همصدایی محمد خامنه‌ای با منافقین: بهشتی تمامیت‌خواه بود، هاشمی عامل آمریکا

چکیده :یک دهه پس از آنکه شوهر خواهر رهبری با وجود همکاری با منافقین و صدام، مورد تفقد ویژه ایشان قرار گرفت و از مجازات همکاری با دشمن بعثی خلاص شد، حالا محمد خامنه ای برادر بزرگ رهبری در مصاحبه ای سراپا کینه و عقده گشایی، اتهام تمامیت خواهی منافقین به شهید بهشتی را تکرار کرده، هاشمی رفسنجانی را عامل آمریکا نامیده و امام خمینی را هم فریب خورده، منفعل و بی اراده و بازیچه اطرافیان توصیف کرده است....

کلمه – سید مهرداد طباطبایی:

یک دهه پس از آنکه شیخ علی تهرانی با وجود همکاری با منافقین و صدام، مورد تفقد ویژه برادر همسرش قرار گرفت و از مجازات همکاری با دشمن بعثی خلاص شد، حالا ظاهرا نوبت به برادر رهبری رسیده تا از حاشیه امنی که آیت الله خامنه ای برایش فراهم کرده، برای عقده گشایی نسبت به امام خمینی و یارانش همچون بهشتی و منتظری و هاشمی استفاده کند.

رهبر فعلی نظام که وقتی پای برخورد با منتقدان خود به میان می آید، خود را با نظام یکی می پندارد و مخالف خود را دشمن نظام می داند؛ به عکس این رابطه قائل نیست و به خصوص وقتی پای اقوام خود در میان باشد، حتی دشمنی های کینه توزانه آنها با نظام و امام خمینی هم در سایه چشم پوشی ایشان پنهان می شود.

البته وقتی پای انتقاد و منتقدان شخص خود در میان باشد، نسبت فامیلی با رهبری و سابقه دوستی با ایشان هم امنیت نمی آورد؛ آنچنان که در مورد سراج الدین میردامادی دیدیم، و یا در مورد مرحوم میر اسماعیل موسوی که در دوران ستمشاهی به رهبری فعلی نظام پناه داده بود شاهد بودیم.

اما برعکس؛ در مورد مخالفان اصل نظام و امام، اگر از اقوام نزدیک و مورد عنایت رهبری باشند، حتی خیانت به نظام و توهین به شهدا و امام هم زیر عبای رهبری قابل پنهان شدن است؛ یک دهه قبل برای شیخ علی تهرانی و حالا برای سید محمد خامنه ای.

از همین روست که برادر رهبری اجازه می یابد در مصاحبه ای پر از دروغ و تهمت، اتهام تمامیت خواهی منافقین به شهید بهشتی را تکرار کند، هاشمی رفسنجانی را عامل آمریکا بنامد و امام را فریب خورده، منفعل و بی اراده و بازیچه اطرافیان توصیف کند.

او برادر رهبری است؛ پس حق دارد هرچه می خواهد بگوید و هر نسبتی به هرکسی که می خواهد، بدهد. نه از هیات نظارت بر مطبوعات صدایی در می آید و نه از ائمه جمعه، نه کفن پوشی به خیابان می آید و نه فریاد وااسلامای سایت ها و مطبوعات اقتدارگرا شنیده می شود، نه دادستانی اعلام جرم می کند و نه وزارت اطلاعات جرات احضار دارد. به برادر بزرگتر ولی فقیه که نمی شود چیزی گفت!

اگر عکس امام -آن هم به آن شکل مشکوک- پاره شود، یا اگر یک دانشجو برای چند لحظه تصویر امام را اشتباها برعکس بگیرد، صحنه ها شکار و در رسانه های وابسته تکرار می شوند و سایت های خبرساز بسیج می شوند تا پیراهن عثمانی علم شود برای کوبیدن جنبش سبز. اما در جای دیگر، بدترین توهین ها به امام و یاران وفادارش منتشر می شود و صدایی از مدعیان امام و رهبری در نمی آید.

رفتار رهبری و وابستگان ایشان تعجبی ندارد. عجیب، رفتار یاران امام است که در مقابل این حجم تهمت ها به امام و یارانش سکوت کرده اند و حتی اگر اعتقادی یا انگیزه ای برای ایشان باقی نمانده که نگذارند پرچم امام و بهشتی بر زمین بیفتد، لااقل حرمت نان و نمکی را که با آنها خورده اند نگه نمی دارند. عجیب، از موسسه تنظیم و نشر آثار امام است به نام امام بودجه می گیرد اما تنها نظاره گر سلطه ی بیش از پیش نااهلان و نامحرمان بر انقلاب و تاریخ آن است.

* * *

محمد خامنه ای در گفت و گویی با نشریه رمز عبور، دوران رهبری امام را یکسره فریب خوردگی و بازی خوردن از نزدیکانش توصیف کرده است. او مدعی شده که “باند هاشمی و موسوی” برخلاف جو عمومی جامعه، طرفدار آمریکا بوده اند!!

سابقه مخالفت محمد خامنه ای با امام خمینی(س) و یارانش به سالها قبل می رسد. برادر بزرگ رهبر فعلی جمهوری اسلامی، شاخص ترین فرد از جمع هشت نفره ای است که امام آنها را تندتر از اسرائیل، همصدا با کاخ سفید، غرب زده، شیطان زده، عامل تفرقه، عقب افتاده، پوچ و اسیر نفسانیات خطاب کرد. (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۱۶۲و۱۶۳)

او ادعا کرده که سوال از وزیر امور خارجه یک “توطئه” بوده که “کسانی در جماران و دولت” طراحی کرده اند و خود او نیز در دام آنها افتاده است. ادعایی که با توضیحات حسینی سیرجانی، دیگر نماینده امضاکننده آن نامه، در مصاحبه با همین نشریه کاملا مغایر است.

محمد خامنه ای اما در جاهای دیگر این مصاحبه با فراموش کردن ادعای خود، از محتوای آن سوال دفاع می کند و حتی مدعی می شود: “بعدها افراد محترمی از حوزه و از بازار تهران به امام اعتراض کرده بودند و ایشان قول داده بود جبران کند”!

او از رای مخالف ۹۹ نفره به میرحسین موسوی با وجود حمایت امام نیز دفاع کرده و نخست وزیر شدن موسوی برای دوره دوم را “وزر و وبالی” توصیف کرده که “یکی از سیئات هاشمی شمرده می شود”.

او همچنین با تحریف ماجرای مک فارلین، به شدت به آیت الله هاشمی تاخته و نه تنها او را به وابستگی به آمریکا متهم ساخته، بلکه بدون توجه به نقش آشکار هاشمی در رهبر شدن آیت الله خامنه ای، مدعی شده که آمریکا می خواسته هاشمی را به عنوان عامل خود به جایگاه رهبری برساند!

برادر رهبری فعلی مدعی شده که آمریکا قصد داشته بعد از توافق با هاشمی در ماجرای مک فارلین، امام را به قتل برساند. او ادعا کرده که شخص هاشمی در تهران با مک فارلین ملاقات کرده! و حتی نیروهای وقت سپاه را نیز به همدستی با آمریکا متهم کرده است.

او اعدام سید مهدی هاشمی را نیز “زخم چشم” و “قدرت نمایی” و “انتقام گیری باند هاشمی” از افشای سفر مک فارلین از سوی نزدیکان آیت الله منتظری دانسته و حتی برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری را نیز کار هاشمی رفسنجانی دانسته است.

اما شاید تلخ ترین جای مصاحبه اخیر محمد خامنه ای، آنجا باشد که همصدا با منافقین و دشمنان قسم خورده امام، آیت الله بهشتی را “تمامیت خواه” می نامد تا نگذارد صدای خاموش شده ی مسعود رجوی و اتهام های فرقه آنها علیه آن شهید مظلوم، فراموش شود.

او می گوید: “مرحوم شهید بهشتی هم با وجود تمامیت‌خواهی باز مردی دشوار و علی رغم ظاهری لیبرالیستی، متدین و به انقلاب وفادار بود. و خودش را به غرب نمی‌فروخت و شهادت او نشان داد که اولاً از همکاری با وی مأیوس بودند ثانیاً مانع توجه و کار کردن آنها روی دیگران از جمله شیخ اکبر هاشمی می‌شد که آمریکا در گوشه چشم او را هم نامزد کرده بود و  بخوبی نقاط ضعف او را می‌دانست.”

تکرار اتهام های تکراری اقتدارگرایان به هاشمی، همچون “نوشاندن جام زهر به امام”، “نقل قول های دروغ از امام” و “اصرار چند ساله در اتمام جنگ” از دیگر بخش های مصاحبه برادر رهبری است که این بار با صراحتی باورنکردنی، “رابطه پنهانی” هاشمی با آمریکا و “اصرار آمریکا بر به قدرت رساندن این شخص” سخن می گوید.

* * *

“من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضی شان در نظر من پوچ ‏اند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد می‏زنند سر مسئولین ما … لحن شما در آن‏ چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ‏نشینان آن جا تندتر است…”

این جملات، بخشی از سخنانی است که امام خمینی(ره) علیه جمعی از نمایندگان تندرو مخالف میرحسین موسوی ایراد کرد. ایشان در ۲۹ آبان ۱۳۶۵ در یک سخنرانی عمومی به شدت از سوال هشت نماینده از وزیر خارجه وقت انتقاد کرد؛ سوالی که سید محمد خامنه‌ای، جلال الدین فارسی، حسینی سیرجانی، فهیم کرمانی، حسنعلی نجفی، اسرافیلیان، نیک روش و موسویان امضا کرده بودند.

تحرکات این جماعت علیه میرحسین موسوی و دولتش، پس از ایستادگی ۹۹ نماینده جناح راست در برابر نظر امام و رای مخالف آنها به نخست وزیر نیز ادامه یافت. اما وقتی در جریان ماجرای مک فارلین، آنها خواستند منافع ملی را دستمایه برخوردهای جناحی خود قرار دهند، امام به شدت برآشفته شد و به رفتار آنها اعتراض کرد.

بازخوانی متن سخنان امام در آن روز (به نقل از: صحیفه امام، ج‏۲۰، صص ۱۶۲و۱۶۳) به خوبی نشان می دهد که چرا عقده امثال محمد خامنه ای حالا پس از ۲۸ سال سر باز کرده است:

من نمی‏خواهم در این روز مبارک اسباب افسردگی اشخاص بشوم، لکن می‏خواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی‏اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچ ‏اند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد می‏زنند سر مسئولین ما! چه شده است؟ شماها چه‏تان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها می‏خواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‏خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‏خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می‏روید؟ این تذهبون؟ من نمی‏توانم که آن طوری که می‏خواهم، با شما صحبت کنم و نمی‏خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟! وقت یک همچو تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟ لحن شما در آن‏ چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ‏نشینان آن جا تندتر است. شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان. من بعضیتان را می‏شناسم، شما این طور نبودید. من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل، توجه کنید به دنیا، توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را، گرچه شماها نمی‏توانید، لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود. من نمی‏خواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنید، شما دل مسئولین ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ملت ما سلامت و سعادت عنایت کند، و دوستان ما را به خود بیاورد و کسانی که می‏خواهند تفرقه ایجاد کنند، ان‌شاء اللَّه، خدا هدایتشان کند و خدای تبارک و تعالی شرّ اشرار را از سر این کشور کوتاه کند.

در همین باره در کلمه بخوانید:

امام درباره میرحسین به مخالفانش چه گفت

تایید عملکرد دولت دفاع مقدس توسط امام+ دستخط

آیا امام خمینی(ره) میرحسین موسوی را قبول نداشت؟

سندی تاریخی برای اثبات کارآمدی و سربلندی نخست‌وزیر امام

آخرین اخطار امام به متحجران مخالف موسوی : نگذارید طور دیگری بگویم

امام خمینی: آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و دولت ایشان را موفق می دانم