فتنهای که میگفتند مرده، اما خیز برداشته تا انتقام بگیرد!
چکیده :جنبش سبز نماد عقلانیت حرکت یک جامعه بالغ و مدنی است. طی مدتی که حاکمان با سانسور خبری، فیلترینگ اطلاعات، حبس و سرکوب، دروغ و افترا در پی القای ادعاهای خود و جشنهای خیابانی بودند، با توسعه شبکههای اجتماعی و گسترش آگاهی و تبادل اخبار و اطلاعات و پیوندهایی که بر مبنای اهداف مشترک شکل داد، به درخت تنومندی تبدیل شده است که تبر استبداد قادر به شکستن حتی شاخهای از آن هم نیست، چه رسد به ریشهکن کردن آن. امروز تک تک سبزها، در خارج و داخل زندان نماد حقانیت، مظلومیت و شجاعت ملتی هستند که نشان داده است زیر ظلم خم میشود اما نمیشکند....
مهدی کروبی: «آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کردهاند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید. اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت میکنید! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟ حرکت قانونی و حقطلبانه مردم ادامه دارد و شماها با این بگیر و ببندها و انواع و اقسام تبلیغات علیه حرکت اصلاحی مردم، نمیتوانید جلوی این حرکت را بگیرید و حرکت اصلاحی مردم تا رسیدن به نتیجه ادامه خواهد داشت.»
کلمه- سرویس سیاسی: بیش از شش سال است که دستگاه تبلیغات رسمی در حرکتی منسجم از تریبونهای نماز جمعه، پایگاههای بسیج، صدا و سیما و دیگر رسانههای وابسته به قدرت، در پی القای این است که جنبش سبز نه تنها مرده، بلکه میخ آخر نیز بر تابوت آن زده شده و بقایای آنان قادر به انجام هیچ اقدامی نیستند!
بر پیکر این «مرده»، اقتدارگرایان سالهاست که مراسم پیروزی برپا میکنند و جشن و شادی میگیرند و سرخوش از سرکوب مردمی که در اعتراض به رای گمشدهی خود به خیابانها آمدند، سخنرانیها میکنند به نیروهایی که توانستند در کوتاهترین مدت جوانان رشید و پیران دلسوز این ملت را به زندانها فرستاده، در خیابانها به شهادت رسانده و در کهریزک شکنجه کنند، دست مریزاد میگویند.
امسال نیز در راستای سناریو شش سال گذشته، روزها مانده به ۹ دی، با تشکیل ستاد بزرگداشت و برنامههای تبلیغی و سخنرانیهای تکراری و کلیشهای، باز شاه بیت همه سخنان و کابوس همهی شبهایشان جنبش سبزی شده است که تاکنون بارها و بارها غسل و کفنش کردهاند و بر جنازهاش هلهله و پایکوبی سردادهاند. آنها که بیش از شش سال است با ماشین سرکوب و ارعاب هر صدای مخالفی را در گلو خفه کردهاند در صدد جمع آوری لشکر شکست خوردهای هستند که خواص با بصیرتش هم هر روز از آنها اعلام برائت میکند.
طی روزهایی که گذشت باز «سبزها» و شیون اقتدارگرایان بر مرده آن نقل هر محفل بود. مردهای که امان از زندگان ربوده و روزهایشان را تار کرده است. از رییس قوه قضاییه گرفته تا فرمانده سپاه، از امامان جمعه تا نمایندگان ولی فقیه، به دوره افتادهاند که جنبشی مرده است اما هنوز توانایی دارد تا در بزنگاهی «دانشگاهها را سبز کند»، «خیابانها را پر کند از شعار یا حسین میرحسین» و اصولگرایان را که روزگاری با اقتدارگرایان همراهی میکردند، به صف مخالفان با حصر غیرقانونی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد بکشاند.
این چگونه مردهای است که برادر قاضیالقضات گفته بود حتی مرده هم برایش کلمه زیادی است، اما سیداحمد خاتمی مثل آفتاب برایش روشن شده که این مرده «خیز برداشته تا انتقام بگیرد» و اینک گروهی از اینکه نکند «فتنه» به حاشیه برود اظهار نگرانی میکنند و خواستار توجه «جدیتر» به آن هستند! از کی تاکنون مردگان هم قادر به انتقامگیری شدهاند که باز برای بحران سازی، سناریوی جدید امنیتی دیکته میکنید؟
اظهارات و موضعگیریهای معدود خواصی که طی شش سال گذشته تنها متکلم عرصه سیاست بودهاند نشان از ریزش شدید جناحی دارد که گمانش بود با تخلف و دزدی آرای مردم و روی کار آوردن رییسجمهور همسو، ریشه مشکلات را بر کنده و مملکت گل و گلاب راه میاندازند و در سایه حاکمیت یگانهای که ایجاد کردهاند شقالقمری میکنند که دولتهای منتخب مردم با بیش از بیست و دو میلیون رای به علت فشارهای همه جانبه امنیتی و اطلاعاتی قادر به انجام آن نبودند. اعلام برائت حامیان سابق رییس دولت نهم و دهم و اعتراف آنان به فساد و ویرانی که طی هشت ساله گذشته در تمام بدنه نظام سیاسی و اقتصادی کشور رسوخ کرده، نشان از حقانیت مردمی است که برای جلوگیری از آن همه فساد و خرابی خیلی پیشترها، با حضور آگاهانه و معترضانه خود هشدار داده بودند.
جنبش سبز حرکتی اصیل است که ریشه در مبارزات دویست سالهی گذشته ایران دارد. این جنبش، واکنش طبیعی به همه گریزپاییهایی بود که طی سه دهه گذشته نسبت به میثاق ملی (قانون اساسی) و ارزشهای بلند انقلاب اسلامی صورت گرفته است. حرکتی اعتراضی برای به مسیر بازگرداندن حاکمانی که در اریکهی قدرت فراموش کردهاند که «خدمتگزاران ملتاند» نه ولی و قیم آنان.
شکافهای عظیم طبقاتی، اختلاسها و فسادهای گسترده مالی در بدنهی حکومت، بازی با ارزشهای دینی و اعتقادی مردم، تبعیض و بیعدالتی در دستگاه قضا، پایین آوردن رهبری نظام در حد یک جناح اقلیت خودسر، شکاف عمیق ملت – دولت، کاهش باورنکردنی میزان اعتماد عمومی در کشور، پایین آمدن سن فساد و فحشا، شکسته شدن قداست اماکن مذهبی و دینی توسط اقتدارگرایان، توهین و هتک حرمت به علما و مراجع تقلید، استفادهی ابزاری از قانون اساسی و رهنمودهای بنیانگذار جمهوری اسلامی، به قدرت رسیدن کسانی که کمترین نقش را در برپایی نظام جمهوری اسلامی داشتند و صدها دلیل دیگر، عامل اعتراض مردمی است که برای از بین بردن فساد و استبداد و به دست آوردن استقلال و آزادی، انقلابی را در کشور شکل دادند و اینک برای بازگرداندن و حفظ آن در تلاشاند.
حکومت در جامعه نوین با جمعیتی جوان، تدبیری دیگر میطلبد. دیگر نمیتوان با استفاده ابزاری از مردم پایههای قدرت را محکمتر کرد و هر وقت حاکمان اراده کردند، آنان را راهی خیابانها کنند و در عرصه تصمیمگیری و نظارت و پاسخگویی درها را به روی آنان ببندند. این جامعه منتقد است و از حاکمان طلب دارد. در برابر ملتی که پرسشگری میکند، نمیتوان خشونت عریان به کار برد. این سیاست سالهاست که دیگر در هیچ جای دنیا جواب نمیدهد. مردم در مناسبات اجتماعی خود هر جا که فضایی به دست آورند، مخالفت خود را با شیوههای تحمیلی که سالهاست به زور نیروهای مسلح و بزن و بگیر و ببند بر آنها تحمیل شده، نشان میدهند. مردم قابل حذف شدن نیستند و شیوه زندگی و مناسبات اجتماعی را نمیتوان به آنها دیکته کرد. این حاکمانند که باید بنا به سلیقههای مختلف و تنوعی که در میان جامعه رشید و جوان وجود دارد، خود را به دانش روز مجهز کرده و با تغییر قوانین تبعیضآمیز، زمینههای مناسب را برای رشد و رفاه همهی اقشار جامعه فراهم کنند.
جنبش سبز نماد عقلانیت حرکت یک جامعه بالغ و مدنی است. طی مدتی که حاکمان با سانسور خبری، فیلترینگ اطلاعات، حبس و سرکوب، دروغ و افترا در پی القای ادعاهای خود و جشنهای خیابانی بودند، با توسعه شبکههای اجتماعی و گسترش آگاهی و تبادل اخبار و اطلاعات و پیوندهایی که بر مبنای اهداف مشترک شکل داد، به درخت تنومندی تبدیل شده است که تبر استبداد قادر به شکستن حتی شاخهای از آن هم نیست، چه رسد به ریشهکن کردن آن. امروز تک تک سبزها، در خارج و داخل زندان نماد حقانیت، مظلومیت و شجاعت ملتی هستند که نشان داده است زیر ظلم خم میشود اما نمیشکند.
مگر نمیخواستید با زدن و گرفتن و حبس و شکنجه به خواستههای خود برسید؟ مگر سر جوانان این کشور را برای اعتراف به سناریوهای ذهنهای بیمار خود در توالت فرو نکردید؟ مگر پیکر بیمار جانباز انقلاب را ساعتها زیر آفتاب سوزان تیرماه نگه نداشتید؟ مگر افشاگر کهریزک را برهنه در سرمای زمستان به حیاط یخزده اوین نفرستادید؟ مگر جای شلاقها را بر گرده جوانان ننهادید؟ مگر هدی صابر را بیرحمانه قربانی نکردید؟ مگر ضربه کین به قلب پاک هاله سحابی نزنید؟ مگر سهراب و اشکان و محسن و ندا و شبنم جوان را که برای فرداهای خود هزاران امید در خیال پرورانده بودند به گلوله خشم نکشتید؟ مگر باران فحش و ناسزا بر عاشقان حسین فرو نریختید؟ مگر دیگر خیابانهای این شهر مقدم شما را گرامی داشت؟ همین خیابانهایی که سبزها میتوانستند با حضور کوتاهمدتشان حماسه افتخار و سربلندی و عظمت ملتی را به جهانیان مخابره کنند توانست برای شما افتخاری به همراه آورد؟
امروز که این خیابانها زیر چکمههای قدرت شماست، چرا نخواهید توانست عاشقان و جان برکفان را باز کفن پوشان به خیابانها بکشانید؟ چرا یک حرکت سازماندهی شدهی کور بالا رفتن از دیوار سفارت انگلیس آنقدر برایتان زشتی به همراه آورد که ناچار به از دادن امتیاز شدید؟ چرا دانشجویان حامی شما در مقابل مجلس شورای اسلامی، نتوانستند حتی یک گروه صد نفری را برای حمایت خود به خیابان بیاورند و حتی یک تشکل سیاسی در حمایت از آنها بیانیه نداد؟ چرا نشستها و تجمعهایتان را فقط با تعداد خاص میتوانید پر کنید؟ چرا این همه پوشش رسانهای و خرج کردن بیتالمال نتوانست حتی حامیان شما را برایتان حفظ کند؟
این جامعه و مردم شاهدانی هستند که بیرسانه ملی و داشتن منابع مادی قدرت هم میتوان، جریانساز بود. این خیابانها، همان جایی است که روزی نخستوزیر محبوب امام و رییس مجلس امین بنیانگذار جمهوری اسلامی، بدون هیچ رسانهای توانستند کانون وحدتش کند و میلیونها ایرانی را از هر طبقه و مرام و مسلکی به آن دعوت کنند.
جنبش سبز حرکتی اصلاحطلبانه در چارچوب قانون اساسی است. این جنبش نه میمیرد و نه قصد مردن دارد. حبس و حصر، فشار و محدودیت، ظلم و ستم هیچیک نخواهد توانست خللی در ارادهی ملتی ایجاد کند که «بزرگ» است و میخواهد «بزرگی» کند. به توصیههای خردمندانهی میرحسین موسوی و مهدی کروبی گوش فرا دهید، اول وجود بحرانی را که شبهایتان را تار کرده به رسمیت بشناسید، انکارش نکنید. سبزها زنده و سربلندند و هر روز رشد میکنند و عرصه را بر شما تنگتر خواهند کرد.
جنبش سبز، اینک با شش سال عمر میرود تا انتخاباتی دیگر در حیات خود را تجربه کند و بلوغ خود را به رخ اقتدارگرایان بکشاند و این واقعیتی است که حکومت و حامیانش بهتر از هر کسی به آن واقفند چون سیر تحولات و سنت جبری تاریخ به عقب نیست. تکرار شعارهای کهنه «فتنه و نفوذ» سرانجامی ندارد. متهم کردن بیت امام خمینی به «کلید زدن فتنه» نخواهد توانست از محبوبیت نسل جوان حوزههای علمیه بکاهد. فقط همین یک آموزهی سبزهای دربند و حصر را به کار گیرید و خود را از گردابی که فرو افتادهاید برهانید. «آشتی ملی». ماشین سرکوب را متوقف کرده به بگیر و ببندها، حبسها و حصرها پایان دهید و از این ملت رشید عذرخواهی کنید.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085