آیتالله دستغیب: با آزادی محصوران روح دیگری در مردم دمیده و دوستی بین ملت و دستگاه برقرار میشود
چکیده :آقایان بزرگوار که در رأس هستند و حکّام عزیز، همان نحوی که اوایل انقلاب بود و همه طعم آزادی را چشیدند، این طور باشد؛ زندانها باز شود و کسانی که بیجهت در بند هستند، آزاد شوند و مورد التفات قرار گیرند. اگر آن بزرگواران آقایان موسوی و کروبی و دیگران آزاد شوند، روح دیگری در مردم دمیده میشود. فکر نکنید اگر اینها بیایند، همه چیز به هم میخورد؛ خیر، بلکه بنده مطمئن هستم دوستی دیگری بین مردم و دستگاه برقرار میشود....
آیتالله العظمی سیدعلیمحمد دستغیب در مراسمی به مناسبت درگذشت آیتالله هاشمی با بیان اینکه «بعد از سال ۸۸ ایشان از جمله کسانی بود که واقعا از مردم دفاع کرد» گفت: همان وقت در قالب یک خیرخواهی و نصیحت اعلام کردم ایشان مورد بیاحترامی واقع شده است. چیزی برای توجه مردم نوشتیم؛ در خبرگان به صورت جداگانه صحبت کردیم؛ نامهای هم در این رابطه برای آقای مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان نوشتیم و از ایشان دفاع کردیم. به راستی میتوان گفت در این مدت زندگی مظلومانهای داشت، امّا خداوند عزت به او داد.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید آزاده مقیم شیراز همچنین گفت: آقایان بزرگوار که در رأس هستند و حکّام عزیز، همان نحوی که اوایل انقلاب بود و همه طعم آزادی را چشیدند، این طور باشد؛ زندانها باز شود و کسانی که بیجهت در بند هستند، آزاد شوند و مورد التفات قرار گیرند.
آیتالله العظمی دستغیب در ادامه تاکید کرد: اگر آن بزرگواران آقایان موسوی و کروبی و دیگران آزاد شوند، روح دیگری در مردم دمیده میشود. فکر نکنید اگر اینها بیایند، همه چیز به هم میخورد؛ خیر، بلکه بنده مطمئن هستم دوستی دیگری بین مردم و دستگاه برقرار میشود.
مشروح سخنان این مرجع عالیقدر را به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مسجد قبا، با هم میخوانیم:
همان طور که همهی کسانی که در این مملکت و در گوشه و کنار جهان از وضع انقلاب اسلامی باخبرند، میدانند این انقلاب به وسیله کسی آغاز شد که قیامش فقط برای خدا بود. از سال ۴۲ که درگیری با شاه را آغاز کرد تا سال ۵۷ مصیبتهای زیادی در تبیعد تحمل کرد، امّا برای خدا قیام کرد و میخواست دین خدا را پیاده کند نه اینکه خود را مطرح کند. آنچه ما از امام خمینی رحمه اﷲ و اطرافیان ایشان دیدیم و محسوسمان بود، همه اهل اخلاص و متدین بودند و طالب چیزی جز خدای تعالی نبودند؛ امثال شهید آیتﷲ دستغیب، حضرت آیتﷲالعظمیٰ نجابت و بسیاری از بزرگان دیگر و همچنین مردم خوبی که ایشان را تایید کردند، همه این گونه بودند.
قلب هر انسان باصفایی که حیله و تزویر در او نیست و بنا بر بلندپروازی و نیرنگ ندارد، تایید کرده و میکند که قیام امام بر حسب خدایی بود؛ یعنی میخواست دین اسلام را که بازیچه دست خاندان پهولی شده بود، نجات دهد. تقاضای این مردم و بسیاری از مردم ممالک دنیا همین بود؛ همه منتظر کسی بودند که خواستهی آنها را که گرفتار مادیات بودند، برآورده کند و از این گرفتاری نجاتشان دهد. مردم ایران و سایر مردم جهان که این انقلاب را تایید کردند، برای خدایی که همراهشان است، برخاستند و از درون ملتفت بودند که این قیام برای نجات آنها از هواهای نفسانی خودشان و دیگران است. سرانجام خداوند چنین تقدیر کرد که بعد از چند سال مبارزه، در سال ۵۷ این اتفاق رقم بخورد.
امام خمینی رحمهﷲ قیام کرد و از سال ۴۲ تا ۵۷ افرادی زیادی به ایشان کمک کردند؛ زندانها رفتند؛ زجرها کشیدند و استقامت کردند. رحمت خدا به آیتﷲ منتظری، از کسانی بود که در این باره زحمات زیادی کشید و تعبید شد. یکی دیگر از این افراد، مرحوم آیتﷲ هاشمی رفسنجانی بود که سالها مبارزه کرد؛ زندان رفت و شکنجه شد.
عدهای در زندانها بر اثر شکنجه کشته شدند با این امید که فرجی و نجاتی حاصل شود که شد. در سال ۵۷ مردم به خصوص جوانها با همراهی امام خمینی رحمهﷲ حرکت کردند و به نتیجه رسیدند. فقط عده قلیلی قبول نداشتند. مردم اخلاص ایشان را ملتفت بودند و میدانستند میخواهد دین حق و احکام خدا را اجرا کند؛ لذا همه چیزش را در این راه گذاشت؛ از همان ابتدا جوانش را داد؛ خانوادهاش را گذاشت تا بالأخره با زحماتی که مردم و جوانها کشیدند و خونهایی که دادند، انقلاب به ثمر نشست.
بنده به یاد دارم از جمله کسانی که بسیار مورد نظر امام بود، بعد از آیتﷲ شهید مطهری، شاید بتوانیم بگوییم آیتﷲ رفسنجانی بود که مورد اطمینان حضرت امام بود. در همان اوایل انقلاب با آقای بازرگان به شیراز آمدند و در مسجد جامع عتیق، ایشان منبر رفت. بعد هم به خانه شهید آیتﷲ دستغیب رفتند؛ اخوی معظم و معزّز هم بود؛ بنده هم بودم و ایشان احترام زیادی به ما گذاشت.
آنچه ما نسبت به وضع امام و آیتﷲ رفسنجانی شاهد بودیم، این بود که وی یکی از مشاوران خاص و مورد اطمینان امام بود. از حق نمیتوان گذشت که واقعاً برای انقلاب مایه گذاشت و به هر نحو امام دستور میداد، تابع بود و دستورات امام را با جان و دل قبول میکرد.
بالاخره در این اواخر، بعد از سال ۸۸ ایشان از جمله کسانی بود که واقعا از مردم دفاع کرد؛ از مظلومیت این مسجد دفاع کرد. بنده همان وقت در قالب یک خیرخواهی و نصیحت اعلام کردم ایشان مورد بیاحترامی واقع شده است. چیزی برای توجه مردم نوشتیم؛ در خبرگان به صورت جداگانه صحبت کردیم؛ نامهای هم در این رابطه برای آقای مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان نوشتیم و از ایشان دفاع کردیم. به راستی میتوان گفت در این مدت زندگی مظلومانهای داشت، امّا خداوند عزت به او داد. وضعی که اوایل انقلاب داشت؛ با امام بودن و آن خلوصش، در این اواخر هم برایش پیدا شد. به خاطر قلبهای صافی که از ایشان حمایت میکردند، ناگهان در تهران به عنوان نفر اول خبرگان انتخاب شد. این طور نبود که مردم تهران بخواهند به شخص دورویی رأی بدهند؛ فهمیدند حال ایشان، حال از خودگذشتگی برای دین و مردم است؛ خالص است؛ لذا به خصوص جوانها واقعاً دفاع کردند. خلاصه با زندگی افتخارآمیزی از دنیا رفت. مردم هم برای تشییع جنازهاش آمدند، به این عنوان که شخصیتی فداکار برای آنان بود و سعی میکرد انقلاب را به همان وضع اولیه برگرداند.
بنده چند بار برای ایشان نامه نوشتم و سفارش کردم شما با مراجع رفت و آمد کنید تا آقایان بفهمند وضع شما چیست و چه میخواهید؛ میخواهید همان انقلاب امام که پایه آن دین خدا و اجرای کامل احکام خدا بود، طابق النعل بالنعل اجرا شود؛ برای مراجع توضیح دهید تا در جریان باشند. در خبرگان هم همین را به ایشان گفتم.
رضوان خدا به ایشان! کار خوبی کردند که او را در کنار مرشدش دفن کردند. واقعا هم چنین حالی نسبت به امام داشت؛ یعنی نه تنها استادش بود، مرشد و مرادش نیز بود. بنده اوایل طلبگی که در قم بودم، ایشان را میدیدم که در حلقه درس امام حاضر بودند و به همراه بعضی دیگر از بزرگان، در کلاس درس امام مینشستند. همان طور که همیشه یاور امام بود، در کنار امام به خاک سپرده شد.
امیدواریم به حق محمّد و آل محمّد دوستان ما و هر کس صدای ما را میشنود، ملتفت باشد که هر کس در این سرزمین و در جاهای دیگر جانفشانی کرد، برای این بود که دین اسلام و احکام اسلام طابق النعل بالنعل پیاده شود و وضع سابق (زمان شاه) نباشد. در زمان شاه، ساواکی درست کرده بودند که مخالفان را شکنجه میدادند؛ دهان هر منتقدی را گِل میگرفتند تا حرف نزند؛ هر روزنامهای که انتقاد میکرد، میبستند. طبق قانون اساسی و طبق شرع امروز نباید آن طور باشد.
نهج البلاغه را ببینید؛ خوب است هر از گاهی بعضی فقرات نامهای که امیرالمؤمنین علیه السلام برای مالک اشتر نوشتند را لااقل نگاهی کنید. حضرت در آنجا دستور میدهد که چگونه باید با مردم رفتار کنی؛ چه افرادی باید اطرافت باشند و چه افرادی نباید باشند؛ اگر تعریفت را کردند، چگونه باید باشی و اگر تکذیبت کردند، چگونه رفتار کنی. چه زیبا، حضرت اصول کشورداری را میآموزند! مردم چنین چیزی میخواستند و امیدواریم به صدق و صفای این مردم، دوباره همان وضع که اوایل انقلاب بود، بازگردد.
خدا نکند این انقلاب آسیبی ببیند. هیچ کس از مؤمنان راضی نیستند؛ کسی که مؤمن است، راضی نیست پس از این همه مجاهدت، خون شهدا پایمال شود و دوباره کسی مثل شاه بیاید. اگر کسی هم به شوخی چیزی میگوید، یقیناً در دلش این طور نیست، امّا همه دوست میدارند، آقایان بزرگوار که در رأس هستند و حکّام عزیز، همان نحوی که اوایل انقلاب بود و همه طعم آزادی را چشیدند، این طور باشد؛ زندانها باز شود و کسانی که بیجهت در بند هستند، آزاد شوند و مورد التفات قرا ر گیرند. بنده در نامههایم که هم به بزرگان و هم به آقا نوشتم، گفتم که بخشش و عفو از صفات پروردگار است.
اگر آن بزرگواران آقایان موسوی و کروبی و دیگران اگر آزاد شوند، روح دیگری در مردم دمیده میشود. فکر نکنید اگر اینها بیایند، همه چیز به هم میخورد؛ خیر، بلکه بنده مطمئن هستم دوستی دیگری بین مردم و دستگاه برقرار میشود.
خدایا به حق محمّد و آل محمّد جوانهای عزیز و مردم خوبی که همه مؤید اسلام و مؤید احکام واقعی اسلام هستند، همه را نگه دار و هدایت کن و همهی ما را هدایت بفرما!
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085