سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ۳۰ پرسش تا انتخابات ۹۲/ پرسش دهم: چرا سبزها برانداز نیستند؟...

۳۰ پرسش تا انتخابات ۹۲/ پرسش دهم: چرا سبزها برانداز نیستند؟

چکیده :مردم ایران محکوم به انتخاب میان خودکامگانی که کشور را به اضمحلال می‌رانند و براندازانی دعوت‌کننده به سراب ناکجاآبادی که به بازآفرینی خودکامگی در هیئتی متفاوت می‌انجامد نیستند. جنبش سبز ضمن بهره‌گیری از تجربه مبارزات مسالمت‌آمیز جوامع دیگر و تاکید بر پایبندی به آرمان‌های مبارزات مردم ایران در طول سده اخیر به‌منظور دستیابی به آزادی و کرامت انسانی، راه پیروزی خود را اگرچه سخت و طولانی باشد، تنها و تنها در اصلاح رویکردهای حاکم و به رسمیت شناخته‌شدن گوناگونی نیروهای اجتماعی و سیاسی می‌داند که می‌تواند به پیوستگی این نیروها در راستای ساختن جامعه‌ای بهتر -مبتنی بر حق انسان برای انتخاب شیوه مناسب برای رسیدن به آن- رهنمون شود....


کلمه: دانشگاهیان همراه جنبش سبز از اواخر ماه گذشته اعلام کردند که قصد دارند حاکمیت و شرایط سیاسی فعلی را در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آینده با ۳۰ پرسش مورد سوال قرار دهند. این دانشگاهیان سبز که پیش از این با صدور بیانیه ای در حمایت از صدای تظلم خواهی فرزندان موسوی و کروبی فعالیت خود را آغاز کرده بودند، ابتدا در ‌مقدمه ی پرسش های خود و سپس با انتشار اولین، دومین، سومین، چهارمین، پنجمین، ششمین، هفتمین، هشتمین و نهمین پرسش در کلمه، دیدگاه خود را در تحلیل شرایط سیاسی کشور در آستانه انتخابات ۹۲ ارائه کردند.

به گزارش کلمه، دانشگاهیان همراه جنبش سبز در پرسش اول خود این سوال را طرح کرده بودند که «آیا شرایط به پیش از سال ۸۸ بازگشته یا بازگشت پذیر است؟» آنها به ارزیابی جوانب مختلف تحولات اجتماعی و سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم پرداخته و تحلیلی از وضعیت خطیر حاکمیت در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی ارائه داده بودند.

آنها با در نظر گرفتن آن مقدمه، در دومین پرسش به بررسی این موضوع پرداخته بودند که با توجه به آن واقعیت ها، چگونه حضوری در انتخابات ریاست جمهوری آتی می تواند مفید واقع شود؟ و سپس در سومین پرسش، به بررسی این نکته پرداختند که آیا مجموعه ی نظام تحمل گسترش امکان فعالیت منتقدان و به طور مشخص اصلاح طلبان را دارد یا خیر، و آیا امکانی برای فعالیت انتخاباتی اصلاح طلبان وجود دارد یا خیر.

دانشگاهیان سبز سپس در پرسش چهارم به بررسی شرایط رسانه ای لازم برای برگزاری انتخابات آزاد پرداختند و این پرسش را مطرح ساختند که آیا فضای مطبوعاتی و رسانه ای بازتر شده است؟ در پرسش پنجم، آنها این سوال را طرح کردند که آیا فضای رسانه ای موجود، متناسب با شرایط لازم برای برگزاری یک انتخابات آزاد است؟

آنها در ششمین پرسش خود به نقش مخرب صداوسیما در شیوع دروغ در جامعه پرداختند و در هفتمین پرسش به نقش مخرب شورای نگهبان در اخلال در آزادی انتخابات از طریق اعمال نظارت استصوابی پرداختند.

در هشتمین پرسش دانشگاهیان سبز به کارنامه شورای نگهبان در انتخابات ۸۸ و نقش اعضای این نهاد در تقلب انتخاباتی اشاره شد و در نهمین پرسش، آنها به بررسی نسبت ادعای انتخابات آزاد با ادامه حصر غیر قانونی موسوی و کروبی پرداختند. حالا در دهمین پرسش این فعالان دانشگاهی به مرزبندی جنبش سبز با براندازان خشونت طلب اشاره شده است، که تفصیل آن را در زیر می خوانید:‌

۳۰ پرسش تا انتخابات ۹۲
پرسش دهم: چرا سبزها برانداز نیستند؟

نزدیک به چهار سال از ظهور جنبش سبز به‌مثابه نیرویی جدید و تاثیرگذار در صحنه‌ی سیاست کشورمان می‌گذرد. این جنبش که نخست با انتخاب رنگ سبز -که به تعبیر میرحسین موسوی «نماد معنویت و آزادی و عقلانیت دینی و مداراست»- به عنوان نماد تبلیغات انتخاباتی ستاد وی در گفتمان سیاسی کشور قدم به عرضه حضور نهاد، پس از وقوع کودتای انتخاباتی، به نشانگر همیاری و همدلی میلیون‌ها شهروند ایرانی تبدیل شد؛ ایرانیانی که در اعتراض به تخلفات و تقلبات سازمان‌یافته‌ای که بواسطه‌ی آن، آرای اکثریت مردم به سرقت برده شده بود به پا خاسته بودند و با طرح سوال ساده «رای من کجاست؟» حاکمان متقلب را به پذیرش مسئولیت کار خویش فرامی‌خواندند. اقتدارگرایان حاکم اما از همان ابتدای ظهور جنبش سبز در صحنه، در تلاش برای فرافکنی و گریز از پاسخگویی به این سوال، اتهام بزرگ و ناروای براندازی را به این جنبش مردمی وارد نمودند و بر همان اساس، با خشونت تمام به سرکوب تجمعات مسالمت‌آمیز خیابانی، بازداشت فعالان سیاسی، شکنجه، صدور احکام حبس و شلاق و حتی در بدعتی شگفت‌انگیز به تبعید شهروندان منتقد و معترض مبادرت ورزیدند. دستگاه‌های تبلیغاتی رسمی و نیمه‌رسمی، هم و غم خود را در یافتن و بافتن اسناد و مدارک اتصال و اتکای جنیش سبز به بیگانگان قرار دادند و با برگزاری دادگاه‌های نمایشی و پخش اعترافات بی سر و ته تلویزیونی، سعی کردند اذهان اقشار مختلف جامعه را که دل در گرو پاسداشت کیان کشور دارند، نسبت به اصالت جنبش و مطالبات حق‌خواهانه‌ی آن بدبین کنند. این در حالی است که رهبران جنبش در بیانیه‌ها و بیانات خود، و به طور دقیق‌تر در «منشور راه سبز امید»، با بر شمردن اصول و ارزش‌هایی که سیزها بدان پایبندند و همچنین تاکید بر مرزبندی شفاف با نیروهای براندازی همچون سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین خلق، بارها و بارها بر مخالفت خود با براندازی، خشونت‌طلبی و دلبستگی به بیگانگان صحه گذاشتند. اما در مقابل، اقتدارگرایان با تکیه بر بهره‌مندی از رانت تسلط بلامنازع بر رسانه‌های دولتی و نیمه‌دولتی و تبلیغات یک طرفه و ناعادلانه، و در کنار آن، سانسور رسانه‌های مستقل داخل کشور، گوش‌ها و چشم‌های خود را بسته نگه داشتند و همچنان فریاد اتهام سر دادند؛ غافل از این که با دسترسی شهروندان به منابع متنوع خبری غیرحکومتی و گذشت ایام، حقیقت و حقانیت جنبش سبز، پهنه‌ی جغرافیایی و اجتماعی بیشتری را درنوردیده است. برنامه‌ی تلویزیونی اخیر علیه همراه سرافراز و شجاع جنبش، مهدی کروبی، که بر اساس سناریوی‌ای «ضعیف» و نخ‌نما ساخته شده بود، نه اولین حرکت تبلیغاتی از این دست بود و نه آخرین آن خواهد بود. در ماه‌های پیش رو و همزمان با اوج‌گیری تلاش اقتدارگرایان برای حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و آشتی دادن شهروندان با صندوق‌های رأی، باید در انتظار پرده‌های تکراری و مضحک دیگر این نمایش بود.

در این قسمت می خواهیم نشان دهیم که جنبش سبز نه تنها در مواضع و رفتارهایش با براندازی «مخالف» بوده و هست، بلکه اساسا براندازی را با ماهیت و اهداف خود «مغایر» می‌داند. به منظور تبیین این مغایرت لازم است به بنیادی‌ترین «مسئله»‌ی جنبش پرداخت که همانا پاسخ به معضل مهمی است که به یک معنا، اساسی‌ترین پرسش در نظریه‌های سیاسی معاصر به شمار می‌رود: «چگونه می‌توان به نظام عادلانه‌ای شکل داد که در این نظام، فرایندهای تصمیم‌گیری کلان به صورتی باشد که در عین به رسمیت شناختن و احترام به گوناگونی شیوه‌های رایج زندگی، همزیستی مسالمت‌آمیز شهروندان ممکن شود؟»

در این زمینه، جنبش سبز از همان ابتدا در پی به رسمیت شناخته شدن این گوناگونی (شامل گوناگونی قومی، زبانی، دینی، مذهبی و مسلکی) بوده و انتقاد اساسی آن به جریان حاکم نیز به مرزبندی‌های تصنعی و خودی و غیرخودی کردن‌های پایان‌ناپذیری بازمی‌گردد که هویت دیرپای ملی- مذهبی جامعه‌ی ایرانی را با خطر روزافزون اضمحلال اجتماعی مواجه ساخته است. نگرش اقتدارگرایان به قدرت سیاسی، تمامیت‌خواهانه است و دقیقا به واسطه همین نگرش که مانع ظهور و شکوفایی هر نوآوری و تامل در راه‌های بهبود شرایط زندگی اجتماعی است، انشعاب، انشقاق و افتراق در میان نیروهای طرفدار آن روندی فزاینده داشته و خواهد داشت؛ در واقع، مناقشات میان جریان‌های سیاسی اقتدارگرا پایان‌ناپذیر خواهد بود.

رمز ریزش مستمر نیروهای اجتماعی حامی آنها را باید در فهم نادرستی جستجو کرد که از ماهیت امر سیاسی دارند. لازمه‌ی موفقیت در قلمروی سیاست‌ورزی، فهم صحیح ماهیت امر سیاسی به مثابه تقسیم و تسهیم قدرت میان بازیگران عرصه‌ی سیاسی است. سیاستمدار می‌داند تلاش برای تمرکز تمامیت قدرت سیاسی در دستان یک فرد یا گروه خاص، نه ممکن است و نه مطلوب: ممکن نیست چون تجربه‌ی تاریخی جوامع و سرگذشت عبرت‌انگیز حکومت‌های خودکامه، بر عدم استمرار و استحکام نظام‌های سیاسی یکه‌سالار گواه است؛ و نامطلوب است، چون راه را بر هرگونه اصلاح مسالمت‌آمیز درون نظام مسدود می‌کند، و در نتیجه، حکومت را از بهره بردن از سرمایه‌های عظیم انسانی و اجتماعی محروم می‌سازد. این رویکرد لاجرم اندیشه‌ی براندازی نظام به عنوان تنها راه سامان بخشی به وضعیت آشفته‌ی سامانه‌های مدیریتی کشور را در دل خود می‌پروراند.

راه‌حل جایگزین، به رسمیت شناختن تعددگرایی در عرصه‌ی سیاست و پذیرش اصل جابجایی دمکراتیک قدرت است. سیاستمداری که خود را از چنبره‌ی تنگ حرکت‌های تاکتیکی رها کرده و به نگرشی استراتژیک دست یافته باشد به خوبی درک می‌کند که تلاش او برای کسب قدرت سیاسی نه به معنای نادیده گرفتن دیگر بازیگران صحنه، بلکه به معنای تلاش برای داشتن سهم بزرگ‌تر از طریق موفقیت در شیوه‌های رقابت سالم و منصفانه عرصه‌ی سیاست‌ورزی مثل انتخابات آزاد است؛ نکته‌ای که مفهوم محوری و مورد تاکید جنبش سبز بوده و هست.

مرزیندی جنبش سبز با نیروهای براندازی مانند سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین خلق نیز بر همین اساس است. اندیشه‌ی سلطنت‌طلبی و بینش، روش و منش حاکم بر حیات سازمان مجاهدین خلق، با پذیرش تعددگرایی و به رسمیت شناختن چرخش دموکراتیک قدرت سیاسی در تضادی بنیادین است. صدالبته، این به معنی پذیرش خط مشی و رفتار مستبدانه و ظالمانه‌ی اقتدارگرایان حاکم بر نظام جمهوری اسلامی نیست. مواضع معقول، اصولی و اندیشیده‌ی جنبش سبز نشان از این واقعیت دارد که مردم ایران محکوم به انتخاب میان خودکامگانی که کشور را به اضمحلال می‌رانند و براندازانی دعوت‌کننده به سراب ناکجاآبادی که به بازآفرینی خودکامگی در هیئتی متفاوت می‌انجامد نیستند. تجربه‌ی جنبش‌های اجتماعی مقاومت مدنی در کشورهای دیگر نیز نشان می‌دهد که با اتخاذ شیوه‌های اندیشیده، همدلی و پایداری، می‌توان به سوی جامعه‌ای که در آن گوناگونی شیوه‌های زندگی به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفته شود گام برداشت.

بر این اساس، جنبش سبز ضمن بهره‌گیری از تجربه مبارزات مسالمت‌آمیز جوامع دیگر و تاکید بر پایبندی به آرمان‌های مبارزات مردم ایران در طول سده اخیر به‌منظور دستیابی به آزادی و کرامت انسانی، راه پیروزی خود را اگرچه سخت و طولانی باشد، تنها و تنها در اصلاح رویکردهای حاکم و به رسمیت شناخته‌شدن گوناگونی نیروهای اجتماعی و سیاسی می‌داند که می‌تواند به پیوستگی این نیروها در راستای ساختن جامعه‌ای بهتر -مبتنی بر حق انسان برای انتخاب شیوه مناسب برای رسیدن به آن- رهنمون شود.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۴ پاسخ به “۳۰ پرسش تا انتخابات ۹۲/ پرسش دهم: چرا سبزها برانداز نیستند؟”

  1. امیر گفت:

    خوب بود

  2. یک نفر گفت:

    عالی بود

  3. Masih گفت:

    ببینید مردم ایران دیگر حاضر نیستند آینده کشورشان را دوباره با انقلابی ویرانگر بدست طوفان سرنوشت بسپارند. آنچه میماند پذیرش سیستم حکومتی موجود و تلاش مستمر برای اصلاح آنست کاری که باید با حکومت شاه میکردیم. من هم چون شما خسته ام و طاقتم طاق شده ولی« گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک بخون حگر شود».

  4. sabz گفت:

    مدلها هیچ چیزی را عوض نمیکند؛ چه شاه باشد چه سلطان باشد وچه ولایت فقیه باشد چه خلیفه باشد؛چه دموکراسی روسیه وچین صدامی باشد؛اینها هیچ گره ی از مردم را باز نمیکند ؛ما احتیاج به قانون اساسی شفاف ؛با تفکیک واقعی قوا؛ و ضمانت اجرای آن ؛بطوریکه اصلهای که در قانون اساسی فعلی اختیاراتی را به رهبری داده ؛واین اختیارات حاکمیت مردم را محدود میکند ؛از ناحیه شورای نگهبان ؛از ناحیه صداو سیما؛از ناحیه سباه و بسیج از ناحیه قوه قضائیه؛ وحتی از ناحیه مجلس خبرگان و………که میشود این اختیارات را به نفع مردم تعقیر داد؛این موارد به انقلاب وبراندازی نیاز ندارد ؛ به اصلاح ورفروم نیاز دارد؛رهبری بر آمده از این قانون و اجرای تمامیت خوهانه آن است!!!!!اگر بتوانیم قانون فعلی را به نفع حاکمبت ملی اصلاح کنیم عاقلانه ترین راه را رفتیم؛