وخامت وضعیت جسمی مجید دری، در زندان بهبهان
چکیده :وي كه از تيرماه 88 در زندان به سر مي برد و بيش از يك سال از تبعيد او به زندان بهبهان و دوسال از حبس وی در زندان های اوین و بهبهان مي گذرد وضعيت جسمي بسيار نامناسبي دارد. او در اين مدت از يك روز مرخصي هم محروم بوده است....
وضعیت جسمی مجید دری، دانشجوی ستاره دار که در زندان بهبهان به سر می برد نامناسب گزارش می شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، وی که از تیرماه ۸۸ در زندان به سر می برد و بیش از یک سال از تبعید او به زندان بهبهان و دوسال از حبس وی در زندان های اوین و بهبهان می گذرد وضعیت جسمی بسیار نامناسبی دارد. او در این مدت از یک روز مرخصی هم محروم بوده است.
مجید دری که به بیماری میگرن مبتلا است به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان بهبهان دچار بیماری های دیگری از جمله حالت تهوع مداوم و سرگیجه شدید شده است. تاجایی که به گواهی همبندانش در زندان بهبهان، طی روزهای اخیر چندین بار دربند بیهوش و به بهداری زندان منتقل شده است، اما به دلیل کمبود امکانات درمانی بهداری این زندان بهبودی در شرایط او دیده نشده است.
خانواده مجید می گویند: «وضعیت تغذیه این دانشجوی محروم از تحصیل به دلیل غذای نامناسب زندان بهبهان، بسیار بد است و او روز به روز وضعیت جسمانی بدتری پیدا می کند.»
مجید دری، دانشجوی ستاره دار، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. او یک سال را در زندان اوین گذراند، بدون اینکه حتی یک روز از حق مرخصی استفاده کند. او تابستان سال ۸۹ به زندان بهبهان تبعید شد. دری در این زندان در شرایط بسیار دشواری نگهداری می شود.
زندان بهبهان فاقد کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی است. مجید دری در دوران حبس اش در این زندان جز چند بار دیدار با خانواده اش به صورت کابینی، تاکنون از حق مرخصی بهره نبرده است.
خانواده مجید دری برای هر بار دیدن او، سه روز در راه اند. آنها از شهر کرج – محل زندگی شان – برای دیدن مجید راهی بهبهان می شوند، جایی که هزار کیلومتر با محل زندگی شان فاصله دارد. آنها پس از پیمودن این مسیر تنها قادرند چند دقیقه ای با فرزندشان ملاقات کنند.
مجید دری، فعال دانشجویی، توسط قاضی پیرعباسی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شده است.
من به عنوان یک بهبهانی شرم دارم از اینکه ببینم کسی به خاطر عقیده یا پافشاری بر حقوق محقق نشده اش در زندان نه فقط شهر من ، که هر جایی از این خاک باشد ؛ زندانیان و خانواده هایی که با انواع و اقسام درد و رنج ها دست و پنجه نرم می کنند…
سرم درد می گیرد از هر بار خواندن خبرها… به این فکر می کنم که زنداهای ما در چندین دهه ی اخیر تاریخ ما ، از جمله به خاطر وجود زندانیان سیاسی و جنایت هایی که در آنجا اتفاق افتاده ، بخشی از تاریخ شرمساری ما مردمان این سرزمین است… من شرمگینم….
به امید پیروزی جنبش آزادی خواهی بر این استبداد دینی…