پیامدهای خشونت قومی و مذهبی
چکیده :مردم ایران ضمن پذیرش تدریجی و اکثرا داوطلبانه اسلام به سروریجویی و استیلاطلبی قومی عربهای مهاجم جواب رد دادند و با ایفای نقشی فعال و مبتکرانه و خردورزانه در زمینه فرهنگ (زبان و ادب، فلسفه، علم و عرفان) استقلال و هویت ملی و فرهنگی خود را در آمیزش با گفتمان توحیدی اسلام بازسازی کردند و به یاری خصلتها و ارزشهای مثبت و انسانی توحیدی، مداراگری، خردورزی، ابتکار و عشق و دوستی دورهای زرین از آفرینش و شکوفایی علمی و فرهنگی را رقم زدند و در این راه بر همگان سبقت جستند....
حبیبالله پیمان:
حادثه فرودگاه جده قطعا تلخ و موهن بوده است و اگر حاشیهها و بگومگوهایی پیرامون آن شکل نمیگرفت، بهعنوان موردی از خطا و انحراف یا جرم تلقی میشود و با اقدامات جبرانی، دیپلماتیک (مثل پوزشخواهی) و قضائی (محاکه و کیفر عاملان) خاتمه مییافت، بیآنکه تنش تازهای در روابط میان دولتها ایجاد کند یا خصومتها و جدالهای قومی و ملی یا مذهبی را برانگیزاند، اما بهنظر میرسد اینجا و آنجا، ارادهای برای دامنزدن به تنشهای قومی و مذهبی جاری وجود دارد. این مسئله بیشتر از جانب کسانی دنبال میشود که میان «تفاوت»ها و «تضاد» و «خصومت»های آشتیناپذیر، فرقی نمیگذارند یا منافع و موجودیت خود را در نبود یک یا چند «دشمن» واقعی یا فرضی و خودساخته، در خطر میبینند. اینگونه افراد، فقط درحضور «ابژه دشمن»، درونی یا بیرونی، قادر به اثبات «هویت» و «علت وجودی» خویشاند و چون فقدان آن را مرادف با نفی و انکار «خود» مییابند، پس در هر فرصت و با استفاده از هر حادثه، بر طبل خشونت میکوبند و آتش در انبار کهنالگوهای کینهخواهی و دشمنکشی نهفته در ناخودآگاه جمعی میافکنند. این نوع بازی با آتش در شرایطی انجام میگیرد که منطقه ما از افغانستان تا شمال آفریقا، درگیر آشوب و خشونتی ویرانکننده است که با حمله رژیم صدام به میهن ما آغاز شد و در چارچوب راهبرد «مهار دوجانبه»، قرار بود تا ویرانی و تضعیف کامل هر دو کشور ادامه یابد. از آن پس، حوادث بهگونهای رقم خورد که در اثر آن، آتش به کانونهای انباشته از نارضایتی و نفرتِ ناشی از استعمارزدگی سرایت کرد، ارتشهای امپراتوری سرمایه به افغانستان و عراق هجوم بردند و در طول بیش از ١٠سال کشتار و ویرانی و تشدید فقر و اعتیاد و فلاکت و بدبختی، جنبشهای رهاییبخش مدنی دموکراتیک و عدالتطلب را در نطفه خفه یا در نیمهراه متوقف کردند و بخش بزرگی از نیروهای ناراضی و خشمگین را بهسوی افراطگرایی و خشونتگری سوق دادند. اکنون و درحالیکه جنگ و خشونت و کشتار در اغلب نقاط منطقه، از افغانستان تا شمال آفریقا، ادامه دارد، یمن نیز درگیر خشونت و جنگ داخلی شده است، چون قرار نیست هیچیک از جنبشهای مردمی و دموکراتیک در این منطقه به فرجام برسد و آزادی، صلح، عدالت و دموکراسی نصیب مردمی شود که چند قرنی است زیر سلطه استعمارگران غربی و خودکامگان بومی، از امنیت و آزادی و رفاه محروم بودهاند. قرار نیست ذخایر ارزی حاصل از فروش نفت، صرف توسعه و تأمین رفاه صاحبان اصلیشان شود، بلکه باید با فروش سلاح برای تشدید جنگ و کشتار یکدیگر، به جیبهای شرکتهای اسلحهسازی وابسته به امپراتوری و در رأس آن آمریکایی، سرازیر شود. در ادامه ویرانی و تخلیه ثروتهای عراق و لیبی و سوریه، نوبت به عربستان و خودکامگان مرتجع حاکم در این کشور رسیده تا با درگیرکردن آنها در جنگ داخلی یمن، ذخایر عظیم ارزی آن نیز تخلیه و این کشور به افلاس کشیده شود. مشابه همان دامی که دیکتاتور پیشین عراق گرفتارش شد. توسعهطلبی و جنگافروزی نولیبرالهای آمریکایی، ذرهای از مسئولیتی که دولتها و مردم کشورهای درگیر خشونت و استبداد و نظامیگری در فراهمکردن زمینههای بروز افراطیگری و خشونت و بیعدالتی بر گردن دارند کم نمیکند. امپراتوری سرمایه در مسیر توسعه و تحکیم سلطه و غارت جهان، از ارتکاب هیچ جنایتی فروگذار نمیکند، اما عاملی که آنان را در پیشبرد مقاصدشان یاری میکند، در درجه اول جهل و ازخودبیگانگی فرهنگی اکثریت مردمی است که در آتش فقر و همه نوع آسیب اجتماعی میسوزند، ولی به جای آنکه با همدلی و همکاری و مدارا و تساهل میان خود و با احترام به هویتها و ارزشهای فرهنگی یکدیگر (آنگونه که پیش از این قرنها در جوار هم با صلح و دوستی بهسر بردهاند) برای برقراری دموکراسی و عدالت، متحدا راهبردی خردمندانه و دموکراتیک را پی گیرند، از روی ناآگاهی، خصم یکدیگر شده و با ستیز و خشونت منابع انسانی و طبیعی و ثروتهای ملی و میراث فرهنگی خویش را به نابودی میکشانند و با این روش، به دیکتاتورها و نیروهای ارتجاعی فرصت تازهای داده و میدهند که با حمایت مادی و سیاسی قدرتهای بزرگ سرمایهداری، بهار جنبشهای اجتماعی منطقه را به خزان فقر و بیعدالتی و سرکوب در زیر سلطه دیکتاتورهایی، بهمراتب بیرحمتر از اسلاف خود (چنانکه در مصر شاهد هستیم) تبدیل کنند. ریشه این ازخودبیگانگی فرهنگی (قومی و مذهبی) در چیست و تودههای گرفتار چگونه میتوانند از این بیماری مهلک رهایی یابند؟ آیا تفاوتها و تنوع و تکثر قومی و مذهبی در یک کشور یا در جامعه بشری خواهناخواه به خصومت و ستیز میانجامد و همزیستی و دوستی و صلح پایدار میان آنها ناممکن است؟ آیا نامُداراگری، ذات هر نوع باور یا هویت قومی است؟
عناصر اصلی هویتبخش در فرهنگ ملی و دینی ایرانیان؛ انسانهایی که در عصر صید و شکار میزیستند، برای حفظ خود، از کنشهای تهاجم و ستیز، فرار یا تسلیم گریزی نداشتند. با پیدایش و توسعه تولید کشاروزی، آن دوره سپری شد و همراه با آن، ضرورت استفاده از راهبرد غلبه و زور منتفی. با انتقال شیوه تأمین معیشت از صید (و غارت و جنگ) به معیشت برپایه تولید و تبدیل دستهها و قبایل انسانی به جامعه، مردم بیش از هر چیز نیازمند صلح و همکاری و همزیستی مسالمتآمیز و وحدت، در عین تکثر فرهنگی و قومی میان خود شدند. با وجود این، سرمشقهای برآمده از تجربههای زیسته در عصر شکار، یعنی ستیز و غلبه «تغلب»، در ناخودآگاه جمعی مردم باقی ماندند و در هر فرصت مناسب زمام اراده و عمل را به دست گرفته، بهسوی نزاع و تجاوز به یکدیگر سوق میدادند. در این مرحله بود که تعالیم توحیدی پیامبران الهی به کمک آمد و مردم را در رهایی از خودبیگانگی و نیل به خودآگاهی یاری کرد و سرمشق زندگی و همکاری بر پایه توحید، عدالت و برابری و احترام به حقوق و کرامت انسانی یکدیگر را فراراهشان قرار داد. در پرتو این تعالیم، آنها میتوانستند نیاز به بقا و هویتیابی را با آفرینشهای فرهنگی و تمدنی برآورده کنند. درنتیجه، رفتار و کنشهای معطوف به تولید و آبادانی سرزمین، خردورزی، مدارا و دوستی، حفظ همبستگی و همدلی در یک جامعه به لحاظ قومی و فرهنگی و دینی متکثر به عناصر غالب در فرهنگ ملی ایرانیان بدل شدند. ولی این سرمشق به دفعات در زیر فشار ناامنی و سرکوب مهاجمان بیگانه و پادشاهان خودکامه پس زده میشد و خشونت و نامداراگری غلبه میکرد، از آن پس چشمانتظار طلوع خودآگاهی تازهای بودند که با ظهور اسلام و گفتمان توحیدی همسان با تعالیم زرتشت که حامل پیام آزادی، عدالت و برابری، احترام به هویتها و ارزشهای فرهنگی یکدیگر و البته پیراسته از خرافهها بود، روبهرو شدند. بنابراین مردم ایران ضمن پذیرش تدریجی و اکثرا داوطلبانه اسلام به سروریجویی و استیلاطلبی قومی عربهای مهاجم جواب رد دادند و با ایفای نقشی فعال و مبتکرانه و خردورزانه در زمینه فرهنگ (زبان و ادب، فلسفه، علم و عرفان) استقلال و هویت ملی و فرهنگی خود را در آمیزش با گفتمان توحیدی اسلام بازسازی کردند و به یاری خصلتها و ارزشهای مثبت و انسانی توحیدی، مداراگری، خردورزی، ابتکار و عشق و دوستی دورهای زرین از آفرینش و شکوفایی علمی و فرهنگی را رقم زدند و در این راه بر همگان سبقت جستند.
در این سههزار سال، میهن ما بهدفعات مورد تهاجم سنگین و ویرانگر اقوام و دولتهای متجاوز (مقدونی، ترک، مغول، افاغنه، روس، انگلیس و سرانجام آمریکا) قرار گرفت، چندبار به اشغال درآمد و از استقلال و آزادی محروم شد و سرمشق غلبه و زور (تغلب) حاکم شد و سرمشق زیست و تعامل و همکاری انسانی رحمانی (توحیدی) برای چندی در محاق رفت. اما ایرانیان هربار با مقاومت فرهنگی و مدنی بهتدریج استقلال خود را بازمییافتند و با پیروی از؛ ١) ارزشهای مثبت میراث فرهنگ ملی خویش و آموزههای توحیدی، متضمن دعوت همه مردم و پیروان مذاهب و اقوام گوناگون به اتحاد و همدلی بر محور اصول و ارزشهای مشترک انسانی الهی؛ آزادی، خردورزی، عدالت و برابری، اعتدال، مسئولیتپذیری، مدارا و تساهل فرهنگی، قومی و مسلکی و بالاخره فتوت و مهربانی و عشق و دوستی (آل عمران/۶۴ و مائده/۴٨ و ٢) با تدبیر و خردورزی و به کمک تولیدات و آفرینشهای فرهنگی و تمدنی و تعامل خلاق با فرهنگهای اقوام بیگانه، هویت ملی، آزادی، استقلال و حاکمیت ملی خود را اعاده و تثبیت کردهاند. از مردمی که این تجربیات تلخ و شیرین و درعینحال آموزنده، در حافظه جمعی خود محفوظ دارند و توصیه به کنش دوستانه و مهربانانه با دیگران و داشتن رابطهای برابر و انسانی و عادلانه نهفقط با همکیشان مؤمن و مسلمان بلکه با دیگر مردم از میان پیروان ادیان و مذاهب و اقوام مختلف و نیز ناباوران و دگراندیشان، تنها به این شرط که به سرزمین و حریم زندگی مادی و معنویشان تجاوز نکرده و مرتکب ظلم و جنایت و فساد نشده باشند، (ممتحنه/٧٨، ٧۴) را از یاد نبردهاند و میدانند که به حکم ایمان و اخلاق موظفاند با هرکس از هر مسلک و آیینی و عضو هر قوم و ملتی، به محض آنکه دست از تجاوز و ستم بازپسکشد و طریق صلح و عدالت پیش گیرد، پاسخی دوستانه دهند و از تجاوز و انتقامجویی خودداری ورزیده، با مهربانی و مدارا و عدالت رفتار و همکاری نمایند (بقره/ ١٩، حجرات/٩) جز این انتظار نمیرود که بر سینه دعوتکنندگان به خشونتهای قومی و مذهبی دست رد زنند و با پیروی از سنتهای پرارزش و اصیل ملی و دینی خویش، در راه برقراری صلح و آشتی بر پایه آزادی و عدالت و برابری و مدارا در میهن خود و در کل منطقه آشوبزده و نجات میلیونها زن و مرد و پیر و جوان از این همه مصیبت و رنج از هر آنچه در توان دارند، دریغ نکنند.
منبع: روزنامه شرق
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085