پنجشیر؛ فراخوانی برای همگان/ علیه وفاق عمومی بر اولویت «شر»
چکیده :طالبان توانست با اتکا به همین رویکرد و تزویر و وحشت، بخش عمده خاک افغانستان را تحت تسلط خویش درآورد. قدرتهای جهانی و منطقهای نیز با طرح این دعوی که خیانتهای درونی افغانها عامل اصلی این رخدادها بوده است، خود را از درگیریها کنار...
کلمه – امید بینیاز
نبرد پنجشیر، رخدادی بزرگتر از هجوم یک نیروی سیاسی-نظامی (نامطلوب) بر دیگری (مطلوب) است. همگان میدانیم که مجادله بر سر تفوق سیاسی در طول تاریخ در مواردی با ضرورت بهکارگیری خشونت و جنگ همراه بوده است و در مواردی دیگر با سازکارهای مدنی مانند انتخابات و یا شورش و انقلاب به انجام رسیده است. از اینرو، اینکه ما ایرانیان با توجه به پیوندهای عمیقتر فرهنگی و تمدنی با ساکنان دره پنجشیر، تمایلی به شکست آنها در برابر هجوم طالبهای پشتون نداریم، دلیلی اخلاقی برای دغدغه و نگرانی از بابت سقوط این ملجا آخرینِ مقاومت در برابر طالبان نیست. اما آنچه در این میان، مسئله را به مقولهای عمیقا اخلاقی مبدل میکند، آرایشی است که بر صحنه سیاست جهانی در مواجهه با این جنگ متبلور شده است. طالبان به صراحت با بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانیِ مورد وفاق اجتماعات مختلف انسانی در عصر حاضر مخالفت کردهاند. علاوه بر اینها، در انتخاب استراتژی وحشت و کشتار نیز مشخصا در مقابل ابتداییترین ارزشها (یعنی صیانت از نفس انسانهای غیرنظامی و بیگناه) صفآرایی کردهاند. این صفآرایی ارزشی پیشینهای تاریخی دارد و اتفاقا بهانه اولیه برای حمله آمریکا و متحداناش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ بوده است. در تمام این سالها نیز طالبان تلاشی (هرچند منافقانه) برای تبری جستن از این رویکرد نیز نداشت. بمبگذاریهای مکرر انتحاری و رفتارهای سبوعانه در انتقام از ساکنان هر سکونتگاه غیرپشتون که تصرف میکردند، نشان میدهد که آنها حتی به ظاهر نیز تمایلی به انکار ارزشگذاریهای قوممحور و متصلب خویش نداشتهاند. در نتیجه، تمام تلاشهای سیاستمداران برای بزککردن این گروه با عناوینی مانند تغییر و مدارا و اصلاح (در حالیکه حتی خود رهبران طالب نیز اصراری بر این ادعا نداشتند) چندان از سوی افکار عمومی جدی گرفته نشد تا اینکه در نهایت نیز با غلبه اخیر آنها بر بخش عمده خاک افغانستان و آنچه کردند و همگان دیدیم، پوشالی بودن این مدعا بر همگان به یقین بدل شد.
در هر حال، طالبان توانست با اتکا به همین رویکرد و تزویر و وحشت، بخش عمده خاک افغانستان را تحت تسلط خویش درآورد. قدرتهای جهانی و منطقهای نیز با طرح این دعوی که خیانتهای درونی افغانها عامل اصلی این رخدادها بوده است، خود را از درگیریها کنار کشیدند و البته در این میان، میتوان تا حدودی نیز آنها را محق دانست که وقتی مردمی خودشان رضایت میدهند که زیر بیرق وحشت و غارت زندگی کنند، دیگر وظیفهای بر دیگران نیست که به دفاع از انسانیت و ارزشهای اخلاقی آنها برخیزند.
تا اینجای کار مشکلی نبود و در حالیکه وجدان عمومی انسانها در سراسر جهان میتوانست درک کند که چه فاجعهای در پیش است، استدلال اخلاقی محکمی برای قیام علیه این وضعیت پیدا نمیشد. اما پنجشیر صحنه بازی را تغییر داد. مهم آن نیست که احمد مسعود و یارانش تا چه اندازه بر موضع حق هستند یا در دفاع از آن در آینده نیز پایدار خواهند بود. مهم آن است که پنجشیر تنها جایی بود که در این فضای ظلمت، بیرق روشنایی را برافراشت و «هل من ناصر ینصرنی»گویان، همگان را به مقابله با غلبه کامل «شرّ» بر افغانستان فراخواند. با قیام پنجشیر، دیگر بیتفاوتی و نظاره پیشرویهای طالبان، هیچ حجت اخلاقی نداشت. دعوتی برای دفاع از نور اعلام شده بود و عریانی شرارت و ظلمت در سوی مقابل چنان بود که کسی نمیتوانست بهانهای برای بزککردن دوباره آن بیابد. اما اینبار سیاستمداران و بازیگران عرصه قدرت در جهانی بسآلوده، ترجیح دادند خود را در تغافلی خودخواسته حفظ کنند و از ورود به این صفآرایی تاریخی نور و ظلمت بپرهیزند.
پنجشیر آزمون تلخی برای همگان بود. آنها که پیشتر در امتحانهایی سخت مانند کوبانی مجبور شده بودند تحت فشار افکار عمومی، در نهایت مداخلهای حداقلی در نبرد با ظلمت داشته باشند؛ در صحنه پنجشیر از محدودیتهای تبلیغاتی و رسانهای شیران این دره بهره بردند تا خود را برکنار نگاه دارند و شاهد تثبیت «شرّ»ی باشند که قرار است سرزمین مظلومی چون افغانستان را شاید تا دههها، در تاریکی فرو برد. اما این آزمون برای ما هم تلخ بود. روند پیشرویهای طالبان در این سرزمین چنان سریع بود که جوامع مدنی دنیا نیز نتوانست در این فرصت در دفاع از ارزشهای انسانی گرد هم آید. پس ما مردم عادی نیز اگرچه گریستیم، اما در کنار ایستادیم و نظارهگر این غوغای تراژیک بودیم. ما نیز در این آزمون مردود شدیم.
با این حال، فاجعه اخلاقی پنجشیر میتواند آغازی برای بیداری ما باشد. سیاستمداران و اصحاب قدرت به صراحت همراهی اخلاقی خود با شرارت و ظلم را نشان دادند. آنها (جز در مواردی استثنائی) در هیچ جای جهان، همراهان عدالت و آزادی و برابری نیستند. برای آنها ارزشهای اخلاقی و انسانی تنها ابزاری برای تثبیت قدرت و ثروتشان است. اما اینبار، در هنگامهای سخت مجبور شدند، پرده از این نقاب بردارند و پلشتی بازیگریهای خود را عریان کنند. زخم پنجشیر اما فرصتی برای مردمان است. «انبوه خلق» که با وجود تعارض منافع و دغدغهها، در نهایت میتوانند زیر بیرق بنیادینترین ارزشهای اخلاقی (آنچه بدانها معنای «انسان بودن» میبخشد) گرد هم آیند و اکنون پنجشیر جایی است که این بیرق برافراخته است. هنوز میتوان این پرچم را استوار نگاه داشت؛ حتی اگر به لحاظ سیاسی فرصت به پایان رسیده باشد.
اینک زمانی است که باید فریاد زد «انبوه خلق جهان متحد شوید!» اجتماعات مدنی منطقهای، ملی و بینالمللی باید در دفاع از حقانیت فریادی که علیه ظلمت در پنجشیر برآمد با یکدیگر متحد شوند. میزان اشتراک منفعت با قیام دلیران این دره اهمیتی ندارد. دستکم میتوان دانست که همه انسانها (اعم از زن و مرد و کارگر و روشنفکر و مذهبی و غیرمذهبی از هر قوم و نژاد) میتوانند بر اینکه باید در برابر ظلم و وحشتآفرینی و تعدی و کشتار عریان ایستاد، با یکدیگر متحد شوند. باید ایستاد و دستکم اکنون که قافیه نظامی را باختهایم، پلشتی نفاق قدرتمدارانی را که تکهای از زمین پهناور و ملتی از میان ملل جهان را دستمایه رقابتها و منفعتجوییهای حقیرانه خود در عرصه سیاست قرار دادهاند، در ساحت تاریخ محکوم کنیم. توجه جنبشهای مدنی مختلف در سراسر دنیا، اعم از سیاسی و جنسیتی و قومی و محیطزیستی و … باید جلب شود که این غلبه عریان وحشت و رضایت سیاستمداران دنیا، تنها گامی آغازین برای پلشتیهای بیپایانی است که در هر ساحتی میتواند «انسان» و «هویت اخلاقی» او را منکوب و تحقیر کند. اگر در برابر این قدمهای آغازین قد علم نکنیم، آنها نقطه پایانی برای تعدیهای بیشرمانه خود نخواهند شناخت.
این فراخوانی است برای همگان! برای همه انسانها! برای همه اجتماعات! برای همه آنها که دغدغهای اخلاقی دارند! برای روشنفکران! برای فعالان مدنی در هر ساحتی! برای همگان با هر زبان و قومیت و مذهب و جنسیتی! باید دست به دست هم دهیم و در برابر وفاق فراگیر قدرتمداران بر اولویت «شرّ»، وفاقی فراگیر بر بیبدیلیِ «خیر» ایجاد کنیم. هر کدام که دستمان میرسد، در هر جایی، صدایی باشیم برای محکوم کردن این ضد-اخلاقگرایی عریان! هر کس را که میتوانیم به اجتماع خود ملحق کنیم و به هر زبانی، اعتراض و خشم علیه این پلیدی و تاریکی فراگیر را فریاد کنیم. باید بگوییم و تثبیت کنیم که اگرچه سیاستمداران با پوزخندی، غلبه «شرّ» در افغانستان را به سود منافع حقیر خود دیدند، اما انبوه خلق انسانی در این جهان، از پوزخند آنها خشمناک و شرمگین است و هرگز به تثبیت و هنجارمندی آن تن نخواهد داد. اگر این تلاش برای نسل ما که در آلودگیها غرق شده است هم ثمری نداشته باشد، دستکم برای تاریخ و فرزندانمان خاطرهای بگذاریم از اینکه روزگاری هنوز انسانها برای اخلاق و ارزشهای انسانی دل میسوزاندند.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085