درباره جنگ هنوز لب به سخن نگشودهام
چکیده :این جنگ ناگفتههای فراوان دارد و من ندیدهام که آقای هاشمی به عنوان فرمانده جانشین کل قوا از مشکلاتی که در مورد هماهنگ کردن ارتش و سپاه داشت سخنی گفته باشد. مشکلاتی که به اعتقاد من ربطی به بدنه سپاه و ارتش نداشت و من شاهد بودم که این مشکلات تا چه حد فرساینده بوده است....
در چند سال اخیر برخی از نظامیان با فراخ دیدن میدان تحریف تاریخ و در غیبت مهندس میرحسین موسوی بارها دولت دفاع مقدس را در امر پشتیبانی از جنگ و جبههها مورد حمله قراد دادهاند. این منتقدان که به نظر میرسد با توجه به ملاحظات قدرت و رمز بقا در جایگاههای فعلی برای چرب و شیرین دنیا لب به سخن گشوده و قلمفرسایی میکنند، غافلاند که در این بازار دروغ و تحریف چه جفاها که بر رزمندگان روا نمیشود و با پنجه انداختن بر چهره مهندس موسوی تعداد بیشماری از کارمندان و امکانات دولتی اعزامی به جبهه را بهطرز غیرمنصفانه نادیده میگیرند. این اظهارات که در گذشته نیز شنیده شده بود نخست وزیر دوران دفاع مقدس را مجبور به بیان این حقیقت کرد که:
” تحریفهای آشکار و برنامهریزی شدهای درباره تاریخ دفاع مقدس و نقش دولت در آن صورت گرفته است. بنده هنوز لب به سخن درباره دهه اول انقلاب باز نکردهام و هیچگاه هم میل نداشتهام در اینباره صحبت کنم ولی ظاهرا مجبورم در صورت ادامه این تحریفها برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجستهای که در این میان سهم عمده داشتند ناگفتههای خود را بگویم…آن وزیر سابقی که خود میداند چگونه به اینجانب تحمیل شد در عین آنکه بیش از همه در جریان سرریزشدن همهجانبه امکانات دولت به جبههها بود میگوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبههها قرار میگرفت ما بغداد را فتح میکردیم. شما باید جمله ایشان را اینگونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستانمان قرارمیگرفت ما چه فتوحاتی داشتیم. بنده میگویم شما که نمیدانم به تحریک چه کسانی چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار میکردید انجام دادید اگر دولت را در اختیار میگرفتید بر سر کشور همان میآوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیتالمال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید… باور نمیکنم فراموش کرده باشید که چهار میلیارد دلار از شش میلیارد دلار درآمد نفتی کشور هزینه جبههها و جنگ میشد و آن دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برای حفظ کیان کشور بود که آن هم میتواند در خدمت دفاع مقدس تعبیر شود. شما مرا مجبور میکنید بگویم علیرغم نتیجه درخشان دفاع مقدس که به بهای نثار خونهای بسیار و جانفشانی رزمندگان جانبرکف یک سانتیمتر از خاک کشور تقدیم دشمن نشد و این دومین مورد در طول جنگهای کشورمان از زمان فتحعلی شاه تا انقلاب اسلامی بود، اگر پیوندی قویتر بین جبههها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرحهای جنگی و دفاعی کنار نمیگذاشتند نتیجههای بهتری از عملیات گرفته میشد. فتح بغداد با تحویل دولت به چند فرمانده نظامی امکانپذیر نبود. بلکه برای شکست قطعی دشمن لازم بود از همان اول رابطه دولت با اداره عملی جنگ و طراحیهای نظامی قطع نشود که چگونگی قطع این ارتباط داستان دیگری دارد که شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازم.
بعد از آنکه به تعبیر این وزیر سابق توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت سپرده شد تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد. بنده به دلایل گوناگونی فعلا فقط به اشاره میگویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که بهقول مرحوم ظهیرنژاد در کمیته پشتیبانی جنگ زیپ مرزها در حال باز شدن بود و فاو و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست اینجانب تشکیل شد، هم جناب رحیم صفوی و هم جناب حسنی سعدی در گزارشهای خود به اعضای جلسه گفتند که شما خوزستان را از دسترفته فرض کنید و تلخ آنکه این اتفاق در حالی رخ میداد که در آن شرایط نیروهای اصلی رزمنده ما در یک نقطه بیاهمیت کردستان در پی گرفتن یک ارتفاع کم اهمیت به نام “شاخشمیران“ بودند و فاجعه وقتی بهتر معلوم میشود که حداقل تعدادی از فرماندهان اطلاع داشتند که همین نیروها به دلیل خشک کردن سد دربندیخان در معرض دورخوردن از سوی دشمن قرار گرفته بودند…بنده در آن زمان به این شرط مسوولیت ریاست ستاد فرماندهی کل قوا را قبول کردم که با خود تعدادی از مدیران برجسته و مدیران همکار را در ستاد شرکت بدهم. یکی از برجستهترین و تاثیرگذار ترین آنها آقای بهزاد نبوی بود. تصمیمی که ستاد آن روزها در کنار فرماندهان نظامی و این مدیران برجسته گرفت تغییر اساسی در آرایش جبههها بود و قرار شد که در کمترین زمان ممکن به کمک همه امکانات کشور، نیروهای موجود در کردستان به خوزستان منتقل شوند و با فعالیت استاندار خوزستان که همین برادر عزیز و مبارزمان محسن میردامادی بود و سایر مدیران استانی اقداماتی برای مقابله با تهاجم حتمی دشمن صورت گیرد. پیشبینی ستاد درست بود و در فاصله بسیار کمی یکی از شدیدترین حملات از سوی صدام انجام شد و یکی از حماسیترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس که با شهادت بسیاری از فرزندان کشورمان قرین بود، اتفاق افتاد و دشمن آن چنان تودهنی خورد که بعد از آن دیگر نتوانست حملهای را سامان دهد و حداکثر از منافقین حمایت کرد که آن خیانت بزرگ با پشتیبانی نیروهای صدام علیه کشور انجام شد و مردم با مقاومت خود آنها را خرد کردند…این گفتهها برای آن است که بگویم اگر شما واقعا به خون شهدا و تلاش جهادگران و مقاومت همهجانبه همه ملت و دولت در این جنگ سرنوشتساز احترام میگذارید و نمیخواهید از حماسه دفاع مقدس برای خود قبایی بدوزید تن به خواستههای تحریفگران تاریخ و سیاستبازهای تاریخ ندهید… بنده در دو دهه گذشته به معلومات مستقیم خود از جنگ بسنده نکردهام و تلاش کردم به اسناد و مدارک و تحلیلهای چاپ شده در اینباره نیز رجوع کنم. من همواره محتاط بودهام که فقط به متون رسمی که با نظارت فرماندهان تهیه شده است بسنده نکنم و در کنار این کتابها از نوشتهها و تحلیلهای همه صاحبنظران ازجمله ارتش نیز بهره ببرم.
به گفته میرحسین موسوی: این جنگ ناگفتههای فراوان دارد و من ندیدهام که آقای هاشمی به عنوان فرمانده جانشین کل قوا از مشکلاتی که در مورد هماهنگ کردن ارتش و سپاه داشت سخنی گفته باشد. مشکلاتی که به اعتقاد من ربطی به بدنه سپاه و ارتش نداشت و من شاهد بودم که این مشکلات تا چه حد فرساینده بوده است. بعد از سه سال از شروع جنگ به اعتقاد من اشتباهات اساسی در تعیین استراتژیهای جنگی پیش آمد که اعزام نیرو به کردستان یکیاش بود و از آن مهمتر دلبستن به عملیاتهای بزرگ کلاسیک شبیه عملیاتهای دشمن بود که مزایای نسبی ما را در کنار امکانات کشور بهشدت تقلیل داد و حدود پنج سال همه امکانات کشور حتی تا حد جمعآوری برفروبها از جادهها و کامیونهای دولتی و حتی مصادره کامیونهای بخش خصوصی و همه ظرفیتهای مالی – صنعتی کشور بهکار گرفته میشد اما نتیجه آن شد که همه شاهد بودیم.”
مهندس موسوی در پایان سخنان خود گفت :”ایدهای که این وزیر سابق درباره فتح بغداد مطرح کرد باقیمانده همان دلبستنها به طرحهای کلاسیک جنگی و نتیجهبخش بودن عملیاتهای بزرگ برای شکست دشمنی بود که ماهانه فقط دو میلیارد دلار از همسایههای عرب خود برای جنگیدن با ما باج میگرفت و هنگام ختم جنگ بیش از پنجاه لشگر داشت. این نگاه به جنگ از همان بدو طرح خود در میان رزمندگان مخالفانی داشت و تا جایی که بنده در جریان بودم و در تماسهایی که فرماندهان معترضی چون شهید حاج داود کریمی با بنده داشتند آنها عملیاتی از جنس نقشههای دوران نخست دفاع مقدس را ترجیح میدادند و این طرحها با تواناییهای اقتصادی و اجتماعی کشور سازگاری بیشتری داشت و در آینده اگر لازم بشود و بهاجبار به این بحثها کشانده شوم موضوع را با بسط بیشتری طرح خواهم کرد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085