تشکل های دانشجویی، آلترناتیو احزاب ایرانی
چکیده :جنبش دانشجویی پس از ۲۲ خرداد، هنوز ایدئولوژی مشخصی ندارد؛ یعنی نه اسلامگراست، نه سکولار و نه چپ به معنای مارکسیستی کلمه. آینده نشان خواهد داد که این جنبش به لحاظ ایدئولوژیک به کدام سمت و سو گرایش پیدا میکند....
پیدایش جنبشهای دانشجویی در ایران، قدمت قریب به۷۰ سال دارد. این جنبشها با شکلگیری احزاب و تشکلهایی مانند جبهه ملی و حزب توده، در فضای دانشگاهی ایران به وجود آمدند.
به گزارش ایلنا، در این گزارش ظهور و عملکرد جنبشهای دانشجویی در ایران را مروری مختصر کردهایم.
پیش از شهریور ۲۰ و همزمان با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم، اندیشههای مارکسیستی به بسیاری از کشورها از جمله ایران هجوم آورد. پیروان این مکتب معتقد بودند مبارزه با امپریالیسم تنها با کمک اندیشههای مارکسیستی به نتیجه میرسد. باورهای مارکسیستی بعد از صدرو به ایران، راه دانشگاه را درپیش گرفت و بین قشر تحصیلکرده ایران، جایگاه خاصی به دست آورد.
تفکرات مارکسیستی چند دهه بر فضای فکری جامعه ایران سایه انداخته بود. با نزدیک شدن به سال ۵۷ و انقلاب اسلامی، تفکراتی در ایران پدیدار شد که نظریات مارکس را علمی نمیدانستند و معتقد بودند مقولههای دین و علم تعارض و تضادی با هم ندارند. ظهور تفکرات ضد مارکسیست، زمینهای برای تشکیل برخی انجمنهای دانشجویی شد.
نقش شخصیتها در شکلگیری جنبش دانشجویی
صادق طباطبایی، سخنگوی دولت موقت بازرگان در گفتوگویی که در آذرماه سال ۹۱ با روزنامه بهار انجام داده بود، دراین باره میگوید: «سه تن از اندیشمندان و مبارزین زمان یعنی مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله سید محمود طالقانی مجموعهای پایه ریزی کردند تا بتوانند تفکرات واندیشههای مبتنی بر فکر اسلامی را وارد دانشگاه کنند.
در واقع این بزرگواران بر این اعتقاد بودند که اولاً ادعای علمی بودن مارکسیسم باطل است و در ثانی تعارض بین دین به خصوص دین اسلام با علم وجود ندا رد و بالاخره اینکه گفته میشود دین عامل رخوت و رکود است، باطل است. این جریان با این تفکر وارد مبارزات اجتماعی و سیاسی دانشگاه شدند و در نتیجه انجمنهای اسلامی در دانشگاهها شکل گرفت.
در واقع انجمنهای اسلامی در پی این اندیشه بوجود آمد که دین اسلام بر پایه علم استوار است و در هیچ یک از کتب دینی و آسمانی به اندازه قران به علم توصیه نشده است و علاوه بر آن، یک انسان مسلمان دارای تعهدات اجتماعی است و باید برای اصلاح جامعه و رهائی از وابستگی – در همه ابعاد آن – همواره کوشا باشد».
جایگزینی برای احزاب منحل شده
با روی کارآمدن دولت مصدق، خروج رضا شاه از ایران و آزادی گروه ۵۳ نفره چپ، حزب توده که اوایل دهه ۱۳۲۰ تشکیل شده بود، جان تازهای گرفت. پس از آن، اتحادیه دانشجویی حزب توده که زیر نظر سازمان جوانان حزب توده بود، فعالیتش را در دانشگاه آغاز کرد.
برای نخستین بار، این سازمان در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران به فعالیت پرداخت و پس از ۲ سال محدوده فعالیت اتحادیه به دانشکدههای حقوق، فنی، ادبیات و کشاورزی نیز گسترش پیدا کرد.
سرعت نفوذ این گروه مارکسیستی در دانشگاه تهران به حدی بود که سال ۱۳۲۵ و تنها با گذشت ۳ سال از آغاز فعالیتاش، اکثر دانشجویان دانشگاه تهران به این حزب گرایش پیدا کردند.
سال ۱۳۲۷ و پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده، اتحادیه دانشجویی هم امکان فعالیت قانونی را از دست داد. به همین دلیل حزب توده اقدام به تشکیل سازمان دانشجویان دانشگاه تهران کرد. این سازمان ارتباط تشکیلاتی نزدیکی با انجمن بینالمللی دانشجویان در پراگ برقرار کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ اختناق شدیدی بر ایران حکمفرما میشود. بسیاری از فعالان احزاب توده و جبهه ملی از سوی سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی دستگیر و زندانی میشوند تا این احزاب به تشکلهایی ایزوله در فضای مبارزات سیاسی علیه دستگاه حاکم تبدیل شوند.
این موضوع باعث شد جنبشهای دانشجویی دست به فعالیت گستردهتری بزنند تا عملاً جنبشهای دانشجویی در ایران، جور سکون تحزب را به دوش بکشند و دانشجویان معترض به نظام دیکتاتوری سلطنت ایران، چراغ مبارزه علیه پهلوی را روشن نگه داشتند.
سال ۱۳۴۰ و با روی کار آمدن دولت علی امینی (که با حمایت کاخ سفید و واشنگتن محقق شد) تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و به این ترتیب جبهه ملی، حزب توده و دیگر جنبشهای ضدرژیم، فرصت تجدید قوایی اندک یافتند.
ظهور تشکلهای دانشجویی اسلامگرا
با گذشت زمان، ایدئولوژی چپگرا مارکسیستی در اتحادیه دانشجویی و سازمان دانشجویان گسترش زیادی پیدا میکند اما چیرگی گفتمان چپ بر فضای دانشگاهها، زمینهساز بوجود آمدن تشکلهای دیگری هم شد که با مارکسیسم در تناقض بود؛ اسلام گراها و ملی گرایان لیبرال درصدد ایجاد تشکیلات مستقلی برای رقابت با تودهایها در دانشگاهها برآمدند.
نخستین گروه
انجمن اسلامی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را باید نخستین تشکل اسلامگرا بین دانشجویان ایران دانست. این جنبش سال ۱۳۲۲ تاسیس شد. دانشجویان مسلمان تشکیلاتی را تحت نام نهضت خداپرستان سوسیالیست در این سال برای مقابله با رواج اندیشه مارکسیستی تشکیل دادند..
سازمان دانشجویی جبهه ملی هم سال ۱۳۲۹ با دلیل مشابهی تاسیس شد. این سازمان در پی شکست از چپیها در انتخابات سازمان دانشجویان با نام سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران کارش را آغاز کرد. سازمان دانشجویی دارای خرده گفتمان ناسیونالیستی – لیبرالیستی بود و بیشتر بر دموکراسی و آزادیخواهی تاکید داشت.
جنبش دانشجویی در آستانه انقلاب
خرداد ۵۶ بود که برای نخستین بار مراسم بزرگداشت ۱۵ خرداد در کوی دانشگاه تهران برگزار شد و دانشجویان دانشکده اقتصاد در کلاسهای خود دقایقی به احترام شهدای این واقعه سکوت کردند. با فاصله کمتر از دو هفته از آن، علی شریعتی که تفکرش نفوذ زیادی بین مردم و خصوصاً روشنفکران و دانشجویان داشت، به طرز مشکوکی درگذشت. این حوادث بود که باعث شعله ورتر شدن آتش زیر خاکستر جنبش دانشجویی شد.
تسخیر لانه جاسوسی
با پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضاشاه از ایران به آمریکا گریخت، این موضوع باعث خشم نیروهای انقلابی ایران و به ویژه دانشجویان شد. ۱۳ آبان ۵۸ گروهی از دانشجویان چهار دانشگاه تهران که خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» مینامیدند، سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران را اشغال و دیپلماتهای حاضر در ساختمان را دستگیر کردند.
روزنامه کیهان بعدازظهر ۱۳ آبان ۵۸ در گزارشی که به چاپ سوم روزنامه منجر شد، در این باره نوشت: «صبح امروز گروهی که در جمع تظاهرکنندگان مراسم دانشگاه شرکت داشتند و از خیابان طالقانی عازم دانشگاه بودند، جلو سفارت آمریکا شروع به دادن شعارهای ضدامپریالیستی کردند و از بالای در و دیوار سفارت خود را به محوطه سفارت رساندند و آنجا را اشغال کردند.
این جریان در ساعت ۱۱ صبح امروز اتفاق افتاد و گروهی که وارد سفارتخانه شدهاند بین ۱۵ تا ۳۰ نفر هستند. جریان اشغال سفارت به کلانتری ۷ و کمیته انقلاب منطقه ۶ اطلاع داده شد و پاسداران این کمیته اقدامات فوقالعادهای را برای خارج کردن تظاهرکنندگان آغاز کردند.
گوهری مسئول ارشد کمیته انقلاب منطقه ۶، ساعت ۱۲: ۱۵ ظهر امروز در این مورد به خبرنگار کیهان گفت: نظر به مساله راهپیمایی، اقدامات احتیاطی لازم را انجام دادیم و گروهی از پاسداران این منطقه و گروهی دیگر که مربوط به منطقه دیگر بودند، پشت دیوارهای سفارت آمریکا گماردیم تا آنان از وارد شدن به داخل سفارت جلوگیری کنند ولی علیرغم تلاش برادران پاسدار ما، هجوم مردم برای داخل شدن به سفارت باعث شد تا گروهی وارد سفارت شوند.
از طرف کمیته اقدامات لازم برای خارج کردن مهاجمین و تظاهرکنندگان صادر شده است و چون پاسداران ما اجازه ورود به داخل سفارتخانه را ندارند، به این خاطر تلاش آنان بر این است که از ورود اشخاص جلوگیری نمایند. از سوی دیگر چون امروز روز یکشنبه است و سفارت آمریکا تعطیل رسمی میباشد، ظاهرا کسی در داخل سفارتخانه نبوده است و ما هنوز نمیدانیم با چه اقدامی کسانی را که در داخل سفارت شدهاند از آنجا بیرون کنیم و در این باره منتظر اخذ دستور از مقامات بالا هستیم.
از سوی دیگر، کلانتری ۷ تهران موضوع اشغال سفارت آمریکا از سوی گروهی از تظاهرکنندگان را تایید کرد و یکی از افسران کلانتری گفت: جریان اشغال سفارت، به کلانتری اطلاع داده شده و اقدامات لازم از سوی کلانتری انجام شده است. این افسر از تعداد کسانی که وارد سفارت شدهاند اظهار بیاطلاعی کرد.
کمیته منطقه ۶ نیز در این مورد گفت: طبق اطلاعات رسیده، در پی اشغال سفارت، افراد سفارت برای جلوگیری از ورود تظاهرکنندگان به داخل سفارت شروع به پرتاب گاز اشکآور کردهاند. یکی از مسئولان کمیته در مورد اینکه چه اقدامی برای خارج کردن مسالمتآمیز افراد اشغالگر انجام داده یا خواهند داد، گفت: در پی این ماجرای تاسفبار، ابتدا ما تصمیم گرفتیم چند تن از برادران پاسدارمان را بدون سلاح داخل سفارت بفرستیم تا با مذاکره از راه مسالمتآمیز مهاجمان را وادار به خروج از داخل سفارت کنیم، ولی نظر به اینکه ورود بدون اجازه به داخل سفارت ممکن نیست، این اقدام عملی نشد».
به نوشته روزنامه کیهان ساعت ۱۲: ۱۵ همان روز یک مقام بلندپایه وزارت خارجه در تماسی با این روزنامه درباره اشغال سفارت آمریکا توسط گروهی ناشناس گفت: «از صبح که به ما موضوع را گزارش دادند، نخستوزیری، سپاه پاسداران و شهربانی اقدامات لازم را از طریق سفارت انجام دادهاند. تاکنون عدهای از این تظاهرکنندگان وارد زیرزمین سفارت شدهاند و از طرف سفارت هم با پرتاب گاز اشکآور اقدام به متفرق کردن آنها شده است. تظاهرکنندگان مشغول قرائت قطعنامه هستند. پاسداران و کمیتهها حفاظت ساختمان را برعهده گرفتهاند».
وی افزود: «۵۰ نفر داخل ساختمان شدهاند، منتها در زیرزمین ساختمان مستقر شدهاند؛ البته درگیری هنوز وجود دارد. پاسداران، افراد شهربانی و کمیتهها مشغول جلوگیری از ورود آنان به ساختمان هستند».
یک روز پس از حمله به سفارت، مهندس مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت استعفانامه خود را تقدیم امام کرد، موضوعی که با استقبال دانشجویان مواجه شد. آنان با انتقاد از شیوه مدیریت کشور در دوران بازرگان، معتقد بودند دولت به جای اینکه به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برسد، در جهت عکس میرود.
طی روزهای بعد از تسخیر سفارت آمریکا دانشجویان در گفتوگو با رسانهها بارها تاکید کردند که سفارت آمریکا لانه جاسوسی و مرکز توطئهها و طرحهای ضدانقلاب است. اما در عین حال تاکید کردند این حرکت یعنی اشغال سفارت محدود خواهد بود.
دو روز بعد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب نیز با استقبال از حرکت دانشجویان گفتند: «مرکزی که جوانهای ما گرفتهاند، مرکز جاسوسی و توطئه بوده است.» امام خمینی افزودند: «آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشههای فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوانها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را».
ساعت پانزده و چهل دقیقه روز چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۸، حجتالاسلام حاج سیداحمد خمینی فرزند امام خمینی وارد محوطه اشغالی سفارت آمریکا شد و مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که از روز گذشته سفارت آمریکا را تصرف کرده بودند در اعلامیه شماره ۹ خود از سیداحمد خمینی دعوت کردند تا برای آگاهی از چگونگی اوضاع داخل سفارت به دانشجویان بپیوندند. سیداحمد خمینی هم این دعوت را پذیرفت و عصر همان روز وارد سفارت آمریکا شد.
سیداحمد خمینی سپس در یک مصاحبه مطبوعاتی که در همان جا برگزار شد، شرکت کرد. او در آن مصاحبه گفت: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدهام اما هنوز با آنها گفتوگویی انجام ندادهام». وقتی درباره پیام امام برای دانشجویان سؤال شد، فرزند امام گفت: «تمام مردم ایران از این عمل پشتیبانی میکنند»؛ وی افزود: «به نظر من اقدام دانشجویان، اشغال سفارت آمریکا محسوب نمیشود بلکه جوانان دلیر ما، لانه جاسوسی را تصرف کردهاند تا اشغالگران را بیرون برانند».
بعد از سخنرانی امام در حمایت از اقدام دانشجویان، مردم به پشتیبانی گسترده از این حرکت پرداختند و با راهپیماییهای گسترده و شبانهروزی در اطراف سفارت، حمایت خود را از آنان اعلام کردند. پس از چندی امام در سخنانی اعلام کرد زنان و سیاهپوستانی که در میان گروگانها بودند آزاد و بقیه که ارکان سفارت آمریکا در تهران بودند، به عنوان گروگان باقی میمانند.
یک روز بعد دانشجویان پیرو خط امام که در داخل سفارت مستقر بودند، پس از آماده کردن لیست ۱۳ گروگان زن و سیاه پوست، طی نامهای از سیداحمد خمینی خواستند که برای مراقبت و نظارت در امر نقل و انتقال گروگانها به سفارت بیاید تا هنگام آزادی آنان را تا محل وزارت خارجه و از آنجا به فرودگاه مهرآباد همراهی نماید. (تاریخ ایرانی به نقل از تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
دفتر تحکیم وحدت
پس از پیروزی انقلاب، انجمنهای اسلامی رهبری جنبش دانشجویی را در اختیار گرفتند. شکل گیری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان و سازمان دانشجویان مسلمان در نهایت سبب تشکیل دفتر تحکیم وحدت شد.
از سوی دیگر، همراه با تسخیر سفارت آمریکا این تشکل به صورت بلامنازع بر رقبای خود غلبه کرد. انقلاب فرهنگی بود که پازل قدرتنمائی تحکیم را در دانشگاهها کامل کرد. با اینکه تحکیم، موسس این تفکر نبود، اما با قرار گرفتن بر اوج، هدایت جنبش دانشجویی را برای سالیانی در اختیار گرفت.
دفتر تحکیم در مقاطعی مانند یک حزب سیاسی عمل کرد و در مواقعی نیز عملکردش به حوزههای صنفی و اجتماعی محدود شد. علیرغم نوسانات مختلف، دفتر تحکیم تا آغاز دهه ۷۰ خط مقدم انقلاب اسلامی در دانشگاهها بود اما پس از آن دچار تحولاتی شد که آنرا به سمت چالشهای نوینی پیش برد.
در پی اختلافاتی که در ساختار دفتر تحکیم وحدت بوجود آمد و پس از نشستهایی بر سرِ ترکیب شورای مرکزی و ارکان دفتر تحکیم، اختلافات درونی نیز بیشتر شد. این اختلافات سرانجام به انشعاب در دفتر تحکیم انجامید. جناح سنتی در طیف شیراز و جناح مدرن در طیف علامه قرار گرفتند. هر دو طیف با شورای مرکزی و شورای تحقیق جداگانه راه انشقاق پیمودند.
جنبش دانشجویی و دوم خرداد
بسیاری از تشکلها و گروههای دانشجویی در آستانه هفتمین انتخابات ریاستجمهوری به حمایت از سیدمحمد خاتمی، نامزد اصلاحطلبان پرداختند (دولت خاتمی بعدها به دولت اصلاحات موسوم شد). پس از پیروزی خاتمی و روی کار آمدن اصلاحطلبان، حادثه کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ یکی از مهمترین وقایع تاریخی پس از انقلاب را در دانشگاه تهران رقم زد.
حسین بشیریه نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر علوم سیاسی، در ارتباط با تفاوت جنبشهای دانشجویی در میانه دهه ۷۰ و جنبشهای دانشجویی کنونی معتقد است: «یکی از تفاوتهای اساسی نقش جنبش دانشجویی در تحولات سیاسی و تحولات دوره اصلاحات را میتوان به این صورت بیان کرد که دوم خرداد تا حد زیادی از دانشگاه سرچشمه گرفت و مثل سیل به بیرون دانشگاه جاری شد اما در ۲۲ خرداد تحولات بیرونی به درون دانشگاه راه یافت».
وی همچنین دربخشی دیگر به وضعیت جنبش دانشجویی پس از حوادث سال ۸۸ میپردازد: «جنبش دانشجویی پس از ۲۲ خرداد، هنوز ایدئولوژی مشخصی ندارد؛ یعنی نه اسلامگراست، نه سکولار و نه چپ به معنای مارکسیستی کلمه. آینده نشان خواهد داد که این جنبش به لحاظ ایدئولوژیک به کدام سمت و سو گرایش پیدا میکند». (دوماهنامه گزارش/ شماره ۲۱۴/ آذر و دیماه ۱۳۸۸)
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085