سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند...

واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند، ارزشی قائل نیستم

چکیده :آقای اکبر اعلمی در یادداشتی نسبت به نامه ای که از سوی زندانیان سیاسی آزاد شده در کلمه منتشر شد، واکنش نشان داده است. جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام اکبر اعلمی و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می...


آقای اکبر اعلمی در یادداشتی نسبت به نامه ای که از سوی زندانیان سیاسی آزاد شده در کلمه منتشر شد، واکنش نشان داده است.

جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام اکبر اعلمی و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می نامیدند، برای نامزدی مجلس آینده، نامه ای  انتقادی نوشته بودند که کلمه بنا به رسالت اطلاع رسانی خود اقدام به انتشار آن کرده بود.

این بیانیه به امضای  این فعالان سیاسی رسیده بود که تعدادی از آنان با پایان یافتن دوره ی حبس خود آزاد شده و بخشی دیگر نیز با وثیقه های سنگین در مرخصی و یا منتظر دادگاه خود هستند.

آقای اعلمی در جوابیه خود با هتاکی و توهین به نویسندگان نامه و  نیز کلمه و رهبران و همراهان جنبش سبز، دلایل ثبت نام و مشارکت خود در انتخابات پیش رو را  توجیه کرده و نوشته است: تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.

وی در بخشی از جوابیه خود نوشته است: “برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است.”

البته نام این افراد نزد کلمه محفوظ است و در صورتی که نویسندگان نامه از نظر امنیتی با مشکلی رو به رو نشوند، اسامی این افراد قابل انتشار و یا ارایه به آقای اعلمی است.

سایت کلمه ضمن احترام به آقای اعلمی و پوزش از نویسندگان و کاربران این نامه بخاطر توهین ها و هتاکی ها به زندانیان، سبزها و  رهبران زندانی جنبش سبز متن کامل این جوابیه که در وبسایت وی منتشر شده است را برای آشنایی مخاطبان کلمه با دیدگاه های این نماینده سابق مجلس و  نامزد انتخابات اسفند باز نشر می کند:

در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان “نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات” کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستان و کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.
اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:

۱-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!

اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛

ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:

۲-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست “”چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:

۳- یک ضرب المثل ایرانی می گوید:”ادب مرد به از دولت اوست” و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.

اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: “دوروئی”، “فرصت طلبی”، “مشتاق رسیدن به قدرت”، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان “گودرزی” و “شقایق” را به مخاطب تداعی می کند!

۴-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!

در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!

مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!

۵-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: “برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند…”!

ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی “اکثر مردم” از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!

مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این “اکثریت مردم” در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.

مضحک تر از این بنده در سایتی،”اصلاح طلب سابق” خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت ۲۰ سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از ۸۸، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!

۶-در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که “خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند”، نوشته اند: “ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز”!

نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران”کلمه” پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال ۶۹ با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول ۸ سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.

بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!

۷- نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که “قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد”!

در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!

گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از “حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق “کلمه ای ها ” پاسخ آنها را می دهم؛

۷/۱- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ باشم، مایلم “کلمه” ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:

آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال ۸۸ عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت ۳۲ ساله دارد؟

آیا در ۸ سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟

آیا قبل از انتخابات ۸۸ همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال ۸۸ کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا….!؟

اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است “کلمه ای ها” قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال ۸۸ برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟

و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، “رهبر و یا رهبران کلمه ای ها” و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله “مراد کلمه ای ها” اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟

آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟

به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!

لذا نسبت دادن اوصاف و تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و … به اینجانب کمال بی انصافی و بداخلاقی است!

وانگهی گفته اند: “انّما الاعمال بالنّیات” و شیوه عملکرد راقم در ۸ سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟

۷/۲-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر پر) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!

بنابراین اگر شما بدلیل محروم شدن از حق انتخاب شدن خود و دوستانتان، مجازید از شرکت در انتخابات و حق انتخاب کردن صرفنظر کرده و حتی دیگران را به پیروی از خود و تحریم انتخابات تشویق کنید، این حق را برای امثال بنده هم قائل باشید که اگر از حق انتخاب شدن محروم شدیم در آنصورت از حق انتخاب کردن هم احتراز کرده و به شما بپیوندیم و از هواداران خود هم انتظار داشته باشیم که به همین منوال عمل کنند!

۸- اکنون فرض می کنیم که این نامه کذائی واقعا منسوب به جمعی از زندانیان سیاسی رهیده از بند است.

به پیروی از جمله مشهور و منسوب به امام حسین(ع) که فرموده اند “انّ الحیات عقیده و جهاد”، هرکس که صادقانه و از روی اعتقاد قلبی خود برای رسیدن به اهداف شریف و ارزشمند و مدینه فاضله دلخواهش و آنچه را که حق و حقیقت می پندارد مبارزه بکند و در این راه متحمل خسارت و زندان بشود، در نزد من محترم است هرچند که رویکردم با عقیده و مرام او متفاوت باشد.

اما هرگز برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است و پرواضح است که فرجام مبارزات چنین افراد دن کیشوت گونه ای هم چیزی جز توبه و اظهار ندامت و پشیمانی در مقابل دوربین نیست!

بر این اساس:

۸/۱- از قدیم گفته اند هرگردی گردو نیست، لذا ارزش و اعتبار هر زندانی سیاسی در نزد مردم هم به عقیده و مرام و دلایل زندانی شدنش و میزان پایداری اش در برابر ظلم و استبداد بستگی دارد. والا زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.

۸/۲-در مورد کسانی که شخصیت سیاسی خود را مرهون و مدیون تحریم کنندگان بوده و یا خود جزء طراحان تحریم بوده باشند ولیکن پیمان شکنی کرده و به دوستان خود نارو زده باشند، شاید بتوان حق را به نویسندگان نامه داد تا آنها را شماتت بکنند. اما بنده نه شخصیت خود را از فرد یا گروهی به عاریت گرفته ام و نه مدیون هیچ شخص و جریان خاص سیاسی هستم و نه در تصمیم گیری های تحریم کنندگان کوچکترین نقش و دخالتی داشته ام.

کسانی که حتی حاضر نیستند برای نوشتن یک نامه سرگشاده به امثال بنده مسئولیت آنرا هم پذیرفته و حداقل امضای خود را پای چنین نامه ای بگذارند، بر اساس کدام منطق سیاسی به خود اجازه می دهند تا در نقش یک رهبری سیاسی از کسانی که خود در میدان سیاست چندین پیراهن بیشتر از آنها پاره کرده اند و همواره با نام و نشان کامل مواضع خود را صریح و شفاف بیان کرده و می کنند، انتظار پیروی داشته باشند!؟

اساسا این افراد گمنام باید پاسخ دهند که بنده کی در زمین آنها بازی کرده ام و یا برعکس، آنها کی در زمین بنده بازی کرده اند و یا کی در تصمیمات پشت پرده آنها مشارکت داشته ام که اکنون با مشتی رتب و یابس کنار هم قرار دادن، قیم مآبانه، طلبکارانه و قلدرمآبانه از راقم می خواهند، در زمین کسانی بازی کنم که نه هدف و منویّات مشخصی ندارند و نه شهامت بیان نام و نشان خود را!؟

بنده خود زمین بازی مستقلی دارم و همچنانکه تاکنون از کسی نخواسته ام تا در زمین من بازی کند، و همچنانکه در بسیاری از مشکلات و سختی ها تنها مانده ام و یار و یاوری نداشته ام، قهرا به کسی هم اجازه نمی دهم که مرا وادار به بازی در زمینی نماید که عرض و طول و مساحت و مالک آن مجهول است و لذا مادامی که عضو حزب و گروهی نشده ام همچنان با شاخص ها و معیارهای خود مستقل تصمیم می گیرم و به آن عمل می کنم. و این همان واقعیتی است که ۴ سال قبل نیز در سخنرانی زنجان مورد تاکید قرار دادم و به واسطه آن انواع تکفیرها و هزینه های فراوانی را متحمل شدم.

از طرفی حتی اگر قرار باشد روزگاری دست از استقلال فکری خود برداشته و مرید و مقلّد این و آن شوم، قهرا به کسانی اقتدا خواهم کرد و در زیر بیرق کسانی سینه خواهم زد که حداقل همچون نویسندگان نامه بی نام و نشان کلمه ای ها کسی را به گناه مستقل اندیشیدن و عدم پیروی کورکورانه از خود و نادیده گرفتن همه سوابق درخشانش مورد اهانت و هتاکی قرار ندهند نه کسانی که نمام هنرشان این است که در دنیای مجازی با نام مستعار نقش قهرمانانی پوشالی را بازی می کنند،

طرفه انکه؛ تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.
گیرندگان:

سایت کلمه و کلیه سایت ها و پایگاه های خبری منعکس کننده نامه مذکور



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۹۴ پاسخ به “واکنش اعلمی به نامه زندانیان سیاسی آزادشده: برای کسانی که از روی هوس به زندان رفتند، ارزشی قائل نیستم”

  1. مسعود گفت:

    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به … نکنیم
    اکبر اعلمی ارجمند
    روا نبود چنین بی باکانه سخن گفتن و از سخن چند ستمدیده برآشفتن و بر صورت برزگان جنبش سبز خراش انداختن. یعنی نمایندگی در این مجلس که مطیع قدرت است و تحت امور این همه حلاوت دارد!؟مجلس هشتم تحت فرمان کدام بی قانونی را افسار زد و به دست قانون سپرد که مجلس نهم مطیعتر بر آن دست یازد!؟ برادرم اندکی تفکر اندکی ملاحظه اندکی رخصت به کجا چنین شتابان و مقایسه خود با میر سربلند ! من در حیرتم از حضرتعالی بدست خویش خوشبیان به خودت را نیز از دست می دهی! توهین به مظلومین زندان کشیده و تواب خواندن آنان تمامی دارائیت بوده که در این ماجرا خرج کردی؟! مگر مهندس موسوی خبر از این روزها نداد و همراه با ملت بر بروز و استقرار رویه استبدادی که جنابعالی هم بر آن اذعان داری هشدار نداد و الان هم دارند با کشیدن مشقات حصر بدتر از حبس هزینه های چنان هشدار ها و ایستادگی های را می دهند.اگر خودتان مایلید تنهایی راهی شوید اختیار با شماست اما آن دوستان شما را در حوزه آزاداندیشان و اصلاح طلبان دیده بودند که با احساس نزدیکی صدایتان کرده بودند که ای آقای اعلمی آزاده ما باهم هستیم پس بنا به رسم همرهی ترجیح دهید که با یکدیگر راهی شویم.

  2. رسا گفت:

    سلام
    این ادبیات که در نگارش خبرهای مربوط به مخالفان کلمه و جنبش سبز به کار می رود به دور از ادب و اصل تحمل و تعامل با مخالف است. مصداقی از این ادبیات کلمه در این جمله از خبر فوق دیده می شود: “آقای اعلمی در جوابیه خود با هتاکی و توهین به نویسندگان نامه و نیز کلمه و رهبران و همراهان جنبش سبز، دلایل ثبت نام و مشارکت خود در انتخابات پیش رو را توجیه کرده و نوشته است:…”.
    اگر قرار است کلمه به عنوان یکی از رسانه های اصلی جنبش سبز همان راهی را برود که مخالفان ِ ناآگاه ِ صلح و دوستی و شرافت و راستی، در پیش گرفته اند، جنبش سبز از آنچه که می خواستیم و می خواهیم بسیار دور خواهد شد.
    راه سبز امید را زندگی می کنم با اجازه دادن به این که هرکسی چنان که می خواهد زندگی کند.

  3. Dr Pirmoazen گفت:

    به عنوان ناظر و شاهد نزدیک اتفاقات و جریان سیاسی کشور, صحت و درستی و صداقت گفتار و رفتار و تصمیم آقای اعلمی را تائید می کنم. دکتر پیرموذن

  4. مهدی گفت:

    راقم این سطور قصد داشتند توهین نکنن .اما لازمه عرض کنم جناب اعلمی شما در سطر سطر نوشته هاتون نویسندگان این نامه رو با تمام طرفداران مورد خطاب قرار دادین و شدید ترین توهین ها رو متوجه آنها کردین.باید متذکر بشم انتخاب شما و دوستان شما همواره به خواست مردمی بوده. مخصوصا در مورد جریان سیاسی که ما به آن تعلق داریم. پس اگه فکر میکنین بدون چنین پشتوانه ای کاری از شما و دوستانتان بر میآید بفرمایین.مجلس هشتمی که حدود هفتاد نفر اصلاح طلب داشت کار به جایی نبرد و آنچنان که در توقع ملت بود خواست ملت را اجابت نکرد چگونه ممکن است در مجلسی که مهره های آن از پیش تعیین شده صدای فریاد ملت از زبان بلند شما بر بیاید

  5. از اول ایرانی گفت:

    آقای اعلمی عزیز
    حقایق را با نیش انتقام آلوده ای . در نامه فوق حقایق بسیاری بازگو شده که میتواند به پالایش جنبش سبز کمک کند ولی شرطش این است که گفته از سر کین و نابخردی از آن حذف شود. این نشان از فرهنگ سیاسی خام و نپخته ما دارد. از آقای اعلمی میخواهم که نامه خود را دوباره مرور کند و جمله های از سر کین و قیض را حذف کند و فقط به انتقادهای سازنده که بسیار نیز در نامه دیده میشود بپردازد. برای مثال آنجایی که گفته است این همه جور و ستم مربوط به فقط بعد از انتخابات نیست عین واقعیت است. و توقع من این است که روزی بهنگام و موقع مناسب انتقاد از خود توسط رهبران جنبش انجام شود. چه بسیاری از جفاها به این مردم از اول انقلاب و در زمان حکومت همین سران اتفاق افتاده است و برای بخشش نیاز به انتقاد از خود است. مانند بزرگمرد سیاست جناب آقای تاجزاده عزیز.

  6. رضا گفت:

    حقیقت در مورد آقای اعلمی این است که این آقا پیش خودش خیال می کرد که با طرفدارانی که در آذرباییجان دارد و همواره چاپلوسی . مجیزش را می کنن در انتخابات مجلس پیروز می شود و به سفره ایی جدید می رسد غافل از اینکه جنتی از اون زرنگ تر است!

  7. مجید گفت:

    من نمی دانم بقول حزب اللهی ها این سبزهای لجنی چرا از همه طلبکارند؟ به همه بد و یاه می گند و اما تحمل شنیدن پاسخ را ندارند. از همه می خوان که از اونها تقلید کنند. اگر منافعشون ایجاب بکنه تو انتهابات شرکت می کنن و اگر نه همه باید به تقلید از اونها انتخابات را تحریم بکنن!
    یادمه وقتی که معین رد صلاحیت شد همین سبزا گفتند انتخابا تحریم و وقتی با حکم حکومتی اون و مهرعلیزاده تائید شدند تا تونستن مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق و بسیج کردن و حتی این …خاتمی آمد و گفت با تائید ایندو نفر که نوچه های خودش بودند بزرگترین معضل با تدبیر رهبر حل شد.
    در پایان می خوام به این آقایون بگم قاعده بازی همینه زدی ضربتی نوش کن ضربتی را
    عزت زیاد

  8. مهدی گوگانی گفت:

    دوستان کلمه ای سلام.اصولا بنده هیچگاه نه توانسته ام خود را یک هوادار جنبش سبز بپندارم و در مقابل هیچگاه در برابر آن نیز نایستاده ام.اما از سوی دیگر از ۴ سال پیش تا کنون تمام مواضع ،رفتارها و افکار اکبر اعلمی را به طور شبانه روز (به معنای واقعی کلمه) دنبال می کنم.احساس می کنم دوستانی که نظرات معترضانه ای نسبت به این نامه داشته اند آن را بطور کامل مطالعه ننموده اند و تحت تاثیر همان چند جمله ای که از طرف کلمه در آغاز خبر نگاشته شده موضعگیری کرده اند.به نظرم اوج نامه اعلمی جایی است که وی می گوید مگر زمانی که خود شما بر مسند کار بودید چه گلی بر سر مردم و مملکت زده ید.انتظار داشتم مخاطبین نامه چنانچه قصد موضعگیری داشتند در مقام پاسخ به این سوال بر می آمدند اما متاسفانه این سوال بزرگ به دلیل همان جو سازیهایی که عرض شد این سوال بززرگ مغفول ماند. اعلمی همان کسی است که سالهای جنگ ،همان دوره ای را آقایان نگارنده برای مناصب فردایشان نقشه می کشیدند واگر منازعات قدرت طلبانه امروزشان را در خفا پی می گرفتند تنها از ترس حضرت امام خمینی بود،جان خود را بر بوته اخلاص گذاشت و پاره ای از جان عزیزش را در نبرد با شیطان فدا کرد و اگر امروز می گوین بر مبنای خط و مشی اعتقادی خود گام بر میدارد،این همان خط و مشی است.آنچه زندانیان سیاسی امروز از آن دم می زنند آنیست که اعلمی از فردای ۲۲ بهمن ۵۷ و بلکه پیش تر در پی آن بود.

  9. ناشناس گفت:

    آقای اعلمی، مرد حسابی‌، شما اول تنها لحظه‌ای نه بیشتر، تصور زندان و اجساد کف خیابان را در ذهن بیاور، سپس از هوی و هوس بگو! این همه که گفتید از ذهن مغشوش شما بود یا عصبانیت از رد صلاحیتتان؟ آقاجان بله فهمیدیم و به وزارت اطلاعات هم فهماندید که که هیچ گونه ارتباط و وجه مشترکی با جنبش مردم ندارید. بله درسته خودتان هم ذکر کردید شما اصلا باور به کار و خرد جمعی‌ ندارید، فقط در عجبم شما چگونه میخواسیتد نماینده ملت در مجلس شوید؟! آهان شما وارد شوید، هزینه‌هائی سنگین مسافرت و زندگی‌ را جبران کنید، بقیه اش خدا بزرگ است، دیگر کاری به بعدش نداشته باشیم.

  10. ایران داد عمارلویی گفت:

    بنده فقط یک قصه و شنیده را برایتان مینویسم.پند و ملال و عبرت و عزت و وکالت و و کیل و وکیل الدوله و وکیل المله را خودتان گز و اندازه نمایید.در کشوری پادشاهی بنا بر این بود که خواستگاران دختر خدایگان میبایست به معمای دختر دردانه جواب درست بدهد.در این وادی پیر مردی هم که از ۶۰ گذر کرده بود در ردیف خواستگاران به عزم حضور در قبله گاه مداومت و راهی بود. از این پیر سوال شد که پدر عزیز و پدر بزرگ گرامی شما دیگه چرا؟این گونه به جواب نشست که به ملک و ملکه و دردانه این دو بگویم دور مرا خط بکشید.جواب نامه جناب اعلمی را سایرین دادند نکته ای بر زمین مانده که بنده یاد اوری مینمایم.موقع زندانی شدن جنابان موسوی و کروبی کلمه جایگاه مکانی این دو عزیز را به سهو رقم زده بودند به محض اطلاع از این سهو خود را تصتیح فرمودند.جناب اعلمی با یک چوب همه را نرانید؟

  11. ناشناس گفت:

    اقای اعلمی تا رفع حصر مهندس موسوی نخست وزیر محبوب امام ره و شیخ مهدی کروبی و ازادی تمامی زندانیان سیاسی و لغو نظارت استصوابی غیر قانونی شورای نگهبان و … در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهیم کرد و نامزدی امثال جنابعالی هیچ ثمری در راستای اهداف مردم ندارد و کسانیکه بر خلاف نظر مردم در انتخابات شرکت نموده اند مجرم هستند و انشالله بزودی زود در محاکمه صلاحیت دار محاکمه خواهند شد

  12. رسول گفت:

    اقای اعلمی شما هم با این نوشته خود نشان دادیدکه اصلا تحمل انتقادراندارید اگربجای انسانهای مظلوم ودربند بودید اینقدر بخودت حق نمیدادید که هر توجیه وتحلیلی را بعنوان دلیل بپذیرید

  13. آرش گفت:

    آقای اعلمی
    فکر می کنم نویسندگان نامه مورد اشاره در بیانه جنابعالی ،از قبل جواب شما را دادند:
    شما فرصت طلب خوبی هم نیستی !!

  14. رویین گفت:

    سلام
    این که ایشون می فرمایند اصلاح طلبی خود را ثابت نمودند کاملا از ثبت نام کردن و راحت زندگی کردن در این دوره هوایداست. اولا که بحث نام ها یه بحث فرعی و اشتباهه. خود معلومه که نام هاس زندانیان باید پنهان باشه. آقای اعلمی انگار فراموش کردن کجا زندگی می کنند. در طول سال های اخیر بار ها از این نطریات عجیب و ریب از ایشون بودیم. من واسه ایشون بسیار متاسفم. این نوع گفتار ها از بی انصافی گذشته. و به یه جور انکار تبدیل شده.

  15. safa گفت:

    اشتیاق اقای اعلمی برای وکالت بیشتر از گزایشات ایشان است و مهم برای ایشان ارمان نیست که رانت و مقام وکالت است حالا رودر واسی میکنن بگن برا مقام به عنوان اصلاح طلب میامدن عیبی نداره ایشالله همین نامه باعث شه شورای نگهبان تاییدشان کنند و به جمع مجلسی ها برسن ولی اگه دور اندیشی داشتن خودشان را اینقدر زود نمیسوزاندند

  16. koosha گفت:

    حرفشان منطقی و درست است. قرار نیست که همه با یک وسیله مبارزه کنند مهم این است که هدف یکی باشد. با این حال تحریم انفعالی اصلاح طلبان هم کارساز نیست. تحریم باید به صورت فعال نشانه مبارزه با حکومت باشد، اینکه ما قهریم و نمی آییم مشکلی را حل نمیکند.
    در ضمن نشانه ای از هتاکی و توهین در نامه ایشان نیست. صرف اینکه شما در بالای صفحه بنویسید که “آقای اعلمی در جوابیه خود با هتاکی و توهین …” برای خواننده قابل قبول نمیشود.
    کوشا

  17. سبز یعنی استقامت تا بهار گفت:

    جناب اعلمی شما به اندازه یک تار موی زندانیان سیاسی با شرف برای ما ارزش ندارید ، خدا را شکر که چهره واقعی انسانهای متظاهری همچون شما برای مردم روشن میشود

  18. شبه اصلاح طلب گفت:

    با این جوابیه اعلمی به احتمال بسیار زیاد تایید صلاحیت خواهد شد و به مجلس نمایشی راه پیدا خواهد کرد. برای ایشان و باقی شبه اصلاح طلبان آرزوی موفقیت در انتخابات نمایشی را دارم.
    آقای خامنه ای تو را به جان مجتبی دل این اعلمی را نشکن و یه سفارشی به جنتی (عمرش دراز باد) بکن.

  19. تحريم كننده انتخابات گفت:

    جناب آقای علمی من که تو انتخابات شرکت نمیکنم و امیدوارم که با شرکت نکردن دیگر مخالفان نتوانید رای بیاورید و چوب دو سر طلا شوید.

  20. حسن گفت:

    آقای اعلمی خودتان به درستی و با صداقت اعلام کردید که :
    ۱- میرحسین را نقاشی بی درد و جاه طلب می دانید،
    ۲- از کاندید شدن ایشان در سال ۸۸ عصبانی هستید،
    ۳- تک رو و خودخواه هستید و نظر هیچکس جز خودتان را قبول ندارید،
    ۴- زندانی و شکنجه شدن را از روی هوی و هوس می دانید،
    ۵- به هتاکی اعتراض می کنید اما خود بدترین هتاکی ها و بی احترامی ها را بکار می برید،
    ۶- همه بجز خودرا نادان، فرصت طلب و بی تقوا می دانید.
    حالا خودتان قضاوت کنید و بگویید چه ادمی هستید، چگونه می توان به شما اطمینان کرد و چه مرامی دارید.
    اگر سابقه خوبی هم آنچنان که برشمردید و فخر فروختید داشتید با کاندید شدنتان و بخصوص با این نامه تان همه را بر باد دادید.

  21. بهنام گفت:

    جناب اعلمی از شما بعید میدانستم اینگونه دست به قلم شوید و اینگونه با عصبانیت و خشم به سوء تفاهمات ایجاد شده پاسخ دهید . مقالات جنابعالی را کم و بیش در سایت شما دنبال میکنم و میدانم که مقالات تخصصی مینویسید / به خصوص در مورد قانون اساسی . در عجبم چرا از اینکه زندانیان عزیز سیاسی در نامه خود اسم نیاورده اند از آنها خرده گیری نموده اید و این اقدام آنان را حمل بر بزدلی آنان نموده اید . باید بگویم اتفاقآ این یک تاکتیک شناخته شده در تاریخ مبارزات سیاسی تمام حکومتهای دیکتاتوری و خود سر است و نباید و نمیتوان از این بابت تعجب کرد / چرا که نباید بیجهت بهانه بدست دشمن داد و وقت و انرژی اینگونه مبارزان نباید در سیاه چالهای تاریک سپری گردد بلکه باید به آگاهی هر چه بیشتر مردم و دلسوزان و طالبان تغییر یا اصلاح سپری شود . این زندانیان سیاسی عزیز که جنابعالی اینگونه آنها را به باد انتفاد گرفته اید در واقع سرمایه های آینده ملت ایران هستند و هیچ فرقی نمیکند که از کدام گروه یا طیف سیاسی باشند چرا که راه و هدف یکیست .اگر نمیتوانیم شرمندگی و تشکر خود را از فعالیتهای آنان ابراز نمائیم بهتر است اینگونه هم به آن عزیزان نتازیم . جناب اعلمی ما ایرانیان هنوز معنای کلمه (اتحاد) و (انسجام) را نفهمیده ایم و هر کس راه خود را میرود و شاید به دنبال منافع کوتاه و بلند مدت خویش است اما دموکراسی یعنی همین که وقتی کسی از ما انتقاد کرد خاضعانه و منصفانه به او پاسخگو باشیم . به هر حال امیدوارم همه ما علی الخصوص جنابعالی با درک وضعیت موجود برای اراده خود ارزش قائل گردیده و با تحریم قاطعانه انتخابات نمایشی و تشریفاتی اعتراض خود را ابراز نمائیم . انشاالله . موفق باشید .

  22. ساسان گفت:

    اقای اعلمی با دوبار نمایندگی مجلس خودش را همردیف میرحسین میداند.من مطمئنم تو اگر جای میرحسین بودی یک عافیت طلب بودی.بزرگترین اشکال شما اینست که در هیچ حزب و قالبی نمیگنجید و بدبختی یک سیاستمدار جهان سومی بیسواد دقیقا همین است اقای اکبر اعلمی.

  23. هر ایرانی یک رسانه سبز گفت:

    جناب اعلمی، سلام علیکم.
    زمانی که در مجلس ششم تشریف داشتید هم معتقد بودم شما را نمی‌توان عنصری ارزشمند و یک چریک ارزشمند برای خط ناب اصلاحات دانست. اما برخی بزرگواران با من مخالفت داشتند.
    خوشحالم که من اشتباه نکرده‌ام. سلسله مقالاتی داشته‌ام که امروز که خوانده می‌شود؛ بحث نوسترآداموس تاریخ سیاسی و اجتماعی چندساله را برخی دانشجویان به اینجانب نسبت داده و برخی نیز این طیف فکری را بسان واژگان دکتر شریعتی فرض کرده‌اند. من نه به واسطه بزرگی خواهی، بل به واسطه ارزش تاثیرگذاری و الحمدالله با نهایت تکیه بر ورع و حرصی که از عدم تهمت و تخریب طیف خودی داشته‌ام؛ نقدهایم دوستانه؛ دلسوزانه و جدی بوده. خدای را شکر.
    امیدوارم شما هم در راهی که انتخاب کرده ای پیروز باشی. باز هم خدمتی به فضای باز و دوری از درگاه امپراطوری دروغ و فریب و ریا بردارید و ایران را به آنچه شایسته‌اش هست برسانید. اما با ادبیات فعلی و مشی گذشته، اجازه بدهید که از شما ناامید ولی منتظر و نگران شما هم باشیم.
    تندرست و عادل و منصف و اندیشمند و موثر باشید.

  24. ناشناس گفت:

    اقای اعمی دلم گرفت از این کار شما و این جواب شما از شما نتظار نداشتم .شاید هم برای این که رد صلاحیت نشوید چنین اظهاراتی را می کنید که با زجای شرمندگی دارد

  25. پزشک سبز گفت:

    لازم نیست کسی سیاستمدار باشد یا انیشتین تا متوجه شود حاکمیت تصمیم خود را برای یکدست کردن حکومت – از مجلس و دولت تا ابدارخانه وزارت ارشاد – گرفته است ، در این شرایط کاندید شدن با عنوان اصلاحطلب تنها مایه وهن در چشم دوستان و خنده برای دشمنان است.فکر میکنم دوستانی که برایتان نامه نوشتند مشفقانه خواستند چنین اتفاقی برایتان نیفتد .البته اگر خیلی اصرار دارید بفرمایید ، اما بدانید ما باز هم از اینکه مایه تمسخر دشمنان گردید برایتان ناراحت خواهیم شد . به هر حال شما زمانی از ما بودید.

  26. رضا گفت:

    شک نکنید که این نامه معامله ی پایاپای اعلمی است با شورای نگهبان برای گرفتن تایید صلاحیت
    آقای اعلمی آدم بی ادبی نیستم اما برایتان متاسفم
    امیدوارم در آن دنیا روی نگاه کردن به شهدا و امامشان را داشته باشید
    برایتان متاسفم … متاسف
    خودتان را ارزان فروختید.. حیف .. خیلی ارزان ….
    پیام من هم بی نام نشان است تا برادران و سربازان قلابی امام زمان هستی و زندگیم را بر باد ندهند .. اما بدان که این نوشته ات تا ابد در ذهن من و هم نسلانم ( متولدین ۱۳۵۷ ) باقی خواهد ماند … وعده خدا دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره … ذلتت را بخاطر این بی انصافی در حق مردم و بزرگ مردان این مملکت و سید مظلوم در آینده می بینم .. شک نکن برادر

  27. marvdashti2 گفت:

    آقای اعلمی انشا…. تایید شوید و مزد مجیزگوییتان را بگیرید

  28. صادق گفت:

    من همان زمانی که آقای اعلمی ثبت نام کردند در وبلاگ خود ایشان انتقاد کردم بخاطر شکستن اتحاد عمل مردمی در مقابل این انتخابات فرمایشی. اما همانجا هم نوشتم که ایشان به هر حال برای ما محترم هستند
    حتی اگر فرض کنیم که نامه انتقاد آمیز زندانیان سیاسی هم در مورد آقای اعلمی بی انصافی بوده باشد اما واقعا این جوابیه آقای اعلمی من را از ایشان ناامید کرد.
    آقای اعلمی انگار انتظار داشته که میرحسین موسوی در اعتراض به رد صلاحیت شدن ایشان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شرکت نکند! یک ملت تمام سرمایه خودش را توی دست گرفت و آمد توی صحنه بلکه بتواند مسیر حرکت کشور را عوض کند و در این راه شایسته ترین مرد سیاسی خودش را کاندید کرد و آن همه قهرمانی را رقم زد. آنهمه کتک خوردیم و کشته دادیم و زندانی دادیم. آنهمه حماسه آفرینی و قهرمانی و مظلومیت برای یک فرد نبود آقای اعلمی! برای یک راه، برای یک جنبش، برای یک کشور بود! شما از کی دچار این خودبینی و غرور شده اید؟

  29. وای گفت:

    از “کلمه” بعید بود.

  30. محمد گفت:

    متاسفانه نه در نامه زندانیان و نه در جوابیه آقای اعلمی مراعات انصاف نشده است. به همون نسبت در کامنت ها هم این بداخلاقی دیده میشه. من نطقهای زیبا و حق خواهانه آقای اعلمی در مجالس ۶ و ۷ رو به خوبی به یاد دارم و ایشون رو بعنوان یک اصلاح طلب می شناسم. هرچند در انتخابات پیش رو شرکت نمی کنم و این حکومت رو مشروع نمی دونم اما به نظر کسانی مثل آقای اعلمی احترام میذارم. ضمنا این رو هم باید به آقای اعلمی گفت که ((اگر کسی از اسب افتاد دلیل از اصل افتادنش نیست. خطاب قرار دادن رییس جمهور میرحسین موسوی اون هم با الفاظ نابجا در شرایطی که امکان پاسخ دادن نداره شرعا و اخلاقا جایز نیست.))

  31. اعلمی گفت:

    آقای اعلمی ظاهرا مفهوم آن یادداشت را درک نکرده اند. موضوع تعدادی زندانی، میرحسین موسوی یا اصلاح طلبان نیست. موضوع آن است که اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نمی کنند، به دلیل آن است که دریافته اند مردم دیگر اقبالی به انتخابات ندارند. موضوع آن است که باور عمومی مردم و جامعه آن است که انتخابات در این مملکت فرمایشی شده است و حتی در صورت انتخاب نیز یک نماینده باید گوش به فرمان آقا باشد.
    بنابراین آقای اعلمی باید بدانند کسانی که در انتخابات فرمایشی کاندید می شوند به ملت پشت کرده اند. از این رو، ایشان باید از آن نامه استقبال کنند. زیرا منظور آن نامه برحذر داشتن آقای اعلمی از راه اشتباهی است که در پیش گرفته است، نه محکوم کردن ایشان.

  32. سامان 12 گفت:

    اقای اعلمی بهتر بود شجاعانه خود را رهبر وولی نعمت مردم مینامیدی واز همه میخواستی دو زانو درمقابل شما قرار میگرفتند. گستاخی شما در توهین به مبارزان زندانی فراموش نشدنی است واز شما یک فرد خود بزرگ بین و هتاک و یاور ظلم یزید ساخته و پرداخته است.

  33. اصلاح طلب گفت:

    اعلمی جان موسوی تو حصر خانگیه بدون دسترسی به هر امکان جوابگویی به شما حداقل مرد میبودی و به ایشون توهین نمیکردی چون امکان جواب دادن نداره ولی اینو باید بدونی موسوی کسی نیست که با این خزعبلات شما خراب بشه . … انشالا با این نامه ات صلاحیتت تایید میشه غصه نخور . مقایسه کنید تاجزاده رو با اعلمی ! تمام زندانیا و زندان رفته های سیاسی مردان مرد روزگارن . وای بر تو اعلمی

  34. غمگين گفت:

    آقای اعلمی!!! یه کم عجله کردی نکنه گفتن اینجوری نتیجه می گیری! شنیده بودم حقوق خوندی گفتی که بهت توهین شده و غیر ذالک اما من که نوشته هات و خوندم کم هتاکی ندیدم آخه مرد حسابی چی رو با چی مقایسه می کنی تا حالا کجا بودی ! ثبت نام کردی خوب خیر باشه جاتم کنار گذاشتن بدو بگیر! فکر کنم کم بود بازم باید از این حرفا ببخشید هتاکی ها ! بگی.

  35. آرش گفت:

    عجب!!! کاش آقای اعلمی اصلا جواب نمی دادند
    یعنی این حقوق نمایندگی اینقدر لذیذ است اگر وظیفه نمایندگی خود را هم اینگونه انجام میدهند که واویلا
    چطور آن موقع که زیر چتر اصلاح طلبان به مقامات می رسیدند بد نبود
    از طرز صحبتشان در مورد رهبر سبزها کاملا موضعشان مشخص شد آفرین به نویسندگان این نامه (هر کسی باشد) که اینگونه نقاب از چهره ها بر میدارند به امید روزی که همه آنها که دلشان از سبزی بویی نبرده سیه روی شوند
    خدایا ما را عاقبت بخیر فرما و شکمهای ما را از لقمه حرام به خصوص بیت المال پر نکن آمین

  36. بابک گفت:

    هرچند برخی اظهارات آقای اعلمی به دلیل خشم و عصبانیت از آن نامه تند است و چندان منطقی به نطر نمی رسد اما در هر حال ایشان حق دارند نظرات خودشان را مستقلانه بیان کنند. ثیت نام یا عدم نام نویسی برای مجلس هم برای افراد غیرحزبی یک انتخاب شخصی است. در ضمن لحن آن نامه هم بیش از حد تند بود.

  37. يه كسي! گفت:

    آهااااااااااااای آغا!والله خجالت و شرم و حیا خوب چیزیه!!!!!!!!!!!

  38. مجمود از کرمان گفت:

    چناب آقای اعلمی
    قبل از هر چیز بگویم که من سال ها در تبریز زندگی کرده ام و تبریز سربلند را وطن دوم خود می دانم و نسبت به اخبار آن حساسیت ویژه ای دارم.
    من نامه جمعی از زندانیان سیاسی را به چند تن از ثبت نام کنندگان در انتخابات خواندم و پاسخ شما را نیز به دقت مطالعه کردم. ذکر چند مطلب را بعنوان یک هموطن اصلاح طلب لازم دانستم که ذیلا” بعرض می رسانم:

    ۱- صادقانه بگویم اگر چه با فحوای کلام نویسندگان آن نامه همدل بودم و به شدت از کاندیداتوری آقایانی چون تابش و جناب دکتر پزشکیان آزرده و ناراحت بودم اما از تندی کلام نویسندگان عزیز آنٰ دل چرکین شده و در یک کلام آن را با ادبیات شایسته یک اصلاح طلب و یک پیرو جنبش سبز منطبق ندیدم. بنابر این به سهم خودم و بعنوان یک هموطن سبز از مخاطبان آن نامه از جمله جنابعالی بخاطر برخی تعابیر- ونه بخاطر محتوای آن- پوزش میخواهم.
    ۲- جنبش سبز نه تحمیلگر عقیده خود به دیگران بوده و نه در قضاوت های خود قرار بوده است از جاده ادب و انصاف خارج شود. تذکر و یادآوری این نکته را به همراهان عزیز خود در جنبش ضروری می دانم.
    ۳- اما پاسخ جنابعالی به آن نامه به مراتب خروجی بسیار تلخ تر از دایره ی ادب و انصاف بوده و بحر مطولی از توهین و تحقیر و لعن و طعن است. آن هم به کسانی که بالاترین حد هزینه را در این دو سال برای دفاع از حق ملت – و نه آنگونه که شما بی انصافانه تکرار کرده اید برای اعتراض به عدم انتخاب نامزد دلخواهشان!- پرداخت کرده اند.
    ۴- اگر چه من سایت کلمه را برای اینکه در ابتدای انتشار آن نامه توضیح نداده بود که تنها بعنوان یک رسانه نامه را انتشار می دهد مستحق سرزنش می دانم اما این همه هجمه و هتاکی را به یک رسانه برای انعکاس یک مطلبٰ بگونه ای که انگار کلمه خود نامه را جعل و منتشر کرده با مدعای اصلاح طلبی و روشنفکری در تناقض آشکار می بینم.
    ۵- قسمت اعظم پاسخ شما در نامه تان وحتی پاسخ هایی که خود و یا مدیر سایتتان به کامنت ها داده اید بر این برهان استوار است که چرا زندانیان آزاد شده مذکور اسامی خود را منتشر نکرده اند و همچنین کنایه های مکرر به کلمه که گردانندگانش مشخص نیستند و قس علیهذا. اگر منصفانه خود ملاحظه کنید در شرایط خفقان موجود چنین تقاضایی بسیار سست برهان است و عجیب است که اهل سیاستی چون شما استدلال خود را برای رد منطق مقابل بر چنین برهان شگفتی استوار کند.
    ۶- برای جلوگیری از اطاله کلام از بقیه نامه شما و طعن و کنایه هایی که به عالم و آدم زده اید تا درستی عمل سیاسی خود را توجیه کنید در می گذرم. اما احساسی خواندن زندان رفتن جوانان بی گناه و مردان و زنان شریف این ملت و بی توجهی به رنجهایی که این آزادگان و خانواده های عزیزشان در این دو سال کشیده اند و بدتر از آن طعنه های پیاپی به مرد شریف و آزاده ای که اگر بیست سال سکوت کرد سرانجام همچون یک سردار با شرافت بر سر پیمان خود با مردم ایستاد و هم اکنون در کنار همسر نجیبش در زنجیر مستبدان است از اصلاح طلبی و وطن پرستی وآزادگی و در یک کلام از جوانمردی بدور است. نمی دانم چگونه چنین کاری کردید؟ شاید اگر بر خشم خود مسلط می شدید- به تعبیر قرآن: و کاظمین الغیظ – پایتان چنین نمی لغزید. برای اینکه بدانید به چه انسان والایی چنین ظلمی روا داشته اید تنها توجه شما را به یک نکته جلب می کنم: در سرتا سر نامه خود از زحماتی که کشیده اید و رنج هایی که برای استیفای حقوق ملت برده اید و فریادهایی که بر سر مستبدان زده ایدٰ، فراوان گفته اید تا جایی که سخن را به “سوابق در خشان” خود رسانیده اید. این موضوع مر ابه یاد یکی از بیانیه های میر حسین مظلوم انداخت که در آن گفته بود “در انتخاباتی که گذشت مردم بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند …” و بدین وسیله پا بر روی نفس خود گذاشته و آن اقبال بی نظیر ملی و تاریخی به خود را، نه از سر “سوابق درخشان” خود، که از بابت فرار ملت از دام بدتر دانسته بود. آری این فرق شما با میر حسین ماست. راستی بنظر جنابعالی کدام یک از این دو رویکرد زنگ خطر کیش شخصیت را به صدا در می آورد؟
    برقرار و پاینده باشید. یاشاسین آذربایجان

  39. احمد گفت:

    جناب اقای اعلمی:
    ۱- شما دنیای سیاست رو با دعواها و لجبازی های شخصی و بچگانه اشتباه گرفتید.
    ۲- واقعا اینقدر خودتون رو یک شخص مهم می دونستید که بعد از رد صلاحیت باید مورد توجه قرار می گرفتید و حالا هم سعی می کنید در هر شرایطی زهر خودتون رو به ساکتین قبلی بریزید… به نظر شما فعالیت سیاسی و تبعیت از خرد جمعی چه معنی داره؟ ایران آباد نیاز به مشارکت و ائتلاف اکثریت مردم داره نه رفتارهای پرخاشجویانه و تکروانه!
    ۳- به نظر می رسه که با این نظرات تندروانه هیچ بهایی به فعالیت بر مبنای کار حزبی و یا لااقل گروهی ندهید چون شما خودتون رو محور و مبنا می بینید. پس در این زمینه جای بحث با شما نیست.
    ۴- اجازه بدید که من هم اعتراف کنم که لحن نامه زندانیان از پختگی لازم برخوردار نبود- این رو هم قبول دارم که باید چنین نامه هایی با اسم و رسم باشه. و البته در طریقه نشر جوابه شما و توضیحاتی که خود کلمه نوشته هم انتفاد دارم اما
    آیا شما باید چنین بی رحمانه به تمامی کسانی که به مهندس موسوی وفادار هستند حمله کنید آیا این رسم جوانمردی است به کسانی که در حال پرداخت انواع و اقسام هزینه هستند انواع و اقسام تهمت و بی احترامی رو نثار کنید؟ ایا شما که خودتون رو سیاستمدار می دونید این کار شما حداقل از نظر سیاسی سنجیده و درست است.
    ۵- به عنوان یک جوان به شما یاد آوری می کنم که هر گروه و دسته ای ضعف ها و کژروی هایی داشته و خواهند داشت اصولا در میدان سیاست فرد، گروه و یا حزب کاملی وجود ندارد و احیانا اگر شخص نامتعادل، لجباز، خودمحور و کینه جویی چون شما بنابر دلایی از هم کیشان خود بی مهری و اشتباه دید می تواند به آسانی با تکیه بر موارد ذکر شده با توهین و بی احترامی ضربه ای سخت به خود و هم کیشان سابق خود بزند. اما نتیجه؟؟ عنوان از این جا رونده و از اون جا مونده زیبنده افرادی چون شماست.
    ۶- بیاییم فرض کنیم که چند سال قبل، بعد از رد صلاحیت شما، همه گروه های اصلاح طلب و رهبران (از دید شما بدنام و فرصت طلب) اون ها واکنش نشون می دادند، در این صورت شما در کدوم گروه قرار داشتید. باز هم تاکید می کنم که شخصی چون شما از سیاست و فعالیت گروهی و البته از مفهوم از خود گذشتگی کم ترین اطلاعی ندارید.
    ۷- من و خیلی از افرادی که می شناسم علارغم اعتقاد به استمرار ظلم و قانون شکنی قبل از انتخابات ۸۸ تنها با دیدن فجایع و سرکوب های بعد از ۸۸ به این نتیجه رسیدیم که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکنیم. و به عنوان یکی از کسانی که به اقای موسوی علاقه زیادی دارم و کسی که هرگونه مشارکت در این انتخابات نمایشی رو خیانت می دونه این نمایش های شما رو غیر از خودنمایی و موج سواری چیزی نمی دونم. کاش شما کمی تواضع داشتید.
    ۸- شما از این به بعد تنها با چنگ انداختن به صورت فعالین سیاسی که اکثرا در فشار و تنگنا قرار دارند می تونید چند صباحی مقداری گرد و خاک ایجاد کنید. اثر بخشی فعالیت سیاسی شما محدود به همین خواهد بود.
    ۹- این نوشته رو از یک شخص عادی از همین مردم به ظاهر ساکت بدونید. بنابراین ضعف نوشتاری و نامفهوم بودن بعضی از جملات رو به این حساب بگذارید. از نظر من به عنوان یک فرد عادی اما باغیرت، قابل قبول نیست که اهداف کلی و با ارزش جمع زیادی از مردم تنها به دلیل کینه های قدیمی و ارضا ناهنجاری های شخصیتی و … زیر سئوال بره.
    ۱۰- شما خودتون رو سیاستمداری می دونید که با اسم و نشان واضح فعالیت می کند اجازه بدین برای این که احساس تنهایی نکنید من هم خودم رو معرفی کنم: احمد شفیعی از استان کرمان دارای مدرک کارشناسی ارشد فیزیک. بیست و هشت ساله(کافیه در فیس بوک کمی جستجو کنید!) و البته یک شهروند عادی بی ادعا!

  40. برهان گفت:

    آقای اعلمی ! شما یک داستان کوتاهید و میر حسین یک شاهنامه

  41. ناشناس گفت:

    shoma ham ke tahamole mokhalef ra nadarid?

    chi shod? mokhalef vaghti khob ast ke ma ghodrat nadashte bashim

    in tanha honare mast!!!

  42. رضا ایرانی گفت:

    آقای اعلمی، لطف کنید و شما هم از سر هوی و هوس سری به کهریزک و اوین و زندان های دیگه بزنید تا با باتوم و شیشه نوشابه به شما هم تفقد بشه! چند بار هم سر مبارکتون رو داخل کاسه توالت فرنگی بکنند تا حالتون جا بیاد و هوی و هوستون هم کیفور بشه! فکر کردید که اگر خودتون رو به کوچه علی چپ بزنید و نشون بدید که معنای قبل و بعد از کودتای انتخاباتی ۸۸ رو نمی فهمید، مردم گول می خورن و از بازی مغلطه ای که راه انداخته اید، پیروز میدان شده و از این معرکه خودساخته مغلطه، بیرون می پرید؟ مرد حسابی! حالا دیگه بچه های ۸ – ۹ ساله هم می دونن خیمه شب بازی … و احمدی نژاد مملکت رو داره نابود می کنه و مردم تاوانش رو می دن. کدوم انتخابات؟ کدوم مجلس؟ …
    ضرب المثلی است که می گه : برای مدتی می شه همه مردم رو گول زد – برای همیشه هم می شه عده ای رو گول زد! ولی برای همیشه نمی شه همه مردم رو گول زد! تموم شد بابا! تموم شد!… همین! مردم هم برای موسوی و کروبی و خاتمی به خیابان ها نیامدند، بلکه چون این بزرگواران را همراه و حامی خود دیدند، به آنان اقبال نموده و همراهشان شده و تا پای جان در کنار این عزیزان که با شجاعت و صداقتشان، برای همیشه تاریخ، در قلب های مردم حک شدند. همین !

  43. ناشناس گفت:

    نباید در ابتدای نامه از لفظ هتاکی استفاده می کردید باید این کلمات از ادبیات جنبش بیرون رود اگر شما از کلمه ی اظهار نظر استفاده کنید خیلی بهتر است چون ایشان نظر داده اند و نظر ایشان همان ادبیاتی است که به کار می برد و این را مردم می دانند.

  44. یکی از همان زندانیان امضا کننده ی نامه گفت:

    ایشان در جواب نامه ی تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شده متنی نوشته اند که ۸۰-۹۰ درصدش هیچ ربطی به آن نامه ندارد و تکرار حرف ها(بخوانید کینه ها و عقده ها ) ی بیهوده است… سایتی به نامه کلمه در راستای وظیفه ای که دارد این نامه را منتشر کرده و این سایت مسئول محتویات نامه نیست … همون طور که اگر سخنرانی یه فرد رو پوشش خبری بده به معنی تایید و یا تکذیب و یا مسئولیتش در قبال اون سخنرانی نیست…همان طور که نامه ی این آقا هم در همان جا منتشر شد… این هم چیزی نیست که این آقا نداند اما بهانه ی خوبی دستش افتاده که خودش را که حالا چوب دو سر …. شده تخلیه روانی کند… و مثل هر فرصت طلب دیگری ” نبض بازار ” هم دستش است پس ، از اعدام های دهه ۶۰ وغیره هم صحبت می کند تا کسی تردیدی در شجاعتش نداشته باشد! حالا سوال این ست که اخوی جان اگر تایید صلاحیت هم می شدی باز هم در سایت های فتنه جواب می دادی یا سکوت می کردی و به قول امروزی ها “حالش را می بردی!”
    توجه شما را جلب می کنم به این نکته ی کلیدی در متن این جوابیه که ایشان نتایج انتخابات ۸۸ را ((ناکامی نامزد مورد نظر)) یعنی میرحسین می داند!!! البته با رندی یک “به هر دلیل” هم در پرانتز جلوی آن قرار می دهد… یعنی نه تقلب بزرگی شکل گرفته و نه کودتایی….
    به نظرم ما باید بپذیریم که آرایش نیروهای سیاسی در ایران پس از انتخابات ۸۸ تغییر کرده و یک سو کسانی هستند که نتیجه ی اعلام شده ی این انتخابات را می پذیرند و یک سو تمام کسانی که این نتایج را یک دروغ آشکار و آن انتخابات را یک کودتا می دانند… گذشته ی افراد هم در این مورد زیاد کارساز نیست! در واقع موضوع اصلی این دو سال اخیر همین بوده و این واقعیتی ست که این آقا در پی فرار از آن ست … مقایسه ی فضای قبل از ۸۸ با بعد آن فقط یک سفسطه و مغلطه ی کلامی ست و نیاز به شرح و بیان ندارد… البته اهمه ی این ها را ایشان خوب می داند اما این نامه آخرین تیر ترکش او برای گرفتن صلاحیت از آقای جنتی و جلوس بر صندلی مجلس به عنوان نماینده ی شجاع مجلس ست… ( این شجاعت هم از آن واژه های مظلوم ست!)
    در مورد مطالب دیگری هم که در این جوابیه بود می شود باز هم صحبت کرد اما خلاصه اش که بکنیم این جوابیه دو چیز را به خوبی نشان می دهد یکی اینکه آن نامه درست خورده به هدف و به همین دلیل ایشان دچار این سوختگی شده! و دوم اینکه همان طور که آخر نامه ی زندانیان… نوشته شده بود آن ثبت نام و حالا این جوابیه تکلیف دیگران را با ایشان روشن می کند…
    اما در پایان فقط باید تاسف خورد به حال این بی اخلاقی ها… میرحسین و کروبی به همراه یارانشان در حصر و زندان حکومتی به سر می برند که این آقا مدعی منتقد بودنش را دارد و در نبودشان این گونه ناجوانمردانه آن ها را مورد هتاکی قرار می دهد…
    جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
    در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد
    در کار گلاب و گل حکــم ازلـی این بود
    کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد