نامه ای از بند ۳۵۰ به یک زندانی سیاسی پیش از انقلاب: آیا کوتاهی از نسل پیشین بود؟
چکیده :محمدحسن یوسف پورسیفی زندانی سیاسی محبوس در بند 350 زندان اوین در یادداشتی کوتاه از داخل زندان یاد یکی از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب را گرامی داشته و نوشته است: آیا تو همان سندباد پیری بودی که در آستانه هشتمین سفر فرزندش وی را قربانی قصور خود می کند؟ سندباد پیر با همه هشدارهایی که به فرزندش می دهد به خوبی می داند که دانش نظری، برای توفیق در عمل راه به جایی نمی برد....
محمدحسن یوسف پورسیفی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در یادداشتی کوتاه از داخل زندان یاد یکی از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب را گرامی داشته و نوشته است: آیا تو همان سندباد پیری بودی که در آستانه هشتمین سفر فرزندش وی را قربانی قصور خود می کند؟ سندباد پیر با همه هشدارهایی که به فرزندش می دهد به خوبی می داند که دانش نظری، برای توفیق در عمل راه به جایی نمی برد.
به گزارش کلمه، محمدحسن یوسف پورسیفی، از پرسنل سابق صدا و سیما که این روزها حکم ۵ سال و نیم حبس خود را در زندان اوین می گذراند در اسفند ماه ۸۸ به همراه گروهی از فعالان حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه بازداشت و پس از چند روز به دلیل موقعیت شغلی اش آزاد شد. وی مجددا تیرماه سال ۹۰ مجددا بازداشت پس از یک هفته بازداشت دربند ۲الف سپاه و دو هفته دربند ۳۵۰ زندان اوین به قید وثیقه آزاد شده بود که تابستان سال ۹۱ برای تحمل مجازات خود به زندان رفت.
حکم سنگین این فعال حقوق بشر به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر شد که یوسف پور در اعتراض به روند پرونده سازی برای فعالان مدنی و روند دادرسی پرونده خود به حکم صادره اعتراض نکرد. این زندانی سیاسی از پرسنل بخش رادیوی سازمان صدا و سیما بود که پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ برای نشان دادن مخالفت خود به عملکرد مدیران صدا و سیما و در همبستگی با معترضین از ادامه همکاری با این سازمان خودداری کرده در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد. این فعال حقوق بشر دارای مدرک دکترا در رشته فلسفه است.
یادداشت این زندانی سیاسی را که در اختیار کلمه قرار گرفته با هم می خوانیم:
رونده رفت، ندانم رسید یا نرسید
از این چرا که آینده دیر می آید
(سعدی)
یکسال از مرگ دکتر محمد حاتمی، زندانی سیاسی قبل از انقلاب می گذرد. او که خانه نشینی اش بعد از دوران بازنشستگی امتداد یافت. آن هم به علت بیماری ریوی. این سفری است که نسل دکتر حاتمی رفت و ما نیز باید برویم.
دکتر حاتمی رفت، با نگفته هایش و رازهای سر به مهرش و نسل جدیدی که بعد از او آمد، بدون شناسایی خطاها و خطرها، ناآگاهی از مهلک بودن راه، بدون تجربه اندوزی از گذشتگان خود. نسلی که حاصلش شاید به زعم عده ای ناکامی باشد که به نظر من نیست.
دکتر حاتمی عزیز!
آیا کوتاهی از نسل پیشین بود؟ از تو؟ که به ما تجربه نیاموختی؟ اما می دانم که می دانی چه چیز ما را به چنین سلوکی واداشت.
آیا تو همان سندباد پیری بودی که در آستانه هشتمین سفر فرزندش وی را قربانی قصور خود می کند؟ سندباد پیر با همه هشدارهایی که به فرزندش می دهد به خوبی می داند که دانش نظری، برای توفیق در عمل راه به جایی نمی برد.
دکتر حاتمی عزیز!
تیرماه است و یکسال است که در خاک آرمیده ای. با همه ناگفته هایت. بی شک تاریخ از همه ما عبور خواهد کرد. شاید در عین مهجوری. اما یادشان همیشه زنده خواهند ماند. طبیب وار، بنشین، جدولت را حل کن!
این شهر پرنفس، از نفس افتاده است. مثل تو …. چقدر سیگار می کشی؟
صبا که برسد صدای شیرین دخترکان را خواهی شنید، که سایه وار از خانه بیرون می زنند.
نگران نباش! کپسول اکسیژن پر است. خانه خالی نیست، خانم معلمی هست، که به تو درس ادامه زندگی بدهد.
محمدحسن یوسف پور سیفی
بند ۳۵۰ زندان اوین
تیرماه ۱۳۹۳
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085