سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » بیانیه دفتر تحکیم وحدت در پی شهادت هدی صابر و هاله سحابی: کشتن تدریجی مخالفان، راهب...

بیانیه دفتر تحکیم وحدت در پی شهادت هدی صابر و هاله سحابی: کشتن تدریجی مخالفان، راهبرد اصلی اقتدارگرایان

چکیده :هدی صابر که همگان بر انسانیت و سجایای برجسته اخلاقی اش صحه می گذارند، زندگی‌اش را فدای آرمانی نمود که به آن باور داشت. کسی که به گفته خود، ستمی که بر هاله سحابی رفت بر روی دلش سنگینی می‌کرد و نگران پایمال شدن خون او بود و چون تمام آزادی‌هایش سلب شده بود، جز فدا کردن جان و تن خود راه دیگری برای اعتراض نداشت....


دفتر تحکیم وحدت در بیانیه ای ضمن محکوم کردن رفتارهای نابخردانه با خالص ترین نیروهای سیاسی ایران به دانشجویان و ملتی آگاه و عزادار برای چنین داغ سنگین و جبران ناپذیری تسلیت گفته است.

در بخشی از این بیانیه با اشاره به شهادت جانگداز هدی صابر آمده است: در کجای جهان دیده شده فردی را که اعتصاب غذا کرده و دو بار نیز دچار سکته شده است و از درد فریاد می‌زند، به حال خود در زندان رها کنند و تنها در آستانه مردن او را بیمارستان منتقل کنند. در حالی که در شهادت نامه ۶۴ زندانی سیاسی نیز آمده که برای مداوا به بهداری اوین منتقل شده اما به جای درمان او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

شهادت جانگذاز نابهنگام هاله سحابی و سپس هدی صابر، فعال شریف سیاسی و یار همیشگی مردم، فجایعی را در روزهای اخیر رقم زده که نقد را نسبت به رفتار حاکمیت اقتدارگرا به نقاط پایانی خویش نزدیک ساخته. اگر گفته شود که حاکمیت اقتدارگرا در پدید آوردن رسواسازترین وقایع به گونه ای که تمامی اسطوره‌های تاریخی، مذهبی ما و تاریخ معاصر جهان درباره ستم را به خاطرها متبادر کند نقش داشته، پر بیراه نگفته است. گرچه مهندسی گسترده انتخابات ۲۲ خرداد هشتاد و هشت و وقایع سهمناک پس از آن در سی‌ام آن ماه نقطه آغازی برای رسیدن سیاه‌کاری به نقطه اوج خود بود اما فجایع شرم آور این روزها ابعاد جدیدی به ماجرا بخشیده است.

از “اعدام تدریجی” مهندس عزت الله سحابی که امروز به روش رایج حاکمان تبدیل شده و پیش از آن گریبان سیامک پورزند را هم گرفته بود که بگذریم، شهادت مظلومانه دخترش هاله سحابی در پیش چشمان ماست که خواه ناخواه هر ایرانی مذهبی یا غیر مذهبی را به یاد روایت‌هایی می‌اندازد که خود آقایان سال‌ها بر منابر، شخصیت‌های تاریخی را به خاطر آن مورد نفرین قرار داده‌اند. آری؛ ما و وجدان های آگاه ایرانیان می دانیم که هاله جرم بزرگی مرتکب شده بود. او عکس پدر را به دست داشت و می‌خواست بدن بی‌جان او را تشییع کند و از این رو باید به او حمله می‌شد و با پاره کردن عکس و ضرب و شتم شدید به ورطه نابودی کشانند. هنوز داغ سحابی‌ها بر دل سرد نشده بود که مصیبت شهادت هدی ‌صابر گریابنمان را گرفت. در کجای جهان دیده شده فردی را که اعتصاب غذا کرده و دو بار نیز دچار سکته شده است و از درد فریاد می‌زند، به حال خود در زندان رها کنند و تنها در آستانه مردن او را بیمارستان منتقل کنند. در حالی که در شهادت نامه ۶۴ زندانی سیاسی نیز آمده که برای مداوا به بهداری اوین منتقل شده اما به جای درمان او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند. هدی صابر که همگان بر انسانیت و سجایای برجسته اخلاقی اش صحه می گذارند، زندگی‌اش را فدای آرمانی نمود که به آن باور داشت. کسی که به گفته خود، ستمی که بر هاله سحابی رفت بر روی دلش سنگینی می‌کرد و نگران پایمال شدن خون او بود و چون تمام آزادی‌هایش سلب شده بود، جز فدا کردن جان و تن خود راه دیگری برای اعتراض نداشت. کیست که گواهی ندهد که طیف ملی-مذهبی همواره نجیب‌ترین منتقدان نظام بوده‌اند و از نظر پاک بودن و اخلاق سیاسی در مرتبه‌ای قرار داشته‌اند که حتی پرونده‌سازان زبده دستگاه سرکوب نیز هرگز نتوانسته بودند اتهام و برچسبی که اندکی باورپذیر باشد برای آنان بسازند؟

گویی کشتن تدریجی مخالفان و نابودی تن و روان آن‌ها امروز تبدیل به راهبرد اصلی بخش‌هایی از حاکمیت اقتدارگرا شده است. گزارشات بهت‌آوری که از درون زندان‌ها می‌آید و هر آزاده‌ای را در جهان به حیرت و درد فرو می‌برد خود دلیلی بر این مدعا است. گزارشاتی که محدود به یک زندان خاص در یک شهر خاص نیست و از این رو این وضعیت را نمی‌توان ناشی از سهل انگاری و بی توجهی دانست بلکه نشانگر شرایط طراحی شده است. همه آنچه که بر زندانیان روا داشته می شود و در شرح‌های آنان آمده روشنگر آن است که بر چند صد دانشجو، روشنفکر و روزنامه نگار که به ناحق در بند گرفتارند چه می گذرد.

اگر به یاد بیاوریم که پس از آزادی آن سانگ سوچی، رهبر جنبش دموکراسی‌خواهی برمه، نظام موجود تنها حاکمیت جهان است که رهبران جنبش آزادی‌خواهی کشورش را در حصر خانگی نگه می‌دارد و این را به موارد قبلی بیافزاییم، شاید به این نتیجه برسیم که حال که آقایان از دسترسی به اهداف سند چشم‌انداز همچون رتبه نخست اقتصاد، علم و فناوری در منطقه ناامید شده‌اند، قصد دارند این برتری را در عرصه‌هایی دیگر و این بار نه در منطقه بلکه در جهان به دست بیاورند. منطق حاکمیت دیگر حتی در ظاهر هم یک منطق دینی، انسانی، مردمی و یا با پایبندی حداقلی به حقوق بشر نیست و این گونه رفتارها را جز با منطق قدرت عریان نمی‌توان توجیه کرد. برای دستگاهی که روزی دم از اقتدار می زد، امروز تقریباً دیگر جز قدرت عریان چیزی باقی نمانده است. قدرتی که باید هر از چندی آن را به خیابان آورد و علیه مردمی بی دفاع، آرام و بی صدا به کار برد، مبادا که چاقوی خشونت اندکی کند شود. در این شرایط است که فعالیت عینی و مادی برای تغییر شرایط باید در کنار سلاح نقد که همواره زنده و پابرجاست قرار گیرد و از این رو دفتر تحکیم وحدت در عین محکومیت شدید این چنین رفتارهای نابخردانه با خالص ترین نیروهای سیاسی ایران به دانشجویان و ملتی آگاه و عزادار برای چنین داغ سنگین و جبران ناپذیری تسلیت می گوید.

دفتر تحکیم وحدت

۲۳ خرداد ۱۳۹۰



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۳ پاسخ به “بیانیه دفتر تحکیم وحدت در پی شهادت هدی صابر و هاله سحابی: کشتن تدریجی مخالفان، راهبرد اصلی اقتدارگرایان”

  1. ناشناس گفت:

    آنان که تند تند ترا خاک می کنند
    آنان که زهرخند به لب دست خویش را
    با گوشه های پرچم تو پاک می کنند
    که : دیگر تمام شد،
    دنیا به کام شد،
    تاریک طالعان تبه کار بی دلند
    خامان غافلند.

    تو زنده ای هنوز که بیداد زنده است
    تو زنده یک روز از کمینگه تاریک سایه ها.

    ای هنوز که باروت زنده است
    تو در درون هلهله های دلاوران
    تو در میان زمزمه دختران کوه
    در شعر در شراب و شبیخون تو زنده ای!

    آوازه خوان گذشت و لیکن ترانه اش
    گل می کند به دامنه کوهپایه ها
    خورشیدهای شب زده بیدار می شوند

  2. ناشناس گفت:

    تند ترا خاک می کنند
    آنان که زهرخند به لب دست خویش را
    با گوشه های پرچم تو پاک می کنند
    که : دیگر تمام شد،
    دنیا به کام شد،
    تاریک طالعان تبه کار بی دلند
    خامان غافلند.

    تو زنده ای هنوز که بیداد زنده است
    تو زنده یک روز از کمینگه تاریک سایه ها.

    ای هنوز که باروت زنده است
    تو در درون هلهله های دلاوران
    تو در میان زمزمه دختران کوه
    در شعر در شراب و شبیخون تو زنده ای!

    آوازه خوان گذشت و لیکن ترانه اش
    گل می کند به دامنه کوهپایه ها
    خورشیدهای شب زده بیدار می شوند

  3. ناشناس گفت:

    نوشتاری سعید حجاریان داشت به نام بتوارگی خیال در روزنامه نوروز.به نظر من اطلاعات سپاه، طائب ها و جوانی ها دارند عقبه ملی – مذهبی ها را می کشند تا پروژه تهی کردن عرصه از رقیب رو به نهایت خودش برسونند.این یه ترور هدفمند طراحی شده می باشد.درست عین قتل های زنجیره ای اما این بار نه در خلوت خیابان بلکه فراگیر و بدون ترس از شماتت هیچ ارگان ملی و جهانی است.یادمان هست که سراغ اعضا موثری رفتند که فعال اجتماعی بودند و به کار تشکیلاتی و تربیت عقبه اعتقاد داشتند.پروژه به دره انداختن اتوبوس نویسندگان در راه ارمنستان یا حتی انفجار مسجد فخر آباد در ختم فروهرها.آنانی که در اروپا هستند پیگیر دادگاه لاهه باشند.و دلم می خواهد بدانم فرعون ضحاک تازه ایران زمین و فرزندش، یزید زمانه در نمازهاشان چه احساسی دارند وقتی می گویندخدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن؟ذکر قنوتشان چیست؟آیا شرم از خدا نمی کنند که دستانشان به خون زنی بی دفاع ومرد اسیری در بند آلوده است.فرعون کشور ما نمازش را چگونه می خواند؟