» گفتار
آقای لاریجانی! فیلم شخص شما هم موجود است
آقای لاریجانی آیا شعارهای مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی که در مجلس درست در مقابل چشمان شما سر داده شد را به یاد دارید؟ ناسزاها به کسی که کوچکترین امکان دفاع از خود را نداشت؟ حرکات و سخنانی علیه نخست وزیر صادق هشت سال جنگ که اگر موهن تر از ضبط پنهانی دیدار برادر رئیس مجلس با سعید مرتضوی نباشد، کمتر نیست. آن شعارها علیه چه کسانی بود؟ چرا آنروز و همه این سالها مقابل آن بی اخلاقی ها ساکت ماندید بلکه همراهی کردید؟ بله آقای لاریجانی، فتنه گران واقعی پر بیراه به شما نگفته اند که از ساکتین فتنه هستید. چرا در آن فتنه ای که اخلاق و قانون و شرع زیر پا له شد، به فکر صندلی خود ماندید؟ فکر می کردید که آن بی اخلاقی ها تنها قرار است دامن دیگران را بگیرد؟ دیدید که دنیا دار مکافات است، بزرگ تر از شما هم این را خواهد چشید.
تورم؛ مالیات پنهان و ظالمانه
« تورم » زدایی از اقتصاد ایران باید یکی از اصلیترین اهداف اصلاحات اقتصادی باشد، و البته این نیاز به اصلاحاتی بنیادین در شیوه حکمرانی دارد. همانگونه که بارها یادآور شدهام مشکل امروز ایران درهمه وجوه، به ویژه درعرصه سیاست و اقتصاد، مسئله ” حکمرانی خوب ” است، و تا این مشکل حل نشود انتظار بهبود اوضاع داشتن سرابی بیش نیست. جنبش سبز هم هدفی جز این ندارد و باید امیدوار بود که این خواسته بصورت مطالبهای ملی درآید و راه تحقق خود را با کمترین هزینه بپیماید.
ما را هم دستگیر کنید چون مثل آنها فکر می کنیم
بازداشتهای روزنامه نگاران با بهانههای پیشپا افتاده و تکراری از قبیل همکاری آنها با رسانه ها و سرویسهای امنیتی دشمنان دیگر حنایی نیست که رنگ و روی قبل را داشته باشد. این کار و عدم ارائه مدرکهای مستند و قابل قبول، برخلاف قانون اساسی و قانون مطبوعات کشور است. مردم نیاز به یک جواب و دلیل منطقی و روشن دارند. وجود سوالهای بیجواب در جامعه موجب افزایش نارضایتی مردم از نظام میشود.
مذاکره با امریکا به مثابه فرصت
مذاکرات رسمی میتواند به شفاف شدن فضای ذهنی مردم نیز کمک زیادی کند. مذاکرات رسمی میتواند ذهن مردم ایران و جامعه جهانی را شفاف کند.
کارگران، اصلیترین بازندگان تورم لجامگسیخته
افزایش قیمت کالاهای تولید داخل با وجود ثابت ماندن دستمزد کارگرانی که این کالاها را تولید میکنند، نیروی کار را به اولین قربانیان سیاستهای غلط اقتصادی دولت مبدل کرده است. بخش تولید نیز بسیار متضرر شده و دهها واحد تولیدی در چند وقت اخیر تعطیل شدهاند که این وضعیت محصول سیاستهای غلط اقتصادی دولت است.
برای احمد آقای مطبوعات / قلم مات زده
فریدون عموزاده خلیلی باید ۱۵-۱۴ پلهای میشد یا لااقل ۱۲-۱۰ تا. چند تایش مهم نبود. پلهها هرچند تا که بودند میتوانستند به نفس نفسات بیندازند. خب قابل پیشبینی هم بود. هیکلت سنگین بود و این را ما میدیدیم و میدانستیم؛ و همین سنگینی میتوانست قلبت را فشار بدهد که ما این را دیگر نمیدیدیم و نمیدانستیم. […]
ادب مرد و دولت او
زیستن در دنیای تو در توی سیاست، فرهنگ و دانش سخت است و جانکاه مگر آنکه لطف خداوند سینهها را گشادهتر کند و دیدهها را بازتر. به گمانم دکتر حبیبی توانست از این لطف خداوند به مدد سرمایه بزرگی که از ایمان و ادب داشت، برخوردار شود. درباره اندیشه و کار او میتوان از زوایای گوناگون نوشت اما از این «ادب» او به آسانی نمیشود گذشت. شاید مناسب باشد که در سوگ او هم از زبان شیرین و قلم دلنشین دوست دیریناش «گلآقا» در اینباره برای او مرثیهای بسازیم آنجا که کاریکاتور دکتر حبیبی به این سرمشق او مزین است که «ادبِ مرد به زِ دولت اوست» و چه کسی است که مشقهای نانوشته این ایام را باز نخوانده باشد که «ادبِ مرد به زِ دولت اوست».
حسن حبیبی؛ وفادار به آرمان های انقلاب
شاید برخی از افراد، اعتدال، نرم خویی و میانه روی دکتر حبیبی را در عرصه اجرایی و سیاسی مورد نقد قرار می دادند، ولی همان ها هم می دانستند که برای مهار طوفان ها و تندبادها، تعدیل افراط گری ها و تنظیم روابط و برقراری تفاهم، وجود شخصیت های استواری مانند او به عنوان مرجع و تکیه گاه تا چه حد با ارزش و حیاتی است. سالیان سال چهره خندان دکتر حبیبی سوژه اصلی روی جلد مجله گل آقا برای هر گونه انتقادی از عملکرد دولت بود و ایشان هرگز واکنشی دلیل بر رنجش از خود بروز نداد.
دکتر حسن حبیبی امروز دیگر در میان ما نیست. اما آیا ما توانستیم از پس معرفی و حفظ سرمایه هایی این چنین برآییم که شناخت آنها برای جوانان و نسل های آینده مایه امید و افتخار و برای مردم مایه اعتماد است؟
احمد آل قلم
اصلاحطلب بود اما همزیستی اصولگرایان را میطلبید. این مشکل جریانهای سیاسی است. به عنوان مثال اصولگرایان نمیخواهند سربه تن ما اصلاحطلبان باشد اما باید گروهها بتوانند همزیستی کنند. رفتار مرحوم بورقانی، مبین این نکته بود. «احمد» واقعا آزاد اندیش بود. روشنفکر بود اما به رغم این ویژگیهای فکری، همیشه کنار مردم بود و این امر با اهمیتی است. خاطرهای از او بگویم؛ زمانی گروههای فشار -که بعدا خودسر نام گرفتند- قرار داشتند تا به روزنامه جامعه حمله کنند. احمد با من تماس گرفت و گفت به دفتر روزنامه نرو! هرکسی رفت کتک حسابی خورد! بعدا آقای بورقانی را دیدم و گفتم از کجا میدانستی که اینها قصد کتک زدن هم دارند؟! گفت: «رفقایم زنگ زدند و گفتند»! گویا این افراد متعلق به محلههای خاصی از تهران بودند و چون احمد با هم مسلکان آنها در آن محلهها ارتباط داشت، این را فهمیده بود. او یک عمر کتاب خواند اما این باعث نشده بود از مردم فاصله بگیرد. روشنفکری بود که در دل مردم زیست.
تراژدی مطبوعات آزاد
« روزنامه هراسی » و « رسانه ترسی» و« دشمن دانستن اصحاب مطبوعات مستقل و آزاد » گویی که در فرهنگ اقتدارگرایان حاکم و آگاهی ستیزان جامعه ما به امری بدیهی ونهادی تبدیل شده است. تعطیلی مطبوعات و یورش شبانه به مراکز روزنامه های اصلاح طلبی چون بها ر،اعتماد، شرق و آرمان و بازداشت ۱۱نفر از زبده ترین روزنامه نگاران و خبرنگاران و طنز نویسان این روزنامه هاو نیز هفته نامه آسمان در تاریخ ۹/۱۱/۹۱ توسط نیروهای امنیتی آنهم بطور همزمان یک فاجعه ملی و ضایعه ای فرهنگی – سیاسی ، است ، درعین حال که حکایتگر عدم استقرار نظام عقلانی – قانونی درتصمیم گیری مدیریت بخشهایی از نظام سیاسی می باشد.
مصر و گزینههای پیشرو
همه این مسایل دست به دست هم میدهد تا چهره مصر از شرایط مسالمتآمیز خارج شود. برای رسیدن آرامش به مصر، باید دولت و مخالفان سازوکاری برای رسیدن به اجماع تعریف کنند. در همین راستا برخی از نیروهای ملی و فراحزبی تلاش میکنند این روند را تقویت کنند و به احتمال زیاد مصر به این سمت پیش خواهد رفت و در آینده با تعدیل بخشهایی از مطالبات و خواستههای دو طرف، مصر به سمت آرامشمیرود.
جشن تولد در سالن ملاقات زندان + شعری از مصطفی بادکوبه ای
پنج بهمن ماه ۹۱ شصت و سومین سالروز تولد شاعر زندانی مصطفی بادکوبه ای بود که خانواده این زندانی سیاسی دوشنبه دوم بهمن ماه در روز ملاقات به همراه کیکی با عدد ۶۳ ( شمع روشن) تولد وی را از پشت کابین شیشه ای گرامی داشته و این کیک را بین خانواده های زندانیان سیاسی تقسیم کردند. امروز در کنج اوین باید بمانی/ تا غیر حق نامی دگر بر لب نرانی”/ این کیک تلخ اما نوید عشق می داد/ بر جان زندانی، امید عشق می داد/ شیرین ترین تلخ تمام عمر من بود/ تجدید پیمان بی نیاز یک سخن بود/ می گفت اگر “امید” باشی “آذر”م من/ در لحظه های تلخ، تنها یاورم من…
دلنوشته ای به بهانه میلاد پیامبر رحمت(ص)
معشوقى که پیامبران سلف همه آرزو مىکردهاند که از امت او باشند و در رکاب او.
معشوقى که ملائک تا ابد مأمور صلوات بر او شدهاند. معشوقى که راه شناختش جز بر خدا و ولى او بسته است. چگونه مخلوقى که از نور او پدید آمده است و نمىفهمد که او از کى، کجا وچگونه بوده است، از او سخن بگوید؟
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنى است
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند؟
سنت نبوی زیست اخلاقی
به هر حال او هم انسان است و حب رسول خدا در دلش وجود دارد. این نگاه انسانی در سراسر سیره پیامبر(ص) موج میزند. متاسفانه جهان اسلام (البته من با نظامهای حاکم سیاسی بر جهان اسلام کاری ندارم) از نظر اخلاقی و پیروی از اخلاقیات پیامبر(ص) در نقطه بسیار پایینی قرار دارد. در واقع جهان اسلام در ضعف اخلاقی به سر میبرد. امروزه متاسفانه دو تفسیر افراطی از اسلام وجود دارد. بزرگترین آفت پس از حمله مغول در جهان اسلام این است که دین به دست کسانی برسد که از آن هیچ چیزی نمیدانند.
بنابراین، معتقدم که باید با نگاه جوهری به سیره پیامبر(ص) بنگریم. میراث اخلاقی پیامبر(ص) آنقدر عظیم و غنی است که میتواند نهتنها دستگیر ما مسلمانان در این بحران اخلاقی باشد که به کار جهانیان نیز بیاید.
برطرف کردن سوءتفاهم
البته در طول ۸ سال دولت اصلاحات به دلیل اینکه تجربه چندانی در اداره کشور وجود نداشت از ظرفیتهای جناح راست کمتر استفاده شد اما در شرایط فعلی دوستان اصولگرای بسیاری هستند که مورد بیمهری واقع شدهاند و میتوان از تجربیات برای اداره بهتر کشور استفاده کرد.اصلاحطلبان در طول چند سال گذشته حوادث سختی را پشت سر گذاشتهاند و همین حالا هم برای فعالیت سیاسی با موانع و مشکلات وحشتناکی روبهرو هستند اما باید از فرصت نقد استفاده کنیم تا در این مقطع زمانی نیز بتوانیم به سلامت راه خود را ادامه دهیم. در صورت عبور از این وضعیت میتوان در زمانی که شرایط عادی شد روی سایر گزینهها و افراد توانمندی که در جبهه اصلاحات حضور دارند بررسی و فکر کرد تا دورههای بعد آنها هم بتوانند خود را به رای مردم بگذارند.آنچه امروز بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد برطرف کردن سوءتفاهمها میان حکومت و اصلاحات است. بخش زیادی از این سوءتفاهمها محصول سعایت بدخواهان است و بخشی هم به دلیل عملکرد افراطیون از هر دو طرف است. اگر گام اول را به درستی و با موفقیت برداریم رسیدن به اجماع و حضور موثر در انتخابات امر پیچیده و سختی نخواهد بود.
انتخابات ۸۸؛ کودتایی علیه انقلاب اسلامی
اگر در اخلاق سیاسی و انتخاباتی خاتمی و شعار«زنده باد مخالف من» مداقه و تامل کافی به عمل آوریم برتری برگزیده تاریخی ملت ایران از نمونه های مذکور را به روشنی خواهیم دید و درهمان حال دید بهتری در باره تنزل و زوالی که گسست کودتایی از دستاوردهای انقلاب اسلامی بر عرصه اخلاق سیاسی حاکم تحمیل کرد به دست خواهیم آورد. به این لحاظ تفاوت بین گفتمانی که مخالفین خود را “خس وخاشاک” و یا “میکرب” می خواند با گفتمانی که صدای مخالفین را سزاوار شنیده شدن می داند و از گفتار مخالف درس “بهترشدن” می آموزد، قبل از اینکه نمایشگر تفاوت بین دموکراسی امریکایی و منطقه ای با دموکراسی ستیزی بومی باشد یک مسئله داخلی است و نشان می دهد که فقط عبور کودتایی از دستاوردهای انقلاب اسلامی و قانون اساسی می توانست صحنه سیاسی کشور را به چنین قعری از جهنم بی اخلاقی بکشاند و چنان لکه ای بر سیمای جمهوری اسلامی در افکار عمومی داخلی و جهانی بنشاند.
تحریف تاریخ چرا؟!
تاریخ انقلاب اسلامی در همه جا نوشته شده است و اگر با تغییر نسلها از خاطرات مردم حذف شود، نباید در مغایرت با آنچه واقعیت داشته، حرفهای تحریفشدهیی وارد اذهان شود. وقتی این رخداد در تریبونهای رسمی روی میدهد، از دیگرانی که نمیخواهند حقایق و واقعیات انقلاب اسلامی به درستی منعکس شود، چه انتظاری دارند؟
امیدوارم این رویه اصلاح شود تا محققین تاریخ از این نارواها انگشت تعجب بر دهان نگیرند و بر تحریفگران ایراد وارد نسازند.
انتخابات اصولگرایان و کدهای پیروزی
پس از انتخابات هفتم ریاست جمهوری که منجر به پیروزی «سید محمد خاتمی» شد، قالب رقابت در این انتخاب به صورت یک رقابت بین جبهه ای میان اصلاح طلبان و اصول گرایان ظهور یافت و شکل گرفت. اگرچه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ رقبای سید محمد خاتمی نه نفر بودند، اما این دو جبهه بصورتی آشکار در انتخابات مجلس شوراهای اسلامی شهر صف بندی روشنی داشتند و ادامه این روند تا انتخابات سال ۸۸ دیده شد.
به یاد شهدای منصورون
این روزها در آستانه دهه مبارکه فجر هستیم. سالگرد پیروزی انقلابی که با خون بهترین انسانها به پیروزی رسید واینک متاسفانه گرفتارنا اهلانی فرصت طلب است که در دوران مبارزه حتی یک مرگ برشاه نگفته اند و اینک سرمست از پیروزی هایی کاذب – که حوادث وگفته های بعضی متدینین تائب ! دراین روزها وانشاالله روزهای بعد نشان داده وخواهد داد که غایتی جز شکست نداشته و ندارد – یاران امام را در حاشیه می پسندند و با دهن کجی به راه امام به میراث امام پشت کرده اند و بعضی ازما در این میانه و در مشاهده سرمستی آنها ،سرمان به زندگی مان گرم است و تنها دلخوشیمان اینکه سری به گذشته بزنیم و اگر بشود ،ساعتها و روزها درآن بمانیم و درکوچه پس کوچه های تاریخ گشتی بزنیم وازشهدا سراغی بگیریم و برای فراموشی تلخی این روزها ازشهدا بگوییم و از زندگان آن روزهای زنده سخن بگوییم.
ترسویی، زورگویی، زورگیری
نمی دانم چه طور می شود نشان داد یا ثابت کرد که وقتی جان انسان ها کم ارزش می شود (با همین اعدام ها، با مرگ های جاده یی بالای ده هزار نفر در سال، با بیماری های ناشی از پارازیت های ضدماهواره یی و آلوده گی هوا و مواد غذایی و غیره و غیره)، و دیگر خیلی ها نه برای جانِ خودشان و نه دیگری ارزش قائل نباشند، طبیعی است که زورگیری و قاچاق و اسلحه های گرم و سرد به دست گرفتن هم زیاد شود… آخر با این همه زمینه برای بروز جرم، با این همه بروز زور در همه ی ابعاد زنده گی، چه طور انتظار داریم زورگیری و مانند آن از بین برود یا حتا کم شود؟