سخنی با امامان جمعه ورامین و بانیان امور مساجد در ایران: به کدام سو میرویم؟
چکیده :به کدامین منابع و مآخذ استناد می کنیم و مشی و رویهمان مستند به کدام آیه و حدیث و مکارم اخلاق است که کار را بدانجا رساندهایم که بی هیچ ابایی، اعمال سلیقه سیاسی و فردی خود را در مدیریت این خانهی خدا وارد و چنین در حق شهروندی از شهروندان ذیحق اجحاف روا میداریم که حتی مجوز برگزاری مراسم ذکر و تسبیح الهی برای ترحیم شهروندی در این خانه امن الهی را لغو می کنیم که چنین اعتمادی به مسجد جامع شهر خود داشت؟ آیا به راستی به کدامین استناد با حق الناس تلاش به وانمود کردن برای ادای حق الله و حرمت این خانه را داریم؟...
«آذر منصوری»، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد و از فعالان سیاسی ورامین، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مسجد خانه خداست»، نوشت:
سخنی با امامان جمعه ورامین و قرچک و بانیان امور مساجد در ایران و همه آنان که اجازه ندادند مراسم ترحیم بانویی مومن در مسجد جامع شهرش برگزار شود.
همانند تمام کسانی که در خانواده های مذهبی تربیت یافته و رشد کرده اند که فارغ ازاینکه چه تعلیمات رسمی را در دوران تحصیل پشت سر گذاشته اند؛ برایشان، مسجد از شاُن و منزلتی خاص برخوردار است، ما نیز از کودکی آموختیم که مسجد خانه خداست و در آن به روی عموم مردمان، از مرد و زن، پیر و جوان، فقیر و غنی، نشسته و ایستاده، حاکم و رعیت و خلاصه ی کلام بر هر آنکه بنده خدا هست،همیشه گشاده است. چرا که صاحبخانه رئوف است و عادل و رحمان است و رحیم و عطوف است و بنده نواز و از همان روست که سیره رسولان خدا و امامان معصوم نیز در تکریم بندگان حضرت حق، بر غیر این مشی و سیاق نبوده است.
از این رو در خاطر ما و تمام همفکران و فرزندان خانواده های مذهبی چون ما، خانهی دوم پس از کانون امن خانه و خانواده همواره مسجد بوده و هست. مایی که درکنار تمام دشواریها و سختیهای موجود همانطور که در دوران کودکی برای آموختن قرآن به زینبیه ها رفتیم و دل به تعلیم آموزه های الهی سپردیم؛ به همان سان، وقتی بزرگ و بزرگتر شدیم همین نگاه بر مناسک ما هم اثرخود را گذاشت و مسجد شد محلی برای اجتماع بزرگ مردم که توانست (و هنوز هم می تواند) نمادی از وحدت و همدلی و اصلاح امور باشد. چیزی که پدران و مادرانمان به ما آموخته بودند و بعدها ما نیز به چشم خود در مقاطعی شاهد آن بودیم.
و از همین رو بود که از آنجا که تاثیر آموزه ها و تعالیم دینی واقعی که درون انسان جاری است و تسری افق آن نگاه به دایره ی فعالیتهای سیاسی اجتماعی انسان نیز اجتناب ناپذیر؛ در زمانی که عضو شورای شهر بودم بیشترین مساعدت و همراهی را با امام جمعه پیشین برای تکمیل بنای مسجد جامع و تبدیل زیر زمین آن به کانونی برای مطالعه و درس خواندن جوانانی که محیط خانواده به آنان این اجازه را نمی داد، داشتم و چه نیک بیاد دارم که مادر نیز با همین پشتوانه اعتقادی با چه اشتیاقی تمامی فرشها و پشتیهای دستباف … خود را وقف این مسجد کرد.
آری، سالیان سال است که ما مسجد را خانه دوم خود میپنداشتیم و بر این باور بودیم که باید حرمتش با رعایت حقالله و حقالناس در حریم آن و تاکید بر حفظ حرمت بندگان خدا به نیکوترین وجه ممکن حفظ شود. حرمت حریم مقدسی که به هیچ دسته و جناح و گروه و طیف خاصی اختصاص ندارد و تبعیض و سلیقه پردازی در آن جایی ندارد و بیش از ما باید متولیان آن،خود را موظف و مسئول حفظ آن بدانند که چه امانت ویژه ای را پاسدارند که “فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ”…
اما ما را چه شده است؟ به کدام سو می رویم؟ به کدامین منابع و مآخذ استناد می کنیم و مشی و رویهمان مستند به کدام آیه و حدیث و مکارم اخلاق است که کار را بدانجا رساندهایم که بی هیچ ابایی، اعمال سلیقه سیاسی و فردی خود را در مدیریت این خانهی خدا وارد و چنین در حق شهروندی از شهروندان ذیحق اجحاف روا میداریم که حتی مجوز برگزاری مراسم ذکر و تسبیح الهی برای ترحیم شهروندی در این خانه امن الهی را لغو می کنیم که چنین اعتمادی به مسجد جامع شهر خود داشت؟ آیا به راستی به کدامین استناد با حق الناس تلاش به وانمود کردن برای ادای حق الله و حرمت این خانه را داریم؟
که بی توجهیم که چه امانتی در دست ماست و چه مسوولیت سنگینی در برابر آن داریم؟ (آنهم جایگاهی که جا دارد یادی کنیم از منش امام جمعه های پیشین شهر (حجج اسلام کریمی (ره) و توسلی) که اگرچه به لحاظ سیاسی با من نوعی اختلاف نظر داشتند، اما این اختلاف نظر مانع یادآوری و بازگوی رفتار شایستهی ایشان که بارها آنرا از نزدیک شاهد بودم نیست که در مناسبت ها و بزرگداشتهای اهالی شهر، بنا به مکارم اخلاقی و خصایل انسانی، حتی در مراسم یادبود افراد مخالف دیدگاه سیاسی خود حضور یافتند و با بازماندگان ابراز همدردی کردند.)
به هر روی از حق شهروندی و حقوق عامه هم که بگذریم اما آیا با این اقدام، مسجد جامع شهر ما می تواند مامنی برای انسجام و اتحاد و همدلی باشد؟ چیزی که در اساس بنیان مسجد بوده و ضرورت استحکام بنیانهای رشد و تعالی در تمامی ابعاد و سطوح اخلاق و انسانیت و حتی توسعه است. آیا خط و نشان کشیدن برای مسوولین شهر برای حضور در مراسم ترحیم شهروندی که ۴۸ سال با صدای اذان این مسجد برای نیایش بپا خاست، چه پیامی در دل دارد؟ آیا نماد وحدت و همدلی و جذب حداکثری همین است؟!
و اگرچه این نیز با ثبت در تاریخ این روزها، بگذشت مراسم در مسجد سیدالشهدا(ع) برگزار شد، اما ضرورت دارد تامل کنیم که به کجا رسیدهایم که بر سیاق سوء، بر سکان این حریم امن الهی بر شهروندی از شهروندان ذیحق اجحاف روا میداریم و بی توجهیم که چه مسوولیت سنگینی در برابر آن داریم و بی توجهیم که:
“وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُولَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ”
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085