کودکانی که درد را انتخاب نکردند
چکیده : در این میان اما کودکان او همان صبا و محیا و نیکان و سارا و زینب و سهراب و مانا و غزاله و علی و کیانا و سپهر و آرتین و باران و ... هستند. همان معصومانی که قرار نبود برنامه مدرسهشان را با زمان ملاقات مامان و باباهایشان تنظیم کنند. همانها که در سالن ملاقات با هم دوست میشدند و هر بار که از پلههای لعنتی بالا میرفتند به هم قول میدادند بغضشان نترکد و وقتی پردههای سبز کثیف کابینهای ملاقات پایین میآمد کسی حریف اشک و بداخلاقیهایشان نبود ...
ساجده عربسرخی:
واکنش افراد مختلف درباره بازداشت حامدطالبی و یادداشت همسرش مریم از دلهره و بیتابی فرزندانش یکی از متعارضترین حالتهای بعد از ۸۸ را برایم ساخته است. در تمام این سالها فکر میکردم وقتی مسببین آن همه سختی، گرفتار مصیبتی شوند من چه میکنم؟
حالا اما حامد طالبی کمی برایم فرق میکند. بازیای که سایت تحت نظارت ایشان در زمان بازداشت فاطمه خواهرم به راه انداخت، هنوز کامم را تلخ میکند، وقتی عکس محیای دو ساله مان را منتشر کرد و با دروغهایی سخیف مدعی شد که ما اجازه ندادیم خواهرم در انفرادی دوالف سپاه دختر دو سالهاش را ببیند. آن خبر و عکس فقط نمکی بود بر زخم دلتنگی و نگرانیهایمان که نه مریم و نه حامد طالبی هیچوقت درکش نمیکردند.
پرونده حامد طالبی رسواتر از آن است که کسی برایش دل بسوزاند، نه چون روز قدس توهین کرده یا حتی علیه دولت نوشته و مینویسد. رسواست چون همهمان دیدیم و چوب پروندهسازیهایش را در پروندههای بعد از ۸۸ خوردیم.
مریم آریایی هم خبرنگاری بود که میدانست و میفهمید همسرش چه میکند و برای جلب همدلی جامعه ۸ سال فرصت داشت. آن روزها که باید طبق رسالت حرفهایاش سخن میگفت فقط تماشا کرد و امروز از دلهره کودکانش دستاویز جلب همدلی میطلبد.
در این میان اما کودکان او همان صبا و محیا و نیکان و سارا و زینب و سهراب و مانا و غزاله و علی و کیانا و سپهر و آرتین و باران و … هستند. همان معصومانی که قرار نبود برنامه مدرسهشان را با زمان ملاقات مامان و باباهایشان تنظیم کنند. همانها که در سالن ملاقات با هم دوست میشدند و هر بار که از پلههای لعنتی بالا میرفتند به هم قول میدادند بغضشان نترکد و وقتی پردههای سبز کثیف کابینهای ملاقات پایین میآمد کسی حریف اشک و بداخلاقیهایشان نبود.
لحظه لحظه خاطرات ملاقات کودکان با پدران و مادرانشان، چه روزهایی که این سمت میلهها به دیدار پدر میرفتیم و چه آن زمان که آن سوی میلهها به دیدارمان میآمدند، قصه پر درد تاریخ ستم این مملکت، بس دور و دراز است. کودکانی که انتخاب نکردهاند اما باید درد بکشند. درد انتخاب مادر و پدرهایشان را.
نوشتن همین چند سطر هم دردآلود و سخت بود اما چاره چیست که دردهای انباشته هم کم نیستند و تلختر که حامد طالبی با همین دردآفرینیها نانآوری می کرد. کاش روزی همهمان از این دردها رها شویم.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085