عاشورا؛ قیام اصلاحی با روش مسالمتآمیز
چکیده :امام هرگز خشونت طلب نبود و هرگز در پي اين نبود كه با زور شمشير به هدف خود برسد. از اين به بعد تا روز عاشورا لشكر حر اجازه بازگشت به امام نداد تا اينكه جنگ بر امام تحميل شد. بنابراين هم اصل قيام و همه دست بردن به شمشير به امام(ع) تحميل شده است. امام(ع) نه در پي قيام بود و نه به دنبال خشونت و خونريزي. آن حضرت تنها ظلم و ستم و فساد و تباهي را تأييد نميكرد....
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
اولین مواجهه امام حسین(ع) با لشگر کوفه در منزلی به نام اشرف است که در آن با لشگرهزار نفری حرابن یزید ریاحی روبرو میشود. امام(ع) نماز ظهر و با اندکی فاصله نماز عصر را اقامه میکند و یاران او و نیز لشکر حر به او اقتدا میکنند. امام پس از هر دو نماز خطبهای کوتاه میخواند و این دو خطبه کوتاه ماهیت قیام حسینی و روش او را آشکار میسازد. آن حضرت پس از نماز ظهر رو به مردم چنین خطبه میخواند:
«ای مردم! سخنان من اتمام حجت است بر شماها و انجام وظیفه و رفع مسئولیت در پیشگاه خدا؛ من به سوی شما حرکت ننمودم مگر آنگاه که دعوت نامهها و پیکهای شما به سوی من سرازیر گردید. سخن شما این بود که ما امام و پیشوا نداریم، دعوت ما را بپذیر و به سوی ما حرکت کن تا خداوند به وسیله تو ما را هدایت و رهبری نماید. اگر بدین دعوتها وفادار و پایبند هستید اینک که من به سوی شما آمدهام باید با من پیمان محکم ببندید و در همکاری و همیاری با من از اطمینان بیشتری برخوردارم سازید؛ و اگر از آمدن من ناراضی هستید حاضرم به محلی که از آنجا آمدهام مراجعت نمایم»
نماز به پایان رسید و کسی پاسخ امام(ع) را نداد. سپس نماز عصر اقامه گردید و پس از نماز امام(ع) بار دیگر خطبه خواند:
«ای مردم! اگر تقوای الهی پیشه کنید و بپذیرید که حق در دست اهل حق باشد، این موجب خشنودی خدا خواهد گردید و ما اهل بیت پیامبر(ص) به ولایت و رهبری مردم شایستهتر و سزاوارتر از اینها (بنی امیه) میباشیم که به ناحق مدعی این مقام بوده و همیشه راه ظلم و فساد و دشمنی با خدا را در پیش گرفتهاند؛ و اگر در این راهی که در پیش گرفتهاید، پافشاری کنید و از ما روی گردانید و حق ما را نشناسید و فعلا خواسته شما غیر از آن باشد که در دعوت نامههای شما منعکس بود، من از همینجا مراجعت میکنم» (طبری، ج۷، ص۲۹۷-۲۹۸؛ ارشاد مفید، ص۲۲۴-۲۲۵ و …).
در اینجا دو پرسش اساسی وجود دارد، یکی اینکه هدف امام(ع) از سفر به کوفه چه بوده است و دوم اینکه آن حضرت با چه روشی میخواسته که هدف خود را محقق کند؟ شاید بتوان از این دو خطبه پاسخ هر دو پرسش را یافت. آنچه در رابطه با پرسش اول از خطبه اول می توان برداشت کرد این است که امام سخن از اتمام حجت و انجام مسئولیت الهی را از خطبه خود به میان میآورد و سپس درباره این سخن میگوید که عامل اصلی که باعث حرکت آن حضرت به سمت کوفه بوده دعوت نامههایی بوده که برای آن حضرت فرستاده شده است. در این دعوت نامهها سخن از امام و پیشوایی شده است که مردم را به مسیر حق هدایت کند. در این قسمت بیش از اینکه سخن از حکومت باشد سخن از هدایت مردم است.
در خطبه دوم سخن از توصیه به تقوا به میان آمده است. گویا مردم حقانیت حسین(ع) را و باطل بودن یزید را میدانند و امور دیگری مانند دنیا پرستی آنان را به رودر رویی با آن حضرت وا داشته است. در هر دو خطبه سخن از دعوتنامههایی رفته است. پس این هم شاهدی بر این است که مردم حقانیت حسین(ع) و باطل بودن یزید را میدانستند. با این حال امام(ع) در خطبه دوم قدری درباره حقانیت و شایستگی خود و نیز مسیر باطلی که یزید برای رسیدن به خلافت طی کرده و روش و سیره فاسد و گناهآلود او سخن به میان میآورد.
اگر بخواهیم این سخنان امام را با دیگر سخنان آن حضرت و نیز حوادث دیگر کنار هم بگذاریم باید نتیجه بگیریم که:
اولا حکومت یزید به حدی فاسد بوده که امام نمیتوانسته در مقابل آن سکوت کند و باید مخالفت خود را با آن اعلام میکرده است. امام برای این اعلام موضع اولا با یزید بیعت نکرده و ثانیا این عدم بیعت را اعلام کرده است. یزید این را برنتافته و دستور داده است که آن حضرت یا باید بیعت کند و در نتیجه حکومت یزید و سیاستها و روشها و اعمال آن را تأیید کند و یا اینکه کشته شود. در واقع این یزید بوده که امام را مجبور کرده که از مدینه بیرون بیاید. پس اگر بتوان حرکت امام حسین(ع) را یک قیام نامید، اصل این قیام تحمیلی بوده است.
ثانیا دعوت نامههای مردم کوفه در مکه به دست امام(ع) رسیده و این زمانی بوده که امام اصل حرکت خود را آغاز کرده بود. پس امام(ع) به یک قیام تحمیلی تن داده و آن عدم بیعت با یزید و عدم تأیید نظام فاسد یزیدی بوده است. اگر امام(ع) میخواست به این قیام تن ندهد به یکی از این دو کار باید تن میداد، یا بیعت با یزید و یا قتل مخفیانه و بدون سرو صدای آن حضرت. آن حضرت هم نمیخواهد یزید را تأیید کند و هم نمیخواهد که مخفیانه کشته شود. در این اوضاع و احوال است که دعوتنامههای مردم کوفه برای امامت و هدایت به دستش میرسد و به سمت کوفه حرکت میکند. پس دعوتنامهها در اصل قیام تأثیری نداشته، اما در آمدن امام به کوفه مؤثر بوده است.
اما ثالثا، هدف امام(ع) تنها اصلاح جامعه بوده است و ظاهرا باید گفت که آن حضرت با توجه به اوضاع و احوال میدانسته که اصلاح وضع موجود چندان کار آسانی نیست. حداقل کاری که امام میتوانسته انجام دهد عدم تأیید ظلم و فساد بوده است. پس با توجه به دو نکته فوق، یعنی تصمیم امام بر عدم تایید ظلم و فساد و تصمیم یزید مبنی بر کشتن امام، باید به این نتیجه برسیم که امام که ناچار به حرکت از مکه بوده وقتی دعوتنامههای مردم کوفه به دستش رسیده، بناچار به سمت کوفه حرکت کرده تا شاید نهضت اصلاحی خود را در آنجا به ثمر برساند. پس امام(ع) یک مصلح اجتماعی است و هدفی جز مبارزه با فساد ندارد.
اما پرسش دوم این بود که امام با چه روشی در پی محقق کردن اهداف خود بود؟ آیا آن حضرت در پی این بود که با خشونت به هدف خود برسد؟ از این دو خطبه پاسخ منفی به این پرسش برداشت میشود. در هر دو خطبه امام یک مطلب را تکرار کرده است و آن اینکه اگر به آنچه در دعوتنامهها بیان کردهاید پایبند نیستید من از همینجا باز میگردم. پس امام (ع) هرگز در پی جنگ و خونریزی نبوده است. این اولین ملاقات امام(ع) با لشکر کوفه بود و در آن خواهان این بود که اگر مردم او را میخواهند باید یاریش دهند تا حرکت اصلاحی خود را به انجام رساند و اگر نمیخواهند او قصد جنگ ندارد و از مسیری که آمده باز میگردد.
پس باید نتیجه بگیریم که امام هرگز خشونت طلب نبود و هرگز در پی این نبود که با زور شمشیر به هدف خود برسد. از این به بعد تا روز عاشورا لشکر حر اجازه بازگشت به امام نداد تا اینکه جنگ بر امام تحمیل شد. بنابراین هم اصل قیام و همه دست بردن به شمشیر به امام(ع) تحمیل شده است. امام(ع) نه در پی قیام بود و نه به دنبال خشونت و خونریزی. آن حضرت تنها ظلم و ستم و فساد و تباهی را تأیید نمیکرد.
قسمت های پیشین این مطلب:
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085