» کلمه
آقای رییسجمهور! شما نوکر مردم هستید نه مردم نوکر شما!
پاسخ را صدالبته مردم با صدای بلند در نمایش انتخابات اعلام کردند. آنها به آن نمایش دروغ و توخالی نیامدند و صحنه اش برای کارگردان و عروسک گردانان آن خالی گذاشتند تا حرمت انسانیت، شعور و انتخاب و رای خود را پاس بدارند. حرمتی که یک درصدش به سراسر حکمرانی آکنده از خون و دروغ و دزدی شما شرف دارد! حرمتی همچون آبروی کعبه در برابر حکومتی پست تر از عطسه بز!
اعتیاد را ترک میکنند نه تکرار
انتخابات در ایران چنانکه پیشتر هم گفته ایم مناسکی اعتیاد آمیز برای حکومت است. حکومت ایران که نه جمهوری است و نه اسلامی به برگزاری مناسک انتخابات اعتیاد دارد و در آستانه هر انتخابات دست و دلش لرزان است تا آن را همچون استعمال افیون از جانب مستعمل، بی مزاحم و آبروریزی و هیاهو، در خلوت اشباح خانه خود به انجام رساند و از خماری خون ریزی و دزدی و اختلاس و فساد و شکنجه و انفرادی و محاکم ظالمانه و دهان دوختن منتقدین به نشئگی شور انتخابات و تصاویر پر هیاهوی صداوسیما و صفوف خیالی در هم تنیده ملت پناه برد و دمی بیاساید تا افیون آرامش کند و اثر خویش بر خون او بنشاند!
نه سال حصر/ در حقیقت چه کسی در حصر است؟
در ذهن ما چه بر می انگیزد که چه باید میکردیم تا حصر و زندان بی قانون و قاعده و بنیاد، حصر و زندان نامشروع و بی اخلاق که فقط و فقط بر دیکتاتوری و کینه جویی یک مستبد و اذناب او مستقر شده و البته راه تداوم ش را بی تفاوتی و انفعال و بی عملی ما در پوشش بیانیه های کاغذی و اعلامیه های صوتی و اعتراضات کیبوردی و محکوم ساختن اینترنتی هموار کرده است، ستم مستمر نشود و آب حیات از ناتوانی و زندگی شعاری ما نگیرد؟
پس از چهل و یک سال؛ از انقلاب اسلامی تا استبداد دینی
آیا جمهوری اسلامی که قرار بود معنویت و اهداف دین را با خواست و اراده ملت جمع کند و سیستم سیاسی الگویی به جهان ارایه دهد که دیگران به ستایش ش برخیزند و در مقابل عظمت و شکوه و محبوبیت ش زبان به تحسین گشایند، اکنون چنین کارنامه ای برای جهانیان در دست دارد؟ برای جهانیان نه، برای مردم ایران چنین نتیجهای حاصل آمده است؟
معتاد به دروغ؛ مجرم یا مریض؟
کلمه – امیر آخولقه بهمن ماه ۹۸ در حالی در ایران به نیمه رسیده است که در طول قریب به سه ماه گذشته خاک وطن خاطره های خون آلود و بهت آلود و بغض آلودی را یک به یک در دل خود ثبت کرد؛ خاطراتی تلخ و تیره و تند که هریک در هر سرزمینی […]
ملیت به چه کارمان میآید؟
وقتی میگوییم ملی یعنی متعلق به ملت. متاسفانه ملی در حال حاضر به عنوان وصف هر امتیازی تعبیر میشود که تعلق به فراداستان و گروههای خاص داشته باشد. مثلا منظور از همین تعبیر امنیت ملی امنیت ملت نیست، بلکه منظور یک امتیاز است برای افراد و مناسباتی خاص تا امنیت داشته باشند و از بقایشان حفاظت شود، در حالی که دیگران، که احیانا اکثریت را هم تشکیل میدهند، از چنین حقی محروم میشوند. یا رسانه ملی که وضعیتش اظهر من الشمس به نظر میآید.
بازگشت به مردم
بازگشت به مردم یعنی بهیادآوردن این که هیچ نظام سیاسی نمیتواند بدون پشتیبانی شهروندانش دم از اقتدار بزند، یعنی فهمیدن این که اقتدار امروزه نه در زرادخانههای عریض و طویل، ماجراجوییهای نظامی در آن سوی مرزها، مناسک پرزرق و برق تبلیغاتی یا خطابههای سیاسی آتشین، که در رضایت مردم از کارگزارانشان در خدمتگزاری به شهروندانی است که آرزوی زندگی بهسامان دارند.
نقص فنی
ولایت فقیهی که به قامت فرعون درآمده و ایمان و استقلال و اعتماد به نفس تمامی نهادهای انتخابی را به رضایت خود متصل نموده و جمهوری اسلامی را به یراق نظارت استصوابی به ولایت مشرکانه بدل کرده، به تمامی نقص فنی نیست؟ و آیا خود دولتیان و مجلسیان و نظامیان بر این نقص فنی واقف نیستند؟ البته که آنان همه خود محصول همین نقص فنی و یکی از بزرگترین ظهوراتش یعنی نظارت استصوابی اند.
از سوز پایان پاییز تا سرآغاز سرد زمستان، از سوگ تبعیض تا داغ خون؛ چه خواهید کرد؟
به صراحت نمی توانیم حکومتمان را حکومتی صالح بدانیم. کارنامه حکومت ما که مدار مقاومت ش در سحر عصای ساحران فرعون است آغشته به خون انسان است و هیچ ناظر منصف و آگاه داخلی و خارجی نیست که بتواند این واقعیت را انکار کند. این رد خونینی است که در هر دوره تاریخی توسط این نظام تکرار میشود و هربار یا به مرگ مظلومی، منتقدی، زندانی، شهروند مخالفی، دانشجوی مبارزی انجامیده یا در دهه اخیر از پس ۸۸ خونین به سرکوب ملت و ریختن خون شهروندان غیرسیاسی معترض در کوی و خیابان ارتقاء یافته است، حال اعتراض ملت به دزدیدن رای باشد یا دزدیدن مال یا دزدیدن حیثیت.
متصدیان را به سمت جنگ هل ندهیم
متصدیان را به سمت تصمیمات نسنجیده سوق ندهیم و دوراندیشیشان را از آنها نستانیم. از آنچه روی داده است خیرش را بگیریم و شرش را وا بگذاریم. خیرش این است که بعد از یک دهه تقریبا یک روز است که تقریبا همه داریم (تقریبا) یک حرف میزنیم. همه با هم؛ این است آن چیزی که اگر بگذارند نهادینه شود قاتق به سفره مردم اضافه میکند.
اشتباهات رهبری و نظارت مجلس خبرگان در سه دهه گذشته
مساله اصلی این یادداشت اشتباهات رهبر جمهوری اسلامی و چگونگی نظارت مجلس خبرگان در سه دهه حاکمیت بلامنازع اوست. مساله اینست که آیا ایشان در این سه دهه حاکمیت و زمامداری کشور اشتباهاتی داشته یا خیر و اگر داشته چگونه برآن نظارت شده و سرانجام به کجا رسیده است؟
استبداد و خون، استبداد و سیل، استبداد و انتخابات
خون ها بر زمین ریخته شد و آه از نهادی بر نیامد! یکی گفت حجامت نظام بود و دیگری گفت شما هم انقلاب کنید و سه هزار کشته بدهید و نظام بعدی از آن شما و وزیر کشور در پاسخ نمایندگان بذل محبت نمود و فرمود فقط به سر معترضان شلیک نشده به همه جایشان تیر زده اند! در کمال بی تفاوتی و احتمالا با لبخندی مشابه قهقهه رییسجمهور حقوقدان! و نمایندگان پرسش کننده در شگفت که خون انسان در نظر اینان چه ارزشی دارد؟
جنبش سبز: «همه با هم» در مقابل «همه با من»
بر هیچکس پوشیده نبوده و نیست که نمرههای مردودی کارنامه نظام جمهوری اسلامی در کلیت خویش در جهت تحقق یک نظام همکاری اجتماعی عادلانه بسیار بیشتر از نمرههای قبولی آن بوده است و غلیان خشم برخاسته از یأس شهروندان، بهخصوص اقشار محروم و مستضعف، غیرمنتظره نیست و نخواهد بود؛ مردمی که برای بقای خود دست به هر تلاشی زده و میزنند و شب و روز در صدد چارهجویی برای برقراری ترازی قابل تحمل میان دخل و خرجشان هستند.
مسئله همان سوال سرکوب شده ۸۸ است؛ چرا ملت محرم نیست؟
چرا در بیست سال اخیر تنها مسئله جمهوری اسلامی چگونه پایمال کردن و چگونه بی معنا کردن حقوق ملت به انحای مختلف در این سرزمین است؟ آیا اکنون میتوان در این گزاره تردیدی داشت که شکل و شمایل امروزین جمهوری اسلامی چیزی بیش از یک نظام نظامی سالار و سلطه اقلیت خلیفه گرا و میلیشیای نظامی خودخواه و سلطه گری است که نه تنها فهمی از حقوق ملت و ضرورت احترام بدان ندارد بلکه پیشاپیش بویی از انسانیت و انصاف و عاطفه نبرده است.
منظومهی آیتالله سیستانی؛ یادآور منشور جنبش سبز
«اراده ملت در نتیجه رایگیری سراسری تجلی مییابد و این در صورتی است که رایگیری شفاف و عادلانه اجرا شود». آیتالله سیستانی به صراحت مکانیزم بیان “اراده ملت ” را انتخابات ازاد و عادلانه میداند. انتخاباتی سراسری با حق برابر همه شهروندان بر اساس قانونی مورد اعتماد مردم؛ هم در اجرا و هم در نظارت.
تجزیهطلبی و ابزارهای حاکمیتیِ سرکوب
پرسش آن است که در شرایطی که حکومت مرکزی در سرکوب نیروهای سیاسی مخالف (از هر جریانی) بسیار مقتدر عمل میکند، چگونه است که این تمایلات تا این اندازه گسترش مییابند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان این دعوی را مطرح کرد که شاید حاکمیت از این امر چندان نگران نیست و حتی شاید تمایلی نیز به تعمیق تجزیهطلبی در کشور داشته باشد.
افشاگری ظالمانه و شفافسازی عادلانه
هرچند حالا دیگر همگان از سرانجام آن موج مدعی عدالتخواهی آگاه هستند و معلوم شد فریاد «آی دزد!» سر داده شد تا دکلها غیب شوند و درآمدهای ارزی در جیب «خودی»ها جاخوش کند و در زمان مناسب با عنوان دلفریب «دور زدن تحریمها» از کشور پرواز کند
پیامبری که دور نیست
پس این بساط دین فروشی چیست که در همه جای تاریخ و جغرافیا پهن کردهاند، تا جایی که انسان میپرسد آیا ممکن است هرگز برچیده شود؟ آری ممکن است اگر مشتری نداشته باشد.
چرا آزاد و آباد نیستیم
آیا میدانید چه وقت شایسته کشوری آزاد و آباد خواهیم بود، وقتی که اگر آقای صلواتی از اسب افتاد ما جوانمردانه پای حقوق حتی خود او بایستیم، زیرا «پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد. همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند».
به کجا میرویم؟
بر این اساس و نیز با استناد به حق مسلم شهروندان در پاسخخواهی از همهی ارکان حکومت که بخش معظم اصل حیاتی «امر به معروف و نهی از منکر» که در آیات محکمهی قرآن و روایات مستند از معصوم، فروگزاری آن به فساد حکومتها و زوال جوامع میانجامد، و اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان تصریح کرده است، یکایک شهروندان جمهوری اسلامی حق و بلکه وظیفه دارند از مجموعهی حکومت بپرسند که «به کجا میرویم؟»