سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » فائزه هاشمی: باید متوجه باشیم که تحمل جامعه نیز حدی دارد...

فائزه هاشمی: باید متوجه باشیم که تحمل جامعه نیز حدی دارد

چکیده :بعد از اعتراضات، نه تنها تلاشی در جهت تغییر رویکردها صورت نگرفت. بلکه همان روش هایی که مورد اعتراض بودند، تقویت شد. اگر اعتراض حق مردم است، باید پس از آنکه اعتراضات مردم را نسبت به نهادهای مختلف حاکمیتی دیدیم، به رفع اشکالات می پرداختیم. بدون شک، احساس تبعیض و بی عدالتی در جامعه، مشکلات اقتصادی، سیاست های منجر شده به نابسامانی ها و... معترضین را به خیابان ها کشاند. از این رو باید برای رفع نواقص و اشکالات در حوزه های مختلف برنامه ریزی شود و مردم نیز در جریان امور قرار...


کلمه – گروه خبر: فائزه هاشمی در گفت و گو با جماران در بار موضوعاتی نظیر اعتراضات دی ماه، دراویش گنابادی، گفت و گوی ملی، اصل ۵۹ قانون اساسی و اخراج اساتید از دانشگاه آزاد صحبت کرده است.

او در این گفت و گو درباره مواضع مسئولین در خصوص وقایع دی ماه ۹۶ گفت: مواضع مسئولین راجع به اعتراضات، یکسان بود و همگی این اعتراض ها را با کمی بالا و پایین، حق مردم دانستند.اما نحوه برخورد با اعتراضات، در تعارض با این نظر بود. اگر اعتراض حق مردم است، چرا باید با آنها برخورد شود؟ چرا بایستی نزدیک به ۴۰۰۰ دستگیری داشته باشیم؟ چرا باید برای نزدیک به همه این ها پرونده تشکیل شود و سرانجام با قرار وثیقه و قید کفالت و…آزاد شوند؟ طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، مردم می توانند راهپیمایی و تجمع داشته باشند و این موضوع نیاز به هیچ گونه مجوزی هم ندارد.

 

وی با تاکید بر آنکه خشونت‌های صورت گرفته در تجمعات مردمی معمولا از سوی نفذی‌ها است خاطر نشا کرد: در موضوع خشونت ورزی نیز باید معلوم شود که چه میزان از خشونت ها را مردم معترض انجام دادند و چه میزان از آن توسط نفوذی‌هایی که در این وقایع حضور داشتند، انجام شده است. متاسفانه برخی عوامل با لباس‌هایی شبیه مردم، دست به خشونت می‌زنند و در این میان ممکن است برخی از مردم عادی نیز از آنها تبعیت کنند. اما معمولاً مردم آغازگر خشونت در اعتراضات نیستند. انتظار زدن چنین حرف هایی از سوی آقای روحانی نمی رفت. اگر اعتراض حق مردم بود، توقع این میزان بازداشت و پرونده سازی برای معترضین و پس از آن آزادی با وثیقه و رفت و آمد در محاکم قضایی برای آنها نبود.

هاشمی افزود: در کشورهای دیگر وقتی اعتراضات به خشونت کشیده می شوند، بازداشت و برخورد صورت می‌گیرد. اما معترضان بلافاصله پس از پایان تجمعات آزاد می‌شوند. نه اینکه دارای سوءسابقه شوند و این سابقه در آینده همانند شمشیری روی سرشان قرار گیرد و مشکلاتی را برایشان فراهم کند. افکار عمومی انتظار داشت که از خانواده‌های آسیب دیدگان وقایع اخیر دلجویی شود، نه اینکه از آنها خواسته شود تا موضوع درگذشت اعضای خانواده خود را پیگیری نکنند. این اقدامات، شعار «اعتراض حق مردم است» را زیر سوال می برد. طبیعی بود که چنین اعتراضاتی با این گستره جغرافیایی در کشور شکل بگیرد.اما نحوه مواجهه با آن شتاب زده و غیرمنطقی بود.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه با اعتراض به رفتارهای صورت گرفته از سوی حاکمیت علیه معترضین گفت: بعد از اعتراضات، نه تنها تلاشی در جهت تغییر رویکردها صورت نگرفت. بلکه همان روش هایی که مورد اعتراض بودند، تقویت شد. اگر اعتراض حق مردم است، باید پس از آنکه اعتراضات مردم را نسبت به نهادهای مختلف حاکمیتی دیدیم، به رفع اشکالات می پرداختیم. بدون شک، احساس تبعیض و بی عدالتی در جامعه، مشکلات اقتصادی، سیاست های منجر شده به نابسامانی ها و… معترضین را به خیابان ها کشاند. از این رو باید برای رفع نواقص و اشکالات در حوزه های مختلف برنامه ریزی شود و مردم نیز در جریان امور قرار گیرند.

 

 

وی درباره نقش هاشمی در سال سال ۸۸ گفت: نبودن ایشان سبب شده تا بخش‌هایی تندتر، گسترده تر و قلدرتر به اقدامات و روش های غیرقانونی خود ادامه دهند. در سال ۸۸ پس از افشای وقایع اسفناک در کهریزک و انتشار نامه آقای حمزه کرمی درباره شکنجه در بازجویی‌ها و سایر موارد مشابه، از این گونه رفتارها و شکنجه دادن جلوگیری شد. اما امروز خبر می رسد که دوباره این خشونت ها از سر گرفته شده، به خصوص در مورد دخترانی که بازداشت شدند و گروه های جدید در زندان، یا خشونت ها و دستگیری های مشابه در ماجرای دراویش، حمله به تجمع زنان در روز جهانی زن امسال، دستگیری تعدادی از فعالان محیط زیستی و یا ممنوع الخروجی هایی که آخرین آن همسر آقای «کاووس سیدامامی» و بسیاری موارد دیگر است.

 

فائزه هاشمی در بخش دیگری از این گفت و گو درباره آزادی گفت: نوعی از آزادی، آزادی بیان است. یعنی منتقدین بتوانند حرف بزنند. به طور حتم آزادی نباید منجر به بلبشو و هرج و مرج در کشور شود. اما به این بهانه نیز نباید آزادی بیان را محدود کرد. برای نمونه الان خود من کلی پرونده دارم. با عناوینی چون تبلیغ علیه نظام، توهین به این و آن و سیاه نمایی و…، حکم محکومیت نیز گرفته ام. این ها عناوینی هستند که با آنها آزادی را محدود می کنیم. بسیاری در حال حاضر با این عناوین در زندان هستند یا حکم دارند. مثلاً آزادی مذهب معنایش این است که پیروان همه مذاهب از «حقوق شهروندی» برابر برخوردار شوند.

وی افزود: اما در حال حاضر این طور نیست. برای نمونه موضوع آقای «سپنتا نیکنام»، تخریب حسینیه ها یا جمخانه های دراویش، راه ندادن برخی افراد به دانشگاه ها و مشاغل دولتی و…همچنین وجود آئین نامه گزینشی در محورهای اعتقادی و سیاسی در تعارض کامل با این آزادی است. از لحاظ استقلال نیز، برخی گمان می کنند همین که ما با آمریکا قطع رابطه کردیم، به منزله استقلال است. ما در این زمینه هم کاملاً موفق نبودیم و در برخی مواقع برای آنکه بعضی کشورها را در کنار خود داشته باشیم، ناچار به امتیاز دادن به آنها شدیم. ما اگر با کشورهای دنیا رابطه ای منطقی توام با حفظ «منافع ملی» برقرار کنیم، به معنای توجه به اصل استقلال است. به طور حتم دعوا و دشمنی به معنای استقلال مبتنی بر منافع ملی نیست.

 

این زندانی سیاسی سابق تاکید کرد: برای اینکه این بازبینی واقعی باشد، لازم است به نحوی برنامه ریزی شود که مردم حضور و نظارت داشته باشند. اعتراضات ۸۸ و دی ماه اخیر، نتیجه همین سیاست ها و مشکلات بود. باید متوجه باشیم که تحمل جامعه نیز حدی دارد.

او همچنین درمورد پرونده فوت پدرش توضیح داد: بعضی ها اعتقاد دارند که موضوع «رادیواکتیو» رد گم کنی بوده است.

هاشمی همچنین در مورد طرح رفراندوم حسن روحانی نیز گفت: رفراندوم حرف بسیار خوبی است و در قانون اساسی هم پیش بینی شده است. اما اگر قرار باشد رفراندومی انجام شود، باید تابو بودن برخی مسائل و خطوط قرمز تحمیلی و حکومتی برداشته شوند و اشخاص و احزاب جرأت حرف زدن پیدا کنند. اینکه ما رفراندوم را با محدودیت های پیشین برگزار کنیم و اظهارنظرها در نقد وضعیت موجود را به مثابه تبلیغ علیه نظام در نظر بگیریم، بی معناست. رفراندوم زمانی معنا دارد که آزادی در ابراز عقیده باشد. با این شرایط، رفراندوم درست و مفید است. اما اگر قرار باشد با تابو در نظرگرفتن ها، خط قرمزها و برخوردکردن ها رفراندومی برگزار شود، معلوم نیست که چه نتیجه ای حاصل خواهد شد. مشابه انتخابات ما که نسبی، یعنی نه آزاد واقعی و نه کاملاً غیر آزاد است. بدین معنا که شورای نگهبان با ردصلاحیت هایی که انجام می دهد، قادر است نتیجه و خروجی انتخابات را هر زمان که بخواهد تا حدودی مهندسی کند. اگر رفراندومی با این شکل برگزار شود، می تواند ابزاری برای رسیدن به منافع و مطالبات ملی باشد. مسئولین باید اجازه دهند تا نظر مردم و خواست آنها لحاظ شود؛ چرا که ممکن است اکثریت مردم خواستی داشته باشند که برخی دیگر با آن موافق نباشند. اینکه مردم چه چیزی می خواهند مهم و از پایه های دموکراسی است.

عضو حزب کارگزاران درباره گفت و گوی ملی نیز گفت: من معنای گفت و گوی ملی بدان شکلی که از سوی اصلاح طلبان و اصولگرایان مطرح می شود را متوجه نمی شوم. آیا منظور از این گفت و گو یکی و هم نظر شدن دو جریان است؟ بالاخره هر دو جریان نظر خود را دارند. ما باید به جای یکی شدن که محال است، شرایطی فراهم کنیم که دیگر خودی و غیرخودی نباشد و افراد از نظر آزادی یکسان باشند. خودی و غیرخودی کردن این بلاها را بر سر ما آورده است که یک عده عمدتاً اصولگرا در زدن هر حرفی حتی خلاف واقع آزادند و اما دسته دوم برای رسیدن به حق خود و اجرای قانون دچار محدودیتند. با این سیاست تا به امروز دامنه خودی ها تنگ تر و اکثر افراد غیر خودی شدند. متاسفانه حتی بسیاری از اصلاح طلبان هم که در چارچوب نظام بودند، به دلیل انتقاد تبدیل به غیرخودی شدند. این در حالی است که جامعه نیاز به تکثر دارد. پس گفت و گوی ملی بدین معنا که همه بتوانند حرف خود را بزنند، آزادی وجود داشته باشد، خط قرمزی نباشد و تابوهای تحمیلی برای حفظ قدرت از میان رفته باشند؛ همچنین همگان بتوانند بدون اینکه از آینده خود نگران باشند در صداوسیما اظهار نظر کنند، مفید و موثر خواهد بود.

وی افزود: یک انتقاد که به سخنرانی ۲۲ بهمن آقای روحانی وجود دارد، این است که ایشان اشاره کرد: «اجازه دهید تمامی اشخاص اعم از اصلاح طلب، اعتدالگرا و اصولگرا که از قطار انقلاب پیاده شدند و اعتقاد به قانون اساسی دارند، مجدد سوار قطار انقلاب شوند.» این جمله آقای روحانی نیز خودی و غیر خودی دارد. برای اینکه همه شهروندان باید بتوانند سوار قطار انقلاب شوند. نباید برای این قضیه شرط بگذاریم، زیرا قانون اساسی می گوید: «اصل بر برائت است، مگر اینکه در دادگاهی صالحه خلاف آن ثابت شود». بنابراین آقای روحانی نگاهش را محدود کرده است. همه ملت ایران باید بتوانند در تمامی شرایط حضور داشته باشند و از تمامی مزایا استفاده کنند. هر کس بر اساس توانمندی، صلاحیت و تلاشش باید بتواند بهره مند شود.اینکه ما افراد را از لحاظ فکری تفتیش عقاید کنیم، خلاف قانون اساسی است. ما تنها معیاری را که باید برای افراد تعیین کنیم، رعایت اصول اخلاقی است. بدین معنا که دزد، فاسد و منحرف نباشند. متاسفانه اصلاح طلبان نیز دامنه خودی و غیرخودی دارند. تنها یک مقدار وسعت دامنه آنها کوچکتر از اصولگرایان است، در صورتی که همه باید به نحوی برابر از «حقوق شهروندی» برخوردار شوند.

هاشمی در مورد نحوره برخورد با دراویش نیز گفت: جریانی در کشور، نگران این است که اشخاص یا جریانات فکری طرفدار پیدا کنند. دراویش جمعیتی چند میلیونی در کشور دارند و تنها بخشی از آنها دراویش گنابادی هستند. متاسفانه نتیجه برخورد با این گونه جریانات، افزایش میزان محبوبیت و هواداران آنها است. اما بازهم ما این روش اشتباه را ادامه می دهیم. به نظرم با نبودن بابا، سمت و سوی کشور به سمتی می رود که انگار بناست یکسری مسائل بیشتر برهم بخورد. وگرنه اتفاق جدیدی نیفتاده بود و دراویش دهه ها و قرن هاست که بدون کمترین مشکلی زندگی می کنند و زاویه ای هم با نظام نداشتند. حتی هنگامی که حسینیه ها و جمخانه های آنها را به آتش کشیدند هم عکس العملی نشان ندادند و با مظلومیت زندگی کردند.

وی افزود: من فکر می کنم دستی در کار است که ناراضی بتراشد. حتی تلاش می شود این موارد را به دولت بچسبانند و چنین القاء کنند که دولت کاری از دستش برنمی آید و مردم را از دولت آقای روحانی ناامید کنند. هرچه هست بی عقلی صرف است و نتیجه ای عکس در پی دارد. مسأله دراویش به نوعی تحریک این قشر بود. رفتند آنها را تحریک کنند تا داستان درست شود. نمی توان باور کرد که آن اتفاقات دلخراش کار دراویش بود. به نظر من یکسری عوامل دیگر این کارها را انجام دادند. همان‌طور که در تظاهرات های دی ماه و ماجرای عاشورا در سال ۸۸ و قبل از آن کارناوال عاشورا در انتخابات سال ۷۶، این عوامل نقش داشتند.

 

هاشمی در مورد روند اخراج های اساتید دانشگاه آزاد توضیح داد: شنیده شده که نزدیک به ۱۷۰ استاد را از این دانشگاه اخراج کردند. در رابطه با این مساله، رئیس دانشگاه آزاد اعلام کرد: «این اساتید در دو دانشگاه هیأت علمی بودند» بله، شاید برخی نظیر آقای زیباکلام این گونه بودند. اما برخی مانند آقای علیزاده طباطبایی تنها در دانشگاه آزاد بودند و در جای دیگر هیأت علمی نبودند. بلکه تنها به صورت پاره وقت در دانشگاه آزاد واحد «علوم و تحقیقات» تدریس می کردند. هدف این است؛ افرادی که با تفکرات آنها همسو نیستند، خارج شوند تا آنها بتوانند جریان فکری نزدیک به خود را جایگزین کنند. این مسأله، مشابه استخدام ۴۰۰۰ نفر در متروی تهران یا شبیه استخدام هزاران نیروی مازادی است که در دوره احمدی نژاد به ادارات دولتی تزریق و تبدیل به بحرانی برای سیستم اداری کشور شدند.

وی افزود: اخراج اساتیدی که پاکسازی شدند و در هیچ جای دیگر استخدام نیستند، نشان داد که صداقتی در کلام مسئولین دانشگاه برای ذکر دلیل واقعی این پاکسازی وجود ندارد. این اقدام جز پاکسازی یک جریان فکری و جایگزین کردن جریان اصولگرا در دانشگاه آزاد نیست. آقای رهبر این سابقه را در دانشگاه تهران دارد و این موضوع مشابه ۳۰۰۰ بورسیه دوران آقای احمدی نژاد است. تفکر خودی و غیر خودی و ضایع کردن حقوق شهروندی در میان این جریان موجب شده تا بسیاری اقدامات خارج از چارچوب های منطقی انجام شوند. سابقه افراد اخراجی حداقل تا اینجا که مطرح شده، نشان می دهد که همه از گرایش فکری اصلاح طلبان هستند و این مسأله خود گواه یک «تصفیه سیاسی» و تنگ نظرانه است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.