سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » خاتمی: نباید نومید شد؛ ولی تشدید فشار روی زندانیان سیاسی و تنگ‌تر شدن دامنه حصر، خ...
» حبس و حصرها برخلاف قانون اساسی و روح انقلاب است

خاتمی: نباید نومید شد؛ ولی تشدید فشار روی زندانیان سیاسی و تنگ‌تر شدن دامنه حصر، خلاف انتظار بود

چکیده :گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند....


سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از جوانان، فعالان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران که در آستانه دوم خرداد و به این مناسبت به دیدارش رفته بودند، از فعالیت سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی دفاع کرد و در عین حال از تنگ شدن دامنه حصرها و تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی ابراز تاسف کرد.

خاتمی در بخشی از این دیدار گفت: گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.

بر اساس گزارشی که از سوی دفتر رئیس جمهور سابق کشورمان منتشر شده، در این دیدار حاضران با تبریک سالگشت دوم خرداد و تجدید خاطره آن، در تحلیل وضعیت کنونی جامعه، دفاع و انتقاد از اصلاح طلبی و رفتارهای اصلاح طلبان، لزوم فعال تر شدن اصلاح طلبان در فضای مجازی با توجه به تنگناهای موجود، اهمیت نقش جوانان پرشور و امید در این سال ها و هزینه هایی که پرداختند، دست آوردهای این دوران در کنار توقعات برآورده نشده، نگرانی از ادامه بازداشت ها، حبس ها و حصرها، تأیید یا انتقاد نسبت به مواضع سید محمد خاتمی، لزوم حرکت در چارچوب قانون اساسی و در عین حال ذکر عواملی که به یأس و دلسردی می انجامد، مطالبی بیان کرده اند که این دفتر وعده انتشار آنها را داده است.

بر اساس این گزارش، در حاشیه این دیدار کیکی به مناسبت پانزدهمین سالگشت دوم خرداد بریده و لوح تقدیری با امضاء جوانان در بزرگداشت حماسه سوم خرداد و آزادی خرمشهر و گرامی داشت یاد شهید سرافراز محمد جهان آرا به خانواده آن عزیز اهدا شده است.

دفتر خاتمی همچنین با اشاره به اینکه پیش از انتشار رسمی این خبر در سایت سید محمد خاتمی مطالبی به عنوان سخنان رئیس جمهوری سابق ایران در نشست با جوانان نقل شده، این مطالب را استنباط شخصی افراد دانسته که به هیچ وجه دقیق و صحیح نیست، و ابراز امیدواری کرده است که در فضای رسانه ای و مجازی در نقل مطالب با دقت و مسؤولیت بیشتری اقدام شود.

متن کامل اظهارات سید محمد خاتمی بر اساس گزارش روابط عمومی دفتر وی به شرح زیر است:

 

“بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از این که از دوم خرداد بگوییم لازم می دانم که سالروز حماسه آزادی خرمشهر را که مظهر عزت و سربلندی ملت و حاصل معجزه مقاومت برخاسته از ایمان یک ملت بود تبریک بگویم و یاد همه شهیدان بخصوص بزرگان و فداکارانی که نامشان با نام بلند خرمشهر پیوند خورده است چون شهید جهان آرا و شهید موسوی را گرامی بداریم.

و نیز امیدوارم دور دوم مذاکرات هسته ای که در سالروز این حماسه بزرگ صورت می گیرد به نتیجه مطلوبی که عزت و مصلحت ملت در آن است برسد و تهدیدها و فشارها را روی ملت ما کم کند یا ان شاء الله بر دارد.

به دوم خرداد نباید به عنوان یک واقعه ای که نظیر آن بارها در انقلاب اسلامی رخ داده است نگریست و درباره شخص و اشخاص سخن گفت، بلکه دوم خرداد را باید به عنوان تجلی اراده و خواست تاریخی مردم دید.

در دوم خرداد حادثه ای غیرمترقبه رخ داد که عامل اصلی آن مردم بودند و عاملیت مردم هم نه با اعمال فشار، بلکه با مسالمت و با ابراز رأی آگاهانه تحقق یافت.

به عبارت دیگر خواست تاریخی مردم و امید به تحقق آن دوم خرداد را رقم زد، نه این که ملت فقط یک تفنن سیاسی کرده باشد.

ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته اند.

در همین جا بگویم که من احترام زیادی برای جناب آقای ناطق نوری قائلم. ایشان از چهره های ارزنده و با سابقه و روشن بین و خیرخواه هستد. وقتی می گویم دو دیدگاه به هیچ وجه در صدد نفی و حتی نقد دیدگاه های شخصیت عزیزی چون آقای ناطق نوری نیستم، ولی در جریان انتخابات به حق یا ناحق هر کدام از نامزدها به عنوان نماینده دیدگاه و رویکردی خاص معرفی شدند و ادعای من این است که رأی مردم بیش از آن که به شخص باشد به دیدگاه تعلق گرفت.

فکر و شخصی در جریان انتخابات پیروز شد که شعارهایی متفاوت و رویکردی خلاف آنچه جریان داشت مطرح کرد و با این که جز در میان بخشی از نخبگان و خواص در میان توده مردم چندان شناخته شده نبود یا کمتر شناخته شده بود در مدت دو سه ماه با حضور در میان مردم و طرح رویکردها و دیدگاه های خود مورد استقبال غیرمترقبه قرار گرفت و سکان اجرایی کشور به دست او سپرده شد.

بعد از دوم خرداد ادعا شد که مردم از همه چیز راضی بودند، جز از مدیریت موجود و اوضاع اقتصادی و در واقع مردم رأی به تغییر شیوه مدیریت و بخصوص در بخش اقتصادی داده اند! ولی این ادعا باطل است، زیرا در جریان انتخابات معلوم شد که من به دولت و ریاست دولت وقت نزدیک ترم تا رقبای من و تازه اگر مشکلات فقط اقتصادی بود که دیگران بیشتر شعار اقتصادی داده بودند و راه کارهای حل آن را نیز بیان می کردند.

من نیز معتقدم نارضایتی وجود داشته است، ولی به این معنی که در متن جامعه ذهنیت و نیازهایی وجود داشته است که نظام با رویکرد رایج نتوانسته است به آن پاسخ بگوید و برای حل مشکل دو راه متصور کرده است. یکی براندازی نظام و دیگر اصلاح رویکردها و سیاست ها با حفظ نظام و مطمئنا مردم ما هم به دلیل دلبستگی به اصل انقلاب و نظام و نیز به دلیل پرهیز از تنش و مشکلات ناشی از آن میل خود را به اصلاح در درون نظام نشان دادند که عین مدعای ما است.

استقبال نخبگان و تحصیل کرده ها و بخش مهمی از طبقه متوسط جامعه قطعا نشان از همدلی و همراهی آنان با شعارهایی دارد که در جریان انتخابات هفتم ریاست جمهوری شنیدند و توده های مردم هم بدون تردید فطرت و ذهن تاریخیشان خواستار آزادی، استقلال و پیشرفت بود و البته اکثریت هم این همه را سازگار با موازین و معیارهای دینی خود می خواستند و شعارها و رویکرد یک طرف را نزدیک تر به آنچه وجدان می کردند دیدند.

گرچه بهبود وضع زندگی و کاهش تبعیض و ناروایی ها همواره مورد نظر مردم بوده است، ولی خودآگاه یا با درک فطری آزادی های اساسی را نیز طلب می کردند و بخصوص مصرف بی رویه دین و ارزش های انقلاب و سرمایه های معنوی در مسیر سلایق خاص را نمی پسندیدند.

وقتی شعار مردم سالاری سازگار با دین، جامعه مدنی، آزادی های اساسی و در کنار آن پیشرفت همگام با عدالت و اخلاق و معنویت داده شد این احساس پدید آمد که بسیاری از دردها ممکن است درمان شود یا کاهش یابد.

این نکته را نیز از نظر دور نداریم که جامعه بشری همواره در معرض تحول و تغییر بوده است و گرچه این تغییر و تحول فراز و فرودهایی داشته،‌ ولی معدل آن سیر به سوی آزادی و احساس شخصیت مردم و شناخت حقوق اساسی و تلاش برای تحقق آن ها بوده است.

اما آنچه تحولات روزگار ما را از تحولات بطئی گذشته ممتاز می کند اولا سرعت تحولات است و ثانیا بیشترین تأثیری که آگاهی و اراده مردم در این تحولات دارد یعنی تحولات در همه جا کم و بیش تبلور خواست و اراده ملت ها است.

و ملت ما هم چنانکه بارها گفته ام بیش از یکصد سال است که در التهاب تحول به سر می برد و اگر هم احیانا تلاشهایش به ثمر نرسیده و ناکام مانده است هیچ گاه دست از طلب نداشته است. اصلاحات ادامه همین حرکت تاریخی است،‌ چنانکه خود انقلاب بزرگ اسلامی فرازی بلند از این تحول تاریخی بود.

من اعتقاد دارم که مردم آگاهانه رأی دادند، با این ملاحظات:

۱- مردم به هیچ وجه خواستار بر هم زدن اوضاع و دگرگونی اساسی نبودند. به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود. به نظام و کشور خود دلبسته بودند. البته مسلما عده ای بوده و هستند که این وضع را و انقلاب را قبول نداشته و ندارند ولی تردید نکنیم که این عده در اقلیت بوده و هستند. به علاوه من معتقدم که غالب این افراد هم خواستار انقلاب دیگر و تغییرات اساسی نبودند، ولی به هر حال اکثریت قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند و مگر نه این که بخش مهم کسانی که در دوم خرداد به رویکرد موفق رأی دادند از مؤمنان و شهید دادگان و فداکاران و کسانی بودند که در پای بندی شان به دین و نظام و انقلاب تردید نمی توان کرد؟

۲- مردم خواستار تغییر بودند و تغییر مورد نظر اصلاح سیاست ها و روشها در درون نظام بود،‌ بخصوص که از شعارهای عمده قانون گرایی و بخصوص استقرار کامل و درست قانون اساسی بود. و مردم هم احساس می کردند که علی رغم تلقی از قانون اساسی و القائات نادرست و نادیده انگاشتن آن در بسیاری از موارد همین قانون اساسی ظرفیت های معنوی و نادیده انگاشته شده یا به هر حال معطل مانده ای دارد که اگر به آن ها اهتمام شود وضع کشور و جامعه بهبود اساسی خواهد یافت. بخصوص بخش مهم حقوق ملت. البته شعار عدالت هم جذاب بود، یعنی این که جامعه نیازمند توسعه است و راز و رمز اعتلاء کشور و میهن و زندگی مردم و تقویت انقلاب توسعه موزون است،‌ ولی ما می گفتیم در کنار آن باید عنصر عدالت را نیز مورد اهتمام قرار داد و مبادا که عدالت اجتماعی و اقتصادی در روند توسعه قربانی شود و مردم احساس کردند تضاد و دوگانگی عدالت و توسعه با تلفیق این دو از میان برخواهد خواست.

پس روح دوم خرداد تحول خواهی آگاهانه مردم بود با این دو اصل که:

۱- قبول نظام

۲- اصلاح امور با موازین مورد نظر انقلاب و طبق قانون اساسی.

به هر حال اصلاحات با توجه به پیشینه روشنش در ایران دوباره هم مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت، منتهی از درون و بیرون جریانی را که مردم روی کار آورده بودند با مشکلاتی روبرو شد و موانعی بر سر راه تداوم آن پدید آمد که به نظر من یک درد مزمن تاریخی یعنی استبداد زدگی دیرپا در کشور و تاریخ ما چنان است که به محض این که فضا باز می شود با غلبه احساسات بر عقلانیت فضای آزاد به میدان ستیز میان جناح های مختلف که در جنبه سلبی مشترک و در جنبه ایجابی اختلاف دارند یا دچار سوء تفاهمات فراوان اند می شود، چنان که بعد از مشروطیت، بعد از ۲۰ شهریور و حتی بعد از انقلاب شاهد آن بوده ایم که حتی در مواردی به درگیری های خونین نیز انجامیده است و البته دشمنی که پیشرفت و سربلندی کشور و ملت را نیز نمی خواهد از این فضا حداکثر سوء استفاده را کرده است و دوباره فضا بسته شده است.

اصلاحات اخیر را نیز نمی توان از این حکم مستثنی داشت.

بدون تردید آسیب شناسی اصلاحات و میزان انطباق شخصیت و تدبیر مسؤولان اصلاح طلب با اصل و مایه اصلاحات که ریشه در تاریخ و دین و جامعه دارد امری لازم است. در این زمینه کارهایی شده است ولی کافی نیست. و می دانیم که از مشروطیت تاکنون هربار شوری، امیدی و تحرکی در جامعه ایجاد شده است با مشکلات بزرگی مواجه بوده ایم.

بدون تردید عادت یا عادات تاریخی جامعه استبداد زده یکی از عوامل مهمی است که مانع تحقق خواست تاریخی مردم که به طور مشخص و مشترک در همه دوران ها،‌‌ آزادی، استقلال و پیشرفت بوده است می شود و جامعه دچار انحراف می گردد یا بهتر بگوییم زمینه مناسب برای موفقیت ضد اصلاحات پدید می آید و ضد اصلاحات یعنی واپسگرایی در عرصه اندیشه، عوام فریبی در عرصه اجتماعی و استبداد در عرصه سیاسی.

من با تجربه این سال ها می خواهم به یک آسیب و آفتی که اصلاحات با آن مواجه شد اشاره کنم.

یکی از عمده ترین عواملی که جامعه اصلاح طلب ما را قانع کرده بود که اصلاح طلبان را برگزینند شعار «آزادی» بود. آزادی به معنی دقیق سیاسی و حقوقی کلمه و عمدتا به معنی حق حاکمیت بر سرنوشت و امکان اعمال این حق و پذیرش لوازم آن بخصوص از سوی کسانی که به نمایندگی از ملت قدرت را در دست می گیرند و هرگز نباید آن را با ولنگاری و بخصوص ولنگاری اخلاقی یا هرج و مرج طلبی اشتباه کرد. امکان این اشتباه سبب ابراز بزرگترین سفسطه ها و مغلطه ها علیه اصلاحات و آزادی خواهی شده است.

آزادی از سوی دیگر با قانون و قانونگرایی هم عنان است و از همین جا با آنارشیسم راهش جدا می شود. البته در یک جامعه آزاد و رشد یافته قانون نیز حق اندیشیدن و انتخاب کردن و حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات را به رسمیت می شناسد و دولت و قدرت را مکلف به رعایت این حقوق می کند.

به هر حال «آزادی» از محوری ترین شعارهای دوم خرداد بود و چنان که می دانیم آزادی پایه اول شعار اصلی انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی نیز بود چنان که آزادی و مقابله با استبداد و مهار آن شاه بیت جنبش مشروطیت بود و می دانیم که وقتی فضا باز شد خیلی ها حرف می زنند و صداهای تازه و متفاوتی شنیده می شود و بخصوص در جوامعی که قرن ها تحت سلطه استبداد بوده اند وقتی فضای تنفس باز می شود چه بسا شاهد افراط و تفریط هم خواهیم بود. منتهی اگر حکومتی واقعا آزادی خواه باشد و آزادی را مایه پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند باید با درایت حتی هزینه های فضای باز و آزاد در کوتاه مدت را تحمل کند تا آزادی و آزادزیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه می توان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج و مرج و ولنگاری هم نشد.

اصلاحات افتخار می کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند، چرا که معتقد بود که محدود کردن اندیشه و بیان و سلب حقوق اساسی مردم منجر به بروز مشکلات سهمگین می شود و چه بسا که محدود شدگان نه با کلام که با زبان تخریب و حتی سلاح سخن بگویند. امری که کم و بیش همه نظام های مستبد گرفتار آن شده اند.

به هر حال آزادی به معنی درست آن از شاه بیت های مطالبه تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم می گویم «زنده باد مخالف» من یک شعار بنیادین است.

ولی آن چه رخ داد این بود که بسیاری از مطالبی که به نظر ما و به نظر اصلاحات نادرست بود و طبع جامعه هم آن را نمی پذیرفت به نام اصلاحات مطرح شد.

اصلاحات از اخلاق دفاع می کرد و نمی شد به نام اصلاحات رقیب و طرف خود را به هر عنوان که اراده کنیم متهم کنیم امری که متأسفانه امروز با وضعی بدتر نه تنها در جامعه رایج است بلکه به عنوان ارزش هم قلمداد می شود.

نمی شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.

از سوی دیگر برخورد شعاری صرف با امور که فقط می توانست توقعات را بالا ببرد بی آن که امکان برآوردن آن باشد یا اصلا سبب پدید آمدن توقعات بی جا شود نیز مزید بر علت شد و بخش مهمی از جامعه متدین و بسیاری از مسؤولان را نیز نگران کرد و مهم تر این که این نابسامانی زمینه ساز یک جنگ روانی از سوی اقتدارگرایان و افراطیون شد تا در ذهن جامعه چهره ای دگرگون از اصلاحات را القاء کنند و نیز بهانه ای باشد در دست کسانی که با آمدن اصلاحات احساس غبن می کردند تا با اصل اصلاحات برخورد کنند و تصمیم گرفته شد تا ساز و کاری تعبیه شود برای بازگرداندن راه و رسمی که مردم به آن نه گفته بودند و حذف جریان اصلاحات از صحنه قدرت.

این جریان ما را به یاد داستان زمان مرحوم دکتر مصدق می اندازد و لازمه آزادی خواهی مصدق این بود که احزاب و گروه ها بگویند و بنویسند و فعال باشند و از جمله حزب توده که شاید بیشترین حملاتش هم لااقل در برهه ای از زمان متوجه دولت و دکتر مصدق بود، ولی بدخواهان و طرفداران استبداد و استعمار فریاد برآوردند که مصدق کمونیست ها را تقویت می کند و ایران و اسلام در خطر است و این ادعای واهی بود که متأسفانه در خیلی از مردم عادی و حتی رهبران دینی مؤثر افتاد و سبب خالی کردن پشت مصدق شد.

در این دوره نیز بعضی بداخلاقی ها و مطلبی که شاید خود گویندگان آن هم اصراری نداشتند که اصلاح طلب نامیده شوند به نام اصلاحات بیان شد و یک جریان افراطی و تندرو و یک بعدی نگر که حیاتش در ایجاد چالش های سیاسی و دروغ پردازی و جنگ روانی است و فقط به حذف می اندیشد با هیاهو و مغالطه فراوان این مطالب را به حساب اصلاحات گذاشت و همه اصلاح طلبان را نیز دارای چنین بینش و گرایشی به حساب آورد و حتی بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری که مردم واقعا رفتار مدنی و بی خشونت و با رعایت ادب و موازین مردم سالاری داشتند و به علت رفتار نادرست عده ای ساختار شکن که نسبتی هم با مردم معترض نداشتند متهم کردند که ساختار شکن اند، ضد امام حسین و ضد امام خمینی و آلت دست اجانب هستند.

به هر حال لازمه آزادی بروز سخن ها و مواضع متفاوت است، ولی ما در این که حساب اصلاحات واقعی را از بسیاری از حرف و سخن ها و رفتارهای نادرست مجزا کنیم چندان موفق نبودیم و طرف مقابل هم در جنگ روانی و سفسطه و تلاش برای حذف رقیب توفیق هایی داشت و اصلاحات و بیش از آن مردم آسیب دیدند.

البته همه مشکل از اینجا نیست ولی این یکی از عوامل است.

اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف ها و انحراف ها و تغییر سیاست ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می خواند و این جریان حذف شدنی نیست هر چند اجازه حضور در عرصه رسمی قدرت را نداشته باشد.

بیرون کردن امور از دست رویکرد اصلاح طلب به هیچ وجه به معنی پیروزی طرف مقابل نیست. زیرا پیروزی واقعی حاصل ابتناء حرکت و اداره کشور بر اراده آزاد مردم و اقناع آنان است. تردید نکنیم که دیر یا زود باید به آن برگشت و در غیر این صورت جامعه با تلاطم ها و زیان های بزرگ مواجه خواهد بود و بیش از همه نظامی که با خون پاک ترین عزیزان میهن آبیاری شده است لطمه خواهد دید.

گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.

ولی به هر حال برای ما که مؤمن به انقلاب و طرفدار جمهوری اسلامی هستیم و خواستار پیاده شدن کامل قانون اساسی و پیشرفت همه جانبه کشوریم باید با صبوری بدون آن که راه را گم کنیم پیش برویم و خداوند هم ان شاء الله یاری خواهد کرد.

باید با تکیه بر مبانی و مطالبات اصلی بکوشیم تا ادعاها و تقاضاها را به روز کنیم و نیز از هیچ گونه تلاش برای رفتن به سوی فضای باز و امن برای همه و فضایی سیاسی و غیرامنیتی دست بر نداریم و تا آنجا که ممکن است بتوانیم به نوعی تفاهم و تعامل نیز دست یابیم.

علاقمند بودم مقایسه ای بکنم با آن چه در دولت اصلاحات رخ داد و کارهای بزرگی که در عرصه های اقتصادی، علمی، سیاسی و بین المللی صورت گرفت با آن چه طی این سال ها رخ داده است و میزان انطباق هر کدام با سند چشم انداز و نیز سیاست های کلی ابلاغ شده که آن را به مجالی دیگر موکول می کنم.

والسلام علیکم و رحمت الله”



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۴۴ پاسخ به “خاتمی: نباید نومید شد؛ ولی تشدید فشار روی زندانیان سیاسی و تنگ‌تر شدن دامنه حصر، خلاف انتظار بود”

  1. ناشناس گفت:

    تشدید فشارها نتیجه شکست سیاست داخلی وخارجی تهاجمی باند فاشیست حاکم است که به روزهایی سرکشیدن جام زهر هسته ای نزدیکتر میشود و ناتوان از اقناع و پر کردن سفره مردم نه راه پس دارد نه راه پیش و این سرنوشت محتوم فرعونیت است که خود را بی نیاز از همفکری با نخیه های مردم می داند باید انتظار روزهای سختری را داشت اما به امر میر حسین موسوی ما صابر هستیم و منتظر یوم الهی دیگر خواهیم ماند
    برای اقایان فقط امثال محمد سغید الصحاف های مسلط بر کیهان و رسالت ها مانده

  2. میرزا گفت:

    میرحسین موسوی ، ۱۷ فروردین ۱۳۸۸، مصاحبه مطبوعاتی:

    “ممکن است کسی اعتقادش را به نظام از دست داده باشد، اما در چهارچوب قانون عمل کند، ما حق نداریم مثل کسی که از مدار شهروندی خارج شده با او مواجه شویم. من برای خودم قید درست نمی کنم و اینگونه نیست که سریع خط قرمز بکشم و افراد را به غیر نظام یا خودی و غیر خودی تبدیل کنم.”

    خاتمی، سخرانی دیروز :

    “بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری که مردم واقعا رفتار مدنی و بی خشونت و با رعایت ادب و موازین مردم سالاری داشتند و به علت رفتار نادرست عده ای ساختار شکن که نسبتی هم با مردم معترض نداشتند متهم کردند که ساختار شکن اند، ضد امام حسین و ضد امام خمینی و آلت دست اجانب هستند.”
    اقای خاتمی! در سی خرداد نزدیک به سی نفر در خیابان های تهران کشته شدند، این عمل ساختار شکنی نیست ولی سوزانده شدن عکس خمینی توسط چند نفر ناشناس ساختار شکنی است؟ حمله به کوی دانشگاه و تجاوز به فرزندان مردم در کهریزک ساختار شکنی نیست؟ چرا در سخنان تان هیچ ذکری از ساختار شکنی اقتدارگرایان نیست؟ این “رفتار نادرست عده ای ساختار شکن” چیست که حاضرید همیشه در سخنان تان از ان سخن گویید و جنبش سبز را، که در این دو سال گذشته حتی نامش را به صراحت بر زبان نمی اورید، به این امور تقلیل دهید و در کنار ان این چنین از ساختار شکنی اقتدارگرایان در سخنانان تان چشم پوشی کنید و مماشات با اقتدارگرایان را پیشه کنید؟ چرا همانند رهبری شرکت مردم در انتخابات را تعبیر به این می کنید که مردم “به نظام و کشور خود دلبسته بودند. قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند.به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود.”؟ ( خاتمی، دیروز ) مگر انتخابات ریاست جمهوری رفراندوم نظام است که شما از شرکت مردم در ان تعبیر به دلبستگی انها به نظام می کنید؟ پس تمایز بین دل بستگی به نظام و التزام به نظام چیست؟ مگر نمی توان به نظام دل بسته نبود و عقیده نداشت ولی التزام داشت و در انتخابات شرکت کرد و به تعبیر میرحسین “بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرد”؟ اصلن این نظام چیست که همانند شاقولی در تحلیل های شما خودنمایی می کند؟ اگر نظام به معنی قانون اساسی است که رهبری و نهادهای انتصابی زیر نظر او ( سپاه، قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، صداو سیما…) بیرون نظام هستند و قانون اساسی را ملغی کرده اند و نظام را برانداخته اند؟! این نظام چیست که هم شما با این تمایلات مردم سالاری خود در درون ان هستید و هم رهبری، و هم قاضی مرتضوی ها و نقدی ها و هم احمدی نژاد؟! اینکه مردم تغییرات گام به گام را پذیرفته اند و به هر دلیلی تمایل ندارند که هزینه براندازی دیگر ی را تحمل کنند، دلیل بر این است که به نظام علاقمند هستند؟ اگر سخن از دلبستگی باشد مردم دلبسته ازادی و عدالت اجتماعی اند نه نظامی که در ان زیست می کنند؟ نظام اعتبارش در نزد مردم به شرایط زیستی است که برای مردم مهیا کرده است.بهتر نیست که برای یک بار هم که شده جهان را از دریچه مردم عادی نگاه کنیم. ایا یک راننده تاکسی، کشاورز، پرستار،بقال، دانشجو، کارگر…موضوع زندگی روزانه اش این است که به نظام جمهوری اسلامی دلبستگی / نفرت دارد؟ تا کی می خواهیم میهن را از دریچه مفاهیمی نگاه کنیم که پای در جغرافیای سرزمین ما و رویدادهای روزمره زندگی مردم ان ندارد؟! با خط کش “درون نظام / بیرون نظام” در گفتمان جنبش سبز شکاف ایجاد نکنیم. میرحسین حتی کسانی را که به نظام اعتقادی ندارند ولی در چهارچوب قانون عمل می کنند، هم جزئی از جنبش سبز می داند.

  3. ناشناس گفت:

    “انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری بخصوص حبس و حصرها و… باشیم ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم”
    این فرمایش جناب خاتمی در واقع تاییدی است بر سخن آنان که این نظام را اصلاح ناپذیر میدانند.

  4. ناشناس گفت:

    آقای خاتمی کار از اصلاحات گذشته و مسئولین از این فرصت ، بی تفاوت گذشتن و نه از این فرصت بلکه از روی این فرصت عبور کردن. من هم این رو دوست ندارم ولی ظاهرا لازم است که یک انقلاب دیگری صورت بگیرد و کشور دوباره یک ۵۰ سال دیگر به عقب برگرد
    آخه چرا ما نمیتوانیم مثل مردم دیگر کشورها به خاطر داشتن کشوری پیشرفته و آرام و بدون استرس، به خودمون افتخار کنیم

  5. ناشناس گفت:

    دیگه کم کم حرفهای خاتمی ملال آوره !اینهمه کشته و زندانی هنوز دنبال گفتگو ،گل،….میگرده

  6. احمد گفت:

    “انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم ” با تمام احترامی که برای آقای خاتمی قائلم ، نمیفهمم که این انتظار ، بر چه اساسی شکل گرفته است .

  7. ایرانی گفت:

    جمهوری اسلامی یک اسم است، ایرادی ندارد، آنرا هم تحمل میکنیم، اما ظلم، ناکارامدی، فساد، حکومت هزار فامیل، شورای نگهبان، سپاه، بسیج و .. را بر نمیتابیم و تا آخرین روز زندگی خود با آنها مبارزه خواهیم کرد، حتی اگر خاتمی به واقع مدافع آنها باشد.

  8. ایرانی گفت:

    نفسم میگیرد، که هوا هم اینجا زندانی است.

  9. ناشناس گفت:

    مقام معظم رهبری و مشاورین ایشان تا دیر نشده به سخنان دلسوزانی مانند آقای خاتمی توجه کنند و بدانند با توجه به اوضاع وخیم اقتصادی و پیش بینی های کارشناسان مربوطه، اگر کنترل اعتراضات آتی مردم از دست سران اصلاح طلب مانند خاتمی و موسوی و کروبی خارج شود با چندین برابر نیروهای فعلی هم قادر به سرکوب اعتراضات مردم نخواهند بود……

  10. ناشناس گفت:

    این را برای دست اندرکاران کلمه به عنوان یک جوان ایرانی مینویسم. اصراری بر انتشارش ندارم.

    امیدوارم اظهارات خاتمی یک تاکتیک باشد، و واقعا به انکار میل واقعی بخش بزرگی از مردم نپرداخته باشد. من هم قبول دارم که هر گونه اصلاحاتی منجر به تغییر ساختاری نظام هم خواهد شد، پس با این فرض، اصلاحات را برای ادامه حرکت مناسب میدانم.

    بله خود انقلاب حرکتی ناگزیر و محترم بود. شهدا هم که از آسمان نیامدند، جزیی از ما بودند. اسلام هم در صورت قرار گرفتن در جایگاهش، احترام خود را دارد. اما چیز دیگری نیست که قابل احترام باشد.

    آقای خاتمی قطعا میداند که نیروهای پیشرو، جوانان، مردم، به واقع چه میخواهند/ امیدوارم، چنین اظهاراتی، آب سردی نباشد بر پیکره امیدی که در دلها سوسو میکند.

    گمان نمیکنم در صورتی که آقای خاتمی هم اینگونه به انکار واقعیت خواست مردم ادامه دهد، نه از طرف حکومت به روی اصلاح طلبان فتح بابی شود، نه مردم، در این راه از جان و دل مایه خواهند گذاشت.
    حتی اگر در این شرایط حکومت اصلاح طلبان را در بازی راه دهد، جز سنگینی بازسازی مملکت و ساختار اقتصادی، اجازه نخواهند داد دولت اصلاحات به چیز دیگری بپردازد، اتفاقا، جریان حاکم حاضر است در به قدرت رسیدن کسی که آنها را از این وضع اسفناک اقتصادی و بین المللی نجات دهد، نهایت تلاش خود را بکند.

    به هر حال، به عنوان یک جوان ایرانی، که در ایران زندگی میکند و با صدها جوان تحصیلکرده از عمومی ترین قشر جامعه درارتباط است، اعلام میکنم، که آنچه جوانان میخواهند، تغییرات اساسی و ساختاری است، حال شما اسمش را ساختار شکنی میگذارید، بگذارید! . جوانان تا رهبران وعده تغییرات اساسی را به آنها ندهند، همراهی نخواهد کرد و آنقدر صبوری بلند که یک نسل دیگر هم صبر کنند. بالاخره حاکمان فعلی تا ابد که زنده نخواهند ماند.

  11. ناشناس گفت:

    حزب اخوان المسلمین مصر را می شناسید صزف نظر از اینکه راه و روش آنها را می پسندیم یا نه اما به یاد داریم که در دوران مبارک سخت تحت فشار بودند،رهبران وافرادش در حبس و حصر وبازداشت بودند و از پشت میله های زندان قران به دست علامت پیروزی(V) نشان می دادند امروز را هم ببینید مبارک رنجور ونحیف بر روی تخت به دادگاه کشیده می شود واخوان المسلمین در حال فتح مجلس و ریاست جمهوری هستند.
    همانطور که قران وعده داده است:”ان مع العسر یسری”
    پس خاتمی عزیزتر از جان ما هم همچون شما وسید مظلوم میرحسین عزیز که مظلومیت را از سلاله پاکتان علی مرتضی(ع) به ارث برده اید همچنان صبر می کنیم تا روزی که همچون دوم خرداد۷۶ صبح ظفر بدمد و مردم اصلاح طلبی را از زندان جهل ونا آگاهی حرامیان برهانند و فوج فوج دوباره به با آغوش باز به سوی شما پرواز کنند.

  12. مهدی ایرانی گفت:

    واقعا برایم سوال است که تعریف کنونی “نظام” چیست؟ اگر کسی از دوستان تعریف مشخصی دارد و حدود نظام را میتواند بدون حاشیه عنوان کند، خواهش میکنم که تعریفی از نظام عنوان کند یا منبعی معرفی کند تا به مطالعه آن بپردازم،
    اکنون با شنیدن واژه “نظام”، تصوری در ذهن ایجاد میشود که واقعا مطلوب نیست، سرکوب به اسم نظام، فدا کردن همه چیز به قصد حفظ “نظام”، کشتن جوانان به قصد حفظ “نظام”، تقلب، تخلف، بی قانونی، فساد در سایه “نظام”، و دهها مساله دیگر.
    اینها چیزی است که یک جوان ایرانی با شنیدن واژه “نظام” در ذهنش خطور میکند.
    حال شاید کسی بگوید “اصل نظام” چیز دیگری است، خب، مشتاقانه خواهان م تعریف “اصل نظام” را بدانم و آگاه شوم که رویکرد اصل نظام، در برابر انتخابات آزاد و سالم، آزادی رسانه و فعالیت احزاب، تجمع اعتراضی، مسایل بین المللی و ارتباط با کشور ها، و رویکردش در مواجهه با میل اکثریت به تغییر نظام چیست؟

    به آقای خاتمی اعتماد دارم و حاضرم، حتی بدون اقناع کامل، آنچه ایشان میگویند را بازگو کنم، اما در رفع ابهام هایم تلاش خواهم کرد. کمک کنید دوستان، این سوال خیلی ها است. آیا مصلحت در این است که یک سری حرفها را نزنیم؟ (من اعتقاد دارم که باید همه حرفها زده شوند و چوب مصلحت اندیشی را نمیخواخم باز بخورم). نمی دانم، واقعا نمیدانم، کسی برای من “نظام” را تعریف کند، شاید مسائل برایم روشن تر شد. از گروه محترم کلمه خواهش میکنم تعبیری که آقای خاتمی از نظام دارند را برای ما بشکافند. باور کنید که نیاز اساسی ای است این کار. شاید یک بار برای همیشه، این حرفها صریح زده شود، نتایج خوبی داشته باشد.

    کاش حداقل میشد واژه سازی کرد و دیگر از واژه هایی که بار منفی پیدا کرده اند استفاده نکرد. واژه سازی، از نیازهای اصلی جنبش سبز است.

  13. علی گفت:

    با خاتمی قهرم …

  14. شیرازی گفت:

    یا حسین میر حسین
    رهبر ما میر حسین هست هر چی میر عزیز بگه
    یادم می یاد سال ۸۷ اسفند ماه بود که فهمیدیم خاتمی به احترام موسوی کشیده کنار کلی از موسوی دلگیر شدم ، ولی امروز هست که درک می کنم کنار کشیدن اون روز واسه چی بود
    میر حسین عزیز ملت ایران هست ، ایستادگی ایشون برای ما خیلی معنا داره ، دعوت میر به صبر واسه من خیلی مفهوم داره ، دیگه خاتمی واسم جذابیت گذشته رو نداره ، چون حرف و عملش با میر عزیز ما زمین تا آسمان فرق می کنه …
    میر حسین به ما یاد داد آزادگی رو از حسین آموختن یعنی چه
    میر حسین خیلی دوستت دارم
    تو مصداق حقیقی حقیقت هستی ، اگر اینگونه نبود در حصر فرعونیان نبودی …
    یا حسین میر حسین

  15. ناشناس گفت:

    بسیار خوب بود، آقای خاتمی راهش را انتخاب کرده و اسیر فضای مجازی نمی شود به ایشان افتخار می کنم واقعا فوق العاده عمل می کند نظر دیگران محترم است اما من تقریبا به طور کامل با آقای خاتمی موافقم.

  16. فتنه سبز زنده گفت:

    آقای خاتمی میر حسین و کروبی و خانم رهنورد لجباز نیستند فقط دل خوش به غارت ګران جان و مال ولایت نمیکنند

  17. مهدی ایرانی گفت:

    زیاد فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که طبعا چون ما ترجیح میدهیم، از بین راههایی که هست، از طریق برگزاری انتخابات آزاد، حکومت رو به نمایندگان واقعی خودمون بسپریم، پس میشه گفت که در چهارچوب نظام قراره حرکت کنیم . یعنی التزام عملی داریم، اما اعتقاد ممکن است نداشته باشیم که این عدم اعتقاد، بی قانونی نیست. در بطن قانون اساسی، شرایط تغییر قانون اساسی هم پیشبینی شده است. خب، ما که دل خوشی از قانون نداریم، از طریق قانونی، سعی در تغییر قانون خواهیم کرد. لذا، با این تعبیر، اظهارات آقای خاتمی در ارتباط با نظام را درک کردم.
    به عنوان یک جوان ایرانی، شخصا با انقلاب دیگر، مخالف ام و این راه را بی هزینه ترین راه و کوتاهترین و عملیاتی ترین راه در جهت تحقق اهداف، نمیدانم. لذا گمان میکنم، که راه دموکراتیک، یعنی برگزاری انتخابات آزاد، سالم و مداوم انتخابات های پیشبینی شده در قانون اساسی، بتواند به عنوان مسیر مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق، انتخاب شود. که البته، اعتراض ما هم از ابتدا به بستن این راه بود و هست.

    اما آنچه لازم است، ابتدا مشخص کردن اهداف به صورت واضح و روشن است. هدف تحقق دموکراسی، رفع زوائد مغایر مردمسالاری و تثبیت پایه های مردمسالاری است. مسیر، از طریق دموکراتیک در قالب ظرفیت قانون فعلی است.

    قبول.

    هدف نهایی ما مشخص است، راه هم از خلال حرکت در چهارچوب قانون اساسی فعلی میگذرد. پس برای طی مسیر، در قالب هدفهای کوتاه مدت، برای انتخابات ۹۲، باید کاندیدای یا کاندیداهای خود را معرفی کنیم، و تمام تلاشمان را برای بستن راه بر روی قانون گریزان بکار میبندیم. و در این مسیر، به مردمسالاری و دموکراسی کاملا پایبندیم و هم تابع نظر اکثریت ایم و هم این تابعیت را تبلیغ و ترویج و پیشنهاد میکنیم.

    این مواضع به صورت جسته گریخته، در قالب اظهارات مهندس موسوی، آقای هاشمی و خاتمی و سایر بزرگان بیان شده است، اما لازم است در یک جمع بندی، به صوورت خلاصه و مفید و صریح و روشن، هدف و مسیر، ذکر گردد، ترجیحا تحت یک بیانیه مشترک، تا این بیانیه چراغ راه باشد، و از انحرافات و انشقاق، جلوگیری کند. و حکومت هم، بتواند، موضع خود را در قبال این هدف و مسیر، مشخص کند و همه تکلیف خود را بدانند.

    باور بفرمایید، که این سردرگمی، در بین خیلی ها هست، و بعضا باعث دلسردی میشود و انگار که مسیر گم شده باشد، احساس تعلیق به آدم دست میدهد. لزوم، تدوین چنین منشوری و تبلیغات و اطلاع رسانی گسترده آن، بسیار ضروری مینماید.

    پس، طی انتخابات ۹۲، اراده خود را به قانون گریزان تحمیل خواهیم کرد.

  18. ناشناس گفت:

    یادم است دوم خرداد ۷۶یک روز مانده بود به سن قانونی رای دادنم که نتوانستم نام خاتمی را وارد صندوق نمایم……یادش به خیر آن روزها….ویادم است که سید عماد خاتمی سن وسال کمی داشت که در یک مصاحبه گفته بود .(((رئیس جمهور پدر ملت است

  19. hane گفت:

    حالا که میر حسین عزیز و مظلوم ما در حصرند و ما جوانان را از شنیدن رهنمودهای خالصانه ایشان در فقر و مضیقه هستیم لازم است جناب آقای خاتمی من بعد با ارائه سخنان خود بطور منظم و مستمر به گونه ای که حداقل هفته ای یک بار با انجام سخنرانی بخاطر مناسبتهای مختلف در صدد تبین بیش از گذشته دیدگاههای اصلاحیشان برآیند تا در این هجمه تبلیغاتی حکام فعلی جوانان این کشور بتوانند سره از ناسره را تشخیص بدهند و مهمتر از همه در درون خود با توجه به در حصر بودن رهبران سبز اندیش احساس قوت و داشتن تکیه گاه مطمئن و مناسب را پیدا کنند.
    ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

  20. فرشته گفت:

    صحبتهای اقای خاتمی ورفسنجانی بیش ازحدملال آورشده وخسته کننده

    ازبس صحبت ازحفظ نظام میکنند انگارصحبت ازقدیسیت خدامیکنند انگاردنیاتموم میشه اگه این نظام نباشه

    قذافی هم حافظ قران بود وخودرامدافع اسلام مینامید وخودش پیشنمازهم بود چی شد عاقبتش چی شد؟؟؟

    درودبه میرحسین وشیخ کروبی که شجاعانه زیربارذلت نرفتند
    درودبرمیرحسین
    درودبرکروبی

  21. محمد گفت:

    باید برای خرداد برنامه ریزی مناسب کرد تا حاکمیت مستبد دیکتاتور به آخر خطش نزدیکتر شود.

  22. ناشناس گفت:

    آقای خاتمی عزیز روش فکری خود را دارد که هر روز عوض نمی شود. اما یادمان نرفته که آقای خاتمی تا زماتیکه میرحسین عزیز سنگ خود را با کسانی که باید وانکنده بود خود را کاندید کرد و فضای سیاسی را خالی نگذاشت. انسانها را با هم مقایسه نکنید و به قول کسی خوب و بد نکنید . هردو این دو بزرگوار کار مهمی در کشور انجام داده اند و من هردو را به یک اندازه دوست دارم .

  23. ناشناس گفت:

    آقای خاتمی بعد از شرکتت در انتخابات(و صد برابر بدتر از آن توجیه پر مغالطه و غیر صادقانه ای که بعد از آن برای این کارت کردی) نظرم به کلی در موردت عوض شد
    یا حسین میرحسین

  24. عبید سن خوزانی گفت:

    آقای خاتمی البته ما هرگز امید خود را از دست نداده ایم. این مملکت متعلق به ماست که عده ای چپاولگر مستعرب ضد دین آنرا به سرقت برده اند. تا ما هستیم مانند ریشه ای که برآب است، البته امید ثمری هست و قطعا پیروزی نهایی از آن ماست. اما حقیقت امر آنست که من از شما نا امید شده ام. هم در آن هشت سال بهترین فرصت ها را برادر از دست دادی و حتی گاهی با این دیوسیرتان همصدا شدی، (قضیه خوابگاه دانشجویان و پی گیری و محاکمه عوامل قتل های زنجیره ای و…) و هم از یک فرد بدبخت بلغمی مزاج یک دیکتاتور بد طینت ساختی و هم به مردم و خواسته های آنان پشت کردی و رفتی در خفا رای دادی. حاکمیت هم حقت را کف دستت گذاشت و مانند دستمال یکبار مصرف، کل آراء دماوند را باطل اعلام کردند که یعنی ما به رای تو نیاز نداشتیم فقط میخواستیم بروی و رای بدهی و هیمنه نفوذت را بشکنیم وعده ای هم که پیرو تو هستند، با تاسی به تو، بلافاصله بروند و رای بدهند که تنور ما گرم شود. وگرنه رای ساختن که برای ما کاری ندارد. برادر ما از بهبود اوضاع ناامید نشده ایم اما از اصلاح این رژیم و نیز محمد خاتمی به عنوان فردی که در کنار مردم ایران دوست باشد، حسن نیت داشته و منافع ملی و منافع ایرانیان را خواستار باشد، نا امید شده ایم. حال برما ثابت شد که او تنها خواستار حفظ رژیمی است که حتی او را قبول ندارد و ممنوع الخروجش کرده است. چه آرزو ها که برباد رفت. حیف از آن آرایی که به تو دادیم و حیف از آن امیدهایی که به تو بسته بودیم و همه برباد رفت.

  25. ناشناس گفت:

    زمانی که آقای خاتمی در انتخابات رای داد در کامنتی ذیل مطلبی در همین سایت کلمه نوشتم
    در شرایطی که آن ها کوچکترین توجهی به شروط ما نکرده اند و میر و شیخ و یارانمان در حبس و حصرند و فضا همچنان امنیتی است و… رای دادن نه تنها راهی را نخواهد گشود و فضا را بازتر نخواهد کرد بلکه آنها را برای ادامه کارشان تشجیع خواهد کرد. وقتی آن ها می بینند ما در هر شرایطی و با این همه رد صلاحیت باز هم در انتخابات شرکت می کنیم و وقتی می بینند ما گامی عقب می گذاریم فشار می آورند برای گامی دیگر عقب رفتن. معنی این حرف های آقای خاتمی مگر چیزی حز اذعان به همین نتیجه مورد اشاره بنده است؟
    اقای خاتمی حرف بسیار اشتباهی هم پس از شرکت کردن در انتخابات زدند که من چون برانداز نیستم در انتخابات شرکت کردم. این جمله بسیار اشتباه است چرا که شرکت نکردن هم مثل شرکت کردن حق هر فرد است نه وظیفه اش و من نمی دانم رای ندادن را مساوی با براندازی دانستن با کدام عقل و منطق سازگار است؟ یاد آوری نکته ای خالی از لطف نیست. آقای خامنه ای در انتخابات “شورای شهر دوم” در اعتراض به روند حاکم بر آن انتخابات سفری به شهری کوچک کردند تا از لحاظ قانونی نتوانند در انتخابات شرکت کنند(در شهرهای کم جمعیت فقط افراد بومی می توانند در انتخابات شوراها شرکت کنند). پر واضح است که این سفر به عمد در آن روز انجام شد و گرنه آن سفر، سفر مهمی نبود تا مسئله ای مثل انتخابات که ایشان رای خود را همیشه اول صبح به صندوق می اندازند مورد غفلتی این چنین(آن هم از سوی شخص رهبر) واقع شود. چرا عدم شرکت ایشان در آن زمان تعبیر به براندازی نشد؟!
    آقای خاتمی در جای دیگر گفتند که اصلاحات از صندوق رای بیرون می آید به همین دلیل من در آن شرکت کردم. درست است که اصلاحات از صندوق رای بیرون می آید ولی آیا هر کارتنی که نام آن را صندوق رای گذاشته اند؟ یا انتخاباتی که آزادی انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان در آن رعایت شده باشد و در یک کلام: در عمل انتصابات نباشد!!!

  26. کابرا گفت:

    میرزا(کامنت دوم) همه چیز را به خوبی بیان کردند.
    کاش در میان آن جمعیتی که پیش ایشان بودند، کسی حرف هایی که میرزا زد را میزد و جواب خاتمی را میشنیدیم.

  27. احمد گفت:

    آنچه میگویم شرط لازم برای برون رفت از اوضاع فعلی است . مجمع تشخیص مصلحت قانونی برای عفو عمومی تصویب کند ، میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی هم ، البته با تمهیداتی لازم برای این که حکومت آن را اجرا کند ، آن را امضاء کنند و سپس انتخابات آزاد انجام شود . برادرانی که مشمول این عفو میشوند هم بروند با اندخته های خود خوش بگذرانند ، البته اگر وجدانی نباشد که آزارشان دهد .

  28. ناشناس گفت:

    اصلاحات عمیق یعنی مرگ این رزیم. انتخابات آزاد وراهی شدن نمایندگان مردم به مجلس یعنی به پایان رسیدن عمر این رژیم. واقعا این رژیم راهی را رفته است که نه اصلاح پذیر است نه برگشت پذیر. این دیگر پایان خط است و کشتیبان را سیاسی دیگر بباید.

  29. ناشناس گفت:

    این نظامی که آقای خاتمی میگه، همون اسلامه یا منظور این آقایون و این کارهایی است که در حال انجامه؟ ما که از ترس قیامت اسلام رو انتخاب کردیم. آقای خاتمی رو نمیدونم.

  30. علی گفت:

    در جواب دوستی که پرسیده:”نظام چیست؟”

    خوب معلوم است از نظر آقایان و همینطور آقای خاتمی، متاسفانه:

    نظام یعنی “حکومت آقا” و حفظ نظام یعنی “حفظ اقتدار حکومت آقا”

    باور بفرمایید که این “واقعیتی تلخ” است و نه “طنزی تلخ”

    آیا دوستان نظر فوق را تایید نمی کنند؟

  31. مهمان گفت:

    منهم میخوام به مدت کمی با آقای خاتمی قهر کنم

  32. مهندسين گفت:

    آقای خاتمی عزیز

    ما آماده ایم،‌ و به شما اعتماد کامل داریم، شما مسیر حرکت را مشخص کنید، برنامه ها را اعلام کنید، با تمام توان حمایت میکنیم.

    جمعی از فارغ التحصیلان دانشگاه امیرکبیر

  33. ناظر گفت:

    امان از دست شما آقای خاتمی.

  34. ناشناس گفت:

    رئیس جمهور سابق اخیرا در دیدار برخی جوانان مطالبی بیان کرده است که بیان دو نکته پیرامون این مطالب خالی از لطف نیست .
    ۱- آقای خاتمی اظهار کرده است : ” ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته اند.”
    با فرض پذیرش این گزاره ، این سوال مطرح می شود که ایا در انتخابات ۱۳۸۴ نیز این دو دیدگاه با هم مواجهه داشته اند یا خیر ؟ مصداق هر دیدگاه کدام کاندیداها بوده اند ؟ مردم به کدام تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی رای داده اند ؟ ایا دیدگاه پیروز در انتخابات ۷۶ همان دیدگاه و تلقی پیروز در انتخابات ۸۴ بوده است یا خیر ؟ اگر جواب منفی است ، اینبار این سوال مطرح می شود چرا ذائقه مردم تغییر کرده است ؟

  35. سلمان فیروزفر گفت:

    ۲- آقای خاتمی همچنین بیان کرده اند : “نمی شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.”
    در خصوص این بخش از سخنان هم چند نکته وجود دارد . اول اینکه چرا در همان زمانی که این اتفاقات افتاد جناب آقای خاتمی موضع گیری نکردند ؟ آیا اگر پس از اعتراصات سال ۸۸ آقای خاتمی همین نکات را بیان می کردند و البته تاکید هم می کردند که من در انتخابات بعد شرکت می کنم ، فضای عمومی کشور مناسب تر نمی شد و این تحلیل و دیدگاه هم بر حاکمیت و هم بر معترضین بویژه رهبران معترض تاثیر نمی گذاشت و محاسبات آنها را تغییر نمی داد ؟ بیان این دیدگاه در این مقطع زمانی فقط در دو صورت قابل قبول است : الف – خبر توهین به رهبری و نظام امروز به اقای خاتمی رسیده باشد . ب – آقای خاتمی امروز به این تحلیل رسیده باشد .

  36. ناشناس گفت:

    آقای خاتمی دیدید که رای دادن شما باعث تشدید فشارها و جری تر شدن آقای مستبد شد!

  37. آزادیخواه گفت:

    من به نوبهء خود اعتقادی به اصلاح این نظام و مسئولان آن ندارم ولی تنها روزنه ای که برایم امیدواری و فرح بخشی ایجاد کرده مقاومت و دلاوری جناب میرحسین و جناب کروبی و خانم رهنورد هست. اگر یک سرسوزنی به آرمانهای انقلاب امید داشته باشم آنهم صدقه سر این عزیزان دربند میباشد والسلام. درود بر شرافت و ایستادگی زندانیان سیاسی.

  38. ناشناس گفت:

    اصرار بر اصلاح پذیری نظام در عین اصلاح ناپذیری آن نوعی تحجر محسوب می شود. از آقای خاتمی انتظار نیست که دچار چنین تحجر عریانی شود.

  39. ناشناس گفت:

    جناب آقای خاتمی! به جای اینکه به طاغوت اعتماد کنید و بروید رأی بدهید به امید شاید کمی فضای تنفس، بهتر نبود به خدا اعتماد می کردید و با مردم همراه می شدید؟

  40. سا گفت:

    هنوز هم خیلیییییییی دوستت داریم حتی بیشتر از قبل

  41. ناشناس گفت:

    دوستان صبر داشته باشید اصلاحات با انقلاب فرق می کند وما باید برای بقای کشور واصلاح امور از افراط وتفریط دست برداریم ومنافع ملی واقتدار کشور وحفاظت از سرمایه های ملی را سر لوحه امور قرار دهیم وبا از خود گذشتگی وصبوری راهی را که مردم افریقای جنوبی به رهبری ماندلا طی کردند را سرلوحه خود قرار دهیم این نهضت ضد خشونت با صلابت درحال پیشرفت است دور نیست روزی که حاکمان در تنگنا قرار بگیرند ودست به سوی اصلاح طلبان دراز کنند .(از سروران گرامی تقاضا دارم مصاحبه آقای علیرضا بهشتی با مرحوم آقای مهندس بازرگان را مطالعه فرمایند .) از اینکه اسایه ادب به استادان وسروران نموده ام امید عفو دارم به امید آزادی همه برادران وخواهران دربند و آزادی سربلندی و استقلال کشور عزیزمان.

  42. ناشناس گفت:

    خاتمی جان ازبس که تو آدم ساده ای هستی. البته امیدوارم ساده باشی و در پی رنگ کردن مردمی نباشی که به تو اعتقاد دارند. من فکر می کنم تو آدم ساده ای هستی و اصلا به درد سیاست نمی خوری. اینها مار خورده و افعی شده اند. تو آدم ساده و دلپاکی هستی. باید این صحنه سیاسی را بسپاری دست آدمهایی که حق و حقوق ما را از حلقوم اینها بیرون آوردند. تو آدم پاک و معصومی هستی وگرنه پس از اینهمه جنایات آیا باز از جمهوری اسلامی و برقراری آن اینگونه دفاع می کردی. رژیمی که قتل و کشتار جوانان وطن را هدف خود قرار داده است، جای پشتیبانی دارد؟ سید؟!!!

  43. آزادیخواه گفت:

    معلوم نیست پشت پردهء این سیاست مداران چی میگذره؟! آقای خاتمی؛ یه کمی واضح تر صحبت کنید ما هم بفهمیم. بالاخره نظام میخواد فضا را برای اصلاح طلبان باز کنه یا نه؟ طبق آخرین فرمایش شما، که دلیل رٱی دادنتان در انتخابات مجلس را باز کردن فضا دانستید، بفرمائید جز باطل اعلام کردن صندوق آن محل(دماوند)، چه چیزی عاید شما شد؟ تا کی میخواهید با شعار و (وعده و وعید)، اعتبار خودتان را زیر سؤال ببرید. این که فایده ندارد. معلومه که دیگه مردم به تنگ آمدند و کار این نظام از اصلاحات گذشته است. تازه شما یادتان افتاده که : (نمی شود اصلاحات را پذیرفت و همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.”)
    مگه این بندگان خدا : آقای ابوالفضل قدیانی ، آقای مصطفی تاجزاده ، آقای محمد نوری زاد و غیره و غیره از سر دلسوزی و پایبندی به ارکان انقلاب و نظام ، دلسوزانه نظام و رهبر را نقد و پرسش نکردند؟! آیا میدانید برای همین پرسشها و نقدها چه هزینه های هنگفتی دارن میپردازن؟ چرا باز چشمهایتان را به حقایق می بندید!!!! آخه این نظام چیه که اینقدر برای حفظش، حاضرید از آرمانهای ملی و مذهبی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و …. بگذرید و برای اشتباهاتتان توجیه بیاورید. “پناه بر خدا”

  44. ناشناس گفت:

    این ادم هائی که بر مسند قدرت نشسته اند و شو کت و قدرت و پول مانند همه دیکتا تور ها و مزدورانشان چشم و گوششان را بسته و پنبه گذاشته اند حاضر نیستند اقای خاتمی ترک شرایط بو جود امده و باد اورده بکنند مگر زور در برابر انها درست شود و انها را به کنار بزند