سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » احمد شیرزاد درباره مرزبانهای ربوده شده؛ ایران باید یک ستاد ملی تشکیل دهد...

احمد شیرزاد درباره مرزبانهای ربوده شده؛ ایران باید یک ستاد ملی تشکیل دهد

چکیده :بحران گروگانگیری مرزبانهای ایرانی توسط گروه تندروی جیش العدل کم کم در حال ورود به سومین ماه است و تقاضا‌ها از حکومت ایران برای عملیات نجات گروگان‌ها افزایش یافته است....


بحران گروگانگیری مرزبانهای ایرانی توسط گروه تندروی جیش العدل کم کم در حال ورود به سومین ماه است و تقاضا‌ها از حکومت ایران برای عملیات نجات گروگان‌ها افزایش یافته است.

جیش العدل در هفته گذشته یکی از گروگان‌ها به نام جمشید دانایی فر را اعدام کرد و حالا نیز تهدید کرده که اگر ایران به خواسته‌های این گروه یعنی آزادی زندانیان سنی مذهب و عدم دخالت در بحران سوریه عمل نکند در روز ۱۳ فروردین ماه یکی دیگر از گروگان‌ها را خواهد کشت. در گفتگو با احمد شیرزاد تحلیل گر مسائل سیاست خارجی و نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی از او پرسیدیم که ایران باید چه استراتژی‌ای در قبال این بحران در پیش گیرد؟ شیرزاد اعتقاد دارد که ایران باید یک ستاد بحران در سطح بالا تشکیل دهد و فرد مشخصی مانند وزیر کشور یا شخص رییس جمهور مسوولیت ستاد را به عهده بگیرد. او همچنین اعتقاد دارد که حل نهایی مساله در گرو مجموعه مشخصی از اقدام‌های فرهنگی است که در صدر آن بالا بردن فرهنگ آزادی‌های مذهبی قرار دارد.

متن کامل گفتگوی جرس را بخوانید.

آقای شیرزاد! نزدیک به دوماه از ربودن پنج مرزبان ایرانی می‌گذرد و گروهک جیش العدل اعلام کرده یکی از گروگان‌ها را کشته است. با توجه به انتقاداتی که نسبت به تعلل دولت ایران برای آزادای گروگان‌ها می‌شود٬ شما عملکرد دولت را برای آزادسازی مرزبانان ایرانی چطور می‌بینید؟

اگرچه دولت به عنوان یکی از نهاد‌ها می‌تواند نقش موثری داشته باشد اما این مسئله تنها به دولت مربوط نمی‌شود و نهادهای دیگر هم نقش دارند. برای مثال یکی از موضوعاتی که مسائل منطقه را پیچیده کرد اقدام قوه قضاییه در مورد اعدام ۱۶ نفر وابسته به جیش العدل در سیستان و بلوچستان بود و اعدام أن‌ها به نوعی مقابله با اقدام تروریستی این گروهک تلقی شد. از همین رو نهادهای مختلف نظام از نیروهای نظامی و انتظامی گرفته تا قوه قضاییه و دولت و استانداری منطقه همه در این مسائل دخیل هستند و برای حل این مسئله در وهله اول باید یک هماهنگی بین این نهاد‌ها صورت بگیرد و ستادی واحدی آن را مدیریت کند.

مدیریت این ستاد با چه نهادی باید باشد؟

به نظر من یک ستاد بحران در سطح بالا باید تشکیل شود و فرد مشخصی (در سطح وزیر کشور و یا خود رئیس جمهور و از معاونین او) تعیین شود که بحران را در تمام جوانب رهبری کند و هماهنگی بین دستگاههای اجرایی را بر عهده بگیرد و از طرف رئیس جمهور و یا رهبری اختیارات قاطعی به آن داده شود. وزرات کشور و استانداری سیستان و بلوچستان هم می‌توانند رهبری مقابله با بحران را برعهده بگیرند. متاسفانه وزارت کشور جزو بخش‌های ضعیف‌تر دولت آقای روحانی است و در زمینه‌هایی که ما در جریان هستیم عملکرد قوی و محکمی از خودش بروز نداده است. از صحبتهایی هم که مقامات می‌کنند مشخص نیست چه رویکردی در ارتباط با این مسئله دارند. آیا یک رویکرد شدید را می‌خواهند پیش بگیرند یا از طریق مذاکره و دیپلماسی می‌خواهند مسئله را حل کنند؟ در هر حال آنچه مسلم است بحران همچنان ادامه پیدا کرده است و باید یک راه حل جدی برای آن پیدا کرد.

به تازگی برای حل این بحران تامین امنیت مناطق مرزی جنوب شرقی به سپاه واگذار شده است. به نظر شما آیا ورود سپاه این بحران را عمیق‌تر نمی‌کند؟

این مسئله بستگی به عملکرد نهادهای مرتبط از جمله سپاه دارد. حضور سپاه در منطقه سیستان و بلوچستان جدید نیست و مسبوق به سابقه است، به خصوص در زمان‌هایی که بحران شدید‌تر شده نقش سپاه هم بیشتر شده است. از سوی دیگر یکی از وظایف ذاتی سپاه و ماموریتش مسئله دفاع از مرزهای کشور است و در واقع تمام اصرار ما هم بر این است که سپاه نقش ذاتی و معمولی خود را ایفاء کند و به عنوان یک نیروی مسلح که باید از نظام حاکم بر کشور پاسداری کند وظیفه‌اش را در دفاع از مرزهای کشور متجلی کند. نیروهای تندرویی که در منطقه این وضعیت را بوجود آورده‌اند باید همیشه بدانند که اصرار بر مواضع رادیکال و تعرض به امنیت شهروندان جمهوری اسلامی فضا را به سوی امنیتی ترشدن می‌کشاند. قطعا اگر به نیروهای انتظامی منطقه که در حال انجام وظیفه بودند تعرضی نمی‌شد سپاه هم دخالتی نمی‌داشت.

وزارت خارجه ایران اعلام کرده اقدامات تروریستی در مناطق مرزی کشور مرتبط به عملیات انفجاری در بیروت، لبنان و عراق است. نظر شما در این باره چیست؟

ارتباطات نظامی که بین این گروه‌ها وجود دارد مسئله‌ای است که باید مسئولین امر آن را معلوم کنند، اما نکته مسلم این است که خط تندروی افراطی و مقابله خشونت آمیز در مورد مسائل عقیدتی از آفریقا گرفته تا پاکستان و هند و اندونزی یک خط واحدی است که در وهله اول به معضل فرهنگی بر می‌گردد. برخی از مسلمانان البته تاکید می‌کنم تنها برخی از مسلمانان فکر می‌کنند با انفجار بمب و این گونه عملیات به دفاع عقیدتی از خود در برابر فرهنگ‌های دیگر بر می‌خیزند، فرقی هم برایشان نمی‌کند فرهنگ غربی باشد یا شیعیان منطقه و گروه‌های فکری مخالف آن‌ها. در واقع خط واحدی است که زمانی القاعده نماد بارز آن بود. طبیعتا ممکن است ارتباطات نظامی هم بین این گروه‌ها برقرار شود اما در مورد اینکه یک خاستگاه فکری که عمده مرکز خیزش آن منطقه‌ای است که طالبان افغانستان و پاکستان در آن فعال هستند٬ کمتر می‌توان تردید داشت.

آیا محرومیت‌ها و مشکلات معیشتی مردم مناطق مرزی کشور در رشد فعالیت گروه‌های تندرو تاثیر دارد؟

محرومیت‌ها و مشکلات مردم مناطق مرزی می‌تواند تاثیر داشته باشد، اما علت اصلی نیست. برخی از رفتارهای فرهنگی و اجرایی نامتناسب به خصوص در دولت گذشته قطعا در رشد این فعالیت‌ها موثر بوده است. افراط در برخوردهای امنیتی و نامهربانی با سران قبائل و رهبران مذهبی متعادل و صلح جوی منطقه بدون تردید در رشد تندروی‌ها موثر است اما همانطور که گفتم دلایل دیگری هم وجود دارد. ما وقتی وقایع مشابهی را در کشورهای اسلامی دیگر می‌بینیم نشان از یک ارتباط منسجم با یکدیگر دارد در هر حال تردیدی وجود ندارد که باید به یک راه حل درازمدت اندیشید.

این راه حل درازمدت چیست؟

حل درازمدت مسئله، اقدام فرهنگی است؛ البته بایستی در مورد مسائل امنیتی و سیاسی اقدام عاجل و جدی صورت بگیرد منتهی در دراز مدت به عنوان یک کار فرهنگی جدی باید به بالا بردن تحمل و آگاهی‌های مذهبی و پرهیز از استفاده از یک فرهنگ تندروی مذهبی (چه در مناطق سنی نشین و چه در مناطق شیعه نشین) و افزایش گفتگو و مفاهمه بین ادیان و قومیت‌های مختلف و بکارگیری نیروهای لایق قومی و منطقه‌ای اقدام کرد تا به حل بحران کمک کند. برعکس اگر فضا امنیتی شود و به عرصه تاخت و تاز گروه‌های تروریست تبدیل شود همه این اقدامات به حالت تعطیل در می‌آید.

وزارت خارجه کمیته‌ای را برای پیگیری موضوع و آزادی مرزداران ایرانی تشکیل داده است. این کمیته می‌تواند کار همین ستادی که پیشنهاد داده‌اید را انجام دهد؟

الان به نظر من ضروری است که یک کمیته مرکزی با تعداد کمتر در سطح کل نظام تشکیل شود. اینکه وزارت خارجه کمیته جدا تشکیل دهد، سپاه هم برای خودش کمیته‌ای جدا تشکیل دهد کارساز نیست و همانطور که گفتم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی بسیار مهم است. در هر حال مردم باید حس کنند که حکومت به طور جدی دنبال این مسئله است. البته من فکر می‌کنم در بین مسئولین حکومت این نگرانی وجود دارد که اگر اقداماتی انجام دهند که نتیجه بخش نباشد ممکن است مردم بدبین شوند که به نظر من این تحلیل درستی نیست. مردم اگر تلاش را از طرف حاکمیت ببینند هر چند نتیجه ندهد اعتماد می‌کنند. متاسفانه تاکنون این مسئله آنطور که باید با جدیت پیگیری نشده و جدیت هم این است که یک کمیته عالی رتبه در بین تمام بخش‌ها تشکیل شود و فردی که اختیار کامل از طرف نظام داشته باشد هدایت این کمیته را برای رفع بحران در دست بگیرد.

به نگرانی مردم اشاره کردید٬ آیا تجمع و اعتراض مردم به این اقدامات می‌تواند با تحت تاثیر قرار دادن افکار داخلی و جهانی به حل این مسئله کمک کند؟

فکر نمی‌کنم مسئله تجمع و تظاهرات خیلی مشکل را حل کند اما قطعا مطالبه فعالین و نهادهای سیاسی از حکومت که این مسئله را بطور جدی دنبال کند و همچنین رسانه‌ها با پیگیری و اطلاع رسانی به مردم موثر هستند. در هر حال نباید بگذاریم این مسئله حالت مزمن و کهنه پیدا کند. بخاطر بیاوریم ماجرای سه کوهنورد آمریکایی که خوشبختانه تمام شد اما در طی تمام مدت بحران٬ دولت آمریکا پیگیر مسئله بود. از همین رو ما نباید نسبت به جان شهروندان بی‌تفاوت باشیم و این مسئولیت بر عهده همه ماست.

با توجه به اینکه جیش العدل اعلام کرده سیزده فروردین یکی دیگر از مرزداران را اعدام می‌کند و آقای شمعخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی هم گفته جیش العدل را به روز سیاه می‌نشانیم به نظر شما تا چه حد احتمال دارد ایران از رایزنی‌های دیپلماتیک به سمت عملیات نظامی چرخش کند؟

در اینکه با گروهک‌های تروریستی باید به زبان قانون سخن گفت تردیدی وجود ندارد و به هیچ وجه رایزنی‌های دیپلماتیک نباید به این معنا باشد که باجی به تروریست‌ها داده شود. تمام حکومت‌های قانونی و منطقی جهان به خوبی واقف هستند که اگر کمترین باجی به یک گروهک تروریستی داده شود آن حرکت تکرار خواهد شد. به عبارت دیگر به هر قیمتی ولواینکه نتیجه تلخی داشته باشد نباید به تروریست‌ها امتیاز داد زیرا این امتیاز دادن اقدامات بعدی از سوی آن‌ها را بدنبال خواهد داشت؛ چه بسا گروگانگیری‌های بیشتر حتی در حد گروگان گرفتن شهروندان عادی هم ادامه پیدا کند. بنابراین رایزنی دیپلماتیک باید ادامه پیدا کند اما نه به معنای باج و امتیاز دادن به تروریست‌ها. از سوی دیگر باید نسبت به زندانی‌ها اعم از سنی مذهب یا هر شهروند دیگر در چارچوب قانون رفتار شود؛ یعنی زمینه‌هایی که می‌تواند گروه‌های تروریستی را محق جلوه دهد ضعیف کرد و در عین حال نباید کمترین امتیازی به آن‌ها داده شود. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کار خود را بخوبی انجام دهند و اگر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی به حل مسئله کمک می‌کند نباید تردیدی در آن موضوع داشته باشند.

اتفاقاتی که در جنوب شرق ایران می‌افتد تا چه حد ناشی از رفتار دولت پاکستان است؟ با توجه به رفتار دوگانه پاکستان در سیاست خارجی و نزدیک شدنش به عربستان اساسا می‌توان برای برقراری آرامش مناطق مرزی و آزادی گروگان‌های ایران به این کشور اعتماد کرد؟

متاسفانه پاکستان کشور قابل اعتمادی در منطقه نیست و این را ایران و افغانستان و حتی هند فهمیده‌اند. در واقع در پاکستان سیاست‌های نامرئی و رفتارهای دوگانه رایج است اما چاره‌ای جز ارتباط دیپلماتیک و سعی در هماهنگی اجرایی و دیپلماتیک در سطح اداری بین حاکمیت ایران و پاکستان نیست. یعنی بخشی از مسئله باید در عرصه دیپلماتیک و با پاکستانی‌ها دنبال شود اما اینکه بخواهیم اختیار خود را کاملا به دست آن‌ها دهیم و فرصت را از دست دهیم عاقلانه نیست و نمی‌شود تنها با اعتماد به آن‌ها به حل مسئله امیدوار بود. به این نکته هم باید توجه داشت که دولت پاکستان عملا در مناطق شرقی که همجوار مرز ایران است یک حاکمیت ضعیفی دارد و آنجا خیلی در عرصه حاکمیت دولت نیست و اگر وعده‌ای داده شود خیلی ضامن اجرایی ندارد.



Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6031

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.