تحجر، تعصب، جمود
چکیده :امروز هم پس از گذشت 37 سال از انقلاب، هنوز به نوعی دیگر، "تحجر، تعصب و جمود" با برداشت خاصی از اسلام، از چالش های جدی در حوزه های علوم دینی است که تاثیر خود را از طریق محصولات فکری و تربیتی اش در مدیریت، سیاست، فرهنگ عمومی و مناسبات فردی و اجتماعی ما نشان داده است....
مصطفی معین:
بنده علی رغم ارادت قلبی ویژه ام به شهید دکتر بهشتی، همکاری و آشنایی نزدیکی با این شخصیت ماندگار دینی و انقلابی نداشته ام و غیر از بهره گیری از نوشته ها و مکتوبات، تنها دیدار حضوریم با ایشان به سال های دور دوران دانشجویی و پای سخنرانی اش در منزل حاجی آقانجات از مبارزان خوشنام شیراز بر می گردد. درواقع هنوز هم قامت بلند، چهره مصمم، بیان رسا و قاطع و دیدگاههای عمیق مذهبی و اجتماعی او احساس احترام آمیزی را درخاطره ام زنده می کند، به راستی که از “راست قامتان و جاودانگان تاریخ بود و خواهد ماند”.
وقتی که درشرایط بحرانی تابستان سال ۶۰ و زمان مدیریتم در دانشگاه شیراز در شامگاه ۷ تیر خبر آن انفجار شوم در دفتر حزب جمهوری اسلامی به گوشم رسید، غمی عمیق و جانکاه سراپای وجودم را فراگرفت، چون میدانستم که جامعه ما چه شخصیت ممتازی را از دست داده است. انفجاری که منشاء آن ملقمه و التقاطی از “قدرت طلبی، نفاق و خشونت”از نوع مارکسیستی در لباس دین بود.
امروز هم پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب، هنوز به نوعی دیگر، “تحجر، تعصب و جمود” با برداشت خاصی از اسلام، از چالش های جدی در حوزه های علوم دینی است که تاثیر خود را از طریق محصولات فکری و تربیتی اش در مدیریت، سیاست، فرهنگ عمومی و مناسبات فردی و اجتماعی ما نشان داده است.
شما نمونه ای از این چالش دیرین و نگاه خسارتبار دینی را در شکل گیری و عملکرد دولت های نهم و دهم و حامیان آن در “جبهه پایداری” شاهد بودید که وضع فرهنگ و اخلاقیات اجتماعی، علوم و آموزش عالی، اقتصاد، دستگاههای اجرایی، قضایی، قانون گذاری و دیپلماسی کشور را به وضعیت امروزین تنزل دادند!
در همین ارتباط و با بازخوانی تاریخ، شما می توانید دوراندیشی، روشن بینی و وسعت دید دکتر بهشتی را در نقد شان به شیوه آموزش و مشی تربیتی یک مدرسه علوم دینی در قم ملاحظه فرمایید:
“من مکرر به جناب آقای مصباح گفتهام… مدرسهای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کردهاند؟ به چه انگیزهای؟… من میگویم شرط اول خدمت در مدرسه این است که انسان منصف، اسلام انصاف آور، تشیع انصاف آور در مدرسه پا بگیرد. برخورد باید منصفانه، منطقی، آرام، متین، روشنگر، امکان فکر گسترده دادن، باشد. تحجر، تعصب، جمود، مطالب را زود در چارچوبهای محدود آوردن و تاختن، هرگز نمیتواند آهنگ تربیت مدرسه باشد. اگر هست، بنده از این مدرسه نیستم. اگر چنین چیزی در مدرسه هست، رفقای ما اعلام بفرمایند که رسالتش این است، مطمئن باشید آخرین دیدارمان با شما به عنوان مدرسه خواهد بود”.
گفتنی است بعد از این سخنرانی شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی به همراه ۱۸ نفر از شاگردانشان به حالت قهر مدرسه حقانی را ترک گفته و ادامه فعالیتهای خود را در موسسه در راه حق دنبال نمودند!
در اینجا برای آشنایی بیشتر دوستانم با نظرات و افکاربلند شهید بهشتی، گلچینی از سخنان ایشان را می آورم:
* ای انسان تو سازنده تاریخ و آینده هستی، تو قیامت را هم خودت می سازی، حتی بهشت و دوزخ به دست تو ساخته می شود.
* انسان به دنبال ساختن خویش می تواند محیط اجتماعی خویش را بسازد.
* انتقاد از خود را جزء برنامه های خود قرار دهید.
* برخورد آراء و افکار،نیازی به استفاده از چماق ندارد.
* من درد دلم را با خدا می کنم. خدا خودش درست می کند همه این کارها را.
* من هرلحظه منتظرم که تیری بر قلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.
* ما روزی به دست می آئیم که شهید شویم و…!
منبع: فیس بوک نویسنده
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085