صادق زیباکلام از دانشگاه تهران هم بازنشسته شد/ اجباری بازنشسته شدم!
چکیده : چه کسی از صلاحیت بیشتری در تشخیص فرارسیدن زمان بازنشستگی یک استاد برخوردار است؟ همکاران وی، گروه آموزشی، تحقیقات، تالیفات، مقالات و شاگردان وی و یا به جای همه این ها وزارت علوم و شورایعالی انقلاب فرهنگی میبایستی رای دهند؟ نهادهایی که نگاهشان به دانشگاه و آموزش عالی تحت تاثیر باورهای ایدئولوژیکشان است تا علم و دانش؟آیا در تصمیم به بازنشستگی صادق زیباکلام و صادق زیباکلامها کوچکترین استعلام و نظرخواهی از دانشکدههایی که سالها با آنها همکاری داشتهاند...
صادق زیباکلام عضوهیات علمی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران ازبازنشستگی اجباری بدون اطلاع قبلی اش دراسفندماه گذشته خبرداد. وی همچنین در اسفند ماه سال گذشته، خبر از اخراج خود از دانشگاه آزاد نیز داده بود.
در آن زمان صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی در گفتوگو با اعتمادآنلاین با اعلام خبر اخراج خود از دانشگاه آزاد گفت: “بنده را عملاً از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات عملاً اخراج کردهاند. به این معنا که بنده حدود ۲۵ سال با دانشگاه آزاد همکاری داشتهام و از سال ۱۳۸۶ یعنی از ده سال پیش بهعنوان عضو پارهوقت دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات بودم و در سال ۱۳۹۰ هم تقاضای رسمی شدن کردم که گروه علوم سیاسی این واحد با درخواست من موافقت کرد و آن را برای مسئولین دانشگاه آزاد ارسال کرد.” به گفته زیباکلام نحوه اخراج او از دانشگاه آزاد بدون اطلاع قبلی و با قطع حقوق بوده است. دلیل این اخراج نیز اشتغال همزمان و دریافت حقوق از دانشگاه تهران ذکر شده بود.
اما این بار زیباکلام میگوید از دانشگاه تهران نیز اخراج شده است. از این رو این استاد دانشگاه تهران در نامهای به رییس این دانشگاه نسبت به بازنشستگی اجباری خود اعتراض کرده است.
نامه سرگشاده صادق زیباکلام به رئیس دانشگاه تهران به شرح زیر است:
استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمود نیلی احمدآبادی؛ ریاست محترم دانشگاه تهران
با سلام و تحیات و قبولی طاعات، پریشب آقای دکتر عسکرخانی تلفنی در مورد بازنشستگی اساتید سئوال کردند. گفتم در جریان نیستم. با تعجب گفتند چطور در جریان نیستید خود شما هم بازنشست شدهاید. امروز پیگیری کردم و دیدم که در اسفندماه سال گذشته بازنشست شدهام. جالب است که در دانشکده هم کسی نمیدانست.
در اتوماسیون نامهای به تاریخ ۲۰اسفند اشاره به بخشنامه یک روز قبلش از طرف وزارت علوم مینماید که چون سن من به هفتاد سال و سنوات خدمتم در دانشگاه به چهل سال رسیده، لذا میبایستی بازنشسته شوم.
من اعتراضی به بازنشستگی اجباریام ندارم. یعنی فیالواقع اعتراضی هم میداشتم چیزی عوض نمیشد. پرسشم آن است که به نظر جنابعالی، آیا وقتی دانشگاه میخواهد یک همکارش را بعد از چهل سال بازنشسته نماید جای آن ندارد که با علم واطلاع و یک احترام صوری به وی و دانشکدهاش صورت بگیرد؟
یک بخاری نفتی علاءالدین را بعد از گازکشی پرت نمیکنند در انبار، آن را دو دستی کنارانباری میگذارند.
جوامع توسعهیافته که جای خود دارند، فکرنکنم در حبشه هم با اساتیدشان این گونه برخورد کنند که امثال دکتر فرهاد رهبر، وزارت علوم، دانشگاه تهران، شورایعالی انقلاب فرهنگی و سایر پیشقراولان فرهنگ و تمدن مشعشع ایرانی–اسلامی برخورد میکنند. البته حق دارید.
دانشگاهی که بعد از چهل سال مجبورهستید تازه علوم انسانی آن را اسلامی نمایید، اساتیدش شایسته احترام بخاری کهنه علاءالدین را هم ندارند.
میماند یک پرسش ساده: چه کسی از صلاحیت بیشتری در تشخیص فرارسیدن زمان بازنشستگی یک استاد برخوردار است؟ همکاران وی، گروه آموزشی، تحقیقات، تالیفات، مقالات و شاگردان وی و یا به جای همه این ها وزارت علوم و شورایعالی انقلاب فرهنگی میبایستی رای دهند؟ نهادهایی که نگاهشان به دانشگاه و آموزش عالی تحت تاثیر باورهای ایدئولوژیکشان است تا علم و دانش؟آیا در تصمیم به بازنشستگی صادق زیباکلام و صادق زیباکلامها کوچکترین استعلام و نظرخواهی از دانشکدههایی که سالها با آنها همکاری داشتهاند گرفتید؟
بنده به حول و قوهاللهی به کارهایم ادامه خواهم داد. اما فراموش نکنید که چهل سال تلاش در حاکمیت ایدئولوژی به جای علم و دانش بر دانشگاههای کشور بجز رکود و بیبرگوباری درعلوم انسانی دستاورد دیگری به همراه نداشته.
ایام به کام باد
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085