«از گذشته تا آینده»؛ یادگاری ماندگار از انتخابات ۸۸ + ویدئو
چکیده :حسین جمشیدی گوهری ضمن بازنشر کلیپ زیر در فیسبوک خود نوشت: از اواسط سال ۸۷ تب انتخابات ریاستجمهوری٬ آهسته آهسته در جامعه داغ میشد. دولت احمدینژاد با عملکرد خود٬ به نوعی همه جناحها را درباره آینده کشور نگران کرده بود؛ حتی جریان اصولگرا را. از یک سو٬ زمزمههای تحریم انتخابات به گوش میرسید و از...
حسین جمشیدی گوهری ضمن بازنشر کلیپ زیر در فیسبوک خود نوشت:
از اواسط سال ۸۷ تب انتخابات ریاستجمهوری٬ آهسته آهسته در جامعه داغ میشد. دولت احمدینژاد با عملکرد خود٬ به نوعی همه جناحها را درباره آینده کشور نگران کرده بود؛ حتی جریان اصولگرا را. از یک سو٬ زمزمههای تحریم انتخابات به گوش میرسید و از سوی دیگر٬ جریان منتقد و باورمند به مشی قانونی و مدنی٬ دوباره خود را برای نقشآفرینی در صندوق رای آماده میکرد. در دل این حرکت جمعی از جوانان با گرایشهای مختلف دور هم جمع شدند و «پویش موج سوم» شکل گرفت. هدف مشترک بچههای «پویش» دعوت از سیدمحمد خاتمی برای حضور در عرصه انتخابات بود. من هم یکی از اعضای آن جمع بودم. با توجه به رشته تحصیلیام٬ مسئولیت ساخت کلیپ و فیلمهای کوتاه تبلیغاتی بر عهده من گذاشته شد. به خاطر دارم در سال ۸۷ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در دانشکده فنی٬ همایشی را به مناسبت شانزده آذر٬ با حضور آقای خاتمی برگزار کرد. کلیپی پخش شد که در آن رخدادهای مهم و تاثیرگذار چند دهه اخیر تاریخ کشور را به نمایش میگذاشت. باوجود آنکه ایرادهایی به تکنیک و محدودیتهای تصاویر آرشیوی آن کلیپ داشتم٬ ولی حس و حال آن برایم دوست داشتنی و الهامبخش بود. حالا من برای ساخت یک کلیپ٬ به ایدهای فکر میکردم که شناسنامه و هویت سیاسی جریانی که ما از آن دفاع میکردیم را در بستر تاریخ٬ نشان دهد. این بود که قیام مشروطه به عنوان نقطه عطف٬ در شروع کار قرار گرفت و در ادامه تا به عصر حاضر٬ به چهرهها یا حرکتهایی رسید که مخالف استبداد و سلطه بیگانه بودند و از مردمسالاری طرفداری میکردند. ایده اصلی کلیپ «از گذشته تا آینده» این گونه شکل گرفت. «از گذشته تا آینده»٬ کلیپی ساده بود که با تلفیق تصاویر آرشیوی و ترانههایی ماندگار و نوستالژیک٬ ساخته شده بود؛ که صد سال تلاش مردمان این سرزمین برای رسیدن به استقلال و آزادی را نشان میداد. این اثر با اضافه شدن آرشیو و همچنین نقد و نظر دوستانم در «پویش» اصلاح و کامل شد و در بسیاری از همایشهای انتخاباتی سال ۸۸ پخش شد و مورد استقبال زیاد قرار گرفت. میتوانم بگویم که اگر در آن زمان٬ آرشیو غنیتری در دسترس بود و همچنین اگر ناگزیر از در نظر گرفتن پارهای از ملاحظات «قابل درک» نبودم٬ این اثر با نگاه تاریخی جامعتر یا به عبارت دیگر٬ منصفانهتری ساخته میشد. این کلیپ اما٬ حواشی خاص خود را هم داشت که شاید خواندن آنها بعد از گذشت چند سال٬ خالی از لطف نباشد.
پرده نخست/ فقر آرشیو/
سال ۸۷ اولین نسخه این کلیپ را برای برنامهای که قرار بود به مناسبت گرامیداشت دهه فجر٬ در دفتر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برگزار شود٬ ساختم. از یکی از اعضای پویش که عضو مجاهدین انقلاب هم بود٬ خواستم تا به عنوان سفارشدهنده٬ در فراهم کردن آرشیو تصویری کمکم کند. وقتی که یک سیدی عکس به من تحویل داد متوجه شدم که بضاعت آنها چیزی بیشتر از چند عکس با سایز آیکون نیست. هم شاکی شدم که اصلاحطبان چطور یک آرشیو به درد بخور ندارند و هم این نکته از ذهنم گذشت که آنها با هشت سال حضور در دو قوه کشور٬ اصلا دنبال جمع و جور کردن اقلام تبلیغاتی برای گنده کردن خود نبودند! طبق معمول این جور برنامهها٬ سفارش دقیقه نود داده شده بود. طبیعی بود که با این آرشیو فقیر٬ از نتیجه کار راضی نباشم. بعدا اما شنیدم که بازخورد٬ بسیار مثبت بوده است.
پرده دوم/ عکاس بامرام/
بالاخره خاتمی تسلیم اصرارها شد و رسما اعلام حضور کرد. قرار شد که «پویش» همایش بزرگی را به همین مناسبت برگزار کند. به ذهنم رسید که در کنار چند کلیپ دیگر٬ نسخه جدیدی با آرشیو کاملتر از کلیپ «از گذشته تا آینده» برای همایش آماده کنم. در فرصتی که وجود داشت موفق شدم تصاویر بهتری از جنبش مشروطه٬ نهضت ملیشدن نفت و چهرههایی مثل مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی٬ دکتر شریعتی و رویدادهایی مانند انقلاب ۵۷ و جنگ هشتساله و… جمع کنم. اما هنوز نقصهای زیادی وجود داشت؛ بخصوص در مورد دوم خرداد ۷۶ دستم حسابی خالی بود. تلاش کردم با چند عکاس معروف تماس بگیرم و از آنها کمک بگیرم. پولی برای خرید عکس در بساط نبود و خب نتیجه گرفتن با این وضعیت دشوار بود. تقریبا داشتم ناامید میشدم که به یاد حسن سربخشیان افتادم که به علت عکسهایی که در آن سالها گرفته بود مشهور بود. یکی از دوستان روزنامهنگار در «پویش»٬ سفارشم را کرد و با سربخشیان قراری گذاشتم. سرصحبت که باز شد٬ متوجه شدم خیلی به آینده امیدوار نیست. قابل درک بود؛ با این حال٬ آن قدر معرفت داشت که دست رد به سینه ما نزند. از عکاسان حرفهای آن دوران٬ حسن سربخشیان٬ تنها کسی بود که حاضر شد بدون چشمداشت٬ عکسهایی را از دوره اصلاحات در اختیارم بگذارد. قابل ذکر است که بچههای پویش هم همگی داوطلبانه و دلی پا به این میدان گذاشته بودند.
پرده سوم/ همایش اریکه ایرانیان/
روز همایش فرا رسید. جمعی از سرشناسترین چهرههای علمی٬ فرهنگی و سیاسی جامعه در سالن اریکه حضور داشتند؛ قرار بود که خاتمی هم بیاید که بنا به دلایلی نیامد. من تمام شب قبل را برای آماده کردن کار بیدار مانده بودم. زمان پخش کلیپ فرا رسید و استقبال و هیاهویی که بپا شد خواب را کاملا از سرم پراند. این اولین رونمایی رسمی از این کلیپ بود. تصاویر مصدق٬ بازرگان٬ شریعتی٬ طالقانی و … حضار را به شدت به وجد آورد؛ چهرههایی که برخی از آنها برای سالها٬ به ناحق از فضای رسانهای کشور٬ به ویژه از صدا و سیما حذف شده بودند.
پرده چهارم/ انصراف خاتمی٬ حضور موسوی
بعد از انصراف خاتمی٬ «پویش موج سوم» به این نتیجه رسید که از حضور موسوی در رقابتها حمایت کند. قرار شد همایش بزرگ دیگری٬ در سالن برج میلاد باحضور موسوی و خاتمی به منظور حمایت همهجانبه از میرحسین برگزار شود. خود به خود٬ کلیپ «از گذشته تا آینده» جزیی از برنامههای تصویری همایش شد. البته میبایست تغییراتی در سکانس آخر داده میشد تا کلیپ با آمدن میرحسین٬ تمام شود. صادقانه بگویم چون انصراف خاتمی در آن شرایط٬ کاممان را تلخ کرده بود اینکار برایم کمی سخت بود؛ ولی انجام شد. یادم هست در روزهایی که تازه به ستاد قیطریه رفته بودیم٬ چند نفر از چهرههای سیاسی٬ برای دیدن کلیپها به ستاد آمدند. آنها نسخه «از گذشته تا آینده» با پایانبندی آمدن خاتمی را دیده و پسندیده بودند. بعد از تماشای نسخه جدید٬ یکی از آنها با دلخوری متلکی به کلیپ انداخت و از اتاق خارج شد؛ اما جالب اینجاست که همگی خیلی زودتر از آنچه که فکر میکردیم با تغییر جدید کنار آمدیم٬ حتی راضی هم شدیم.
پرده پنجم/ همایش برج میلاد
در همایش برج میلاد٬ موسوی و رهنورد قبل از خاتمی به سالن آمدند. آنها در میان ابراز احساسات حضار و زیر فلاش شدید عکاسان در جای خود مستقر شدند. نوبت به پخش کلیپ که رسید با گروه تصویربرداری هماهنگ کردم تا همه دوربینها٬ واکنش حاضران٬ اعم از چهرهها و مردم عادی را تا حد امکان ضبط کنند. یکی از دوستان دقایقی قبل از پخش کلیپ٬ پشت صحنه آمد و با نگرانی این نکته را گوشزد کرد که ممکن است میرحسین٬ مثلا بعد از دیدن تصویر مهندس بازرگان به حالت قهر سالن را ترک کند. تصور او و بعضی دیگر٬ این بود که میرحسین با توجه به مواضع سیاسی و پرهیزهایی که داشت٬ ممکن است از خود واکنش منفی نشان دهد. جواد یحیوی٬ مجری هنرمند برنامه که این کلیپ را در همایش اریکه ایرانیان دیده بود٬ مقدمه خوبی را قبل از پخش فراهم کرد. خودم را به گوشهای رساندم تا به جایی که میرحسین و رهنورد نشسته بودند٬ تسلط داشته باشم. پخش کلیپ آغاز شد. و من به صورت این دو زل زدم. واکنش هر دو نفر به ترس و تردیدهای بیپایه٬ خط بطلان کشید. با خودم فکر کردم که آن نگرانیها از بابت احتمال واکنش منفی میرحسین٬ از کجا آمده بود؟! رهنورد دو جا بیشتر ابراز احساسات کرد؛ یکی برای دکتر علی شریعتی و دیگری زمانی که تصویر سیدمحمد خاتمی در شروع سکانس دوم خرداد پخش شد. بعد از تمام شدن کلیپ٬ جملات و اشاراتی که موسوی و رهنورد روی سن داشتند٬ نشان میداد که هر دو عمیقا با پیام کار ارتباط برقرار کردهاند. واکنش برخی از چهرههای دیگر هم جالب بود. مصطفی معین٬ عبدالله رمضانزاده و رجبعلی مزروعی و حمیدرضا جلاییپور در برخی از لحظات کلیپ اشک میریختند. لطفالله میثمی که بینایی خود را در جریان مبارزات قبل از انقلاب از دست داده٬ در لحظات زیادی همراه جمعیت از جا برمیخاست و با شور خاصی٬ ابراز احساسات میکرد. ایشان توضیحات ضروری را از همراه خود میگرفت. بعد از پخش کلیپ٬ خاتمی آمد و سالن از هیجان و ابراز احساسات٬ منفجر شد.
پرده ششم/ سرمایههای ملی/
کلیپ «از گذشته تا آینده» میخواست میراث تاریخی انقلاب ۵۷ و دفاع مقدس را از انحصار یک جریان خاص خارج کند. مردم حاضر در همایشهای اصلاحطلبان برای تصاویر چهرههای ملی٬ به ویژه برای سکانس دوم خرداد بیشترین شور و هیجان را از خود بروز میدادند؛ ابراز احساسات همانها برای سکانس انقلاب٬ آزادی خرمشهر و شهدای جنگ٬ حیرتآور و عالی بود و این پیام را برای کسانی داشت که خود را صاحب امتیاز انحصاری یاد و بزرگداشت شهدا میدانند که: این سرمایههای تاریخی و میهنی٬ متعلق به ملت قدرشناس ایران است و مختص هیچ جریانی نیست. این واکنش البته پیامی هم برای اصلاحطلبان در بر داشت که سهلانگاری٬ این عرصه را مفت و مجانی٬ به جریان انحصارطلب واگذار کرده بودند.
پرده هفتم/ دروغ دو رسانه «اصولگرا»/
بعد از همایش برج میلاد٬ یک روزنامه و یک سایت معروف و البته سابقهدار٬ که لابد برگزاری باشکوه همایش٬ آنها را ناراحت کرده بود٬ مطلب دروغی را درباره این همایش منتشر کردند: «در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی این مراسم، کلیپی با عنوان از گذشته تا امروز به نمایش درآمد… هنگام پخش تصاویر مربوط به خبر اعلام ارتحال ملکوتی امام خمینی جوانان حاضر در سالن یکصدا شروع به سوت و کف زدن کرده و به شادی و پایکوبی پرداختند»!!! اما آنها خبر نداشتند که طی پخش کلیپ٬ با ۸ دوربین از زوایای مختلف٬ عکسالعمل حضار را نسبت به سکانسهای مختلف به تمامی ضبط کرده بودیم. چند روز بعد در ستاد قیطریه یکی از دوستان خبر داد که دروغ آن دو رسانه٬ دردسرساز شده! ما بلافاصله٬ ویدئویی را از واکنشهای حضار آماده کردیم و تحویل دادیم و قبل از آن که کار بیخ پیدا کند مشکل حل شد و البته شرمندگی برای کسانی که از دروغگویی شرمی ندارند٬ ماند.
پرده هشتم/ بازجویی/
سال ۸۹ برای مدت کوتاهی من هم بازداشت شدم. یکی از مواردی که درباره آن بازخواست شدم٬ مربوط به همین کلیپ بود. به من گفته شد که در سایتها این کلیپ با این توضیح آمده: «کلیپ از گذشته تا آینده؛ صد سال تلاش برای رسیدن به استقلال و آزادی» و من مورد اعتراض قرار گرفتم که: «مگه الان آزادی وجود نداره که در توضیح این کلیپ اینطور آمده»؟ چشمبند به چشمم بود و رویم به دیوار؛ نمیدانم متوجه خنده من شد یا نه. جواب دادم که: «اگر آزادی وجود داره٬ ما اینجا خدمت شما چه کار میکنیم؟!»
پرده نهم/ سفارش کلیپ برای شهرداری تهران/
سال ۹۰ در محل کار بودم که تلفن زنگ زد. آن طرف خط فردی بود که خود را از طرف شهرداری تهران معرفی میکرد. خیلی محترمانه صحبت میکرد و میگفت ما کارهای شما رو در زمان انتخابات سال ۸۸ دیدیم و میدانیم خط فکری شما چیست. با این حال٬ میخواهیم برای همایشی که شهرداری در روزهای آینده برگزار میکند٬ کلیپی شبیه «از گذشته تا آینده»٬ البته با تغییراتی جزیی برای ما بسازی! گفتم: مثلا با چه تغییراتی؟ گفت مثلا آقای قالیباف به کار اضافه شود. گفتم خب٬ دیگه؟ گفت شرمنده… خاتمی و دوم خرداد و کوی دانشگاه حذف شود؛ میدانید که نمیشود در همایش شهرداری این موضوعات را پخش کرد. میخواست توضیحات بیشتری بدهد که گفتم من ایمیلم را به شما میدهم٬ کلیپی که من ساختم در اینترنت وجود دارد٬ آن را ببینید و با همکارانتان مشورت کنید و سناریو و تغییرات موردنظرتان را برایم بفرستید تا ببینیم به توافق میرسیم یا نه. ایمیل را فرستاد. «تغییرات جزیی» این بود: در سکانس مشروطه تصویر شیخ فضلالله نوری اضافه شود؛ در سکانس ملی شدن صنعت نفت٬ دکتر مصدق کم شود و آیتالله کاشانی اضافه و پررنگ شود؛ در قسمت انقلاب بازرگان حذف شود … خاتمی حذف٬ میرحسین حذف٬ قالیباف اضافه و … خلاصه شیر بی یار و دم اشکم!
پرده دهم/ عذرخواهی/
بعد از همایش برج میلاد٬ پیامی به من رسید و مرا حسابی به هم ریخت. ماجرا از این قرار بود که مدتی قبل از برنامه برج میلاد٬ همایش دیگری درباره نفت در سالن رایزن تهران برگزار شده بود. از طرف مسئولان آن همایش به من پیشنهاد شده بود تا فیلمی کوتاهی درباره نفت بسازم. طبق معمول فرصت کم و آرشیو در دسترس٬ ناقص بود. آنها تعدادی اقلام آرشیوی در اختیارم گذاشتند. در میان آنها فیلم مستندی بود که به من گفته شده که اجازه دارم در صورت نیاز از برخی از تصاویر آن برای ساخت فیلم موردنظر استفاده کنم. من در فیلمی که تحت عنوان «سیاه و سپید نفت» برای آنها ساختم٬ سه پلان را از مستند مورد اشاره که مربوط به یکی از حساسترین و تلخترین مقاطع تاریخ معاصر ماست٬ به کار گرفتم. البته مرجع این تصاویر را به زبان انگلیسی تعمدا روی آنها حفظ کرده بودم. این پلانها با صدای گوینده رادیو ایران در سال ۱۳۳۲ همراه شده بوده که خبر کودتای ۲۸ مرداد سرلشگر زاهدی را اعلام میکرد. این پلانها آن قدر تاثیر گذار بودند که در ساخت کلیپ «از گذشته تا آینده» هم از آنها نگذشتم؛ جواز قبلی را ملاک قرار دادم و سه پلان کودتا را با حفظ مرجع٬ در پایان بخش مرتبط با دکتر مصدق و جنبش ملی شدن صنعت نفت گنجانیدم. آن مستند فیلمی بود درباره جنبش ملی که توسط مازیاربهاری٬ فیلمساز ایرانی-کانادایی ساخته شده بود. ظاهرا بهاری در همایش برج میلاد جزو حاضرین بوده و بعد از دیدن سکانس مورد اشاره در کلیپ٬ متعجب و دلخور شده بود. من از طریق یکی از دوستان متوجه دلخوری او شدم. او حق داشت که ناراحت باشد. مازیار بهاری آن فیلم را برای شبکه بیبیسی ساخته بود و هنوز این شبکه آن را پخش نکرده بود و او گذشته از هر چیز٬ نگران این مساله بود که فیلمش قبل از پخش از بیبیسی٬ در ایران منتشر شده باشد. وقتی ماجرا به من رسید٬ بلافاصله با مازیار بهاری تماس گرفتم و ضمن عذرخواهی٬ کل قصه را برایش شرح دادم و به او اطمینان دادم که استفاده من از کار او٬ تنها همان دو- سه پلان کوتاه در کلیپ بوده است و فیلم او را به کسی یا جایی ندادهام. بهاری خوب و مثبت برخورد کرد؛ هرچند این ماجرا برایم درسی شد تا در موقعیتهای مشابه حساسیت بیشتری نسبت به حقوق دیگران داشته باشم.
پرده یازدهم/ نقد و نظر/
محمد عطریانفر؛ سال ۸۸ آقای عطریانفر در ستاد قیطریه در فرصتی گله کرد که چرا در ساختن این کلیپ آقای هاشمی را حذف کردید. برایش توضیح دادم که البته یک پلان از آقای هاشمی در این کلیپ وجود دارد و ما اصلا دنبال حذف کسی نبودیم. هدف ما تاریخنگاری صد سال اخیر نبوده؛ تاکید این کلیپ روی نقاط عطف تاریخی خاصی بوده و الا علیرغم نقدهایی که به آقای هاشمی داریم٬ کسی نمیخواسته اقدامات مثبت ایشان را انکار کند.
شادروان هدی صابر؛ در بازداشت سال ۸۹ دو روزآخر را در بند۳۵۰ زندان اوین بودم. برخورد شیرین هدی صابر را در لحظه ورود به بند هرگز فراموش نمیکنم. او درباره کلیپ «از گذشته تا آینده» با من حرف زد و بسیار مثبت و گرم برخورد کرد.
سوسن شریعتی؛ به نقل شنیدم که سوسن شریعتی در مورد این کار٬ نسبت به کنار هم گذاشتن چهرههایی که در نظر و عمل٬ گاه بسیار متفاوت با متضاد بودهاند اظهار تعجب کرده است. بحث در اینباره البته فرصت مناسبی میطلبد که ایکاش روزی با حضور ایشان فراهم شود.
چهرههای دیگر؛ نظر مثبت چهرههایی مثل محمد جواد مظفر٬ علیرضا رجایی و دیگرانی را هم مستقیم یا به نقل دریافت کردم. از قول یکی از دوستان گفته شد که برادر یکی از شهدای نامدار قبل از انقلاب آزردهخاطر بوده که چرا این شهدا در این مجموعه جایی نداشتهاند و گویی٬ تعمدی در حذفشان بوده؛ این نقدی بود که در مورد میزان کم حضور برخی چهرههای ملی دیگر هم در این کلیپ وجود داشت و بعضا مطرح شده بود. این آزردگیها قابل درک بود؛ اما یقینا تعمدی برای حذف یا کمتوجهی در کار نبود. همینجا باید به این نکته اشاره کنم که در ساخت این کلیپ و سایر اقلام تبلیغاتی «پویش»٬ خوشبختانه یا متاسفانه٬ هیچ «آقا بالاسری» که بایدها و نبایدها را برای من دیکته کند٬ وجود نداشت. کمبودها هیچ دلیل جناحی نداشت و تنها به همان عللی بود که قبلا به آنها اشاره رفت.
پرده دوازدهم و آخر/
یادم هست در جریان انتخابات ۸۸ و پس از آن٬ گاهی مینشستم و فیلم واکنشهای مردم را به سکانسهای مختلف کلیپ «از گذشته تا آینده» تماشا می کردم؛ با شادیهای مردم غرق شادی میشدم و با اشکهایشان اشک میریختم. حالا بعد از گذشت چند سال وقتی این کلیپ را تماشا می کنم٬ باوجود برخی از ضعفهای فنی و آرشیوی که در کار دیده میشود٬ هنوز آن را بسیار دوست دارم. کلیپ «از گذشته تا آینده» برای من یادآور دورانی است که دوستانی را دیدم و شناختم که برای سربلندی کشور حاضرند از صمیم دل فداکاری کنند.
یاد باد آن روزگاران یاد باد
حسین جمشیدی گوهری
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085