یکی از بحرانهای اساسی جریان اصلاح طلبی بحران حجیت برای اقناع افکار عمومی با توجه به شرایط و پروبلماتیک دوران اخیر است؛ تاکید بر روشهای عقلی و خرد جمعی با روش اقناعی می تواند اقدامی در جهت زدودن بحران معرفتی و اقناع سیاست گذاران و افکار عمومی محسوب گردد.
» گفتار
بخشی از حاکمیت اساسا با آزادی بیان مشکل داشت، نه با برخی تندرویها
اگر واقعا مخالفتی با آزادی مطبوعات وجود نداشت و مشکل فقط برخی تندرویها در مقالات یا مواضع مطبوعات بود، این مشکل با ابتکاراتی نظیر آنچه در حال انجام بود، قابلتعدیل بود. اما چنانکه گفتم، به نظر من مشکل این بود که بخشی از حاکمیت اساسا با آزادی بیان مشکل داشت، نه با برخی تندرویها.
مگر می شود جامعه ای و مردمان اَش تا این حد و اندازه دچار بی حسّی و بی تفاوتی شده باشند؟ ممکن است خوانندگان عزیز بگویند که نباید این موضوع را به همه جامعه و شهروندان اَش تعمیم داد که در پاسخ باید بگویم که بله درست است. بحث بر این نیست که همۀ افراد جامعه دچار چنین بی حسّی ای شده اند اما تمام سخن در این است که کسر قابل توجهی از افراد جامعه چنین شده اند و به نظر می رسد که چنین بی حسّی ای بس خطرناک باشد.
قرنهاست اندیشهٔ تازهای نداریم
آنچه یک «فکر» را در تاریخ اندیشهٔ بشری اعتبار میدهد موضوع فکر نیست بلکه قاب و قالبی است که اندیشه در ذهن ما به خود میگیرد و نوعی روشنایی و افقی از دید در برابر چشم ما و دیگران میگشاید. اندیشهٔ راستین اندیشهای است که وقتی عرضه شود بخشی از مخاطبان خود را دگرگون کند و در برابر چشم ایشان دریچهای تازه بگشاید.
سبزیان را انتظار بیش از این بود
سبزیان طیف گسترده ای را شامل می شدند. روایت مهندس سحابی این بود که این گستردگی بدون رهبری واحد، مشکلات خود را دارد و انجام کارهای گریز از مرکز را زیاد می کند که رهبران آن توان جمع کردن ش را ندارند. سحابی راه حلی برای آن ارائه نمی داد اما افراد موثر را به توجه و همراهی مشورت با رهبران می خواند.
عدالت حلقه مفقوده در سپهر سیاسی
خاورمیانه. خاورمیانه را میتوان به دوچیز ساده کرد، نفت و سنت. دوعنصری که چنان بهم تنیده اند که گویی مگر با اتمام کامل یکی (نفت) از هم جدا نخواهند شد! رابطه ای مسموم که فرزندی ناخلف بنام شکاف طبقاتی پس انداخته است. موجودی کج و معوج که در یک دست (کارگزاران و حلقه نزدیک به آنها) سعادت و رستگاری را نگه داشته و در دست دیگرش (فرودستان) فقر را.
علّت لجام گسیختگی و بیقراریِ نسلِ حاضر
این عدّه از جوانان به همه چیز و همه کس بیاعتنا و بیاعتقاد هستند. چه، میبینند که زعمای قوم و سیاستمدارانشان دروغ میگویند، حرفها توخالی و پوک شده است، مفهومِ عدالت و آزادی و حقوقِ انسانی دگرگون گردیده، و در عالمِ عمل درست عکسِ آن است، که در حرف بیان میشود.
تراژدی «قتلهای ناموسی» و شکاف فرهنگی آسیبشناسانه در ایران
دادههای عینی سالهای اخیر نشان میدهند ساختار خانواده پدرسالارانه در وجه دموگرافیک و جامعهشناسانه آن به پدیدهای حاشیهای تبدیل شده، اما ذهنیت مردانهٔ این شکل از روابط سنتی در میان بخشهایی از جامعه بازتولید میشود. همزمان جامعه و نهادهای مدنی نمیتوانند پیرامون این شکافها و ناسازههای فرهنگی آزادانه و به گونهای سنجشگرانه به بحث و دیالوگ بپردازند.
امر سیاسی در اسارت کرامات؛ چرا سیستانی از بهاءالدینی نام برد؟
سیدرضا بهاءالدینی از علمای اخلاقی متأخر است که گر چه مشی عرفانی داشته اما به مانند سایرین که از آنها نام رفت به عارفی دارای کرامات و بروز خرق عادت مشهور نیست و میتوان گفت کرامت او حقیقتاً زیست ساده و اخلاقیاش بود. با این وصف چرا آیت الله سیستانی در دیالوگی که با مسیح مهاجری دارد؛ آن زمان که پای بسط خرافات در ایران به میان میآید از وی نام میبرد؟
آن روز، روز اراده های سرکوب شده بود. اهمیتش در این بود که تا آن روز این سیستم بود که برای ما تعیین میکرد “کِی” و “کجا” حق جمع شدن دارید ولی آن روز ما بودیم که “کی و کجای” اجتماع مان را به رغم هشدارهای صدا و سیمای جادویی تعیین کردیم.” ما” خیابان را به رغم میل سیستم فتح کردیم و رهبران جنبش سبز همراهی کردند تا ” خیابان هراسی ” پایان یابد.
درسهایی از جنبش ضد تبعیض آمریکا
امروز پانزدهمین روز تظاهرات اعتراضی سراسری آمریکائیان علیه نژادپرستی است. حالا می توان گفت که جهان شاهد یکی از مهمترین حوادث تاریخی دوران معاصر است. جنبشی گسترده و ژرف علیه هرگونه تبعیض و نژادپرستی، همراه با پیام های عدالت خواهانه که می رود تا مهر خود را بر تاریخ تحولات اجتماعی بکوبد و به دستاوردهای نوینی در عرصه حقوق شهروندی و محدود کردن دامنه حضور و نفوذ نژادپرستی در آمریکا نایل شود.
یازده سال پیش، در چنین روزی، میلیونها نفر از مردم ایران، غالبا در شهر تهران به خیابان آمدند. خواستهی آنان بازپسگیری رأیشان بود. اما هیچ نهاد و قانونی این خواسته را نمایندگی نمیکرد و هاضمهی فهم و نهادینه کردن آنرا نداشت. اعتراضها جنبشی را شکل داد و خیابان، پناهگاه مردم و اعتراضهای بیسرپناه شد.
نرگس محمدی: به زنجان تبعید شدم تا بیشتر زجر بکشم
سال ٩١در این بند بیش از ١۵نفر محکوم به اعدام داشتیم ولی متاسفانه هنوز هم علی رغم اعدام از جرایم قاچاق مواد مخدر برداشته شده اما بار هم در این بند با جرایم قتل و زنا،زنان حکم اعدام داریم .نرگس میگفت من از این آمار هولناک اعدام در شهرستان کوچکی مثل زنجان در تعجب و وحشتم
یک سر به چمهر بزنید! روستایی در لرستان. مردمانی که قبل از سیل بالاترین همبستگی اجتماعی را داشته اند امروز به یک شکاف اجتماعی گسترده دچار شده اند. آنان که دیروز زیر تیغ آفتاب مهربانانه گندم درو می کردند امروز زیر سایه ی ابر نامهربانی کینه به سینه می ریزند و برای هم دندان می سایند!
خیلی ها انتظار مقاومت موسوی و کروبی را نداشتند. خیلی ها میگفتند آنها در نهایت تسلیم میشوند و حرکات نمایشی دارند. اما محصوران از همان خیلی ها پیش افتادند. در حالی که خیلِ عظیمی از آن خیلی ها خسته شدند، بریدند سکوت کردند حاشیه رفتند اما پیرمردها محکم تر از هر روزشان ایستادند.
امنیت گورستانی جواب نمیدهد/ اتفاقات کرمانشاه و خوزستان ظرفیت جورج فلوید شدن دارد
این وضعیت محصول یک نگاه غیرهمدلانه مدیران نسبت به دیگران و مردم است. مدیران موجود گمان میکنند که به هر قیمتی باید مردم از آنان تبعیت کنند و به آنچه به آنان داده میشود، رضایت دهند. هر اقدامی فراتر از این میتواند مخل امنیت تلقی شود. این نگاه به امنیت، یکی از ضدامنیتیترین دیدگاههاست.
عموما رؤسای جمهور با ازدستدادن اکثریت هم حزبیهای خود در کنگره -تقریبا بهدرستی- تصور میکنند از توان مانور کمتری برای پیشبرد سیاستهای اقتصادی و داخلی سود میبرند، چراکه قانون اساسی آمریکا در مسائلی همچون تعیین بودجه و اصلاحات اقتصادی در امورات داخلی قدرت مناسبی برای کنگره پیشبینی کرده، اما هم سنت تاریخی و هم قانون اساسی ایالات متحده اختیارات قابلملاحظهای در سیاست خارجی به رئیسجمهور اعطا کرده است.
از اکبر طبری تا امیرعباس هویدا!؟
طبق اظهارات آقای ناطق نوری بعد از آن همه تحقیقات مفصل که در باره زندگی هویدا بهعمل آمد مشخص شد که به بیت المال خیانت نکرده است، اما در مقابل سوگلی صادق لاریجانی در۱۲ سال معاونت قوه قضاییه این همه رشوه گرفته و فضاحت هایی بزرگ به بار آورده است!
جان بهلب رسیده را باید با جان فریاد بزنیم؟/ به مرگی جان میسپاریم که از آن ما نیست…
وضعیت انسان در ایران چیزی فراتر از فاجعه است. سالها از سعدی برایمان خواندند و گفتند «تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی» گویی در این خاک و در بین حاکمان و مردمان راه و رسم زندگی خلاف راه و رسم آدمی است. نمیخواهند و نمیخواهیم که به داد خودمان برسیم، نمیبینیم که از دلهای سوزان و تنهای رنجور خون میبارد. برای مظلومیت حسین در کربلا سینه میزنیم و اشک میریزیم، همین کنار گوشمان انسانی که آب را خودمان به رویش بستهایم و جان میسپارد را نمیبینیم.
در خوانش مذهبی هدی صابر آنچه محور بود و حی و حاضر بود ” انسان” بود. خشن شدن خوانش های مذهبی به خاطر فقدان ” انسان ” است. مسیر رسیدن به خدا در نظر صابر تلاش همه جانبه برای کاهش مرارت های انسانی بود. صابر خدا را در نگریستن مستقیم و بی واسطه ها در پدیده ها می یافت.