بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران: دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم
چکیده :سخن کوتاه می داریم، چرا که مکرّر گفتهایم و عزمی بر شنیدن نیافتهایم و علاوه بر آن باور داریم که « امید»، این واژۀ گرانقدرِ مستعملشده از فرط تَکرار، به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزو هایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم. " و اجعلو بیوتکم...
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در بیانیهای به مناسبت روز دانشجو با تاکید بر اینکه؛ دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم، نوشتهاند: مکرّر گفتهایم و عزمی بر شنیدن نیافتهایم و علاوه بر آن باور داریم که « امید»، این واژۀ گرانقدرِ مستعملشده از فرط تَکرار، به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزو هایی که داشتیم در کار باشد.
در این بیانیه آمده است:
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنتُمْ ۖ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ۚ فَأُولَٰئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿سورۀ نساء، آیۀ ۹۷﴾
کسانی که به خویشتن ستم کار بودهاند، [وقتی] فرشتگان جانشان را میگیرند،می گویند: “در چه حال بودید؟” پاسخ میدهند “ما در زمین از مستضعفان بودیم”. میگویند: “مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید”؟
آری! ما از مستضعف ماندن نهی شدهایم، از ماندن زیر سیطرۀ ظلم و هر آنچه کرامت انسانی را خدشهدار کند.
سالهاست که از رجحان مرگ بر پذیرش ذلت سخن گفتهایم و بر دانشگاهی که کمرشکن میشود، اما سر تعظیم فرود نمیآورد بالیدهایم.
اما مگر میتوان پذیرفت که هجرت، تنها سهم بسیاری از زادهشدگان در این سرزمین از تمام مواهب آن باشد؟
مگر میتوان تصور کرد، که ثمرۀ بیش از یک قرن مبارزه برای آزادی و پاکبازی برای زیست در جهانی عادلانهتر، زمینی رنجور و مردمانی سرگشته در حال و بی افق نسبت به آینده باشد؟
ما از مستضعفماندن نهی شدهایم، از سکوت تاییدآمیز در برابر تبعیضهای ناعادلانه و تندادن به عدم دسترسی برابر یکایک شهروندان به اسباب رشد و شکوفایی.
نمیتوان به دنبال عدالت اقتصادی بود، اما تبعیض در تحصیل، استخدام، ارتقا و همۀ مزایا و حقوق اجتماعی و سیاسی آحاد ملت را به رسمیت شناخت.
نمیتوان دولت و قانون اساسی را به عنوان یک قرارداد اجتماعی و یک میثاق ملی پذیرفت، اما از حقوق ملت و وظایف حاکمیت برای احقاق آن چشم پوشید و همچنان انتظار داشت که مردم نسبت به این دو احساس تعلق کنند.
با آنکه امروز، ایران، عنوان جمهوری را پس از طی مسیری دشوار با خود یدک میکشد، «جمهوریت» همچنان هجای مهجور این مثنوی هفتاد مَن کاغذ است و درست از همان زمان که فاصله گرفتن اصول و تفاسیر قانون اساسی از روح مطالبات ملّی، به جای تضمین تحقق بیواسطۀ ارادۀ مردم، راه را بر ستبر شدن دیوار نظارت استصوابی هموار کرد، نه تنها حق حاکمیت شهروندان بر سرنوشت خویش به محاق رفت، بلکه ارکان انتخابی کشور نیز یک به یک از معنا تهی گشتند.
سخن کوتاه می داریم، چرا که مکرّر گفتهایم و عزمی بر شنیدن نیافتهایم و علاوه بر آن باور داریم که « امید»، این واژۀ گرانقدرِ مستعملشده از فرط تَکرار، به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزو هایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم. ” و اجعلو بیوتکم قبله”
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085