نامه مهدی خزعلی به پدرش: چه اصراری است که من رهبری را تایید کنم؟
چکیده :مهدی خزعلی که بیش از بیست روز است در اعتصاب غذا به سر میبرد در نامهای به پدرش نوشته است: نمیدانم چه اصراری است که من رهبری را تایید کنم، من یک پزشک بسیجی و نویسنده سادهام، مداحان، دستبوسان و پابوسان بسیاری که در کارنامه خویش فهرست بلند بالایی از مناصب را یدک میکشند، به مدح ثنا مشغولند، چه نیازی به تایید این بنده کمترین است؟...
مهدی خزعلی که بیش از بیست روز است در اعتصاب غذا به سر میبرد در نامهای به پدرش نوشته است: نمیدانم چه اصراری است که من رهبری را تایید کنم، من یک پزشک بسیجی و نویسنده سادهام، مداحان، دستبوسان و پابوسان بسیاری که در کارنامه خویش فهرست بلند بالایی از مناصب را یدک میکشند، به مدح ثنا مشغولند، چه نیازی به تایید این بنده کمترین است؟
به گزارش ندای سبز آزادی پدر و مادر این زندانی سیاسی که برای هفتمین بار بازداشت و پس از وخامت شرایط جسمی از زندان به بیمارستان منتقل شده هنوز به دیدار وی نرفتهاند. آیت الله خزعلی و همسرش در بازداشتهای قبلی به ملاقات پسرشان میرفتند و با نصیحت و توصیه از وی میخواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد، اما این بار هنوز به دیدار فرزند بیمار خود نرفتهاند.
پیش از این گفته شده بود که آیت الله خزعلی از این فرزند خود اعلام برائت کرده است، اما مهدی خزعلی همواره در حد وظیفه فرزندی به دیدار پدر خود رفته است.
این زندانی سیاسی که در اثر عوارض ناشی از اعتصاب غذا در بیمارستان امام خمینی بستری شده است با مشکل کلیوی، کبدی و گوارشی رو به رو شده است.
هفته گذشته به دنبال عارضه قلبی، مهدی خزعلی از زندان رجایی شهر به بیمارستان امام خمینی منتقل و تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفت. پس از آنکه پزشک متخصص اقدام به تزریق سرم کرد، ماموران دادستانی با خشونت به اتاق این زندانی سیاسی یورش بردند و مانع از ملاقات و عیادت دوستان وی شدند. مهدی خزعلی نیز در اعتراض به این اقدام ماموان دادستانی از قبول سرم خودداری کرد.
طی روزهای اخیر مهدی خزعلی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده و به گفته نزدیکانش در شرایط نامساعد جسمی به سر میبرد. یکی از همراهان این زندانی خزعلی گفته است دکتر توفیقی در گزارش پزشکی قانونی با تایید عوارض قلبی، گوارشی، کبدی و کلیوی ناشی از اعتصاب طولانی مدت، تاکید کرده که با توجه به افزایش اوره، کراتینین، بیلی روبین و غلظت خون و کاهش فشار خون خطر سکته مغزی و عوارض برگشت ناپذیر کلیوی بالاست. وی افزوده است فشار خون سیستولی مهدی خزعلی به ٧ سقوط کرده است و فعالیت کلیهها متوقف شده است.
در همین حال سیدمحمد علی ایازی، محمدتقی فاضل میبدی، سیدابوالفضل موسویان و احمد منتظری در پیامی به مهدی خزعلی از او خواستهاند که به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد. در همین حال، روز گذشته، چند تن از اعضای سرای قلم به دیدار برخی علما و مراجع عظام رفتند. آن حضرات با اظهار نگرانی و دعا برای مهدی خزعلی، خواستار پایان اعتصاب غذای وی شدند و حفظ جانشان را بسیار مهم برشمردند.
این فعالان مذهبی و سیاسی در پیام خود گفتهاند: شما با اعتصاب غذای طولانی خود پیام مظلومیت و دیگر مظلومین را به جهانیان رساندید و در این راه موفق شدید و ادامه این اعتصاب غذا بیش از این واقعا صلاح نیست. امیدواریم به تقاضای اینجانبان جواب مثبت دهید.
متن نامه مهدی خزعلی به پدرش که از بیمارستان نوشته شده، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
نامهای از راهی دیار باقی به ساکن دیار فانی!
پدر جان، امروز وارد سیصدمین روز اعتصاب غذا در هشت بازداشت خود شدم، فرزندتان سیصد روز لب از طعام در اعتراض به ظلم و ستم و بیداد، دروغ و دزدی و اختلاس بست، کسی که اعتصاب غذا میکند روزانه بخشی از جسم خاکی خود را میخورد و آرام آرام تحلیل میرود، من نیز آرام آرام به خیل شهیدان پیوسته و برادر شهیدم را در آغوش خواهم کشید!
نگویید که اعتصاب غذا اضرار به بدن و حرام است، که در گذشته آیت الله طالقانی، آیت الله ربانی شیرازی و بسیاری از بزرگان دین در اعتراض به ظلم و ستم اعتصاب غذا کردهاند و در زمان امام راحل (ره) نام یک خیابان جمهوری اسلامی به نام قربانی اعتصاب غذا (بابی سندز) گذاشته شد و بعضی از علما از او به عنوان شهید یاد کرد.
پدر جان، برای نوشتن این نامه استخاره کردم، چنین آمد: ((وهدوا الی الطیب من القول و هدوا الی صراط الحمید)) پس دل صاف کرده و این کلام طیب و پاکیزه را قربه الی الله و خالص برای حضرت دوست مینگارم، امید که موثر افتد و مقبول درگاه حق واقع شود.
پدر جان، بگذار فرزندان و نوادگان شما به وجود فقیه، مفسر و حافظ قرآن و نهج البلاغه و مبارزی که در زندان و تبعید و اختفاء با ظلم و ستم و بیداد مبارزه کرده است افتخار کنند.
پدر عزیزم، شما به نام (خزعلی) آبرو بخشیدی، من به پدری میبالم که بر ستم و بیداد میشورید، پدری که در تبعیدگاه به قصاب محل اعتراض میکرد که چرا عکس شاه (حاکم) را نصب کرده است! پدری که مال دنیا او را فریب نداد، در انقلاب برای خود کیسه ندوخت، زر اندوزی نکرد، ما را با پول معلمی و تلاش فرهنگی بزرگ کرد و از حقوق دولتی و حتی از وجوهات شرعیه پرهیز میکرد. پدری که فرزندانش را با نان زحمتکشی و عرق جبین بزرگ کرد، پدری که لقمه حلال سر سفره آورد وگرد حرام نگشت، نکند آخر عمری آبروی ۹۰ ساله شما صرف دزدان و غارتگران و چپاولگران بیت المال شود، نکند آخرت شما فدای دنیای شکمبارگان شود! نکند دینتان را به پای دنیای دنیا خواران بریزید!
من به پدری افتخار میکنم که در آغاز انقلاب بخاطر ۵ اعدام بدون مطالعه خلخالی میخروشید و میگفت: نزد امام میرویم، اگر جلوی این جنایتکار را گرفت که هیچ و گرنه عمامه بر زمین زده و از نهضت جدا میشویم.
چه شده است که پدری که پرونده تخلفات جزء مالی فلان آیت الله را نزد رهبری میبرد و حتی اگر نتیجهای نمیگرفت، امروز چشم بر غارت و حیف و میل هزار هزار میلیاردی بیت المال میبندد و دم بر نمیآورد؟!
پدر جان، مگر من حرامی را حلال و حلالی را حرام کردهام، من که همواره از سنت نبی و سیره علی (علیهما السلام) دفاع کردهام، چرا اعتراض به دزدی و غارت بیت المال را تضعیف نظام میدانید؟! چرا برای حفط نطام باید چشمها را بست و از دزدان دفاع کرد؟!
پدرجان، بعضی بخاطر نقطه ضعف اخلاقی و مالی در خدمت بازجوی کینه توز من قرار گرفته و عامل شدهاند و شمارا با دروغ و نیرنگ میفریبند!
مراقب باشید وسوسههای خناسان موجب جدایی شما و فرزند بسیجی خیبریتان نشود!
پدر عزیز، تمامی پروندههای سیزده گانه سیاسی حقیر، بهانه جویی و سوء استفاده نابجا از قانون است، شاه هم مخالفان خود را به خرابکاری و براندازی و اجتماع و تبانی و غیره و ذالک متهم میکرد.
یک بازپرس من میگفت: ((اتهامات تو واهی است و من قرار منع تعقیب صادر میکنم)) یکی دیگر میگفت: ((تو بخاطر حق گویی اینجا هستی!)) و قاضی نیز میگفت: ((من برایت برائت صادر میکنم)) و نهایتاً پرونده را از آن بازپرس گرفتند و همان حکم انشا شدکه بازجوی مغرض آخری، مرا به آن تهدید کرده بود.!!!
پدر جان از من خواستهاید که با ذکر نام بنویسم ((سید علی خامنهای را قبول دارم)) تا نه تنها آزاد شوم، مسائل و مشکلات دیگری که برای من بوجود آوردهاند نیز رفع شود! اولا آیا تنها مشکل مملکت و رهبری این است که من ایشان را تایید کنم؟! ثانیا: تایید حقیر پس از این همه فشار و ضربه و شکنجه آیا دردی از ایشان دوا میکند؟! ثالثا: اگر کسی ایشان را قبول نداشت باید زندانی شود و از حقوق شهروندی محروم شود؟ پس دعوت رهبری از مخالفان نظام برای شرکت در انتخابات ۹۲ چه معنایی داشت؟ رابعاَ: ازکجا و چگونه به این استدلال رسیدید که کسی رهبری را قبول ندارد؟!! آیا هر انتقاد به گوشهای از مملکت به معنای مخالفت با رهبری است؟ خامساً: آیا رهبری را معصوم میدانید و غیر قابل نقد؟
پدرجان، من بارها گفتهام که به همه اصول قانون اساسی ملتزم هستم و ولایت فقیه را همانگونه میشناسم که قانون اساسی تعیین فرموده است و امام راحل فرمود: ((به من خدمتگذار بگویید بهتر از رهبر است)) من ولایت فقیه را فردی میشناسم که صفات ذکرشده درتوقیر مبارک حضرت حجت را داشته باشد و با رای اهل حل و عقل (خبرگان منتخب مردم) به خدمتگزاری مردم انتخاب شود و خود را خدمتگزار بداند و هروقت احساس کرد که مردم _ به هر دلیلی _ او را نمیخواهند، عاشق قدرت نبوده و چون امیرمومنان علی علیه السلام در خانه بنشیند. مخالفش را در حبس و حصر نکند و به دار نکشد. حقوق شهروندی همه را _ حتی مخالفان _ محترم بشمارد و احدی را از حقوق شهروندی محروم نسازد.
پدرجان، ولایت فقیهی که من از آن دفاع میکنم، جانشین امام معصوم علیه السلام است و پا جای پای امام معصوم میگذارد، شمع بیت المال را خاموش میسازد و اگر برادرش زیاده از بیت المال بخواهد او را با گرمای آهن گداخته متنبه میسازد و فریاد عدالت و برخورد با رانت خوارانش پس از ۱۴۰۰سال به گوش ما میرسد.
ولایت فقیهی که من باور دارم، اجازه نقد میدهد و نقاد را در صدر مینشاند و مداح را از خود دور میسازد، او میداند که مداحان و چاپلوسان اخلاق امرا را فاسد و ملک را تباه میسازند.
پدرجان، نمیدانم چه اصراری است که من رهبری را تایید کنم، من یک پزشک بسیجی و نویسنده سادهام، مداحان، دستبوسان و پابوسان بسیاری که در کارنامه خویش فهرست بلند بالایی از مناصب را یدک میکشند، به مدح ثنا مشغولند، چه نیازی به تایید این بنده کمترین است؟
در برابر این همه آیات الهی، این حقیر سراپاتقصیر محلی از اعراب ندارد، تایید حقیر در این وضع وخیم بجای مدح، ذم است و اصحاب خرد و اولی الباب حمل بر طنز میفرمایند و من چنین قصدی ندارم! و بیم دارم که اصحاب اندیشه و قلم حمل بر اجبار و ضرورت نمایند و در ذیل عریضه حقیر بنویسند:
کز ضرورت دمب خر را آن علیم /کرد تعظیم و لقب کردش حکیم
و باز پروندهای بر پروندههای حقیر افزوده شود!
مرا بحال خود واگذارید و شترهایم را پس دهید که اَنَا رَبُ الاِبِل وللبیتِ ربٌ
بسیجی جامانده از قافله عشق
فرزندتان مهدی
همچنین متن کامل پیام این چهار فعال سیاسی و مذهبی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر ارجمند جناب آقای دکتر مهدی خزعلی حفظه اله تعالی
پس از عرض سلام -به عرض میرسانم که اینجانبان جدا نگران جان جنابعالی هستیم و خواهشمندیم هر چه زودتر اعتصاب غذای خود را بشکنید و انشاءلله سلامتی خود را بازیابید.
شما با اعتصاب غذای طولانی خود پیام مظلومیت و دیگر مظلومین را به جهانیان رساندید و در این راه موفق شدیدو ادامه این اعتصاب غذا بیش از این واقعا صلاح نیست.
امیدواریم به تقاضای اینجانبان جواب مثبت دهید.
١-سید محمد علی ایازی
٢-محمد تقی فاضل میبدی
٢- سید ابوالفضل موسویان
۴-احمد منتظری
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085