آمادگی برای برجامهای بعدی
چکیده :همانگونه که زمانی که در معضل هستهای چنان سرسخت بودیم که حتا نمیتوانستیم زمان و مکان مذاکرات را با توافق طرفین معلوم کنیم، ولی بعداً که دیدیم سُمبهی طرفهای مقابل زور کافی را برای واداشتنمان بهپذیرش خواستههای هستهایشان دارد، کوتاه آمدیم، اکنون نیز با تجربهی تحریمهای فراگیر اواخر دولت احمدینژاد، و بحران ارزی اخیر، میدانیم سمبهیشان بهقدری پرزور هست که لازم باشد موشکهای تهاجمیمان را کنار بگذاریم، تا تجهیزات دفاعیمان ـــ مشخصاً پدافند هوایی و سامانههای دفاع ضدموشکی ـــ تقویت شوند، و یکگام دیگر بهانضمام کامل در نظم جهانی نزدیک شویم: نظمی با پنجرییس متفق، که اجازهی نزدیکشدن بهمحدودههای راهبردیشان را بههیچ بازیگری نمیدهند؛ چه ایران، و چه هر کشور...
کلمه- یوسف رحمانی
تاریخ علم رهاییست، و این گزاره، برای ما ملتی که با تاریخمان چنان بیگانهایم که کتابهای جدی و فوقالعاده گرانقدر تاریخیمان، نهایتاً در کلاسهای تاریخ ادبیات فارسی مورد مطالعه قرار میگیرند، نه در همهی رشتههایی که بهنوعی مشق سیاست میکنند، سخت سنگین میآید؛ اما واقعیت همین است: تاریخ، بهعنوان روایت نزاع بر سر قدرت، نمونههای روشنی بهدستمان میدهد که میتوانیم از آنها بیاموزیم، تا بهتر بتوانیم گلیممان را از این دریای سیاه سیاست بینالمللی امروز، که بیش از هر چیز عرصهی قلدریهای بزکشده است، بیرون بکشیم.
الگوی رفتار قدرتهای بزرگ با ما، از زمانی که مفهومی بهنام قدرتهای بزرگ بینالمللی بهوجود آمدهاست، که بهدنبال آن، رقابتهای استعماری نیز پدیدار شدهاست، تا همین امروز تقریباً ثابت و، همواره، تابعی از میزان قدرت ما بودهاست: در مقاطعی که قدرت لازم را برای ایستادن داشتهایم، نظیر مقاطعی چون تنظیم عهدنامهی ارزنهالروم، توانستهایم بهتقریب بهآنچه میخواهیم دست یابیم و، هرگاه دچار ضعف بودهایم، نظیر مقاطعی چون ازدستدادن هرات، نهتنها آنچه داشتهایم از دست دادهایم، که حریف را بهپیگیری خواستههایش حریصتر کردهایم.
نکتهی مهم این است که مدل رویارویی حریف با ما در بسیاری از مقاطع، الگوی پلیس خوب ـ پلیس بد بودهاست: در دوران مبارزات ملی مرحوم مصدق برای تحکیم ملیشدن صنعت نفت ایران، آمریکا ابتدا پلیس خوب بود، که زیادهرویهای بریتانیا را در مذاکرات تعدیل میکرد، ولی وقتی این مدل جواب نداد، هر دو حریف یکدست شدند و دولت قانونی آن مرحوم را سرنگون ساختند. در واقع امر نیز تفاوتی میان این دو حریف وجود نداشت؛ هر دو از استقلال ایران در کنترل صنعت نفت خود بهعنوان راهبردیترین صنعت دنیا هراس داشتند و، زمانی که نتوانستند پلیسبازی را بهخوبی پیش ببرند، زیر میز زدند.
ماجرای هستهای ایران نیز همان روند را دنبال میکند: از آغاز بحرانیشدن وضعیت، آمریکا بدترین عملکرد را داشت، و اروپا میکوشید ایران را با وعدههای ظاهراً زیبا بهدنبال خود بکشاند (در مقاطعی حتا پیشنهاد دادند عضویت ایران را در سازمان تجارت جهانی تسهیل کنند)؛ چین و روسیه نیز بهطور موردی در یکی از این دو گروه جای میگرفتند و، رویهمرفته، برخوردی مزوّرانه با موضوع داشتند، همانند عملکردی که روسیهی تزاری در رقابت با امپراتوری بریتانیا بر سر ایران از خود نشان میداد. زمانی که با پیگیری همان بازی معهود، بالأخره توافق حاصل شد، بهنظر میرسید سرانجام توانستهباشیم با ادبیات جهانی سخن بگوییم، و زمینه را برای همکاریای که این پیوستگی در نظم جهانی را سرعت میبخشد فراهم کنیم.
روشن است که اگر هیلاری کلینتون بهریاستجمهوری آمریکا میرسید، فرآیندی که باراک اوباما در تمام هشتسال حکمرانیاش دنبال میکرد، دنبال میشد: بستن نامحسوس دستوپای ایران برای واداشتنمان بهپذیرش خواستههایشان در زمینههای غیرهستهای، و نقشآفرینی اروپا برای تلطیف این قضیه؛ در کنار ایجاد تدریجی اجماعی جهانی برای نمایشی از مشروعیت تحریمهای غیرهستهای. تفاوت دونالد ترامپ این است که این پروژه را آشکارتر و صریحتر پیش میبرد؛ بهراحتی زیر میز زد، و همهی پنجطرف دیگر نیز بهجای آنکه بدعهدی ایالات متحد را محکوم کنند، بهدنبال واداشتن ایران برای ماندن در برجام هستند ـــ آن هم با وعدهی حفظ منافع ایران، و ترغیبمان بهمذاکره دربارهی دیگر موضوعات مورد اختلاف، برای حلوفصل همهیشان، جهت تکمیل فرآیند استحالهای که با برجام آغاز شدهبود.
در دوران مذاکرات هستهای، هرازگاهی این موضوع مطرح میشد که بحثهای غیرهستهای هم در مذاکرات جریان دارد، که هربار نیز با موضعگیری مقاماتی از ایران، مبنی بر اینکه این مذاکرات صرفاً هستهایست و لاغیر، خبر مربوط بهاین بحث بهحاشیه میرفت. البته روشن بود که این خواست از سوی طرفهای مقابل وجود دارد، اما اینکه چهزمانی مورد پیگیری قرار گیرد، بسته بهشرایط بازی طرفهای توافق بود، که بهنظر میرسد اکنون که برجام فیالجمله باقی ماندهاست، و ترامپ صبوری دموکراتها را برای بهانزواراندن دوبارهی ایران ندارد، بتوان گفتوگو را دربارهی دیگر موضوعات، از قبیل برنامهی موشکی، نقشآفرینی منطقهای، و حقوق بشر، نیز در همین مقطع آغاز کرد.
حسن روحانی در سومین مناظرهی انتخاباتیاش در سال ۱۳۹۶، چنین عباراتی را بر زبان راند (اینجا را ببینید): «بنده اکنون بهملت ایران میگویم که آمادگی دارم در چهار سال بعد، غیر از تحریمهای هستهای، که در این چهار سال برداشتم، مابقی تحریمهای ملت ایران را هم بهخوبی و با قدرت بردارم». بهنظر میرسد آمادگی گفتوگو دربارهی دیگر موضوعات از همان زمان، و با پیشزمینهی مذاکرات پیشپردهی برجام، در روحانی و دولتش وجود داشتهاست، منتها زمان و شیوهی آغازش مهم بود، که نشانههای حاکیاند اینک فرارسیدهاست، و مسیری که در پیش داریم، کمپیچوتابتر از مذاکرات هستهایست: جادهای که یکبار بهبرجام ختم شدهاست، و اینبار برجامهای دیگری در انتظارماناند؛ موشکی و منطقهای و غیر ذالک، که مذاکره دربارهیشان با تجربهی برجام بهمراتب سادهتر خواهدبود. راز سخنگفتن دولتمردان از اینکه برجام میتواند بهمدلی برای تنسیق همکاریهای بینالمللی بدل شود نیز، همین بود.
مهمترین چالش مذاکرات پیش رو برای حلوفصل جامع اختلافات فیمابین، که قطعاً با یک«نرمش قهرمانانه»ی دیگر همراه خواهدبود، و این «مصلحت حفظ نظام» است که پشتیبان نظری آن است، بحث بر سر توان موشکی ما خواهدبود، که قاعدتاً دارای محدودیتهایی از حیث بُرد و ظرفیت حمل جنگافزار هستهای خواهدشد؛ آن هم در مقابل دریافت برخی تجهیزات نظامی، و رفع مابقی تحریمها. نقشآفرینی منطقهای نیز ملاحظهی خاصی نخواهدداشت؛ ما در این سالها آنچنان جای پایمان را در منطقه محکم کردهایم، که چانهزنی دربارهی جزئیات تنظیم منطقهی نفوذ هر قدرت در منطقه نتواند با چشمپوشی از قدرت ایران صورت پذیرد.
همانگونه که زمانی که در معضل هستهای چنان سرسخت بودیم که حتا نمیتوانستیم زمان و مکان مذاکرات را با توافق طرفین معلوم کنیم، ولی بعداً که دیدیم سُمبهی طرفهای مقابل زور کافی را برای واداشتنمان بهپذیرش خواستههای هستهایشان دارد، کوتاه آمدیم، اکنون نیز با تجربهی تحریمهای فراگیر اواخر دولت احمدینژاد، و بحران ارزی اخیر، میدانیم سمبهیشان بهقدری پرزور هست که لازم باشد موشکهای تهاجمیمان را کنار بگذاریم، تا تجهیزات دفاعیمان ـــ مشخصاً پدافند هوایی و سامانههای دفاع ضدموشکی ـــ تقویت شوند، و یکگام دیگر بهانضمام کامل در نظم جهانی نزدیک شویم: نظمی با پنجرییس متفق، که اجازهی نزدیکشدن بهمحدودههای راهبردیشان را بههیچ بازیگری نمیدهند؛ چه ایران، و چه هر کشور دیگری.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085