام می دیدند که اگر به عنوان رهبر نظام بخواهند ابراز نظر کنند تنشی بین رهبری و سایرین ایجاد می شود و لذا ابراز نظر نمی کردند و در آن زمان که توجه ها بیشتر به آیت الله گلپایگانی بود… گاهی احاله می دادند به ایشان که در مورد رؤیت هلال از وی سؤال شود؛ اما این ارجاع منحصر به آیت الله گلپایگانی نبود.”
در کتابها و بیانات فقهی خود فقها نوشتهاند و گفتهاند که شأن فقیه ورود در موضوع حُکم نیست. تشخیص موضوع بر عهده مکلف است. اما وقتی نوبت رویت هلال که میرسد اولاً آنان شأنفراموشکرده در نهایتِ امکان به «موضوع» ورود میکنند و با اعلام اثبات یا عدم اثبات رویت، ناگفته مخاطبین را به تقلید در امری تقلیدنابردار فرامیخوانند. ثانیاً با ورودی متشتت، فردی و ناهماهنگ که به کلی از مناسبات و شرایط معمول در زندگی این جهانی و این زمانی غافل است، اسباب سردرگمی جامعه دینداران را فراهم میسازند.
پول نمیتواند سلامتی را تضمین کند؛ کاوشی در فرصتهای هنجارین ناشی از فراگیریِ کووید-۱۹
ظهور تکنولوژی مدرن، اگرچه پیامدهای ارزشمندی را در حوزه رفاه و افزایش سطح ایمنی و سلامت اجتماعی به همراه داشت، به واسطه خشونتی که بر طبیعت اعمال میکرد، خود به «قفس آهنین» جدیدی مبدل شد که با ممانعت از مداخله ارزشها و بنیادهای اخلاق انسانی و اجتماعی در پیشرفت، به پیامدهای تراژیکی مانند ظهور استعمار و استعمارگری در میان انسانها، انقراض بسیاری از حیوانات در طبیعت، افزایش بیرویه سطح تلفات در مشاجرات و جنگها، آسیب رساندن به منابع زیستمحیطی و گرمشدن زمین و ایجاد حفره در لایه ازن و بسیاری نمونههای دیگر از آسیبهای زندگی بشری نیز منجر شد.
همه در این بیمسئولیتی و بیعدالتی شریکیم! حتی من، حتی تو، دوست عزیز!
شما حکمرانان جای این مردم! اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالی و انقلابی و همه و همه… پا روی حیاتیترین عنصر حیاتتان بگذارند،چقدر صبر میکنید؟! تا کی از طریق نماینده مجلس و شورای شهر و فرماندار پیگیری میکنید؟! اصلا بیآبی و محیطزیست آلوده میدانید یعنی چه!؟
فراموش نکنیم که پاسخ مردم در مورد اصل این پرسش بر خلاف پیش از انقلاب، حتی در شیوه پرسشگری حضوری نیز تا حدی محافظهکارانه است. ولی اهمیت در ارقام مطلق این چهار نظرسنجی نیست بلکه روند کاهشی ان مهمتر است. طی فقط ۵ سال اخیر از ۵۵ درصد به حداکثر ۳۵(با حداکثر احتیاط بسوی بالا) رسیده است. و این از رقم سال ۵۳ به مراتب کمتر است و مطلقا قابل مقایسه با سالهای ۵۷ تا ۶۱ نیست.
دوران کرونا (۷)؛ کرونا، دوای ظهور اختلاف طبقاتی و شکاف آموزش در جهان و ایران
در کشور ما پس از پایان جنگ، از سال ۱۳۶۸، این سیاستها پذیرفته شد و خود را در خصوصیسازی آموزش(آموزشوپرورش و آموزش عالی)، خصوصیسازی اقتصاد که عملاً خصولتی شد، باز شدن گمرک برای واردات کالاهای قاچاق، استقراض از منابع خارجی، توسعه صنایع انرژیبر در چارچوب تقسیم کار جهانی، تهاجم به محیطزیست و … نشان داد. این سیاستهای اقتصادی با تغییرات جزئی در دولتهای بعدی، ادامه یافت
رنج مادر جهان آراها، رنج ایران است
مادر جهان آراها هم نمادی از ایران بود. رمز توسعه یک کشور در حل کردن هر چه بیشتر تضادهاست، جایی که بین محمد و حسن صلح برقرار کند. ” محمد نبودی ببینی ” هم یک آهنگ جاودانه است. به رخداد آزادسازی خرمشهر محدود نمیشود به “هر آنچه باید میبودیم و نشدیم ” ارتباط دارد. در جنبش سبز این آهنگ نمونه بود. هر جا فساد، فقر و تبعیض باشد، همبستگی نباشد، فرقه گرایی حاکم باشد، زندانها برقرار باشند، آقازادگی سنت باشد ” محمد نبودی ببینی ” به میدان می آید.