بازدید بیخطر یک دیدار پس از هفت سال
چکیده :آیتالله موسوی اردبیلی علیرغم بیماریاش در هشتادوپنجسالگی از قم به تهران رفت و نشسته بر ویلچر با مقام رهبری دیدار کرد تا به حل بحران کمک کند و آزادی زندانیانِ معترض به انتخابات را از او بخواهد؛ آقای خامنهای در آن دیدار منکر وجود بحران شد و آزادی زندانیان را هم نپذیرفت؛ به جایش رفتار آیتالله خمینی با مخالفان در دههی اول انقلاب را به رخِ او کشید و دست گذاشت بر نقطهی ضعف قاضیالقُضاتِ منصوب «امام» و سکوت یا رضایت او در برابر پارهای از احکام قضائی آن روزها. پیرمرد دست خالی و ناامید به قم برگشت تا نوبت به حصر موسوی و کروبی و رهنورد رسید. اینجا دیگر پرده برانداخت و در بیانیهای «تهدید روح عدالتطلبی، حقجویی و آزادیخواهی» را «بسی مایهی تأسف و تأثر» دانست و هشدار داد که «این بلیّه، آتشیست که اگر محدود و خاموش نگردد دامنگیرِ خُرد و کلان شده... و چه بسا که موجب سخط الهی و نزول بلا گردد». آیتالله موسوی اردبیلی بامداد امروز پس از سکتهی قلبی بستری شد؛ آقای خامنهای زودتر از دیگران به عیادت پیکرِ ناهُشیار او رفت تا لابد «بازدیدِ» دیدارِ هفت سال پیشِ او را پس دهد! بازدیدی بیدردسر و بیگفتگو؛ مبادا چیزی بشنود از اینهمه سال...
محمدجواد اکبرین
در آن خرداد که آیتالله خمینی درگذشت چهار نفر ادارهی رسمی کشور را بر عهده داشتند؛ اکبر هاشمی رفسنجانی (جانشین فرماندهی کل قوا و رئیس مجلس) علی خامنهای (رئیسجمهور) میرحسین موسوی (نخستوزیر) عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس دستگاه قضائی).
تنها بیستسال پس از آن خرداد، همهی آن حلقه متهم به «فتنه» شدند و آیتالله موسوی اردبیلی هم شد «مرجعِ ساکتِ فتنه». ماجرا اما چنان پیش رفت که او نیز سکوتش شکست؛ نخست علیرغم بیماریاش در هشتادوپنجسالگی از قم به تهران رفت و نشسته بر ویلچر با مقام رهبری دیدار کرد تا به حل بحران کمک کند و آزادی زندانیانِ معترض به انتخابات را از او بخواهد؛ آقای خامنهای در آن دیدار منکر وجود بحران شد و آزادی زندانیان را هم نپذیرفت؛ به جایش رفتار آیتالله خمینی با مخالفان در دههی اول انقلاب را به رخِ او کشید و دست گذاشت بر نقطهی ضعف قاضیالقُضاتِ منصوب «امام» و سکوت یا رضایت او در برابر پارهای از احکام قضائی آن روزها. (نیمهی بهمن هشتادوهشت).
پیرمرد دست خالی و ناامید به قم برگشت تا نوبت به حصر موسوی و کروبی و رهنورد رسید. اینجا دیگر پرده برانداخت و در بیانیهای «تهدید روح عدالتطلبی، حقجویی و آزادیخواهی» را «بسی مایهی تأسف و تأثر» دانست و هشدار داد که «این بلیّه، آتشیست که اگر محدود و خاموش نگردد دامنگیرِ خُرد و کلان شده… و چه بسا که موجب سخط الهی و نزول بلا گردد». (دوازده اسفند هشتادونُه)
اما نمایندهی آقای خامنهای در کیهان، او را به «حمایت از دشمنان تابلودار امام و انقلاب و ستون پنجمِ رسوای دشمنان بیرونی» متهم کرد و نوشت که آیتالله «سکوت هجدهماهه و غیرقابل توجیهِ خود را شکسته و به حمایت از فتنهگران بیانیه صادر فرموده» (سرمقالهی کیهان، پانزده اسفند هشتادونه)
سرانجام پیرمرد در آستانهی سومین سالگرد جنبش سبز، در گفتاری «خطاب به ملت شریف ایران، خانوادههای شهدا، جانبازان، و به همهی کسانی که زحمت کشیدهاند» رسیدن به این وضعیت را حاصل کارنامهی خود و دیگران دانست؛ عذرخواهی کرد و از مردم حلالیت طلبید؛ او گفت که خیرخواهانه پا در راه انقلاب گذاشته و دلش میخواسته ملت سربلند باشند و خوب زندگی کنند اما حالا «از کارهای کرده و نکردهی خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود… همهی ما، همهی مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم…اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم». (دهم خرداد نودویک)
آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی بامداد امروز پس از سکتهی قلبی بستری شد؛ آقای خامنهای زودتر از دیگران به عیادت پیکرِ ناهُشیار او رفت تا لابد «بازدیدِ» دیدارِ هفت سال پیشِ او را پس دهد! بازدیدی بیدردسر و بیگفتگو؛ مبادا چیزی بشنود از اینهمه سال که در «حصر» گذشت.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085